eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
240 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
5 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 نسل بی‌پایان ... 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «شیواترین عرصه‌ای که سپاه میتواند در آن حضور پیدا کند عرصه‌ی جهاد و شهادت است؛ در عرصه‌ی شهادت ما سی سال بعد از پایان دفاع مقدّس یک مرد جاافتاده‌ی محاسن سفیدی مثل  داریم، یک نوجوان تازه‌رسیده‌ای مثل شهید حججی؛ اینها نشانه‌های باقی ماندن همان طراوت و همان هویّت اساسی است.» ۱۳۹۸/۰۷/۱۰ 🌷 ایام سالگرد شهادت @shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
🍃🌺بسم رب الشهدا و الصدیقین
❤️🍃 حسین مجموعه صد معنی خوب حسین محبوبتر از هر چه محبوب حسین گلواژه دیوان عشق درس بودن بر سر پیمان عشق رودابه دعوتی🖌 عکس از: قاسم العمیدی📸 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
📋محمدرضا پهلوی، بختیار، مسعود رجوی، صدام و... 📝حالا به لیست کسانی که فکر میکردند سقوط جمهوری اسلامی را خواهند دید و با این خیال خام به درک واصل شدند، را هم اضافه کنید... 💬 علیرضا گرائی @shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_چهارم #قسمت_سی_و_دوم از تصور حال #مجید، قلبم به تب و تاب افتاده و دیگر س
💠 | به ساعت از دو بامداد گذشته بود که بلاخره گریه هایم به نشست و نه اینکه داغ سرد شده باشد که دیگر توانی برای نالیدن و اشکی برای نداشتم و باز دلم پیش مجید بود که با صدای ضعیفم رو به عبدالله کردم: "مجید کسی رو نداره. الان کسی تو بیمارستان بالا سرش نیس. تو اونجا، برو پیشش نباشه. من کسی رو نمیخوام." ولی محبت برادری اش اجازه نمیداد تنهایم که باز اصرار کردم: "وقتی مجید به بیاد، هیچکس نیس. از حال منم بی خبره، گوشی منم خونه جا مونده. نگران میشه، برو پیشش..." و حتی نمیتوانستم کنم که خبر این حال من و دخترش را بشنود که دوباره با دلواپسی تأکید کردم: "عبدالله! تو رو خدا بهش نگو! اگه پرسید بگو خونه اس، بگو حالش خوبه، بگو حال حوریه هم خوبه!" که به کافی درد کشیده و نمیخواستم جام دیگری را در جانش کنم که باز کردم: "بگو الهه خیلی دلش میخواست بیاد بیمارستان ، ولی بخاطر حوریه نمیتونست بیاد." و چقدر هوای هم صحبتی اش را کرده بودم که در دلم حقیقتاً با سخن میگفتم: "بهش بگو نخور! بگو الهه ! بهش بگو یه جوری به الهه خبر دادم که اصلاً به ظاهر به سفارش میکردم و هول نکرد. بگو الانم خوبه و منتظره تا تو برگردی خونه." و دلم میخواست با همین دستان و ناتوانم باری از دلش بردارم که از عشقم هزینه کردم: "بهش بگو الهه گفت فدای ! بگو الهه گفت همه پولی که ازت فدای یه تار موت! بگو الهه گفت جون مجید از همه دنیا برام !" ✍️نویسنده: @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🍃🌺بسم رب الشهدا و الصدیقین
❤️🍃 به پای‌بوسے شش گوشه‌ات مرا بطلـب نخواه جان بدهـم از غـمے ڪه مـیدانی‌ @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🌱 هرگاه می خواست در عملیاتی شرکت کند به دنبال پیشانی بند یا زهرا می گشت، روزی از او پرسیدند مگر فرقی هم بین این پیشانی بندها وجود دارد؟ شهید در جواب آنها می گوید : من مادر ندارم و به عشق مادرم این پیشانی بند را می بندم. سمت راست📸 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🍃🌺بسم رب الشهدا و الصدیقین
❤️🍃 دست ما نیست اگر دست به دامان توییم فاطمه خواسته که بی سر و سامان توییم... @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
رفتن شما تلنگری ست بر پیکره ی بی جانِ ما! آری می شود کربلایی زیست در هر زمان و مکان شهید نشوی، لاجرم خواهی مرد... @shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