🔅میدونستی شهید دهقان...
میدونستی شهید دهقان چه قدر برای حرف
پدر و مادرش ارزش قائل میشد؟با اینکه مشهد
دانشگاه قبول شده بود و خیلی دوست داشت
اونجا دانشگاه بره، و به قول خودش بشه جیره
خوار امام رضا💛 🙃
اما مادرشون میگفتند همینجا دانشگاه بری بهتره،
و ایشون هم همین جا به دانشگاه رفت🙃🦋
#مشقعشق♥️
#وصالنویس✍🏻
•|🦋 @shahid_dehghan
#تیکهکتاب📚
بالاخره آقاجان آمد ...
منومحمدباخوشحالیدویدیم سمتش.
باهم پرسیدیمآقاجون چیشد؟ آقاجو
نگاه پرمحبتی به ما انداختوگفت:
《خدا یک پسر دیگه بهمون داده !.》
یکدفعه یخ کردم. بغض سنگینی در گلویم سنگینی میکرد. صدای محمد توی سرم
میپیچید که با کنایه میگفت:《دلت بسوزه آمنهخانم!دیدی داداش شد.》باورم نمیشد
رویای خواهر کوچکی که در ذهنم ساخته
بودم،خراب شده ...
✨بهروایتخواهرشهید✨
|مجموعهکتابهاییکبغلگلسرخ:
مدافعانشام|
🌸 شهیدمدافعحرماحمداعطایی 🌸 ✨ بهراویتخواهروهمسر ✨
#سبک_زندگی_با_کتاب ❤️🌱
#شهیدمحمدرضادهقانامیری
📚💚| @shahid_dehghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•[﷽]•
「📱|#استوری」
همه جور آمدنی رفتن دارد،
الا شهادت! 🥀
شهادت تنها آمدنِ بدون بازگشت است.
شهید که شدی، مےمانی...
یعنی خدا نگهت میدارد
تا ابد...🦋
11روز تا وصال🍂
#دمی_با_شهید
#یاد_شهدا_با_صلوات
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🆔•| @shahid_dehghan |•
.[﷽].
#روایت
#سرِ_سربلند🌹
#قسمت_سوم
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
برای رفتن عجله داشتی اما می.دانستی که به همین راحتی هم نیست. باید مهارتت تکمیل میشد. برای تکمیل مهارتت با یکی از هم دورهایهایت که نه ماه زودتر از تو مشغول آموزش شده بود قرار گذاشتی که تو به او موتور سواری یاد بدهی و در ازایش از او مباحث نجوم و بقیه چیزهایی که قبلا تدریس شده را یاد بگیری. خوب زرنگی کردی. فقط موتورسواری در برابر این همه اطلاعات؟ با همین زرنگ بازیها خودت را توی دل فرماندهها جا کرده بودی. از پیگیریهای تو حسابی کیف میکردند.
آنقدر سماجت به خرج دادی تا بالاخره اعزام شدی. به سوریه هم که رسیدی همراه مقداد نبودی. مقداد در گردان دیگری بود و دوستش مسئول گردان شما.
گاهی به مقداد سر میزدی و سر به سر هم میگذاشتید.
مقداد میگوید بساط شوخی و خندهتان همیشه برپا بود. اما نه در عملیات.ها. فضای عملیاتها جدی بود و پراسترس. احتمالا ان روزها خیلی به تو نزدیک نبوده که همچین چیزی میگوید . چون تاجایی که میدانم آقا تقی میگفت در سختترین شرایط هم بساط خنده و شوخی کردنتان برپا بوده.
11روزتاوصال
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
#ادامه_دارد
#به_وقت_وصال
#یک_روز_بعد_از_حیرانی 📚
🆔•| @shahid_dehghan |•
⸢بسمـرَبــالعشقــ♥️⸥
هر طرف که مینگری، شهیدی را
میبینی که با چشمان نافذ و عمیقش
نگران توست که تو چه میکنی؟ سنگین
است و طاقت فرسا، زیر بار نگاهشان
حس میکنی که در وجودت چیزی در
هم میریزد!شهدا توانستند،آمدهایم تا
ما هم بتوانیم!ای که مرا خواندهای راه
نشانم بده!
⦅شھیدمحمدرضادهقانامیرے⦆
❜ شهادت، بالنمیخواد، حالمیخواد... ❛
🗒️ سه شنبه ۸/۱۱
🆔 • @Shahid_dehghan
﷽
#خاطࢪه💚
اولین بارش بود که به هیئتی که دوستش می شناخت می رفتند.
