eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
28 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از بس "دلم" را زیرو رو کردم!! با یاد تو بس روبرو کردم.. در خلوت چشمان تو ماندم! هر گوشه‌ای را جستجو کردم... سر می‌رود از تو خیال من! ای آرزوی بی مثال من... بی تو همش با غم گلاویزم! یک قهوه‌ی تلخ است فال من... درد تو در این سینه‌ام جاری است! هر روز من یک روز تکراری است.. زخمی که از تو در درونم هست! آخر زمینم می‌زند کاری است... ✅️‌ عضو کانال ‌ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از صدای گذر آب چنان فهمیدم: تندتر از آب روان، عمر گران میگذرد . زندگی را نفسی، ارزش غم خوردن نیست؟ آرزویم این است آنقدر سیر بخندی که ندانی غم چیست ... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
793517824_449732403.mp3
8.4M
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 🎙 🎼‌ قاف‌ 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در روز قیامت همه را شاه بُود برتر ز همه منصب و هر جاه بود او شیر خدا باشد و آن شافع ما والله علی مظهر الله بود ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
به باوفایی من در جهان نخواهی یافت بیا که خوب بدانیم قدر یکدیگر من و تو لازم و ملزوم یکدگر هستیم که در جهان نبُوَد شهریار بی افسر 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
رسیدم‌عاقبت‌اینجا بدستم دفتر شعر‌ است همان پیغمبرِ عشقم مکن این گونه انکارم ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‎‌‎‌ لباس بى وفایى را به دست خود تنت کردم تو را اى دوست، با مهر زیادم دشمنت کردم خیالم بود تندیسى طلا از عشق مى سازم محبت بد ترین اکسیر بود و آهنت کردم تو رفتى با خدا باشى خدا در چشم من گم شد از آن وقتى که تسبیح خودم را گردنت کردم تمام خاطراتت را همان روزى که مى رفتى به قلبم دوختم، سنجاق بر پیراهنت کردم تو تک کبریت امّیدم در اوج بى کسى بودى تو را اى عشق با امیدوارى روشنت کردم چه مى ماند به جز بى حاصلى در دست هاى من به رغم کوششى که در بدست آوردنت کردم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عالم همه بی‌قرار و شیدای رضاست نور دو جهان ز نور سیمای رضاست در دفتر دل چرا نباشد مهرش؟! وقتی‌که جهان غرق تماشای رضاست! ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
چه غم وقتی جهان از عشق نامی تازه می‌گیرد از این بی‌آبرویی نام ما آوازه می‌گیرد من از خوش باوری در پیله‌ی خود فکر می‌کردم خدا دارد فقط صبر مرا اندازه می‌گیرد به روی ما به شرط بندگی در می‌گشاید عشق عجب داروغه‌ای! باج سر دروازه می‌گیرد چرا ای مرگ می‌خندی؟ نه می‌خوانی! نه می‌بندی! کتابی را که از خون جگر شیرازه می‌گیرد ملال آورتر از تکرار رنجی نیست در عالم نخستین روز خلقت غنچه را خمیازه می‌گیرد 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🔥سرباز‌🔥 ونهم🌷 افشین با مکث نگاهش کرد. نگاهی هم به اطرافش کرد،هیچکس نبود.دوباره به حاج آقا نگاه کرد که با لبخند نگاهش میکرد.گفت: _همه رفتن.به خادم مسجد هم گفتم بره..