💬 #توییت| واکنش تامل برانگیز فرزند شهید سلیمانی به صوت منتشر شده وزیر امور خارجه #ظریف
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
@shahid_hajasghar_pashapoorسردار دلها از میدان و دیپلماسی میگوید.mp3
زمان:
حجم:
1.42M
🎙صوت | سردار دلها از میدان و دیپلماسی میگوید...
❤️جواب کوبنده #مرد_میدان #حاج_قاسم به نامردمیدان #ظریف▪️
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
1.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#رهبر_انقلاب:
نباید جوری حرف بزنیم که معنایش این است که سیاست های کشور را قبول نداریم و دشمن را شاد کنیم...
۱۴۰۰.۰۲.۱۲
#ظریف
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_سوم #قسمت_بیست_و_هشتم با #سردردی که از حرفها و حرکات #نوریه شدت گرفته بو
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_سوم
#قسمت_بیست_و_نهم
نگاهم محو #تختخوابهای کوچک و گهواره های نازنینی شده بود که قرار بود تا هفت ماه #آینده، بستر نرم خواب کودک #عزیزم شود که مجید با صدایی مهربان زیر گوشم زمزمه کرد: "الهه جان! از این #خوشت میاد؟"
و با انگشتش، تخت کوچک و #زیبایی را نشانم داد که بدنه سفید رنگش با نقش و نگارهایی صورتی رنگ، ظاهری #ظریف و دخترانه پیدا کرده بود که خندیدم و گفتم: "این که خیلی دخترونه اس!" و با نگاهی شیطنت آمیز ادامه دادم: "من که میدونم پسره!" هنوز دو ماه تا تشخیص جنسیت کودکم مانده و ما همچنان به همین شوخی #عاشقانه خوش بودیم.
در برابر #سماجت مادرانه ام تسلیم شد و #پیشنهاد داد: "میخوای صبر کنیم هر وقت #معلوم شد بعد تخت و کمد بگیریم؟" و من با یک پلک زدن، پیشنهادش را پذیرفتم که این روزها #تفریح شیرینمان، گشت و گذار در مغازه های لوازم #نوزاد و تماشای انواع کالسکه و سرویس خواب کودک بود و هر بار به امید زمانی که دختر یا پسر بودن #فرزندمان مشخص شود، بی آنکه چیزی بخریم تا خانه پیاده قدم میزدیم.
هر چند در طول یک #خیابان کوتاه، باید چند بار می ایستادیم تا درد کمرم آرام شود و مجید مدام مراقب بود تا مبادا از کنار #چرخ دستفروش سمبوسه یا از مقابل ویترین پُر از مرغ سوخاری #عبور نکنیم که بوی روغن و پودر #سوخاری، حالم را به هم میزد. البته هوای لطیف و #خنک اواخر آذرماه بندرعباس، فضای شهر را حسابی #بهاری کرده و در میان #ازدحام جمعیت، مشام جانم را خوش میکرد.
نسیم خیس و خوش رایحه #شبهای_پاییزی این شهر ساحلی، زیر نور زرد چراغهای خیابان و چراغهای کوتاه و بلند مغازه های #مختلف، حال و هوای پررنگ و لعابی به زندگی مردم داده و کنار شانه های مردانه و مهربان مجید، زیباترین #لحظات زندگی ام بود که چشمم به کاسه های #هوس_انگیز تمر و آلوچه افتاد و دلم رفت.
مجید که دیگر به بهانه گیریهای کودک پُر نازِمان عادت کرده بود، خندید و با گفتن "چَشم! #آلوچه هم میخریم!" نزدیک #پیشخوان مغازه ترشی فروشی به انتظار #سفارش من ایستاد.
روی میز #فلزی مقابل مغازه، ردیف کاسه های لواشک و #آلوچه و انواع #تمر_هندی پیش چشمانم صف کشیده و دهانم را حسابی آب انداخته بودند که بلاخره یک ظرف آلوچه خوش رنگ انتخاب کردم و #امانم نبود که به خانه برسیم و در همان #پیاده_روی شلوغ حاشیه بازارچه محلی، با دو انگشتم #آلوچه_های ترش را به دهان میگذاشتم.
