eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
3.2هزار ویدیو
28 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
سلامی به قشنگی فردوس به بی‌ انتهایی هستی... سلامی به زیبایی بهار به‌ جلوه برگهای پاییزی و سفیدی و پاکی برف زمستان سلامی به محکمی پیوند قلبها که یاد آور خوبی‌ هاست ... ‌‎‌‎ 🌞🌞🌞🌞🌞 صبح‌زیباتون بخیر 🌞🌞🌞🌞🌞 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
شاعرِ کوچه های ِ پائیزَم🍂 از غزل از ترانه لبریزم🍂 مثل این برگ های پاییزی🍂 در غمت از درخت می‌ریزم🍂 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
آدم های بزرگ... - @mer30tv.mp3
4.59M
☀️صبح نوزدهم آذر 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
45.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خنده بر لبهای تو هر وقت جاری می‌شود حال واحوال دلم سبز و بهاری می‌شود اشک شوقم می‌چکد هربار می‌بینم تورا تو میایی گونه هایم آبیاری می‌شود از بلور چشم تو ، ای در نگاهت آفتاب باز صحن قلب من آیینه‌کاری می‌شود از کنار عشق نابم ساده نگذر هیچ وقت میروی روحم لبالب زخم کاری میشود بس‌که دارم روز و شب دلشوره‌ی دیدار تو لحظه ها لبریز از چشم انتظاری می‌شود هر کجا که می روی برگرد پیشم زودِ زود کار من با رفتنت لحظه شماری می شود دوستت دارم به‌جان، اما عزیزم فاصله مانع دیدار و شوق جان‌نثاری می‌شود می‌گریزم از نگاه آینه وقتی که صبح چشم من در حسرتت غرق خماری می‌شود. 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیچکس چشم به راه من دیوانه نبود هرچه بر در زدم انگار کسی خانه نبود راندي از خویشم و من مردن خود را دیدم کاش تشییع من اینقدر غریبانه نبود سر به میخانه یادت زدم اما دیگر جای لب های تو روی لب پیمانه نبود در دلم بودی و شرمنده ز مهمان بودم که سزاوار تو این خانه ویرانه نبود پیش چشم همه ای عشق ! جوانم کن باز تا ببینند، که اعجاز تو افسانه نبود 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
وصف زیبایی تو، تا ،به خودِ ماه رسید! بی قرارت شد و جانش به گلوگاه رسید غزلم پنجره را عاشق و بی تاب تو کرد عطری از روزنه ی عشق ،به ناگاه رسید روز و ماه و شب و خورشید ،گرفتار تواند مست و سرگرم تو بودیم ،شب از راه رسید گفته بودند به ما، آمدنت نزدیک است پس کجا مانده ای ای نور، غم و آه رسید با دلی سوخته، دیدارِ تو را منتظریم تا بگویند که آن لحظه ی دلخواه رسید 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
سردار اگر که بود اینجور نبود در سوریه داعشی و مُزدور نبود گر بود دلاورِ شهید ، خاکِ حَرَم اینگونه اسیرِخصم و مَحصور نبود ______________________________ بَشّار اَسَد اگر که مَغرور نبود اندیشۀ او اگر که مَستور نبود گر او به کلامِ رهبری دقّت داشت وَاللهِ حریمِ زینب اینجور نبود 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
با لحن باران قصه می گوید ولی افسوس درگوش سنگین زمانه کم اثردارد از آدم و حوا و از ابلیس می گوید از اول و از آخر خلقت خبر دارد در نزد هفتاد و دو ملت بهتر از اونیست درپل زدن بر روی اقیانوس ناشی نیست مکتب نرفته پای درسش عالمان جمعند درشهر پیچیده که متنش بی حواشی نیست روز نخست آشنایی ساده می گیرد اما پس از آن وهله وهله آزمون دارد با او اگر در دخمه باشی جنت آباد ست یعنی کنارش زندگی کردن شگون دارد رنگین کمان بعد بارانست ،حیف از آن درکی ندارد چشم نا بینای پیرامون آب حیات و باعث سرسبزی گیتی ست جاریست از وقت ازل تا لحظه‌ی اکنون باخود پیام روشنی از همد لی دارد با صبح می آید به تاریکی دهد پایان نامش سه حرف عین وشین وقاف عشق است و دارویی برای درد بی درمان نبض رگ واگویه های لایه ی مخفی ست در هرچه می خندد به کنکاش نگاه ژرف هر فصل منظر گاه دیگر گونه ی وصل است کبکا نبر هرگز سرخودرا به زیر برف دیروز با او زندگی زیبا و شیرین بود امروز بر آلاکلنگش شعر می خوانیم فردا میان کوچه باغ خاطر سبزش با او ورای تا همیشه سرو می مانیم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دوستم بدار همچون انار همچون شعر و مرا دست چین کن از باغ از درخت واژه ها 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ آیا خون مدافع حرم به هدر رفته؟؟ ✅ شهید مدافع حرم بابک نوری چقدر قشنگ پاسخ طعنه زنندگان امروز را داده . انگار می‌دانست سالها بعد چه اتفاقی خواهد افتاد . انگار می‌دانست در جواب کوته نظران که میگوید (( :حیف این همه جوان که در سوریه به شهادت رسیدند )) چه بگوید . صحبت‌های سال‌ها پیش: "به ما نگویید مدافع بشار اسد، ما مدافع حرمیم، ما اینجا هستیم تا... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوش بحال هر که از عشق تو سرمست شود دل و دین را بدهد نیست شود هست شود 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
همه ی زندگی‌ام بیمه ی حرز حسن است من دعا گیرِ حسن، زنده‌‌ ی ناد حسنم با تمام کرَمش،در حرمش،خاک،پُر است هرکجایی که حرم هست، بیاد حسنم 💚 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
من که از چشمان تو آسـان رکب خوردم ولـی با عاشقـانِ کـویِ خـود، دیگـر چنین رفتار مکن 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
هوالنور روی لب‌های گنجشک، هذیان باغچه دیده خواب زمستان آینه مملو از دوده و گرد خاطراتش سیاه و پریشان سایه از صاحبش می هراسد موج از ساحل خود گریزان خواب ديدم ترك خورد، از بس درد دل كاشتم توی گلدان خنده از لحظه‌ها پر کشیده نا امیدی دوچندان دوچندان روز مثل قطاری فراری شب ولی لاک‌پشتی خرامان خانه‌ها گورهایی وسیعند گورها خانه شاد موران زندگی مرده قبل از تولد دل نکندی هنوز آی انسان؟ 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
ببار ای ابر بارانی شبیهِ چشمِ خونبارم که من هم مثل تو اینجا به دست غم گرفتارم به دنیا هرکسی آمد، غمی نو با‌خودش آورد خدواندا من از این رنجِ بی پایان خبر دارم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
و من با آرزوهایم شدم پیر مشو از من زمانی سیر و دلگیر ز عشقت میزدی آتش به جانم ومن آهسته فهمیدم کمی دیر 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
گُل بودم و ناشِکُفته چیدند مرا از قامتِ شاخه‌ها بُریدند مرا چون پرّه‌ی پَنکه‌ی قدیمی یک عُمْر چرخیدم و دیگران ندیدند مرا  🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
289742592_1993331502.mp3
4.33M
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 🎙‌ 🎼‌ ❤️❤️
می نشینم روی تخته سنگی روبه ساحل به وقت دلتنگی می خونم واسه دل هرپرنده ای که می ره‌به هجرت‌گریه می کنم توی خلوت ازجدایی می خونم که بی تونمی مونم نمی تونم که بمونم‌شعرنویی که بخونم شعر:پروازی برای شهادت 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دلتنگ حریم تو شدم، بیشتر از پیش بر مِهر تو محتاج‌ترم تا نَفَس خویش آن کوه نیازم که به درگاه تو رو زد انفاق بکن بر منِ بیچاره‌ی دل‌ریش از جام ولایت به منِ تشنه بنوشان ای عشق تو سرمایه‌ی قلب منِ درویش از رنج فراقِ حرم و صحن و رواقت افتاده به اعماق وجودم تب و تشویش مشتاق حضورم بطلب ضامن آهو ای لطف مدام تو ز جرم و گنهم بیش 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
به گوشوار دلاویز ماه من نرسد ستاره گرچه به گوش فلک شود آویز 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
