🍃♥️ | #هوالشهید
🍃 #مادرشهید...
به یادآور زمانی را که با ذکر اباعبدالله از شیره جانت به کام فرزندت ریختی...
به یاد آور زمانی را که در کودکی به فرزندت یاد دادی در درگاه پروردگارش بایستد...
به یادآور زمانی راکه در نوجوانی تمام تلاشت را کردی که توجهش جلب شود به پاکترین افراد سرزمینش و بهترین روزهای سال را در سفرهای #راهیان_نور گذراندی که روح و جان فرزندت با #شهادت پیوند بخورد...
به یادآور زمانی راکه فرزندت به جوانی رسید وهربار در برابرت قدم زد، برایش وان یکاد زمزمه کردے...
به یاد بیاور زمانی راکه سحرگاهان بااشک چشمانت از پروردگارت خواستی حافظ جوانت باشد و عاقبتش را بخیر کند...
و به یادآور زمانی را که ازاو پرسیدی:
چرا باسر برگشتی #محمدم؟؟
🍃 #پدرشهید ....
به یادآور زمانی راکه جوانی ات را گذاشتی پای حفظ #انقلاب و خدمت به حضرت #سیدعلی...
به یادآور زمانی راکه میتوانستی مثل خیلی از هم قطارانت بااسم و رسم برای خودت امکانات فراهم کنی...
به یادآور زمانی راکه میتوانستی مرفه زندگی کنی اما مرام و عقیده ات را به توجیهات و مقام نفروختے...
به یادآور زمانی راکه ترجیح دادے سخت زندگی کنی اما باشرافت...
به یادـآور زمانی راکه بی چون و چرا فرزندت را به دفاع از #ناموس #خدا فرستادے...
🍃انتظار نداشته باشید در لحظه #تحویل سال های جدید دستش را بگیرید و قامت مردانه اش را در آغوش گیرید و اورا ببوسید و برایش #سعادت بخواهید...
او در بالاترین مقامها به نظاره تان ایستاده و آرزویش برایتان سلامت، سعادت و آرامش است...
کوه بزرگی که قراربود تکیه گاهتان باشد، حالا سایه سرتان شده...
#پدرومادرشهید، دست مریزاد،
🍃خودتان در گوشش زمزمه کردید: #عشق_حسین اگر زنده مانَد، قضا می شود...
♦️💌| پست اینستاگرامے #خواهر_شهید
#تاج_سر_خواهر
#سنگ_مزارت_بوسیدنی_ست
#باید_شهیدگونه_زندگی_کنی_تا_شهید_تربیت_کنی_ادعا_راحته
#بیا_تیغ_تیز_برایت_زره_ساختیم_از_بدن
#بی_برادر
🍃❤️| @shahid_dehghan
در دفتر خاطرات من بنویسید
من هر چه كه دارم از شهیدان دارم...
#اروند...
#راهیان_نور
🌸💛| @Shahid_Dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
در دفتر خاطرات من بنویسید من هر چه كه دارم از شهیدان دارم... #اروند... #راهیان_نور 🌸💛| @Shahid_De
💠بسم ربّ الشهداء💠
🔸اسفند ماه سال نود و دو باهم در دوکوهه #خادم_الشهداء بودیم.
محمدرضا مسئول پشتیبانی دوکوهه بود و به همین علت مدام در رفت و آمد بود🔸
🔹او طبق برنامه از اذان صبح تا حدوداً ساعت ده شب در حال خدمت به زائران شهدا بود.
و چیزی که از او در خاطرم مانده این است که شب زمانی که برمی گشت، مستقیم به گردان تخریب می رفت و آنجا تا می دید کاری بر زمین مانده از دیگران سبقت می گرفت برای انجام دادنش.🔹
🔸بعضی از شبها تا اذان صبح روبروی محل اسکان زائران پست داشتیم.
هر وقت باهم بودیم، محمدرضا جای من هم پست می داد و به جای من هم بیدار می ماند.
هیچ وقت در دوران خادمی، آثار خستگی را در چهره ی او ندیدم.
🔹محمدرضا با تمام وجود برای شهدا کار می کرد...🔹
🔸عاقبت خودش هم به این قافله رسید و پیشوند نام شهید را به خود اختصاص داد.
💌خاطرات #دوستان_شهید محمدرضا دهقان امیری💜
#راهیان_نور
🌸💛| @Shahid_Dehghan
"بسم ربّ الشّهداء"
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿
محمدرضا خیلی باانرژی بود و شوخ طبع.
در دوران خادمی، با تمام خستگی های ناشی از کار، شیطنت هایش به جا بود و
هر شب با خادم ها جشن پتو و... اجرا می کرد.
مسئولمان دائم به من و محمدرضا تذکر می داد که کمتر شیطنت کنیم.
یادم هست که یک بار آن برادر مسئول عصبانی شد و سرمان داد زد.
من از این رفتار خیلی ناراحت شدم و حتی تصمیم گرفتم که برگردم و ادامه ندهم.
اما محمدرضا آرام و ساکت بود و چیزی نگفت و با همان اخلاص همیشگی به خادمی اش ادامه داد.
و سرانجام عاقبت این خادمی، با شهادت گره خورد...
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿
#راهیان_نور...
@Shahid_Dehghan
💠بسم ربّ الشهداء💠
🔸اسفند ماه سال نود و دو باهم در دوکوهه #خادم_الشهداء بودیم.
محمدرضا مسئول پشتیبانی دوکوهه بود و به همین علت مدام در رفت و آمد بود🔸
🔹او طبق برنامه از اذان صبح تا حدوداً ساعت ده شب در حال خدمت به زائران شهدا بود.
و چیزی که از او در خاطرم مانده این است که شب زمانی که برمی گشت، مستقیم به گردان تخریب می رفت و آنجا تا می دید کاری بر زمین مانده از دیگران سبقت می گرفت برای انجام دادنش.🔹
🔸بعضی از شبها تا اذان صبح روبروی محل اسکان زائران پست داشتیم.
هر وقت باهم بودیم، محمدرضا جای من هم پست می داد و به جای من هم بیدار می ماند.
هیچ وقت در دوران خادمی، آثار خستگی را در چهره ی او ندیدم.🔸
🔹محمدرضا با تمام وجود برای شهدا کار می کرد...🔹
🔸عاقبت خودش هم به این قافله رسید و پیشوند نام شهید را به خود اختصاص داد.🔸
🌷خاطرات دوستان شهید محمدرضا دهقان امیری🌷
#راهیان_نور
@Shahid_Dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
|💛| @shahid_dehghan
🔶🔹🔶🔹
🔹🔶🔹
🔶🔹
🔹
هر سال در ایام نوروز سفر #راهیان_نور خانوادگی داشتیم و 4، 5 نفری به زیارت می رفتیم.
فکر می کنم اردوهای راهیان نور خیلی روی روحیه ی بچه ها اثر مثبتی می گذاشت.
این اردوها بنزینی بود که تا آخر سال آنها را از نظر معنوی تأمین می کرد.
#محمدرضا این سفر را خیلی دوست داشت و با شهدا رابطه بسیار قوی ای برقرار کرده بود.
🔸به روایت مادر بزرگوار #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری 🌸🍃
|💛| @Shahid_Dehghan