eitaa logo
🌻لَبخْندِ هادے🌻
82 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
794 ویدیو
8 فایل
خنده ات طرح لطیفےست که دیدن دارد نگاهتان را گره بزنید به لبخند شهدا @shahadat313barayagha لطفا با ذکر صلوات وارد بشید هروز احادیث"زندگی نامه شهدا"داستانهای کوتاه شهدایی و..... با بیت الشهدا همراه باشید با ذکر صلوات🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📝 متن خاکریز خاطرات ۸۸ ✍ کجای دنیا دیدی اینجور از خودگذشتگی کنن؟ چند تا بسیجی داخلِ جیپ بودند. یهو دشمن شیمیایی زد و بسیجی ها باید ماسک می‌زدند. اما یک ماسک کم بود. به همین خاطر هیچکس راضی نمیشد ماسک بزنه. تا اینکه یک نفر از اونا، بقیه رو قانع کرد. لحظاتی بعد در حالیکه اون بنده‌ی خدا شدیداً سرفه می کرد ، دوستاش بهش نگاه می‌کردند و از زیر ماسک اشک می‌ریختند. 📚منبع: سالنامه عطش ظهور 1385 #رفیق_شهیدمـ ┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈ @shahadat313barayagha ┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۴۱ ✍شهیدی که سوخت تا کسی فدا نشود... نیروها تویِ تاریکیِ شب داشتند جلو می‌رفتند ، که متوجهِ انفجارِ مین منور شدند. انفجارِ این مین هم مساوی بود با شلیک منوّر، روشن شدنِ منطقه و لو رفتنِ عملیات. اما یکی از بچه‌ها خودش رو انداخت روی مینِ منوّر. حرارت تمام بدنش رو سوزاند. علاوه بر ذوب شدنِ پلاکِ شهید، حتی استخوان‌های سینه‌اش هم از بین رفته بود. اما اجازه نداد منوّر شلیک بشه و عملیات لو بره. چون می‌دانست که اگر عملیات لو بره ، بچه ها قتلِ عام میشن. برای همین خودش رو فدا کرد ، تا دیگران فدا نشن... 📚منبع: کتاب شهید گمنام، صفحه 155 ┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈ @shahadat313barayagha ┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۷۸ 🌸 خاطره‌ای زمستانی و زیبا از شهید محمدابراهیم همّت منطقه‌ی قلاجه در اسلام‌آبادِ غرب بودیم، با آن سرمایِ استخوان سوزش. اورکت‌ها رو آوردیم و بیـنِ بچه ها تقسیم کردیم. امـا حـاج همّت اورکت نگرفت و گفت: « همه بپوشن، اگر موند من هم می‌پوشم» یادمه تا زمانی‌که اونجا بودیم، حاجی داشت از سرما می‌لرزید... 📌خاطره‌ای از زندگی سردار شهید محمد ابراهیم همّت 📚منبع: یادگاران۲ «کتاب شهید همت» ، صفحه ۶۴ 🇮🇷