در هیئت از همان ابتدای آشنایی با رفقای هیئتی دوستش،
جوری رفتار کرده بود که انگار چندین سال است همدیگر را می شناسند.
از همان جا بود که دوستی های جدید شکل گرفت.
به عنوان یک بچه هیئتی، قدرت جذب بالایی داشت
و به خاطر خوش اخلاقی و لبخندی که روی لب داشت، سریع ارتباط برقرار می کرد.
#ابووصال
#شهیدمحمدرضادهقانامیری
#روزشمارشهادت
[۱٠روزماندهتاشهادت🌹🍃]
🆔@shahid_dehghan
•🌸۰
میگن:«سعدی! چو جورش
میبری نزدیک او دیگر مرو»
میفرماید:ای بی بصر! من میروم؟
او میکشد قلاب را
-قشنگه نه؟🌙
#مشقعشق♥️
#وصالنویس✍🏻
•|🥀 @shahid_dehghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•[﷽]•
「📱|#استوری」
ڪاش بہ اندازهی فقط نصف ادعاهامون،
تلاش میکردیم!!🙂✋🏻
اگر اینطورۍ بود،
تا الان باید آقا ظھور میکردن!😓💔
10روز تا وصال🍂
#دمی_با_شهید
#یاد_شهدا_با_صلوات
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🆔•| @shahid_dehghan |•
.[﷽].
#روایت
#سرِ_سربلند 🌹
#قسمت_چهارم
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
بعضیهایتان شجاعتر از بقیه بودند. تو هم از همان شجاعترها بودی. فرماندهها در آموزشگاه از پیگیریات برای یادگیری تعریف میکردند و در منطقه از جرئت و جسارتت. خود مقداد هم دیده بود که چه سر نترسی داری.
موقع ورود به یکی از شهرکها آتش دشمن سنگی شده بود و جلوی حرکت شما را گرفته بود. همه زیر پناه یک دیوار ایستادند تا تو مسعود عسکری برای سنجش وضعیت زیر آتش رفتید و راه را برای برگشت باز کردید. این نترسیدنت هم بخشی از وجود پر شروشورت بود .
مسعود فرمانده دسته بود، اما انقدر روحیاتتان به هم شبیه بود که حسابی با هم رفیق شده بودید.
جنگ را اصلا جدی نگرفته بودید. شاید حتی بعد از شهادت عبدالله باقری و امین کریمی هم باز جنگ برایتان ترسناک نبود. قرار بود از چه چیز جنگ بترسید؟ مرگ و شهادت؟ مگر از همان اول قصد و غرضت شهادت نبود؟ باید شما را از چه چیزی میترساندند تا جنگ را جدی بگیرید؟ شاید حتی بعد از شهادت دوستانتان در تصمیمتان جدیتر شدید برای ادامه راهشان...
10روزتاوصال
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
#ادامه_دارد
#به_وقت_وصال
#یک_روز_بعد_از_حیرانی 📚
🆔•| @shahid_dehghan |•
⸢بسمـرَبــالعشقــ♥️⸥
زیباترین فصل این فرهنگ، خالقان
این حماسه عظیم اند که با صلابت
اراده و نور ایمان، رهنورد راه مقدسی
شدند که پاداش آن،جاودانگی و بقا بود...
⦅شھیدمحمدرضادهقانامیرے⦆
❜ شهادت، بالنمیخواد، حالمیخواد... ❛
🗒️ چهارشنبه ۸/۱۲
🆔 • @Shahid_dehghan
﷽
#خاطࢪه💚
وقت هایی بود که با دوستان بیرون می رفتیم و یا برای رفتن به هیئت برنامه ریزی می کردیم.
او هم همراه بود، اما اگر خانواده اش چیز دیگری می گفتند، دعوت ما را رد می کرد و با آنها می رفت.
به شدت مطیع حرف پدر و مادرش بود؛
هر چه آنها می گفتند در اولویت بود. در صورتی که ممکن بود ما به خاطر دوستان
با برنامه های خانواده همراهی نکنیم و وقتمان را با آنها بگذرانیم.
#ابووصال
#شهیدمحمدرضادهقانامیری
#روزشمارشهادت
[۹روزماندهتاشهادت🌹🍃]
🆔@shahid_dehghan