ببخشید خلوتت رو بهم زدم. افشین سرشو انداخت پایین و گفت: -چند وقته نمیدونم چم شده.مثل همیشه نیستم..حس کسی رو دارم که دچار فراموشی شده.همه آدما برام غریبه ن، همه جا برام ناآشناست...مثل کسی هستم که از خواب عمیقی پریده و یادش نمیاد قبلش کجا بوده...زندگی سابقم رو نمیخوام ولی نمیدونم چجوری زندگی کنم... حاج آقا با دقت به حرفهاش گوش میداد. با حوصله و دقیق به سوالهاش جواب میداد. وقتی جواب بعضی سوالهاشو گرفت،حالش بهتر شد. خداحافظی کرد و رفت. چند روز گذشت. روی مبل نشسته بود و به حرفهای حاج آقا و به مطالبی که اون مدت خودش مطالعه کرده بود،فکر میکرد. تلفن همراهش رو برداشت و به مداحی هایی که فاطمه دانلود کرده بود،گوش میداد.چه شعر عاشقانه ای درمورد امام حسین(ع) میخوندن. اصلا امام حسین(ع) کی هست؟ تبلتش رو آورد و اسم امام حسین(ع) سرچ کرد.قطره اشکی روی صورتش سرخورد. از خودش تعجب کرد. قبلا حتی یکبار هم گریه نکرده بود.یاد پویان افتاد،پویان هم وقتی مطلبی از امام حسین(ع) خوند،قطره اشکی روی صورتش ریخت. تمام شب بیدار بود و فکر میکرد. نزدیک اذان صبح بود.با خودش گفت نمیخوای نماز بخونی؟ با مکث ولی محکم گفت میخوام بخونم. تو اینترنت جستجو کرد که چطوری وضو بگیره و نماز بخونه.خیلی تمرین کرد تا بالاخره تونست دو رکعت نماز صبح بخونه،اونم از رو.از خستگی روی مبل خوابش برد. دیگه دانشگاه نمیرفت. بیشتر وقتش رو مشغول مطالعه بود.ولی هرروز جلوی دانشگاه میرفت تا فاطمه رو از دور ببینه. دو روز یکبار پیش حاج آقا موسوی میرفت تا سوالاتی که جوابش رو از کتاب ها و اینترنت پیدا نمیکرد،از حاج آقا بپرسه. روزها میگذشت... و افشین هرروز علاقه و ایمانش به خدا قوی تر میشد. سه ماه بعد مطلبی درمورد نگاه به نامحرم خوند.سوال های زیادی از حاج آقا پرسید تا شاید راهی باشه که بتونه فاطمه رو ببینه. خیلی ناراحت شد. تمام دلخوشی افشین تو زندگیش،دیدن فاطمه بود حتی از دور.خیلی سعی میکرد تا جلوی دانشگاه نره اما دلش برای فاطمه تنگ میشد. بخاطرخدا سعی میکرد تحمل کنه ولی گاهی دیگه نمیتونست و میرفت.اما قبل از اینکه فاطمه بیاد،برمیگشت.روزهای سختی بود براش. حدود شش ماه... از آخرین دیدار فاطمه با افشین میگذشت. افشین دیگه به فاطمه نزدیک نشده بود و فاطمه فکر کرد،افشین به زندگی سابقش مشغوله. یک روز که رفت مؤسسه، ماشین افشین رو جلوی در دید.تعجب کرد.احتمال داد شبیه ش باشه.هنوز دنبال جای پارک بود که افشین ازمؤسسه بیرون اومد،سوار ماشینش شد و رفت. متوجه فاطمه نشده بود..... ...🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
💚✨نیایش شبانه با حضـــــرت عشق ❤ ❤  💚✨خــــدایـــــا 🙏  🤍✨امشب به حرمت امام جواد (ع) 💚✨و دستان کوچک علی اصغر (ع) 🤍✨هــرکــســی هــرگــونــه 💚✨گــرفــتـــاری یــا غــم و 🤍✨انــــدوهــــی داره 💚✨برایش چاره ساز باش 🤍✨دل دردمندان را شــــاد 💚✨و دوستانم را حاجت روا بفرما 🤍✨آمـــیـــن یـــــا رَبَّ 🙏 💚✨در این شب معنوی 🤍✨ان شـاء الله بـحـق 💚✨حضـــــرت جواد الائمه (ع) 🤍✨و باب الحوائج کوچک 💚✨حضـــــرت علی اصغر (ع) 🤍✨همگی دوستان حاجت روا باشند 💚✨عیدتون مبارک 🎉   التماس دعا  🙏 🌓🌓🌓🌓 شب زیباتون خوش 🌓🌓🌓🌓 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برخاسته جورِ تازه ای تابیده بر پنجره نورِ تازه ای تابیده برخیز و نگاه کن که خورشید ِقشنگ با شادی و شورِ تازه ای تابیده! ✅️‌ عضو کانال 🌞🌞🌞🌞🌞 سلام‌صبحتون پراز شادی 🌞🌞🌞🌞🌞 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهمن شاد... - بهمن شاد....mp3
