#صبحتبخیرمولایمن
كجاى زمان
ایستادهای
که گذر سالهای طولانی
ما را
به شما نمیرساند ...
یا صاحب الزمان
تمام کن
زمان نبودنت را ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#روزتون_مهدوی
#حاج_قاسم 🌷🕊
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~---
4_5766977249764968572.mp3
2.26M
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🏴یاس کبود حیدرم؛ در بین دیوار و درم؛ آتیش گرفته گُلپرم، از دست کینه 🥀
🥀السّلام علیک ایّتها الصّدیقة الشّهیده
اللہُمَّعَجِّللِوَلیِڪاَلفَرَج
🥀 #فاطمیه
#حاج_قاسم 🌷🕊
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~---
زهرایی ها شهید می شوند!
این را من نمیگویم
نگاه کن
نگاهشان،
حتی لبخندشان هم ،
عطر یاس دارد...
رمز پرواز یا زهراست...
#شهید_ فاطمیه
تو قرار منی زهرا..🥀🍃
#حاج_قاسم 🌷🕊
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~---
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
#کتاب_هوری🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : #سردار_شهید_سید_علی_هاشمی 🌷🕊 فصل اول ..( قسمت هفتم)🌹🍃 🌷🕊
#کتاب_هوری🌹🍃
#زندگی_نامه_و_خاطرات : #سردار_شهید_سید_علی_هاشمی 🌷🕊
فصل اول ..( قسمت آخر )🌹🍃
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊
#حفاظت_از_شهر (قسمت آخر )
اوایل مهر ماه سال ۱۳۵۹ عراق پس از اشغال سونسگرد از دو محور به حمیدیه حمله کرد هیچ نیرویی جلودارش نبود ماشین جنگی عراق شهرهای بستان و سوسنگرد را اشغال کرده و جلو می آمد نگرانی علی از سقوط شهر حمیدیه بیشتر شد اگر حمیدیه به تصرف بعثی ها در می آمد اهواز در خطر سقوط قرار می گرفت. وقتی دشمن به طرف حمیدیه آمد سه دسته نیرو به صورت خود جوش و از سر غیرت به مقابله پرداختند نیروهای سپاه اهواز به فرماندهی سردار علی شمخانی و شهید علی غیور اصلی. دسته دوم نیروهای مردمی و سپاه حمیدیه به فرماندهی علی هاشمی و دسته آخر بچه های هوا نیروز ارتش بودند تعداد اندک پاسداران حمیدیه جواب گوی تجهیزات و نفرات دشمن نبود اما علی بی تاب و ناآرام به دنبال راهی برای مقابله با دشمن بود. ضروری ترین کار تهیه اسلحه و مهمات بود علی آقا من را که از بچه های بومی سپاه حمیدیه بودم صدا زد و فرستاد تهران تا با آقای رفیق دوست ملاقات کنیم تا اسلحه بفرستد وقتی برگشتیم علی آقا و دوستان ما در بستان بودند چند تا تیر بار و ژ ۳ یک ماشین سیمرغ و چیزهای دیگر با خودم آوردم بچه ها کمی دلگرم شدند بعد علی آقا به من گفت: حسن از مردم عادی هرکس اومد اسلحه خواست بهش بده تیربار هم اول پل بستان مستقر کنید باید پل را منهدم کنید تا عراق نتونه پیش روی کنه. آن روزها عراق در حال پیش روی بود نیروهای ماکه زیاد نبودند تا سوسنگرد عقب نشینی کردند فراموش نمی کنم علی آقا بچه ها را جمع کرد و گفت: جوان های حمیدیه امروز عاشورا و اینجا کربلاست. جنگ نابرابر است. جایی است که که کسی بر نمی گردد هر که آمده شهید می شود. دشمن دشت آزادگان را گرفته بود و داشت جلو می آمد علی آقا برای بچه ها صحبت کرد و گفت: باید هر کاری که می توانید انجام دهید تا حمیدیه به دست عراقی ها نیفتد به هیچ قیمتی حمیدیه نباید از دست برود. به دستور علی آقا برای زن و بچه هایی که در شهر مانده بودند در یک مدرسه سنگر درست کردی درگیری شدید شد به خاطر جا به جایی زخمی ها و شهدا لباس های علی آقا خونی شد وقتی مادرش او را دید با تعجب به پیراهن خونی علی نگاه کرد نزدیک بود سکته کند. مادرش علی را خیلی دوست داشت علتش را پرسید. علی آقا گفت: مادر بچه ها زخمی شدند ، شهید شدند اون ها رو از تو جاده می کشم کنار و هرکاری از دست ما بر بیاد انجام می دهیم من دارم می رم ان شالله پیروز می شویم. مجال حرف زدن نبود سریع به همراه علی آقا خداحافظی کردیم و راه افتادیم غروب که شد تانک های عراقی به حمیدیه نزدیک شدند خانه ها خالی بود و به ندرت آدم در شهر رفت و آمد می کرد دشت آزادگان رها شده و در پادگان ارتش هم نیرویی نمانده بود وقتی نگاهم به علی آقا افتاد، دیدم تنهای تنها قدم می زد و در حال فکر بود فرصت داشت از دست می رفت می دانستم به چه فکر می کند فکر از دست رفتن حمیدیه و ورود دشمن به خانه های مردم او را آرام نمی گذاشت. تعداد ما کم بود رو کرد به تعداد از بچه ها و گفت بروید پادگان نیرو هر چه مهمات مانده بار کنید و بیاورید بچه ها هم رفتند و پادگان را خالی کردند ساعات آخر شب بود که نیروی کمکی رسید با سلام و صلوات به سراغشان رفتیم از ساعت چهار صبح روز بعد با هدایت علی آقا مشغول عملیات شدیم عده ای شلیک می کردند و سنگر به سنگر جلو می رفتند عده ای مشغول شکار تانک شدند و ...
