eitaa logo
🌻لَبخْندِ هادے🌻
86 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
793 ویدیو
8 فایل
خنده ات طرح لطیفےست که دیدن دارد نگاهتان را گره بزنید به لبخند شهدا @shahadat313barayagha لطفا با ذکر صلوات وارد بشید هروز احادیث"زندگی نامه شهدا"داستانهای کوتاه شهدایی و..... با بیت الشهدا همراه باشید با ذکر صلوات🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 متن خاکریز خاطرات ۲۱۵ 🌺 مسئولِ باشرافت مانندِ این شهید عمل می‌کند... بیکار بودم. برادرم با توجه به مسئولیتی‌ که داشت، می‌توانست ما رو ببره سرِکار و برامون کار جور کنه، اما این‌کار رو نکرد ، و هرگز چنین چیزی رو برامون نخواست... کلاً آقـا محمد اجـازه نمی‌داد کسی از موقعیتش سوء استفاده کنه. در برخورد با غریبه و آشنا یک‌جور رفتار می‌کرد. کاری هم نداشت کسی از این رفتارش دلخور میشه یا نه؟ 🌹خاطره‌ای از زندگی شهید محمد رواقی 📚منبع: خبرگزاری دفاع مقدس 🇮🇷
🌻🍂 نه پرواز بلدم، نه بال و پرش را دارم.. دامهای اسیرم ڪرده اند.. ولے.. من‌ میخواهم اسیر نگاه شما شوم و بس.. 🤚 🌸 🌻🍂
📝 متن خاکریز خاطرات ۲۱۶ 🌺 بخوانید تا بدانید شهادت انتخابی است، نه اتفاقی... هفتم تیرماه، وقتی دفترِ حزبِ جمهوری اسلامی منفجر شد ، من در کنارِ حسین زیر آوار قرار گرفتم. حال و روزِ خوبی نداشتیم. حسین حتی صدایش به زحمت شنیده می‌شد. اما با همان حال از من پرسید: تو الان چهارده معصوم علیهم‌السلام را می بینی؟ گفتم : نه! نمی بینم... حسین گفت: پس هنوز وقتش نرسیده شهید شوی... اما انگار زمانِ شهادتِ خودش رسیده بود. دیگر هیچ صدایی از حسین نشنیدم. او با شهادت پرکشید و من ماندم... 🌹خاطره‌ای از زندگی روحانی شهید حسین سعادتی 📚منبع: خبرگزاری دفاع مقدس 🇮🇷
غریب💖: ‏: تو اتوبوس پیرمرد به دختره ! گفت : دخترم این چه حجابیه که داری ؟😕 همه ی موهات بیرونه ؟😳 دختره با پررویی گفت : 😶 تو نگاه نکن !😮 بعد از چند دقیقه ⌚️ پیر مرد کفشش را درآورد👞 بوی جوراب در فضا پخش شد !! 😣 دختره در حالی که دماغشو گرفته بود به پیر مرد گفت : اه اه اه این چه کاریه میکنی خفمون کردی ؟😩 پیرمرد باخونسردی گفت :😒 تو بو نکن !😊😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✍️⁩ 👩ﺩﺧﺘﺮﻱ ﯾﻚ موبایل ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ ...📱 ﭘﺪﺭﺵ ﻭﻗﺘﻲ آنرﺍ ﺩﯾﺪ، 👴ﮔﻔﺖ : ﻭﻗﺘﻲ ﺁﻧﺮﺍ ﺧﺮﯾﺪﻱ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻛﺎﺭ ﻛﻪ ﻛﺮﺩﻱ چه ﺑﻮﺩ؟⁉️ 👩ﺩﺧﺘﺮ : ﺭﻭﻱ ﺻﻔﺤﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺎ ﭼﺴﭗ ﺿﺪ ﺧﺮﺍﺵ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪﻡ ﻭ ﯾﻚ ﻛﺎﻭﺭ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺧﺮﯾﺪﻡ .😊 👴ﭘﺪﺭ : ﻛﺴﻲ ﻣﺠﺒﻮﺭﺕ ﻛﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﻜﻨﻲ؟⁉️ 👩ﺩﺧﺘﺮ : ﻧﻪ !