eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
620 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
171 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
رد می شوم از قلب این دیوار سنگی از دردهای خسته‌ی بسیار سنگی رد می شوم از سد آدم‌های این شهر از این همه تکرار در تکرارِ سنگی از خود برون می‌آیم و می‌آیم از خویش تا روزهای خالی از آوارِ سنگی آواز می‌خواند برایم کوه و دریا در گوش جنگل می‌نوازد تار سنگی تن خسته از یاسم ازین نومید رستن دلخسته‌ام از آخرین اخبار سنگی گوشم بدهکار نبودن‌ها نبوده‌ست خط می‌کشم بر روی هر طومار سنگی باید که رد شد ، رد شد از خواب و خور و خشم از برزخ تقلید طوطی‌وار سنگی چشمت به آتش می‌کشد پروانه‌ام را پروانه‌ی در پیله‌ی اشعار سنگی *** من بذر نورم، رویشم، عشقم ، امیدم گل می‌کنم از قلب این دیوار سنگی... @shaeranehowzavi
بی روسری ات اسیر دشمن هستی در بند شعارهای الکن هستی می ترسم از اینکه مثل کالا باشی یادت نرود گلم،تو یک زن هستی @shaeranehowzavi
هدایت شده از ادبیات قم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬ببینید در اختتامیه کنگره ملی شعر مواهب چه گذشت.... @adabqom
تقدیم به ساحت مقدس امام حسن مجتبی علیه السلام ☘🌺 برای از تو نوشتن قلم کم آورده است وجود، بی تو ز مُلکِ عدم  کم آورده است به پیشگاه کریم تو ای کرامت محض سخا و جود و عطا و کرم کم آورده است نه من که کودک نو پای شاعری هستم در آستان شما محتشم کم آورده است عقاب فهم بشر تا به ارتفاع شما نمیرسد پر و بالَش، قدم کم آورده است کتاب فضل تو را در شمارش اوراق حساب و علم ریاضی رقم کم آورده است چگونه سر ز خجالت بقیع بر دارد که بر مزار تو صحن و حرم کم آورده است 💠 @shaeranehowzavi
💠 محفل شعر بین‌المللی بانوان در حرم حضرت معصومه (س) ▫️محفل شعر بین‌المللی «مقاومت 25 سال آینده»، با حضور بانوان شاعر از فلسطین، لبنان، نیجریه، پاکستان، هند و آذربایجان همراه با سخنرانی مشاور اجتماعی و دبیر ستاد جمعیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حرم مطهر بانوی کرامت برگزار شد. 📎 برای مشاهده و دریافت تصاویر اینجا کلیک کنید 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها @astanqom
🔹اذان نور🔹 شبی در آبیِ باران رها کردم صدایم را غریبانه شکستم بغض‌های آشنایم را دلم از پشت پرچین قنوتش ماه را می‌چید که شاید بشنوی از آسمانت ربنایم را گل شوقی گره می‌خورد با سجادۀ اشکم کنار عشق می‌خواندم نماز گریه‌هایم را شبی خوش بود، عرفان بود و باران بود و ایمان بود پر از عطر دعا می‌کرد لبخندی هوایم را قدم می‌زد خیالم در زلال روشن نامت به بال جبرئیلت بسته بودم رَدِّ پایم را از آن باران، اذان نور می‌بارید بر خوابم دوباره صبح بود و تازه می‌کردم صدایم را... @shaeranehowzavi
