🍃📚|خاطرات کتاب ابووصال
📝 #نوجوانی_سالم
در اردوی جهادی که از طرف دبیرستان اعزام شدند، بیشتر بچه ها چون با آب و هوای آن منطقه سازگار نبودند، مریض شدند.
اما #محمدرضا این طور نبود. سالم و قوی و پرانرژی بود.
اگر کم بودی در امکانات بود حرفی نمیزد و اهل گله و شکایت نبود.
جهادگری، اهل سازش و توانمند بود.
📝| نقل شده از #معلم_شهید
#ابووصال
#خاطره_شماره_۱۴
🍃📚| @shahid_dehghan
🍃📚| خاطرات کتاب ابووصال
📝 #نوجوان_جهادگر
شانزده ساله بود که از طرف دبیرستان به سفر جهادی رفت.
برای بهتر شدن آبیاری در روستای محروم میخواستند استخر بزنند.
زمین سختی بود که باید خیلی انرژی صرف می شد.
هرگروه وظیفه ی خودش را داشت. خیلی ها کم آورده بودند. اما او خستگی ناپذیر بود.
به جای چند نفر کار انجام میداد. کلنگ می زد. بیل می زد. فرغون می آورد. خاک را خالی می کرد.
#بمب_انرژی بود.
📝|نقل شده از #معلم_شهید
#ابووصال
#خاطره_شماره_۱۵
🍃📚| @shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
شهید دهقان در اردو های جهاد سازندگی 🍃❤️| @shahid_dehghan
🍃💌| #خاطره...
🔹نوجوانی جهادگر
شانزده ساله بود که از طرف دبیرستان به سفر جهادی رفت. میخواستند برای بهترشدن آبیاری آن روستای محروم استخر بسازند.
زمین سفت و سختی بود که باید خیلی انرژی صرف می شد. هرگروه وظیفه خودش را داشت.
خیلی ها کم آورده بودند، اما او خستگی ناپذیر بود و جای چندنفر کار می کرد؛کلنگ می زد،بیل می زد.خاک را از جایی دیگر منتقل می کرد بمب انرژی بود.
#معلم_شهید
#ابووصال_خاطره_۱۵
🍃❤️| @shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
•┄══🌤❝سـلـام❞🌤══┄• 🌤 #صبحتون_شهدایی شهید محمدرضا دهقان ذکر روز یکشنبه: یا ذی الجلال و الاکرام 10
🍃💌| #خاطره...
🔹نوجوانی جهادگر
شانزده ساله بود که از طرف دبیرستان به سفر جهادی رفت. میخواستند برای بهترشدن آبیاری آن روستای محروم استخر بسازند.
زمین سفت و سختی بود که باید خیلی انرژی صرف می شد. هرگروه وظیفه خودش را داشت.
خیلی ها کم آورده بودند، اما او خستگی ناپذیر بود و جای چندنفر کار می کرد؛کلنگ می زد،بیل می زد.خاک را از جایی دیگر منتقل می کرد بمب انرژی بود.
#معلم_شهید
#ابووصال_خاطره_۱۵
🍃❤️| @shahid_dehghan
🍃💌| #خاطره...
🔹نوجوانی جهادگر
شانزده ساله بود که از طرف دبیرستان به سفر جهادی رفت. میخواستند برای بهترشدن آبیاری آن روستای محروم استخر بسازند.
زمین سفت و سختی بود که باید خیلی انرژی صرف می شد. هرگروه وظیفه خودش را داشت.
خیلی ها کم آورده بودند، اما او خستگی ناپذیر بود و جای چندنفر کار می کرد؛کلنگ می زد،بیل می زد.خاک را از جایی دیگر منتقل می کرد بمب انرژی بود.
#معلم_شهید
#ابووصال_خاطره_۱۵
🍃❤️| @shahid_dehghan
بسم الرب الشهداء و الصدیقین
| #خاطره.
🔹نوجوانی جهادگر
شانزده ساله بود که از طرف دبیرستان به سفر جهادی رفت. میخواستند برای بهترشدن آبیاری آن روستای محروم استخر بسازند.
زمین سفت و سختی بود که باید خیلی انرژی صرف می شد. هرگروه وظیفه خودش را داشت.
خیلی ها کم آورده بودند، اما او خستگی ناپذیر بود و جای چندنفر کار می کرد؛کلنگ می زد،بیل می زد.خاک را از جایی دیگر منتقل می کرد بمب انرژی بود.
#معلم_شهید
#ابووصال_خاطره_۱۵
🌸|• @shahid_dehghan