#طرح_مربع
👆خاکریز خاطرات ۸۴
🌸 رفتار عجیب و زیبای شهید در بازارچه
#احترام_به_والدین #تواضع #شهیدهاشمی
#رفیق_شهیدمـ
#لبخند_هادے
#ما_ملت_امام_حسینیم
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
@shahadat313barayagha
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
🌻لَبخْندِ هادے🌻
#طرح_مربع 👆خاکریز خاطرات ۸۴ 🌸 رفتار عجیب و زیبای شهید در بازارچه #احترام_به_والدین #تواضع #شهیدها
.
📝 متن خاکریز خاطرات ۸۴
✍رفتار عجیب و زیبای شهید در بازارچه
#متن_خاطره
اوایل ازدواجمون بود.برای خرید با سید مجتبی رفتیم بازارچه. در بین راه با پدر و مادرِ آقا سید برخورد کردیم. سید مجتبی به محض اینکه پدر و مادرش رو دید ، در نهایت تواضع و فروتنی خم شد، روی زمین زانو زد و پاهای والدینش رو بوسید. این صحنه برای من بسیار دیدنی بود. آقا سید با اون هیکلِ تنومند و قامت رشید در مقابل پدرو مادرش اینطور فروتن بود و احترام آنها را تا حد بالایی نگه میداشت...
📌خاطره ای از زندگی سردار شهید سید مجتبی هاشمی
📚منبع: سالنامه یاران ناب1393 به نقل از همسر شهید
#احترام_به_والدین #تواضع #شهیدهاشمی#رفیق_شهیدمـ
#لبخند_هادے
#ما_ملت_امام_حسینیم
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
@shahadat313barayagha
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
🌻لَبخْندِ هادے🌻
#طرح_مربع 👆خاکریز خاطرات ۱۰۳ 🌸 فرماندهی خاکی یعنی این ... #اخلاص #فرمانده #شهیدزین_الدین #تواضع
.
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۰۳
✍ فرماندهی خاکی یعنی این ...
#متن_خاطره:
رفتم دستشویی و دیدم آفتابهها خالیه. تا رودخانهی هور فاصلهی زیادی بود و نزدیکتر هم آب پیدا نمیشد. زورم می آمد این همه راه رو برم برای پُر کردنِ آفتابه. به اطرافم نگاه کردم و یک بسیجی دیدم. بهش گفتم: دستت درد نکنه! میری این آفتابه رو آب کنی؟ بدون هیچ حرفی قبول کرد و رفت تا آب بیاره. وقتی برگشت ، دیدم آبی که آورده کثیفه. بهش گفتم: برادر جان! اگه از صد متر بالاتر آب برمیداشتی، تمیزتر بودا... دوباره آفتابه رو برداشت و رفت آبِ تمیز آورد. بعداً که اون بسیجی رو شناختم، شرمنده شدم. آخه ایشون آقا مهدی زین الدین بود؛ فرماندهی لشکرمون....
✍خاطره از زندگی سردار شهید مهدی زینالدین
📚منبع: کتاب آقا مهدی، صفحه ۹۹
#اخلاص #فرمانده #شهیدزین_الدین #تواضع #تقوا#رفیق_شهیدمـ
#لبخند_هادے
#قاسم_سلیمانی_سرباز
#ما_ملت_امام_حسینیم
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
@shahadat313barayagha
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
#طرح_مستطیل
👆خاکریز خاطرات ۱۱۰
🌸 وقتی مانند این فرمانده خاکی شدیم ، افلاکی میشویم
#تواضع #اخلاص #ساده_زیستی #تقوا #شهیدمحمودکاوه
🌻لَبخْندِ هادے🌻
#طرح_مستطیل 👆خاکریز خاطرات ۱۱۰ 🌸 وقتی مانند این فرمانده خاکی شدیم ، افلاکی میشویم #تواضع #اخلاص
.
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۱۰
✍ وقتی مانند این فرمانده خاکی شدیم، افلاکی میشویم
#متن_خاطره
فرماندهمون بود، اما برای گرفتنِ غذا مثلِ بقیهی رزمندهها توی صف میایستاد. سرِ صفِ غذا هم وقتی نفراتِ جلویی به احترام آقا محمود کنار میرفتند تا ایشان زودتر غذاش رو بگیره ، با عصبانیت ول میکرد و میرفت. وقتی هم نوبت بهش میرسید، آشپزها غذای بهتر براش می ریختند، اما آقا محمود متوجه میشد و غذا رو میداد به رزمندهی پشت سری...
📌 خاطره از زندگی سردار شهید محمود کاوه
📚منبع: کتاب خدمت از ماست ۸۲ ، صفحه ۲۳
#تواضع #اخلاص #ساده_زیستی #تقوا #شهیدمحمودکاوه#رفیق_شهیدمـ
#لبخند_هادے
#قاسم_سلیمانی_سرباز
#ما_ملت_امام_حسینیم
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
@shahadat313barayagha
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
.
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۳۱
✍ راهکار شهید همت برای خودسازی و پاکیِ درون
#متن_خاطره
محمد ابراهیم داشت محوطه رو آب و جارو جارو می کرد. رفتم و به زحمت جارو رو ازش گرفتم. ایشان هم ناراحت شد و گفت: بذار خودم جارو کنم، اینجوری بدیهای درونم هم جارو میشه... کار هر روزش بود ، کار هر روز صبحِ یک فرماندهی لشکر...