☘☘☘☘☘☘ هر که راه گفتگو در پردۀ اسرار یافت چون کلیم از «لَن تَرانی» لذت دیدار یافت.. از بلند و پست عالم شکوه کافرنعمتی‌ست تیغ، این همواری از سوهان ناهموار یافت گر سبک‌سازی چو شبنم از علایق خویش را می‌توان در پیشگاه خاطر گل، بار یافت گاه در آغوش گل، گه در کنار آفتاب شبنمی بنگر چه‌ها از دیدۀ بیدار یافت.. صیقل آیینۀ گردون صفای خاطر است می‌شود تاریک عالم، سینه چون زنگار یافت هر چه از عمر گرامی صرف در غفلت شود می‌توان یک صبحدم در ملک استغفار یافت.. @shaeranehowzavi
غمِ عزیز☘☘ هرجا غم تو هست، به‌جز غم عزیز نیست پای غم تو شادی عالم عزیز نیست از اشک روضه‌های تو حاجت گرفته‌ایم گریه‌کن تو پیش خدا کم عزیز نیست تا گریه بر تو مانده چه‌حاجت به دیگران؟ کوثر که هست چشمه‌ی زمزم عزیز نیست اثبات کرده‌اند شهیدان کربلا در امتحان‌ِعشق تو جان‌هم عزیز نیست عمری که باتو می‌گذرد سال‌ها خوش است اما بدون لطف تو یک‌دم عزیز نیست ما اهل گریه‌ایم و کتابی برای مان اندازه‌ی لهوف و مقرّم عزیز نیست چون ماه عشق‌بازی با توست، پیش ما ماهی شبیه ماه محرم عزیز نیست... ما نیز مثل سعدی شیراز گفته‌ایم؛ "ما را به‌جز تو در همه عالم عزیز نیست" @shaeranehowzavi
می روی ای ماه ....☘☘ می روی ای ماه با خود می بری جان مرا هم تو جان را می بری و هم که جانان مرا ای که بودی باب غفران منِ غرق گناه می روی امّا مبند این باب غفران مرا در حریمت شمع سوزان از دعاها داشتم رو به خاموشی مبر این شمع سوزان مرا سائل کوی حبیب خویش بودم ، زین جهت روبرویم باز کن درگاه سلطان مرا ای سر و سامان من ، ای ماه خوب من مرو از منِ دلخون مگیر اکنون تو سامان مرا نفس من زندان من شد ، با نگاه روشنت محو کن از پیش رو دیوار زندان مرا با تو گشتم ساکن آبادی ایمان و عشق این تو بودی ساختی آباد ویران مرا تا نرفتی از برم ای ماه لبریز از امید چشمه جوشان حق کن چشم گریان مرا دُرِّ دریای مناجات تو در دستم رسید از کَفَم بیرون مَبر این دُرِّ غلتان مرا با تو گفتم راز خود ، در لَیْلَةِ الْقَدْرت عزبز بر مَلا هرگز مکن این راز پنهان مرا ماه غفران بودی و من نیز می گفتم چنین پاک گردان ای خدا هر جرم و عِصیان مرا با خدای خویش بستم عهد و پیمانی ز عشق تا ابد محکم ببین این عهد و پیمان مرا می روی امّا دل من می رود در کربلا روی نی بردند آنجا ماه تابان مرا جان من در کربلاست آنجا که خیل دشمنان سر بریدند از قفا مولای عطشان مرا همچو «یاسر» آمدم در کوی تو دامن کشان غرقِ گوهر ساختی ای عشق دامان مرا ** «یاسر» @shaeranehowzavi
☘☘☘☘☘☘ مهربان‌ماه من! خداحافظ! اشک من! آه من! خداحافظ ای تو اندوه تا ابد شیرین غم دلخواه من خداحافظ باز بغض یتیمی‌ام گل کرد... پرورش‌گاه من! خداحافظ باید اینجا جدا شویم از هم یار هم‌راه من! خداحافظ نرسید آخرش به دامن تو دست کوتاه من... خداحافظ من ستاره ستاره دلتنگم ماه من! ماه من! خداحافظ 💠 @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘☘☘☘ مشغول دنیا شد دلم امشب، از یاد تو غافل شدم سردار ساعت به وقت تو گذشت اما داغ غمت در من نشد بیدار تا یاد دارم داده‌ام از دست این عمر را در غفلت دنیا امشب بیا و درد غفلت را از این دل دنیایی‌ام بردار هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات 💠 @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