6.21M
صبح‌ دوشنبه 2 بهمن با صدای ادیت 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ڪِه ڪَفته است نشانِ رضایت‌ست سڪوت؟ سڪوت، حـوصلہ‌‌ ی‌ قلب‌هایِ بیزارست 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸میلاد با سعادت آیت جود و سخا حضرت امام جواد (ع) و ولادت باب الحوائج حضرت علی اصغر (ع) مبارکباد.🌸🌸🌸🌸🌸🌸 سرچشمه‌ ِ‌ جودِ‌ بی‌ حساب‌ است‌ جواد بر‌ تشنه‌ لبانِ‌ عشق‌ آب‌ است‌ جواد پرسید‌ که‌ کیست‌ مظهر‌ جود‌ خدا‌ فرمود‌ خدا‌ ،‌ تو‌ را‌ جواب است‌ ‌ جواد ✅️‌ عضو‌ کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دوستت دارم و عشـــق تُــو از نامم مۍتراودمثــــلِ شیره‌‌ ی تک درختۍ مجروح در حیاطِ زیارتگاهۍ..! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مولود جواد است و بهاران شده آقا هرچند که در فصل زمستان شده آقا گل کرده به لب های همه خنده و شادی انگار زمین باز گلستان شده آقا ✅️عضوکانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تماشا می ڪنم در ناز چشمت، رقص قوها را و با خود مي بری اندوه مرگ آرزوها را..... نسیمی نرم می آید ڪه خوش سازد هوای دل و تو افشان ڪنی در آن طلای زرد موها را..... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
1141186305_-329552285.mp3
7.73M
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 🎙‌ 🎼‌ باور ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما دل به علی و آل دادیم امروز ای غصه برو که شادِ شادیم امروز آمد به جهانِ ما امامی دیگر ما دست به دامن جوادیم امروز ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلت گرفته، الهی که غم نداشته‌ باشی فدای چشمت اگر دوستم نداشته‌ باشی دم غروب مرا در خودت ببار که چیزی در آن هوای غریبانه کم نداشته‌ باشی عجیب نیست، من آن‌قدر خرد و خسته‌ام از خود که حال و حوصله‌ام را تو هم نداشته‌ باشی "دچار آبی دریای بی‌کرانم و تنها" اگر هوای مرا دم‌به‌دم نداشته‌ باشی به جرم کشتن این خنده‌ها در آینه سخت است کسی به غیر خودت متهم نداشته‌ باشی غمم تو هستی و شادم اگر به سر نمی‌آیی منم غم تو، الهی که غم نداشته‌ باشی 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
بغل کن مرا این گناهی ندارد که جز شانه‌ات دل پناهی ندارد تو ماهی که تابیده‌ای بر جهانم گمانم زمین جز تو ماهی ندارد ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوره‌ایی در مدینه نازل شد با خود آورده جود و احسان را پشت پا زد به طعنه‌های همه شاد کرده دل رضاجان را عطر یاس و طراوت نرگس در کلام و نگاه آن جاریست از همان کودکی ولایت داشت اشک در چشم آهوان جاریست با امام جوان صمیمی باش بیمه کن لحظه‌های غربت را هر کجا گم شدی بیا برگرد در بزن خانه‌ی محبت را حل بکن مشکلات خود را با یا جوادالائمه ادرکنی درجواب تمام سختی‌ها یا جوادالائمه ادرکنی ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