😐 👴ﭘﺪﺭ : ﺑﻪ ﻧﻈﺮﺕ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻛﺎﺭ ﺑﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﺍﺵ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﻧﺸﺪ؟⁉️🤔 👩ﺩﺧﺘﺮ : ﻧﻪ ﭘﺪﺭ ! ﺍﺗﻔﺎﻗﺎً ﺧﻮﺩ ﺷﺮﻛﺖ ﺗﻮﺻﯿﻪ ﻣﯿﻜﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﯾﻦ ﻛﺎﻭﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﻨﯿﻢ .☺️ 👴ﭘﺪﺭ : ﭼﻮﻥ موبایلت ﺯﺷﺕ ﻭ ﺑﻲ ﺍﺭﺯﺵ ﺑﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻛﺮﺩﻱ؟⁉️ 👩ﺩﺧﺘﺮ : ﺍﺗﻔﺎﻗﺎً ﭼﻮﻥ ﺩﻟﻢ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺿﺮﺑﻪ ﺑﺨﻮﺭﻩ ﻭ ﺍﺯ ﻗﯿﻤﺖ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﺍﯾﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﻛﺮﺩﻡ😌 👴ﭘﺪﺭ : ﻛﺎﻭﺭ ﻛﻪ براش گذاشتی ﺯﺷﺖ ﺷﺪ؟⁉️🧐 👩ﺩﺧﺘﺮ : ﺑﻨﻈﺮﻡ ﺯﺷﺖ ﻧﺸﺪ ;🤔 ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺯﺷﺖ ﻫﻢ ﻣﯿﺸﺪ , ﺑﻪ ﺣﻔﺎﻇﺘﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ گوشیم ﻣﯿﻜﻨﺪ ﻣﻲ ﺍﺭﺯﺩ .😊 👴ﭘﺪﺭ نگاه ﺑﺎ ﻣﺤﺒﺘﻲ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : 🌸ﺩﺧﺘﺮﻡ "! ﺣﺠﺎﺏ " ﯾﻌﻨﻲ ﻫﻤﯿﻦ .... ﺣﺠﺎﺏ ﻋﺰﺕﺍﺳﺖﻧﻪﻣﺤﺪﻭﺩیت.
چشم گنه کار لایق شهادت نیست شهید هادی ذولفقاری 🌹🍃🌹🍃
🌸 آخرش بهار خنده‌هامان مے ‌رسد... پس بیا با عشق، فصل بغضمان را رد ڪنیم... 🤚 🌸
📝 متن خاکریز خاطرات ۲۱۷ 🌺 جوانی که در آمریکا انقلاب بپا کرد... انجمن اسلامی دانشجویان را توی آمریکا راه‌اندازی کرد. جواد به شهری‌که توی اون زندگی می‌کرد هم قانع نبود و در پنج شهرِ آمریکا ایده‌اش رو عملی کرد. هر هفته جلسه برگزار می‌کرد. با حرفاش دانشجوهای آمریکایی رو هم کشانده بود طرف خودش و خیلی از دانشجویان خارجی تویِ همین جلسات مسلمان شدند. خانمی می‌گفت: من در آمریکا بی‌حجاب بودم، شوهرم با دکـتر اسدالله‌زاده ارتباط داشت؛ چند بار رفتم جلساتشون و حرفها و رفتار ایشون من رو به حجاب و دستورات اسلامی مقیّد کرد. 🌹خاطره‌ای از زندگی دکتر شهید جواد اسدالله‌زاده 📚منبع: خبرگزاری دفاع مقدس به نقل از همسر شهید
🌺☘🌺☘🌺 پر کن از باده ی چشمت قدح صبح مرا... خود بگو من ز تـــــو سرمست شوم یا خورشید ؟! 🤚 🍃 🌺🍀🌺🍀🌺
📝 متن خاکریز خاطرات ۲۱۸ 🌺 کاش این خاطره به گوشِ همه‌ی نمایندگانِ مجلس می‌رسید... خیلی به فکرِ مستضعفین بود؛ وقتی حقوق می‌گرفت به اندازه‌ی امرارِ معاشِ خانواده برمی‌داشت و بقیه رو صرفِ کمک به نیازمندان می‌کرد. بعد از اینکه نماینده‌ی مجلس شد، دوستش با دیدنِ زندگیِ ساده‌ی او گفت: آقای طیبی! اصلاً زندگی‌ات فرق نکرده؛ نه خانه‌ات، نه لباست، نه وضعِ فرزندانت... حاج‌آقا در جوابش گفت: مگه من رفتم مجلس که به خودم برسم؟!!! من رفتم تا برایِ مردم کار کنم... 🌹خاطره‌ای از زندگی روحانی شهید محمد حسن طیبی 📚منبع: خبرگزاری دفاع مقدس 🇮🇷