افصح‌المتکلمین؛ شیخ اجلّ؛ عالی‌جناب سعدی شیرازی را بی‌اغراق می‌توان جامع‌ترین شخصیت ادبی جهان دانست. او در کنار قدرت و شکوه بی‌نظیر ادبی در شعر و نثر، به عنوان یک فقیه و اندیشمند دینی و یک جامعه‌شناس بزرگ قابل ستایش است. اما گوهری که او را در ذهن ادبی جهان جاودانگی بخشیده، زبان‌ِ سحرآمیز و چیره‌دستی او در رقصاندن کلمات است. نیروی واژگانی او در هر حالی قابلیت حضور مؤثر دارد و اکنون هم می‌تواند سنگ صبور بغض و رفیق سکوت و هم‌صدای فریاد و مرهم زخم‌های روزگار ما باشد. آثار جان‌بخش او در آشفته‌بازار زردپسندی‌ها و زردپرستی‌ها باید کتاب زیر سر اهل دل باشد تا در ازدحام شوکران‌ها، جامشان از شراب شیراز لبریز باشد. یکم اردیبهشت؛ سالروز بزرگداشت سعدی تبریک و تهنیت باد. @shaeranehowzavi
☘☘☘☘ تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن؟ که ندارد دل من طاقت هجران دیدن... @shaeranehowzavi
☘☘☘☘☘ ماه فرخنده، روی برپیچید و علیک السلام یا رمضان الوداع ای زمان طاعت و خیر مجلس ذکر و محفل قرآن @shaeranehowzavi
☘☘☘☘ چشم تا بر هم زدم، یک ماه مهمانی گذشت لحظه‌هایی مملو از الطاف رحمانی گذشت.. رفت از کوی و خیابان سفره‌اش را جمع کرد ای دل غافل! کجا بودی فراوانی گذشت تشنگی گاهی برایم روضه می‌خواند از حسین ظهر با لب‌های تشنه چشم بارانی گذشت بعد از این سی روز روزه از خودت حتی بترس چند روزی را که شیطان بود زندانی گذشت شادی فطر آمد اما غم دلم را برده است چشم تا بر هم زدم یک ماه مهمانی گذشت @shaeranehowzavi
هدایت شده از خبرگزاری فارس
عباسعلی براتی‌پور شاعر بلندآوازه انقلاب درگذشت 🔹عباسعلی براتی‌پور، شاعر انقلاب، دفاع مقدس و اهل‌بیت دیشب بر اثر ایست قلبی دار فانی را وداع گفت. 🔹بهت نگاه، وعده دیدار، کتیبه شکیب، سینای سبز عشق، با شقایق‌ها برادر، عطش عشق، داغ تشنگی، سوار مشرقی، در ساحل علقمه، ماه در فرات، گزیده ادبیات معاصر ۲۴ و ... بخشی از آثار زنده‌یاد براتی‌پور هستند. او ۱۳ سال مدیریت جلسات شعر رمضان در محضر رهبر انقلاب را نیز برعهده داشت. @Farsna - Link
سلام و رحمت☘🌺 دوستان عید بندگی‌تون بسیار مبارک @shaeranehowzavi
ما مرد جهادیم🌺 ماه رمضان، ماه خدا، ماه دعا بود از آتش دوزخ دل عشاق رها بود ای ماه! هلال تو به من درس ادب داد شیرینی نام تو حلاوت به رطب داد عمری‌ست که شاگرد همان مکتب قدریم چون آینه‌ها تشنۀ نور شب قدریم ای ماه پر از رحمت و ای ماه پر از عشق ای راه پر از نعمت و ای راه پر از عشق صد نور بر آن دل که پر از ذکر و دعا شد سی روز تمام آمد و مهمان خدا شد در ماه خدا بندگی یار، بهشت است هنگام سحر، لحظۀ افطار، بهشت است صد حیف از افطار و سحرهای تو ای ماه بر جان و جهان مانده اثرهای تو ای ماه ای ماه خدا، رفتی و دلتنگ تو هستیم ما تشنۀ آن نغمه و آهنگ تو هستیم آن گریه و آن سوز و گداز تو کجا رفت شب‌های پر از راز و نیاز تو کجا رفت لبریز سلامی و پر از مهر و درودی زنگار از آیینۀ دل را تو زدودی ای کاش که بعد از رمضان پاک بمانیم مرهم به دل زخمی صدچاک بمانیم.. برخیز که دل‌ها همه لبریز امید است عید آمده، عید آمده، عید آمده، عید است «عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت» یک لحظه دل ما ز غم یار جدا نیست جز خون حسین بن علی در رگ ما نیست ما غیرت کوهیم ولی در جریانیم یاری‌گر مظلوم به هر جای جهانیم ما یار فلسطین و یمن، یار عراقیم ما یاور یک‌رنگی و ما خصم نفاقیم ما آینه بودیم که از سنگ نبودیم یک بار هم آغازگر جنگ نبودیم اما همه‌جا وقت خطر، مرد جهادیم پیروز نبردیم و هماورد جهادیم شیریم و مبادا که ز روباه بترسیم هیهات که از آخر این راه بترسیم ای جان! بشنو نغمۀ مرغان چمن را از باد سحر، نام شهیدان وطن را مرگا که بخواهیم به این کار بنازیم با خون شهیدان وطن کاخ بسازیم دل می‌شود از روز ازل کرببلایی با همت پر شور جوانان ولایی حالا که وطن بیشۀ شیران جهادی‌ست عزت همه مدیون مدیران جهادی‌ست.. جز راه خدا، راه دگر راه تباهی‌ست این پست و مقامات فقط چند صباحی‌ست باید که خداترس بمانند مدیران لبریز گل و عشق شود بیشۀ شیران شرما! به مدیری که فقط تشنۀ میز است در عرصۀ خدمت همه‌جا اهل گریز است ای کاش که پیغام عدالت بدرخشد با یاد علی نام عدالت بدرخشد.. ای حضرت مسئول! خودت را نکنی گم نگذار که کوچک بشود سفرۀ مردم شادی برسان بر دل هر غنچۀ غمناک حاشا که به منزل ببری لقمۀ ناپاک.. دریاب غم سفرۀ نان پدران را این درددل سوختۀ کارگران را این نکته بدانند همان قوم که خام‌اند مردم همه تا آخر خط پای نظام‌اند برخیز که از ماه وطن نور بگیریم از رهبر خوبان همه دستور بگیریم جز حضرت آیینه کسی رهبر ما نیست اندیشۀ تسلیم شدن، در سر ما نیست دیری‌ست که در کشور ما موج گرانی‌ست آری دل مردم همه غرق نگرانی‌ست هرچند از این حادثه مردم گله‌مندند چون سرو پر از همت و افکار بلندند ای کاش که پایان بپذیرد نگرانی درمان شود این درد جگرسوز گرانی برخیز که از حل مسائل بنویسیم از تکیه به ظرفیت داخل بنویسیم با این همه رنجی که وطن دیده ولی باز مانند دماوند سترگ است و سرافراز ما فاتح میدان نبردیم، دلاور ما شیعه و سنی همه هستیم برادر آری دل طوفانی ما مظهر عشق است سردار سلیمانی ما مظهر عشق است ما منتظر رؤیت آن صبح سپیدیم همچون حججی‌ها همه از نسل شهیدیم برخیز که هنگامۀ پرواز رسیده «از خون جوانان وطن لاله دمیده» پیچیده به هر خاک چنان عطر شهیدان آوازۀ جمهوری اسلامی ایران @shaeranehowzavi
☘☘☘☘ پايان مهماني است پر کن استکانت را از عشق حق سرشار کن مستانه جانت را نزديک تر از اين نخواهد شد به چشمانت در اين دقايق خوب بنگر ميزبانت را شايد نباشيم و نباشي سال هاي بعد با اشک بردار آخرين خرما و نانت را هي عهد بستي و شکستي و نشستي و زانو زدي با شرم گفتي داستانت را سر روي مُهر مِهر او بگذار! مي بيني! سجاده ات حل مي کند در خود جهانت را پايان مهماني است اما باز هم بگذار بر شانه هاي کوچکت بار امانت را @shaeranehowzavi
☘☘☘☘☘ کبوترم که غزل صحن آسمان من است کلام پهنه ی پرواز بی کران من است به عارفانه ترین اوجها رسیده پرم به عاشقانه ترین شعرها نشان من است همیشه در پی توصیف عشق می گشتم که عشق نقطه آغاز داستان من است «همه قبیله ی من عالمان دین بودند» مرا ببین که جنون ارث دودمان من است به فکر واژه ای از جنس عاشقی بودم حسین گفتی و گفتم حسین، جان من است حسین گفتی و آتش گرفت ابیاتم که یاد خون خدا آتش نهان من است شراره ای است که پنهان نمی شود در دل حرارتی است که در سینه میهمان من است قداستی ست که در قلب می تپد شب و روز محبتی است که آیین خاندان من است در این زمانه که هر گوشه تیرگی چیره است چراغ روشن تاریکی جهان من است منم که فطرسم و نادم از گذشته ی خویش حسین پاسخ الغوث و الامان من است چگونه با تو بگویم من از حقیقت او حسین بغض فرو خورده ی بیان من است حسین نام بلندی که بعد نام خدا همیشه و همه جا بر سر زبان من است کسی که عبد خدا بوده است از آغاز یگانه ای است که مولای مهربان من است حسین گفتی و گفتم حسین یعنی عشق بلی حسین فقط عشق جاودان من است @shaeranehowzavi
☘☘☘☘ دنبال تو گشتیم به هر گوشه‌ی بامی برقع بزنی یا نزنی ماه تمامی! ما حلقه به گوشیم، در این بزم خموشیم تا بر سر ذوق آمده ما را چه بنامی ای سلسله در سلسله در سلسله مویت پابند تو هستیم، چه شاهی! چه غلامی! سجاده به دوش آمده‌ام خرقه بگیرم تا یک‌شبه در چلّه شود خمره‌ی خامی تسبیح گره خورده به سرمستی تاکم تاکی که گره خورده به سرمستی جامی مژگان تو صف بسته به میخانه‌ی چشمت تا کور شود، کور شود چشم حرامی آغوش گشودی که در آن جان بسپارم در عشق رقم خورده عجب حسن ختامی! @shaeranehowzavi
☘☘☘☘ چشم عرفانی عطا کن تا شناسم رهبرم بی نگاهش درگلستان ولایت بی برم لابلای نطق او صدها گهر گل می کند درحریم باطنش گردد شکوفا گوهرم از نسیم خاطرش جانها شود غرق کمال تا که جانی در بدن دارم زاو فرمانبرم جلوه گاه معرفت گشته به جان عاشقان عشق حیدر راتداعی کرده اوهم در سرم می خروشد بی مهابا( بی محابا) برسپاه ظالمان گشته ايمن از وجودش مرزهای کشورم نسل پاک کوثر است واز تبار مرتضی درمرامش شد هویدا جلوه های حیدرم گرچه دشمن می زند بر طبل جنگش بی امان بادرایت رهبری کرده نظام و لشکرم رگ رگ احساس من گل می کند درمحضرش افتخاری گشته بر من چون شده او سرورم واژه های الکنم عاجز شده از وصف او بی تمنای ولایش در عقیده ابترم باتمام شوق جانم می سرایم شعر خود چشم عرفانی عطا کن تا شناسم رهبرم @shaeranehowzavi