eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
627 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
182 ویدیو
12 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
☘☘☘☘☘☘ هر که راه گفتگو در پردۀ اسرار یافت چون کلیم از «لَن تَرانی» لذت دیدار یافت.. از بلند و پست عالم شکوه کافرنعمتی‌ست تیغ، این همواری از سوهان ناهموار یافت گر سبک‌سازی چو شبنم از علایق خویش را می‌توان در پیشگاه خاطر گل، بار یافت گاه در آغوش گل، گه در کنار آفتاب شبنمی بنگر چه‌ها از دیدۀ بیدار یافت.. صیقل آیینۀ گردون صفای خاطر است می‌شود تاریک عالم، سینه چون زنگار یافت هر چه از عمر گرامی صرف در غفلت شود می‌توان یک صبحدم در ملک استغفار یافت.. @shaeranehowzavi
غمِ عزیز☘☘ هرجا غم تو هست، به‌جز غم عزیز نیست پای غم تو شادی عالم عزیز نیست از اشک روضه‌های تو حاجت گرفته‌ایم گریه‌کن تو پیش خدا کم عزیز نیست تا گریه بر تو مانده چه‌حاجت به دیگران؟ کوثر که هست چشمه‌ی زمزم عزیز نیست اثبات کرده‌اند شهیدان کربلا در امتحان‌ِعشق تو جان‌هم عزیز نیست عمری که باتو می‌گذرد سال‌ها خوش است اما بدون لطف تو یک‌دم عزیز نیست ما اهل گریه‌ایم و کتابی برای مان اندازه‌ی لهوف و مقرّم عزیز نیست چون ماه عشق‌بازی با توست، پیش ما ماهی شبیه ماه محرم عزیز نیست... ما نیز مثل سعدی شیراز گفته‌ایم؛ "ما را به‌جز تو در همه عالم عزیز نیست" @shaeranehowzavi
می روی ای ماه ....☘☘ می روی ای ماه با خود می بری جان مرا هم تو جان را می بری و هم که جانان مرا ای که بودی باب غفران منِ غرق گناه می روی امّا مبند این باب غفران مرا در حریمت شمع سوزان از دعاها داشتم رو به خاموشی مبر این شمع سوزان مرا سائل کوی حبیب خویش بودم ، زین جهت روبرویم باز کن درگاه سلطان مرا ای سر و سامان من ، ای ماه خوب من مرو از منِ دلخون مگیر اکنون تو سامان مرا نفس من زندان من شد ، با نگاه روشنت محو کن از پیش رو دیوار زندان مرا با تو گشتم ساکن آبادی ایمان و عشق این تو بودی ساختی آباد ویران مرا تا نرفتی از برم ای ماه لبریز از امید چشمه جوشان حق کن چشم گریان مرا دُرِّ دریای مناجات تو در دستم رسید از کَفَم بیرون مَبر این دُرِّ غلتان مرا با تو گفتم راز خود ، در لَیْلَةِ الْقَدْرت عزبز بر مَلا هرگز مکن این راز پنهان مرا ماه غفران بودی و من نیز می گفتم چنین پاک گردان ای خدا هر جرم و عِصیان مرا با خدای خویش بستم عهد و پیمانی ز عشق تا ابد محکم ببین این عهد و پیمان مرا می روی امّا دل من می رود در کربلا روی نی بردند آنجا ماه تابان مرا جان من در کربلاست آنجا که خیل دشمنان سر بریدند از قفا مولای عطشان مرا همچو «یاسر» آمدم در کوی تو دامن کشان غرقِ گوهر ساختی ای عشق دامان مرا ** «یاسر» @shaeranehowzavi
☘☘☘☘☘☘ مهربان‌ماه من! خداحافظ! اشک من! آه من! خداحافظ ای تو اندوه تا ابد شیرین غم دلخواه من خداحافظ باز بغض یتیمی‌ام گل کرد... پرورش‌گاه من! خداحافظ باید اینجا جدا شویم از هم یار هم‌راه من! خداحافظ نرسید آخرش به دامن تو دست کوتاه من... خداحافظ من ستاره ستاره دلتنگم ماه من! ماه من! خداحافظ 💠 @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘☘☘☘ مشغول دنیا شد دلم امشب، از یاد تو غافل شدم سردار ساعت به وقت تو گذشت اما داغ غمت در من نشد بیدار تا یاد دارم داده‌ام از دست این عمر را در غفلت دنیا امشب بیا و درد غفلت را از این دل دنیایی‌ام بردار هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات 💠 @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
افصح‌المتکلمین؛ شیخ اجلّ؛ عالی‌جناب سعدی شیرازی را بی‌اغراق می‌توان جامع‌ترین شخصیت ادبی جهان دانست. او در کنار قدرت و شکوه بی‌نظیر ادبی در شعر و نثر، به عنوان یک فقیه و اندیشمند دینی و یک جامعه‌شناس بزرگ قابل ستایش است. اما گوهری که او را در ذهن ادبی جهان جاودانگی بخشیده، زبان‌ِ سحرآمیز و چیره‌دستی او در رقصاندن کلمات است. نیروی واژگانی او در هر حالی قابلیت حضور مؤثر دارد و اکنون هم می‌تواند سنگ صبور بغض و رفیق سکوت و هم‌صدای فریاد و مرهم زخم‌های روزگار ما باشد. آثار جان‌بخش او در آشفته‌بازار زردپسندی‌ها و زردپرستی‌ها باید کتاب زیر سر اهل دل باشد تا در ازدحام شوکران‌ها، جامشان از شراب شیراز لبریز باشد. یکم اردیبهشت؛ سالروز بزرگداشت سعدی تبریک و تهنیت باد. @shaeranehowzavi
☘☘☘☘ تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن؟ که ندارد دل من طاقت هجران دیدن... @shaeranehowzavi
☘☘☘☘☘ ماه فرخنده، روی برپیچید و علیک السلام یا رمضان الوداع ای زمان طاعت و خیر مجلس ذکر و محفل قرآن @shaeranehowzavi
☘☘☘☘ چشم تا بر هم زدم، یک ماه مهمانی گذشت لحظه‌هایی مملو از الطاف رحمانی گذشت.. رفت از کوی و خیابان سفره‌اش را جمع کرد ای دل غافل! کجا بودی فراوانی گذشت تشنگی گاهی برایم روضه می‌خواند از حسین ظهر با لب‌های تشنه چشم بارانی گذشت بعد از این سی روز روزه از خودت حتی بترس چند روزی را که شیطان بود زندانی گذشت شادی فطر آمد اما غم دلم را برده است چشم تا بر هم زدم یک ماه مهمانی گذشت @shaeranehowzavi