همان موقع هوا نیروز هم وارد عمل شد چند تانک را هدف قرار داد نیروهای عراقی با دیدن مقاومت رزمندگان اسلام که با دست می جنگیدند از ترس پا به فرار گذاشتند دشمن عقب نشست مردم هم کم کم به خانه هایشان برگشتند علی آقا از خوشحالی در پوست خودش نمی گنجید برایش خیلی باارزش بود که شهر حفظ شده خب حق داشت آن موقع هنوز در مرکز کسی جنگ را آن طور که ما درگیرش بودیم باور نکرده بود نیروی کمکی و اسلحه با نمی رسید یا دیر می رسید ما مانده بودیم و دشت آزادگان و دشمنی که آماده بود و ..
#یازهرا...🌹🍃
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#ادامه_دارد
🌹
🔹🌹
🌹🕊🌹
🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
#حاج_قاسم 🌷🕊
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~---
صاحب عزای ...
حضرت خیر النسا، بیا
ای بانی شکسته دلِ
روضه ها، بیا
السلام علیک یا اباصالح المهدی
#حاج_قاسم 🌷🕊
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~---
Sibsorkhi_GolchinFatemieh138602_Tag_Edited_۲۰۱۹_۰۵_۰۴_۱۲_۵۸_۴۶.mp3
7.1M
🔳 #فاطمیه ۹۹
با من بمان ای فاطمه
⏯ #واحد
🎤 #حسین_سیب_سرخی
#حاج_قاسم 🌷🕊
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~---
r a:
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃
🍃🌹#ختم_قرآن
#به_نیابت_سلامتی و فرج_امام_زمان(عج)
#و_شادی روح_خانم _حضرت_زهرا سلام الله علیها
#و_شادی_شهید مهندس هادی جعفری (شهیدفاطمیه)
گذاشته شده است. جزهای انتخابی خود را به آیدی زیر اعلام بفرمائید
🍃🌹۱.🌹🍃جز۱🌹
🍃🌹۲.🌹🍃جز۲🌹
🍃🌹۳.🌹🍃جز۳🌹
🍃🌹۴.🌹🍃جز۴🌹
🍃🌹۵.🌹🍃جز۵🌹
🍃🌹۶.🌹🍃جز۶🌹
🍃🌹۷.🌹🍃جز۷🌹
🍃🌹۸.🌹🍃جز ۸🌹
🍃🌹۹.🌹🍃جز۹🌹
🍃🌹۱۰.🌹🍃جز۱۰🌹
🍃🌹۱۱.🌹🍃جز۱۱🌹
🍃🌹۱۲.🌹🍃جز۱۲🌹
🍃🌹۱۳.🌹🍃جز۱۳🌹
🍃🌹۱۴.🌹🍃جز۱۴🌹
🍃🌹۱۵.🌹🍃جز۱۵🌹
🍃🌹۱۶.🌹🍃جز۱۶🌹
🍃🌹۱۷.🌹🍃جز۱۷🌹
🍃🌹۱۸.🌹🍃جز۱۸🌹
🍃🌹۱۹.🌹🍃جز۱۹🌹
🍃🌹۲۰.🌹🍃جز۲۰🌹
🍃🌹۲۱.🌹🍃جز۲۱🌹
🍃🌹۲۲.🌹🍃جز۲۲🌹
🍃🌹۲۳.🌹🍃جز۲۳🌹
🍃🌹۲۴.🌹🍃جز۲۴🌹
🍃🌹۲۵.🌹🍃جز۲۵🌹
🍃🌹۲۶🌹🍃.جز۲۶🌹
🍃🌹۲۷.🌹🍃جز۲۷🌹
🍃🌹۲۸.🌹🍃جز۲۸🌹
🍃🌹۲۹.🌹🍃جز۲۹🌹
🍃🌹۳۰.🌹🍃جز۳۰🌹
#در_ضمن_مهلت_تلاوت_تا_پنج_شنبه_هفته_آینده می_باشد.
اجر همه شما بزرگوران با #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ...🌹
تو قرار منی زهرا..🥀🍃
#حاج_قاسم 🌷🕊
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~---
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
r a: 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃 🍃🌹#ختم_قرآن #به_نیابت_سلامتی و فرج_امام_زمان(عج) #و_شادی روح_خان
جز های خودتان را به این آی دی اعلام بفرمایید
@Yazinb69armaghan
رمز پرواز یا زهراست...
#شهید_ فاطمیه
تو قرار منی زهرا..🥀🍃
#حاج_قاسم 🌷🕊
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~---
دلنوشته همسر شهید هادی جعفری
#حاج_قاسم 🌷🕊
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
@shahid_hadi_jafari65
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
---~~ 🌴 #لبیک_یاحسین...🌴~~---
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
🌷🕊#زندگینامه_شهید_هادی_جعفری🌷🕊
شهید هادی جعفری فروردین سال ۱۳۶۵ در روستای رییس آباد شهرستان آمل متولد شد و درست ۲۹ سال بعد، در روز سوم فروردین ۱۳۹۴ در روز تولدش در منطقه نهروان در نزدیکی سامرا به شهادت رسید. او همیشه می گفت اولین شهید رئیسآباد خواهم شد و در نهایت به آرزویش رسید. او اولین بار اسفند سال ۹۳ راهی عراق شد. شهید جعفری دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد مهندسی مواد گرایش جوشکاری بود و در قرارگاه خاتمالانبیا تهران مشغول به کار بود.
👇👇
#ادامه_دارد