📌 خاطره ای از زندگی سردار شهید محمد ابراهیم همت
📚منبع:یادگاران۲ «کتاب شهید همت» ، صفحه ۲۷
#شهیدهمت #خودسازی #اخلاص #تواضع#رفیق_شهیدمـ
#لبخند_هادے
#قاسم_سلیمانی_سرباز
#ما_ملت_امام_حسینیم
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
@shahadat313barayagha
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۷۵
🌸 مسئولین ! لطفاً اینگونه باشید...
#متن_خاطره:
شاید از تنها چیزی که ترس نداشت، مرگ بود. از روز اول جنگ بند پوتین هایش را بسته بود، خودش را به خطر میانداخت تا مجروحین را به عقب بیاورد. حتی جنازه شهدا را مثل پدری دلسوز کول میکرد و میآورد عقب. همیشه می میگفت: " من لیاقت ندارم که فرماندهی این بچهها باشم؛ اینها همگی نماز شب می خوانند، آن وقت من به آنها دستور میدهم؛ من از روی هر کدام از آن ها خجالت می کشم..."
📌خاطره ای از زندگی سردار شهید حاج عبدالله عربنجفی
📚منبع: پایگاه اینترنتی راسخون
#مسئول #تواضع #شهیدعربنجفی #مدیریتجهادی #خدمترسانی #جهاد
🇮🇷
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۷۷
🌸 شما بگو: ایشون استاد دانشگاست یا استاد اخلاق؟
#متن_خاطره
تعدادی از دانشجوها رفته بودند پیشِ دکترعباسی و از دکتر شهریاری شکایت کرده و گفته بودند: « دکتر شهریاری خیلی به ما فشـار میاره و درس ایشون واقعاً سنگینه» ...
جلسهی بعد دکتـر اومد کلاس. میتونست بگه حالا که رفتید شکایتِ من رو کردید ، حالتون رو میگیرم؛ اما به جای تلافیکردن؛ اومد و گفت: «معذرت میخواهم اگرکدورتی پیش اومده .» استاد اخلاقی بود دکترشهریاری.
📌خاطرهای از زندگی دانشمند شهید دکتر مجید شهریاری
📚منبع: کتاب شهید علم ، جلد ۱ ، صفحه ۴۶
#دانشمندشهید #شهیددکترمجیدشهریاری #گذشت #تواضع #بخشش #خوشاخلاقی
🇮🇷
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۷۷
🌸 شما بگو: ایشون استاد دانشگاست یا استاد اخلاق؟
#متن_خاطره
تعدادی از دانشجوها رفته بودند پیشِ دکترعباسی و از دکتر شهریاری شکایت کرده و گفته بودند: « دکتر شهریاری خیلی به ما فشـار میاره و درس ایشون واقعاً سنگینه» ...
جلسهی بعد دکتـر اومد کلاس. میتونست بگه حالا که رفتید شکایتِ من رو کردید ، حالتون رو میگیرم؛ اما به جای تلافیکردن؛ اومد و گفت: «معذرت میخواهم اگرکدورتی پیش اومده .» استاد اخلاقی بود دکترشهریاری.
📌خاطرهای از زندگی دانشمند شهید دکتر مجید شهریاری
📚منبع: کتاب شهید علم ، جلد ۱ ، صفحه ۴۶
#دانشمندشهید #شهیددکترمجیدشهریاری #گذشت #تواضع #بخشش #خوشاخلاقی
🇮🇷
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۷۸
🌸 خاطرهای زمستانی و زیبا از شهید محمدابراهیم همّت
#متن_خاطره
منطقهی قلاجه در اسلامآبادِ غرب بودیم، با آن سرمایِ استخوان سوزش. اورکتها رو آوردیم و بیـنِ بچه ها تقسیم کردیم. امـا حـاج همّت اورکت نگرفت و گفت: « همه بپوشن، اگر موند من هم میپوشم» یادمه تا زمانیکه اونجا بودیم، حاجی داشت از سرما میلرزید...
📌خاطرهای از زندگی سردار شهید محمد ابراهیم همّت
📚منبع: یادگاران۲ «کتاب شهید همت» ، صفحه ۶۴
#فرماندهان #شهیدهمت #گذشت #تواضع #ازخودگذشتگی #ایثار #تقوا
🇮🇷
📝 متن خاکریز خاطرات ۲۰۷
🌺 نامهی شهیدبهشتی به قاضیِ متکبّر
#متن_خاطره
شهیـد بهشتی به یک قـاضیِ دادگاه نامه زده و برایش نوشته بود: « شنیدهام وقتی به مأموریت میروی، ساکِ خود را به همراهت میدهی تا برایت بیاورد ؛ این نشانهی تکبر است که حاضری دیگران را خفیف کنی... »
.
🌹خاطرهای از زندگی روحانی مظلوم شهید آیت الله بهشتی
📚منبع: کتاب صد دقیقه تا قیامت / نوشته مجید تولایی
.
#شهیدبهشتی #شهدای_دادگستری #قاضی #تواضع #مسیولیت #امر_به_معروف
🇮🇷