همچنان گوشم به کلام شیرین مجید بود که برایم یک #نفس حرف میزد؛ از شور و شوقی که به آمدن نوزاد #نازنینمان در دلش به راه افتاده تا #تنور عشقی که این روزها با مادر شدن من، گرمتر هم شده و بیش از گذشته #عاشق آرامش مادرانه ام شده بود.
آنچنان در بستر نرم #احساسات پاک و سپیدمان، پلکهایمان #سنگین شده و رؤیای دل انگیز #زندگی را نه در خواب که در بیداری به چشم میدیدیم که طول مسیر به نسبت طولانی #بازارچه تا خانه را حس نکردیم.
در تاریکی #ساکت و آرام کوچه همچنان قدم میزدیم که #ویراژ وحشیانه اتومبیلی در نور تند و تیز چراغهای زرد و سفیدش پیچید و مثل اینکه شیشه قفسه سینه ام را شکسته باشد، تمام وجودم را در هم فرو ریخت و شاید اگر دستان مجید به حمایت تن لرزانم نمی آمد و با چنگی که به بازویم انداخت، مرا به گوشه ای نمیکشید، از هول #اتومبیلی که با سرعتی سرسام آور از کنارمان گذشته بود، نقش #زمین میشدم.
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_سوم #قسمت_صد_و_بیست_و_هشتم حالا نوبت من بود که به میان کلامش آمده و با #
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_سوم
#قسمت_صد_و_بیست_و_نهم
ولی دل لبریز #دغدغه و نگرانیام دست بردار نبود و خواستم باز #التماسش کنم که از جیب پیراهنش جعبه کوچکی درآورد و با #شیرین زبانی ادامه داد:
"ناقابله الهه جان! میخواستم #گل هم برات بگیرم، ولی گلفروشیها بخاطر چهارشنبه سوری #بسته بودن. شرمنده!"
و چه #ماهرانه و عاشقانه بحث را عوض کرد و چشمان من هنوز غرق #اشک بود که باز با سر انگشت #مهربانش به صورت خیسم دست کشید و تمنا کرد: "الهه جان! تو رو خدا #گریه نکن! حیف صورت به این قشنگی نیس؟"
و من همانطور که #بغضم را فرو میدادم، نگاهی به جعبه #کوچک در دستش کردم و نمیدانستم به چه بهانه ای برایم #هدیه خریده که خودش با شوخ طبعی به زبان آمد: "همیشه مردها یادشون میره، تو خونه ما خانم #یادش میره که چه خبره! ای داد بیداد!"
و با صدای بلند #خندید که تازه به خاطر آوردم امشب #سالگرد عقدمان است. بلاخره صورتم به خنده ای #بیرنگ و رو باز شد و برای توجیه فراموشی ام بهانه آوردم: "از صبح یادم بود، الان یه #دفعه یادم رفت!"
از لحن کودکانه ام هر دو به #خنده افتادیم و خودم خوب میدانستم که #مصیبتهای پی درپی روزگار، روزهای خوش #زندگی را از خاطرم بُرده است.
میان خنده های #مجید که بیشتر میخواست دل مرا #شاد کند، جعبه را باز کردم و دیدم برایم انگشتر طلایی #ظریف و زیبایی خریده است که بدنه نازکش از نقش و نگار پُر شده و با یک ردیف از نگینهای پُر زرق و #برق، مثل ستاره میدرخشید.
#انگشتر را به دستم کردم و با شوقی که حالا با گرفتن این #هدیه زیبا به دلم افتاده بود، از اعماق قلب #غمگینم قدردانی کردم: "ممنونم مجیدجان! خیلی نازه!" و او از جایش بلند شد و با گفتن "قابل تو رو نداره عزیزم!"
به سمت #آشپزخانه رفت و با مهربانی ادامه داد: "بلند شو بیا که هم من خیلی گشنمه، هم حوریه!" و تا وقتی بود اجازه نمیداد دست به #سیاه و سفید بزنم که من سرِ میز نشستم و خودش غذا را کشید و هنوز چند #قاشق نخورده بودیم که صدای زنگ درِ خانه در #انفجار ترقه ای پیچید و دلم را خالی کرد.
نگاه #پرسشگرمان به همدیگر افتاد که در غربت این خانه #منتظر کسی نبودیم. #مجید بلند شد و آیفن را جواب داد که صورتش به خنده باز شد و #همچنانکه در را باز می کرد، مژده داد: "عبدالله!"
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
9.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 صحبتهای فوق طوفانی سردار #سعید_قاسمی خطاب به #ظریف
#انتخابات🗳
دمت گرم سردار🌹
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
به قدری آقای ظریف که مثلا روزی وزیر این مملکت بوده از شان خودش پایین اومده که آدم می مونه!!!!!
البته تعجبی هم نداره کسی که هم ردیف با دشمنان به شهدای ما توهین می کنه همینجور سیاه میشه....
چون خون شهدا بازی نیست.....
جناب خیلی وضع اسف باری پیدا کردی....
خجالت می کشم بگم روزی وزیر مملکتم بودی....
تو حتی به کاندیدای مورد حمایت خودت هم رحم نمی کنی و جلوی جمع بهش توهین میکنی و براش شاخ!!!! میذاری....
خجالت بکش....
آقای پزشکیان فقط بازیچه تو و امثال تو شده متاسفانه....
آنقدری داری خلاف شَان و دور از ادب عمل میکنی، حقیر شدی خیلی....
#ظریف
#نه_به_دولت_سوم_روحانی
#نه_به_دولت_سوم_روحانی_پزشکیان
🔴 #توئیت استاد شجاعی در واکنش به معیارهای #ظریف برای انتخاب وزرای دولت #پزشکیان!
انالله و انا الیه راجعون!
در ایام شهادت سالار شهیدان بدست منافقان مدعی دینداری، بازگشت نفاق و فتنه تسلیت باد.
امت اسلامی منتظر آثار شوم اقدامات آقای ظریف و سران فتنه باشند. سابقه کینه این حزب به تشیع دیرینه است.
دسترسی به توئیت
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
📲 ظریف: به کار در معاونت راهبردی رئیس جمهور ادامه خواهم داد
توییت #ظریف بعد از دیدار با رهبر انقلاب:
پس از پیگیریها و رایزنیهای مدبرانه ریاست محترم جمهوری و با دستور کتبی ایشان، با توکل بخدا و امید به همراهی و راهنمایی مردم بزرگوار، انجام وظیفه در معاونت راهبردی رئیس جمهور را ادامه خواهم داد.
پ.ن: ما که می دونیم مملکت رو با همین رفت و آمدهای بچه ننه وار ریختید بهم....
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
💠 اعتراف ظریف به دوستی با جاسوس دوتابعیتی/ یار دوازدهم آمریکا بار دیگر به نفع آنان سخن گفت!
🔹محمد جواد ظریف، در مصاحبه با کریستیان امانپور خبرنگار شبکه سی ان ان درباره سیامک نمازی جاسوس دوتابعیتی گفت: من سیامک نمازی را می شناسم و میدانم بیگناه است، اما قاضی تصمیم دیگری گرفت.
🔹این اظهارات ظریف در حالی مطرح میشود که سیامک نمازی به جرم جاسوسی برای آمریکا به زندان افتاد و در نهایت مبادله شد.
🔹اما سوال این است که ظریف از چه زمانی و از کجا این جاسوس آمریکایی را می شناخته است؟
🔹سوال بعد آنکه معاون راهبردی پزشکیان هنوز این مساله را نمی داند که نباید در برابر رسانه های بیگانه از شکاف و چنددستگی میان قوا حرفی نزند آن هم حرفی که نادرستی و دروغ بودنش مشخص است؟
🔹در واقع ظریف با این ادعا پروژه رسانه ها و مقامات آمریکایی درباره زندانی کردن بی جهت افراد آمریکایی در ایران را تایید کرد.
🔹گفتنی است انتصاب #ظریف به پست معاونت پزشکیان به دلیل تابعیت آمریکایی فرزندانش منع قانونی داشته اما بدون توجه به قانون این انتصاب صورت گرفته است.
#خائن
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
جواد لاریجانی:
در ابتدای شروع حصر یمن، ایران(سپاه) اعلام کرد در حال ورود به یمن برای کمک و شکست حصر این کشور است. جان کری وزیر خارجه آمریکا زنگ زد به #ظریف و گفت شما دست نگه دارید، ۲۴ ساعت مهلت بدید من حصر را جمع میکنم.
(با اطمینان مقامات دولت وقت به حرف کری) ۲۴ ساعت حصر یمن شد ۱۰ سال....
جاسوس یا نادان؟ مسئله این است....
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