بعدِ تو روز و شبم، دنیای من تکرار بود جای دستت نازنین‌در دستِ من سیگار بود... زحمتِ تنهایی‌ام را حضرتِ غم می‌کشید وسعتِ رسوایی‌ام سرخطِّ هر اخبار بود... هاله‌ای از دود، زانو در بغل، مردی غریب سایه‌ی تلخِ سکوت‌ افتاده بر دیوار بود... ابرِ غمگینِ غزل هم شوقِ باریدن نداشت توده‌ی بغضِ غریبم خسته از انکار بود... می‌فشردم بر جگر دندانِ صبرِ کوچه را هر گذر یک کربلا، صد مثنوی آزار بود... هم‌چو سروی بی‌خبر از کینه‌ی دستِ تبر دست‌رنجِ عمرِ من بازیچه‌ی اغیار بود... سادگی کردم نباید می‌سپردم از نخست دل که در آیینِ رندان مخزن‌ُ الاسرار بود... می‌رسید از باغِ دل هردم شهیدی لاله‌گون روزگاری اشتیاقم این‌چنین بر دار بود... رسمِ دنیا، امتحان یا جبر حالا هرچه بود دستِ تقدیر از قضا همواره با کفتار بود... این‌چنین دستِ خزان زد بر لبم مهرِ سکوت ورنه پشتِ بغضِ لالم صحبتی بسیار بود... ✍حسن_کریم‌زاده 📓بغضِ_لال ✓ 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
کاش دستم را می‌گرفتی می‌بردی به سال‌های دور باغچه‌ را نشانم می‌دادی موهایم را می‌بافتی به بوته‌های یاس، پاهایم را قلمه می‌زدی به درختچه‌های بید آن‌وقت... تا همیشه هر کجای جهان که بودم سایبانی مجنون با خود داشتم و لیلاوار هر طرف که سر می‌چرخاندم عطر یاس می‌پیچید... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
1.03M
غزاله من پلنگ بیشه عشقم، تویی غزاله من خوش اومدی تو به جان وبه دشت لاله من تویی طبیب دلم، دست دل به دامانت که خسته ام ،به طبیبان، مکن حواله من من از پیاله چشمت، شراب می نوشم تویی شراب طهورای چندساله من شبی چو حور وفرشته، بیا به خلوت من به شهد بوسه ،تو لبریز کن پیاله من بیا ببین چونباشی، چگونه غمگینم بیا ورحم دگر کن، به آه وناله‌ ی من تو قطعه ای زبهشتی، تویی فرشته من تو نوشداروی عشقی،به قلب واله من در انتظار نگاهت ،نشسته بر لب جان دوچشم خیره به راه و دل مچاله من بیا که جور زمستان، دگر زحد بگذشت بمان بمان ،که بهاری ، به باغ ژاله من 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
سخت است اینکه هستی و آسان ندارمت هر لحظه در خیالی و بی آن ندارمت بی تو گذشت اینهمه فصل خزان و باز بی چتر زیر شرشر باران ندارمت خالیست جای عشق تو در زندگی بیا ای درد را نگاه تو درمان ، ندارمت رویای خوابهای عزیزم بیا ببین.. در لحظه های ناب فراوان ندارمت آسان ندارمت ، چه فراوان ندارمت فکری بکن به حال من ای جان ندارمت 1403/9/18 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مست آمدم اي پير كه مستانه بميرم مستـــانه در این گـــوشـــه ی میـــخانه بمیـرم درویشــــــــم و بگــــذار قلـنـــــدر منـشــــانه کاکل همه افشان به ســـر شــانه بمیــــرم میخانه به دور ســـــــر من چــــرخد و اینـــم پیـــمــان که به چــرخیــــــدن پیمانه بمیــرم من بلبــــل عشـــاق به دامی نشـــــوم رام در دام تو هــــم بی طــمــــع دانه بمیـــــــرم شمعی و طواف حرمی بود که می خواست پروانـه بــزایــم مــن و پــروانـه بمیــــــــــــــرم مــن در یتیــمـــــم صدفـــم سیــنه دریاست بگذار یتـیـــمانه و دردانــه بمیــــــــــــــــــــرم بیـگانـه شــمـــردند مـــرا در وطن خـــویــش تا بی وطن و از هـمـــه بیــــگانه بمیــــــــرم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
داشتم فکر می‌کردم چه باید گفت در این بحبوحه که این غزل سراغم آمد: آن بزدلان سوار به ارّابه- بی‌زحمت مقاتله- برگشتند تا بچه‌شیر باخت قمارش را،  کفتارها به هلهله برگشتند شد دُور، دُور چرتکه‌اندازان، بازیچه‌ی محاسبه شد میدان پس صفرهای از عدم آویزان، از نو به این معادله برگشتند از بطن گاو شیرده جدّه، گوساله‌‌ی طلا متولد شد تا دوستان یکدله‌‌ی چوپان، با گرگ‌های این گَله برگشتند از دشت های شعله ور شامات، خون هزار یوسف ما جوشید تا نابرادران برادرکش، مست از سر معامله برگشتند پس صبح کو؟ کبودشد این دنیا، در چنگ فتنه ماند بشر، تنها قابیلیان به صحنه‌ی جرم اما بعد از هزار سلسله برگشتند تقویم، شرمسار ورق می خورد، تاریخ، کنج کافه عرق می خورد خیل سیاسیونِ کم‌آورده، با روزنامه‌باطله برگشتند بستند باز بی‌شرفان باهم، خونخوارها و خوش‌علفان باهم همسو شدند بی‌طرفان با هم... شمر و سنان و حرمله برگشتند 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky