نیایش انجیل🌺
ناقوس بلند است صدایش، چه صدایی!
در صحن کلیساست چه شوری! چه صفایی!
یا یوسف گمگشته رسیدهست به کنعان
یا آنکه مسیحاست به اعجاز شفایی
این پرچم در باد به رقص آمدۀ توست
یا عطر رمندهست ز گیسوی رهایی؟
اینسان که نیایش چکد از هر خط انجیل
آنسان که ستایش کندت «حیّ علی»یی
پیداست که ای شیر یَلِ بدر، قرار است
بر شانۀ این شهر غریبانه بیایی
کو منقل اسفند و گل و خندۀ مادر؟
کو شانۀ امن پدر و دست دعایی؟
آغوش کسی نیست به بازآمدنت، باز
در خانه کسی نیست جز اندوه جدایی
بغض است و سکوت است در این همهمه، اما
بر شانۀ این مردم با مهر و وفایی
حالا که شده پرچممان زینت تابوت
یعنی که تو هم اهل همین آب و هوایی
گفتند رسیدهست شهیدی که مسیحیست
هستند تمام شهدا کربوبلایی
در مکتب ما نام شهید است «علمدار»
هرچند که گویند «جانی بت اوشانا»یی
شاعر شدهام تا که کنم مدح شهیدان
غرقیم در این بحر تحیر! تو کجایی؟
#ساجده_تقیزاده
#تفحص_شهدا
#شهید_مسیحی
@shaeranehowzavi
☘☘☘☘
دلِ آیینه، گریان بقیع است
غم و اندوه، مهمان بقیع است
مدینه شمع روشن کن که هرشب
شب شام غریبان بقیع است
#میثم_مؤمنینژاد
#بقیع
#هشتم_شوال
💠 @shaeranehowzavi
☘☘☘☘
موجیم خروشنده و گاهی صامت
داریم شهید مثل «ثاقب» «ثابت»
امروز به نام عشق و میهن رفتیم
تشییع شهید ارمنی «جانی بِت»
#محمدجواد_منوچهری
#جانیبتاوشانا
#ثابتوثاقبشهیداندوقلو
💠 @shaeranehowzavi
☘☘☘☘
نام تو نورانی ترین آغاز خواهد بود
در سطر سطرِ این غزل ایجاز خواهد بود
میخوانمت تا مادرت باشم در این ابیات
سهمِ من از این عاشقی پرواز خواهد بود
هرگز خلوصت را نفهمیدیم و می دانم
مثل نفس های مسیحا راز خواهد بود
فرقی ندارد من مسلمان تو مسیحی، آه
وقتی قنوتِ عشقمان اعجاز خواهد بود
جای تو بر روی دو چشم اشکبارِ ماست
جای تو در دلهای ما ممتاز خواهد بود
از غربتت گفتند، اما نازنین فرزند
آغوش یک ملت برایت باز خواهد بود...
#پروین_جاویدنیا
#شهیدجانی_بت_اوشانا
@shaeranehowzavi
☘☘☘☘
ای کاش پیاده شود این طرح بدیع
از هشتم شوال الی هشت ربیع
همگام شود امامت صاحب عصر
با ختم پروژه ی حرم های بقیع
#محمدجواد_منوچهری
#بقیع
#هشتم_شوال
@shaeranehowzavi
بیا و هیبت حیدر بیاور
برای ما کمی باور بیاور
عزیز فاطمه برگرد، برگرد...
بقیع را از غریبی در بیاور
#سیدمجتبی_شجاع
#بقیع
#هشتم_شوال
@shaeranehowzavi
☘☘☘☘
این سرنوشت ماست: من رومی، تو زنگی
من لیلیِ صحرا، تو سربازی فرنگی
شبها تو با سیگار و جنگ و صلح بیدار
من چایِ شیرین، بیستون، عشقی کلنگی
هر وقت گریانم تو خندانی، و برعکس
بیزارم از این بازیِ الاکلنگی
در سنگ کاغذ قیچیِ این عاشقانه
من هرچه باشم تو همان سنگی که سنگی
من تن به عهدی ساده دادم با تو اما
دیدم تو صاحب امتیازی در زرنگی
از ما سیهچشمان مخواه آگاه باشیم
از راز و رمز کار با چشمان رنگی
افسوس قلب سادهٔ من دیر فهمید
از روز اول آمدی با من بجنگی
#انسیه_سادات_هاشمی
@shaeranehowzavi
☘☘☘☘
شعر گاهی می تواند راوی یک درد باشد
گاه حتی می تواند مرهم یک مرد باشد
می تواند ناامیدی را امیدی تازه بخشد
بر دل تنگ جوانی شوق بی اندازه بخشد
می تواند سخت باشد، مثل سنگی در بیابان
یا لطیف و نرم باشد ؛مثل گلها، مثل باران
شعر گاهی پشت مردم، یا صدای بی صداهاست
گاه گاهی هم علیه مردم بی یار و تنهاست
یک زمان یک غنچه ی لب بسته در آن سوی باغ است
گاه اما پر هیاهو مثل غوغای کلاغ است
شعر یعنی حس بودن،زیستن،دیدن، شنیدن
شعر یعنی ایستادن، راه رفتن یا رسیدن
شعر گفتی چیست اصلا؟ شعر لازم نیست اصلا !
شعر یعنی ما و آنها ،شعر یعنی او ،تو و من
زندگی بی شعر یعنی آدمی که سر ندارد
قصه ای بی محتوا که اول و آخر ندارد
#فاطمه_معصومه_شریف
@shaeranehowzavi
رفت و با خون خودش باز به ما ثابت کرد
وطنم پر شده از نام سلیمانیها
#فائزه_امجدیان
@shaeranehowzavi
شهید آرمان قدس🌹
حاج نادر خاطراتت سبز، حاج نادر پرچمت بالاست
سینهات طوفانی و مَوّاج، چشمهای آبیات دریاست
سهم تو از عاشقی بسیار، تا هنوز آن دیدگان بیدار
چشم تو در چشمهای ما، دست تو در دستهای ماست
ایستادی در کنار ما، با همان آرامش زیبا
خفتهای هرچند در تابوت، روح تو بشکوه و پابرجاست
تو نمردی، تو نمیمیری، قدس را از خصم میگیری
با تو و ما قدس کی دلتنگ، با تو و ما قدس کی تنهاست
الوداع ای خاطرات سبز، الوداع ای راز و رمز عشق
میروی و یاورت الله، میروی و شافعت مولاست
ای ز نسل آفتاب و نور، روح تو با مجتبی محشور
ای شهید آرمان قدس، در دلت چون کربلا غوغاست
حاج نادر پاشو از تابوت، زود رفتی، بال وا کردی
هرکجا هستی خدا با توست، هرکجایی پرچمت بالاست
#علیرضا_قزوه
#حاج_نادر_طالبزاده
@shaeranehowzavi
هدایت شده از ادبیات قم
آفرینشهای ادبی حوزه هنری استان قم
برگزار میکند:
افتتاحیه نشست تخصصی شعر بانوان《بهارنارنج》
با حضور:
فریبا یوسفی
حسنا محمد زاده
اعظم سعادتمند
و شعرخوانی بانوان شاعر قم
با اجرای: عاطفه جوشقانیان
زمان: سه شنبه، ۱۲ اردیبهشتماه، ساعت ۱۷
مکان: حوزه هنری استان قم
《ورود برای عموم بانوان آزاد است》
@adabqom
#محفل_شعر_بهارنارنج
#آفرینش_های_ادبی_حوزه_هنری_قم
#حوزه_هنری_انقلاب_اسلامی
#حوزه_هنری_قم
#شعر_بانوان_قم
#بهار_نارنج
از شهیدان خدا رعیت فراوان دیده ایم
کاش روزی حاکمی از روی مین ها بگذرد
#حسن_خسروی_وقار
#شهادت
#غیرت
#مردانگی
@shaeranehowzavi
☘☘☘☘☘
با فتنه حیای شهر دباغی شد
جولانگه هر بی شرف و یاغی شد
ناموس پرستیم و در این راه شهید
این بار یلی به نام الداغی شد
#محمدجواد_منوچهری
#شهید_آمرمعروف
#شهید_غیرت
#شهید_حمیدرضا_الداغی
@shaeranehowzavi
☘☘☘☘
سجادهی شعرم اگرچه اشکبار است
هرچند جان واژههایم بیقرار است
دارد به آخر میرسد عمر زمستان
مضمون باران بعد از این شرح بهار است
عرض ارادت میکند بر ساحت عشق
اینجا همیشه عشق، صاحب اختیار است
ای قاصدک پیغام من را میرسانی؟
بر محضر شاهی که ثقل روزگار است
هرجمعه نه هر روز دل در سینهی من
از شوق دیدار شما در اضطرار است
سرچشمه واگویههایم بیقراریست
این شعر اصلا، بغض تلخ انتظار است
#مهتاب_بهشتی
#غزل_انتظار
@shaeranehowzavi
☘☘☘☘
وطن بر روی موج غم سوار است
و سرفصلِ خبرها ناگوار است
بکش ما را ،نمیدانی شهادت
برای بچه شیعه افتخار است
#فرزانه_قربانے
#شهادت
@shaeranehowzavi
☘☘☘☘
همیشه در دل تاریخ این گواهی ماند؛
برای دشمن تو تا ابد تباهی ماند
گذشت فصل زمستان، ولی برای زغال
هنوزهم که هنوز است روسیاهی ماند
هزار تاج به تاراج برده شد، اما
همیشه بر سر تو تاج پادشاهی ماند
چه خوابها که یکایک شدند نقشبرآب
چه نقشهها که سر برگههای کاهی ماند
کسی که خواست سر ما کلاه بگذارد
برای او نه سری ماند و نه کلاهی ماند
شکوه نام تو مانند صخره پابرجاست
نه مثل موج، که گاهی نماند و گاهی ماند
به رغم مدعیان! ای خلیج میهن من
تو فارس بودی و هستی و فارس خواهی ماند
#مجتبی_خرسندی
#خلیج_فارس
@shaeranehowzavi
☘☘☘☘
آوَخ! هنوز زخمی ام و رنج می برم
دنیا هر آنچه داشت بلا، ریخت بر سرم
مردم چه می کنند که لبخند می زنند؟
غم را نمی شود که به رویم نیاورم …
قانون روزگار چگونه است کاین چنین
درگیر جنگ تن به تنی نابرابرم؟
تو آنقَدَر شبیه به سنگی که مدتی است
از فکر دیدن تو تَرَک می خورد سرم …
وا مانده ام که تا به کجا می توان گریخت؟
از این همیشه ها که ندارند باورم …
حال مرا نپرس... که هنجار ها مرا
مجبور می کنند بگویم که بهترم …
#نجمه_زارع
@shaeranehowzavi
☘☘☘☘
من و هراس سقوط از فراز جاذبهها
که راه میروم از روی تیزی لبهها
شنیدنیست کشیشی که اعتراف کند
شنیدنیتر از آن اعتراف راهبهها
مرا به قطب خودت قطب عشق میبردی
مخالف جهت بادها و عقربهها
حساب کردم ازین عشق سودها ببرم
غلط ، از آب درآمد ولی محاسبهها
و اعتماد به عشقت نتیجهاش این شد
زنی رها شدهام در هجوم شائبهها
#اعظم_سعادتمند
@shaeranehowzavi
زمین از آتش ما ، داغدارتر شده است
از آهِ زلزله ها، بی قرارتر شده است
دوباره دورهی تاریک و عصر تاتاری است
هوای چشم، از این تیره، تارتر شده است
گرفته تیرگی ، احساس ماه بودن را
زمانه از من و تو، سوگوارتر شده است
در این مسیر مه آلودِ آه و شعله و دود
فضای فهمِ زمان ، پُر غبارتر شده است
شبیه گریهی یک آبشار در باران
نگاهِ جاریِ غم، اشکبارتر شده است
نه مثل چشمِ ترِ (ایلیا) ، ولی این بار
کویرِ گونه از این روزگار، تر شده است
تمام پیکرِ اندیشه از تبِ باروت
به قتلِ عاطفه ها، استوارتر شده است
دراین هجومِ سیاه، از نگاهِ کرکس ها
تبار رنگ و ریا ، لاشه خوارتر شده است
تبر تبر به تنِ اعتقادها زده ایم
که کارِ جنگلِ بی سبزه، زارتر شده است
بیا که فلسفه روشن نبوده از وقتی
اجاقِ منطقِ این انتظار، تر شده است
ببخش حضرت باران، تورا نمیخواهیم
گناه ، با دل ما سازگارتر شده است.
#دکتر_حسین_محمدی_مبارز
#غزل_انتظار
@shaeranehowzavi
خطبۀ دریغ
سلمان! تو نیستی و ابوذر نمانده است
عمار نیست، مالک اشتر نمانده است
قرآن به نیزه میرود اینجا هزار بار
جز خطبۀ دریغ به منبر نمانده است...
در کوچههای هاشمی آتش هنوز هست
باور مکن که حادثه دیگر نمانده است
دشمن خیال کرد کتاب غدیر سوخت
دشمن خیال کرد که کوثر نمانده است...
تکفیر میکنند پیاپی امام را
ایمانشان به مصحف و دفتر نمانده است
شمشیرهای یکسره کوفیست در نیام
راهی ورای گریۀ پرپر نمانده است
دیگر کجای شب تهی از ابنملجم است؟
در کوفه جز سیاهی خنجر نمانده است
فردا تمام جامهدراناند پشت در
فردا ولی چه فایده حیدر نمانده است!
#محمدحسین_انصارینژاد
#شعر_علوی
#فتنه
💠 @shaeranehowzavi
به شهید ناموس و غیرت
#حمیدرضا_الداغی
قصه جریحهدار شد
آنطرف پیاده رو
عقل صدا زد که بمان
عشق صدا زد که برو
وقت چه بود آن غروب؟
وقتِ قیامت تو بود
فرق تو با بقیه چیست؟
فرق تو غیرت تو بود
تیغ زدند بی هوا
دشنه زدند بیخبر
کوچه به حرف آمده:
چند نفر به یک نفر
آن چه همیشه و هنوز
کوچه به کوچه جاری است
قصهی سر به داری و
غیرت سبزواری است
هیچ غمی برای ما
مثل غم تو داغ نیست
مرگ تو انتخاب بود
مرگ تو اتفاق نیست
این که به پیشگاهِ مرگ
زخمیِ ایستادن است
وای! برادر من است
آه! برادر من است
#رضا_یزدانی
@shaeranehowzavi
☘☘☘☘
ای مانده عالمی به تمنای غیرتت
خالی مباد در صفِ ما جای غیرتت
بر سینهی اراذل و اوباش، پای تو
داغِ ندامتی شد و انشای غیرتت
جاریست رودخانهای از خون ز هر رگت
از بس به جوش آمده دریای غیرتت
تو شیرِ در نبردی و از پشتِ پنجره
دنیا نشسته پای تماشای غیرتت
دست تو را دگر که بگیرد به جز خدا
سر دادهای به لطفِ خدا پای غیرتت
تأیید روزگار به دردت نمیخورد
کافیست خونِ پاکِ تو امضای غیرتت
این صحنه باز بعدِ تو تکرار میشود
پیش از تو نیز آمده همتای غیرتت
داغِ تو بر دلِ همهعالم نشسته است
خورشید چیست؟ داغِ دلآرای غیرتت
#احمد_شهریار
#شهید_حمیدرضا_الداغی
@shaeranehowzavi
🔹نویدبخش شهادت🔹
هنوز طرز نگاهش به آسمان تازهست
دو بال مشرقیاش با اُفق هماندازهست
قناریان کلامش هنوز میخوانند
نوای سُنتیاش را بهروز میخوانند
قناریان کلامش هنوز جان دارند
«صدا صداست که...» پس عمر جاودان دارند
کتاب و دفتر از اندیشهاش فروغ گرفت
چراغ دانش او جلوۀ نبوغ گرفت
کتاب، واسطهای بین اوست با این نسل
مطهّری، هنر گفتگوست با این نسل
خرد، هنوز مرید جنون و مستیِ اوست
مرکّب آینهدار قلمبهدستی اوست
بخوان زمانه! بخوان با رساترین فریاد
از او بگو و بخوان باز! هر چه، بادا باد!
بخوان به نام بزرگی که آسمانی شد
فروتنانه درخشید تا جهانی شد
صفای باطنیاش غبطهآور است هنوز
که کوچه باغ نیایش معطّر است هنوز
کتاب و سنّت و اجماع و عقل را فهمید
رموز تازهای از عقل و نقل را فهمید
کتاب و منبر و سجّاده را به هم آمیخت
سه رود منشعب از کوه را به دریا ریخت
نهال کاشت ولی ریشه را عمیق نشاند
به خاک پایۀ اندیشه را عمیق نشاند
هزار پنجره را رو به آفتاب گشود
-هزار پنجرۀ مستعدِّ کشف و شهود-
گشود پنجرهها را، وَ با دو بال قنوت
خودش پرنده شد و پر کشید تا ملکوت...
نسیم، معتکف گوشۀ عبایش بود
فرشته، دست به دامان ربّنایش بود
تمام دلخوشیِ کوچه و خیابان از
نفَس نفَس زدن عطر آشنایش بود
در آن شبِ خفقان که سکوت شایع بود
درست اوج سحرخیزی صدایش بود
تلاش کرد و سرانجام هم نصیبش شد
اجابتی که برازندۀ دعایش بود:
پیامبر شبی آمد به خواب شیرینش
و بوسه زد به لبان مبلّغ دینش
و بوسه زد که بگوید جهاد یعنی این
سلوک یعنی این، اجتهاد یعنی این
نویدبخش شهادت به خواب او آمد
به خواب نیمهشبش صبح آرزو آمد
چگونه میشد از آن شور و شوق دم نزند
و زود پا نشود، اندکی قدم نزند
چگونه میشد از تاب و تب نگوید هیچ
و از حرارت بر روی لب نگوید هیچ
چه خوب شد که -اگر رفت- پیش ماست هنوز
هزار باغ پر از گُل از او به جاست هنوز...
سپرد دست خدا رشتۀ کلامش را
تمام کرد به خون، شعر ناتمامش را
#سیدمهدی_موسوی
#شهید_آیتالله_مطهری
#غزل_مثنوی
@shaeranehowzavi