هزار درد مرا، عاشقانه درمان باش هزار راه مرا، ای یگانه پایان باش برای آنکه نگویند، جسته‌ایم و نبود، تو آن‌که جسته و پیداش کرده‌ام، آن باش! 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
گدایِ درگهِ شاهم اناالدّخیل رضا جان من عبد غرق گناهم انالدّخیل رضا جان ز درد لایتناهی دلم شده بحرِ خون قرینِ سوز و آهم اناالدّخیل رضا جان از عمق قلب سیاهم به تو دارم امّید نظر نما بده راهم انالدّخیل رضا جان از این جهانِ پر از غم بریده ام‌ خاطر را تویی ظهیر و پناهم اناالدّخیل رضا جان چو تشنه لب هستم به دور از آبادی در آرزوی نگاهم اناالدّخیل رضا جان چو یوسفِ کنعانی به قعر چاه اسیرم بده جلال و جاهم انالدّخیل رضا جان به لیلِ وحشت انگیز عالمِ فتراکی درانتظارِ ماهم اناالدّخیل رضا جان ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🔥سرباز🔥 🌷 متوجه فاطمه نشده بود. فاطمه ماشینش رو جای ماشین افشین پارک کرد و داخل مؤسسه رفت.در اتاق حاج آقا موسوی باز بود.در زد. -سلام حاج آقا،اجازه هست؟ -سلام خانم نادری،بفرمایید. بعد از احوالپرسی،فاطمه روی صندلی نشست.میخواست درمورد افشین بپرسه ولی نمیدونست چجوری. حاج آقا گفت: -آقای مشرقی رو دیدید؟ الان پیش پای شما از اینجا رفتن. -فقط دیدم سوار ماشینشون شدن و رفتن.میان پیش شما؟! -بله.خیلی پیگیر موضوعات مختلف هست. معمولا یک روز درمیان میاد اینجا. سوالهای خیلی سختی میپرسه.بعضی هاشو همون موقع نمیتونم جواب بدم. خودم میرم تحقیق میکنم،بعد میاد جوابش رو میگیره و سوالهای دیگه میپرسه و میره.حق با شما بود،جواب های خیلی تخصصی هم میخواد.حتی به جواب های منم اشکال میکنه.ازش خوشم میاد.منم سر ذوق آورده. -در عمل چطوره؟!! -عمل هم میکنه.واجباتش رو انجام میده. کارهای حرام انجام نمیده.حتی مستحبات هم سعی میکنه انجام بده.روی اخلاقش هم خیلی کار میکنه. فاطمه تو دلش گفت یعنی دیگه مغرور و کینه ای نیست؟!! -خانم نادری -بفرمایید -شما ازش خبری نداشتین؟! -بعد از اون روزی که آوردمشون اینجا،یه روز کتاب هایی که شما بهش دادین رو بهم داد و دیگه ندیدمش. حاج آقا تعجب کرد. تا حدی متوجه علاقه افشین به فاطمه شده بود. همون موقع برادر حاج آقا وارد شد. فاطمه ایستاد و سلام کرد. مهدی هم مؤدب و محجوب سلام و احوالپرسی کرد. فاطمه به حاج آقا گفت: _با اجازه تون من میرم پیش خانم مومن. -خواهش میکنم.بفرمایید. دو قدم رفت،برگشت و گفت: _دختر خاله ما حالش چطوره؟ دیگه مؤسسه نمیاد؟ حاج آقا با لبخند گفت: _خداروشکر خوبه.هفته ای یک روز میاد. دخترها اینجا رو میذارن رو سرشون. -سلام برسونید،بهش بگین همین روزها میرم دیدنش. -حتما،خوشحال میشه. وقتی فاطمه رفت،مهدی روی صندلی نشست و گفت: _داداش. حاج آقا همزمان که برگه ای رو مطالعه میکرد،گفت: _جانم. -نمیخوای برای داداشت آستین بالا بزنی؟ حاج آقا با لبخند نگاهش کرد و گفت: ...🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky