eitaa logo
خاطرات‌وکرامات شهید عاملو
2.8هزار دنبال‌کننده
913 عکس
356 ویدیو
22 فایل
ادمین: @alirezakalami نویسنده ۱۳ عنوان کتاب از زندگینامه شهدا📚 و سه کتاب از خاطرات #شهید_کاظم_عاملو💖 👈برای دسترسی سریع به مطالب، رجوع کنید به فهرست «سنجاق‌شده» در کانال🖇️ ⛔کپی مطالب بدون ذکر آدرس کانال جایز نمی‌باشد⛔ تبادل: @shahid_gomnam18
مشاهده در ایتا
دانلود
متولد افغانستان، ساکن مشهد و جز اولین کسانی بود که از ایران به همراه شهید ابوحامد فرمانده فاطمیون از حرم حضرت زینب (س) دفاع می‌کرد. یک شب امام حسین (ع) را در خواب می‌بیند که به او می‌گوید فردا سرت را خواهند برید و مانند من شهید می‌شوی، اما نترس، هیچ دردی ندارد؛ همانگونه که بریدن سر من هیچ دردی نداشت!😔 🔹رضا منقلب می‌شود و از خواب می‌پرد. همان لحظه همه دوستانش را از خواب بیدار می‌کند و به آنها می‌گوید که من فردا می‌شوم! فردا صبح وقتی یکی از نیروها در محاصره افتاده بود، رضا برای نجات جان او رفت و اسیر شد. صدایش را در بیسیم سراسری قرار می‌دهند و از او می‌خواهند که به حضرت علی(ع) و حضرت زینب(س) فحاشی کند. اما او امتناع می‌ورزد و می‌گوید: «جانم فدای حضرت رقیه(س)، جانم فدای حضرت علی(ع) و حضرت زینب(س)»... 🔹در همین حین چاقو را زیر گلویش قرار می‌دهند و در حالی که «یا علی یا علی» می‌گفت ذبح شد و به کاروان عاشورا پیوست‌. @shahid_ketabi
21.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‏آقا اصغر پاشاپور که برای حفاظت جان نگران بود و نمی‌ذاشت بره خطِ مقدم یادتونه؟ حالا فیلم کامل این نگرانی‌های سرباز برای فرمانده منتشر شده؛ سربازی که نبود فرمانده رو تحمل نکرد و یکماه بعد از رفتن حاج قاسم شد... @shahid_ketabi
ارتباط تلفني با اقاي کلامي.mp3
زمان: حجم: 12.89M
مصاحبه تلفنی با ، نویسنده در برنامه رادیویی شب‌های نقره‌ای به مناسبت از کتاب "رویای بانه" به همراه بخشی از صدای شهید توضیحاتی ناب از شهید و خلسه😱 در پایان ، کاظم در حال خلسه به شهید «زمان رضاکاظمی» می‌گوید : «اون کیه اون گوشه ایستاده !؟ اون عمامه سبزه؟ به او می‌گویند است. شهید به نفس‌نفس می‌افتد و می‌گوید: بیا(اجازه بده بیام) جلو آقا جونم! بیا من قربونت برم...» متن کامل در موجود است. 👈اعضای جدید کانال؛ اگر خواستید را بیشتر بشناسید، توصیه می‌کنم حتما این را گوش کنید 🤔 @shahid_ketabi
♨️ آرزوی خروج از بهشت!! 🔶 بهشت آرزوی همگان بوده و همه برای رسیدن به آن تلاش می‌کنند. شاید تعجب کنید اگر بگویم برخی از بهشتیان با وجود تمام نعمت‌های بهشت، آرزو می‌کنند که از آن خارج شوند. 🔴 پیامبر اکرم فرمود: «ما مِنْ أحَد يَدْخُلُ الْجَنَّةَ فَيَتَمَنّى أنْ يَخْرُجَ مِنْهَا إلاّ الشَّهِيْدُ فَإنَّهُ يَتَمَنّى أَنْ يَرْجِعَ فَيُقْتَلُ عَشْرَ مَرّات مِمّا يَرى مِنْ کَرامَةِ اللهِ»؛ «هيچ کس وارد بهشت نمى‌شود که آرزو کند از آن خارج شود، مگر كه بر اثر مشاهده كرامت(شهادت)، آرزو مى‌كند برگردد و ده بار كشته شود!». @shahid_ketabi
30.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبت‌های شنیدنی رزمنده جانباز محمدحسن حمزه و پدر شهید مدافع حرم درباره 👈شهیدی که بیش از پنجاه بار امام عصر را ملاقات کرده است...😱 👈کاظم نزدیک ، نماز صبح را به اقتدا می‌کرد...😳 👈پیشگویی شهادت خودم را کرده بود ولی..🤔 👈دست این برای دادن حاجت خیلی باز است🥺 @shahid_ketabi
AudioTrimکاظم۵.mp3
زمان: حجم: 3.4M
در ادامه گفتگو، شهید رو می‌کند به تعدادی از شهدا و می‌گوید : خوشبحال شما[شهدا] که رفتید؛من هنوز باید صبر کنم تا نوروز![اوووَه😁]سه ماه!چطوری باید سر کنم؟!😔 نَوَد روزه، هر روز خودش نود روزه!۱ اصلا کدوم شب؟ [دقیقا]کدوم شبی به شما[دوستان شهید] ملحق میشم؟ دست خداست؟ به من نمی‌گید؟ [نگید]نه ناراحت نمی‌شم. خلاصه می‌دونم که باید بیام!۲😳 فرقی نمی‌کنه، هر جا بود. خدا کنه فقط هدفمون یکی باشه، اونم الله!۳🥺 فقط برای خدا کار کنیم؛ برای ملت کاری نکنیم. یه کاری نکنیم که جوان‌ها ما رو ببینن. کاری بکنیم که خدا ما رو ببینه. "خدا ناظر کارهای ماست." از شما تقاضا دارم نمازجماعت رو شرکت کنید. اطاعت از فرماندهی، اطاعت از امام(ره) هست...۴ ۱- شهدا به او می‌گویند سه ماه دیگر به شهادت می‌رسی(این خلسه در یکی از شب‌های اواخر ۱۳۶۲ اتفاق افتاده و چهار سال قبل از شهادت شهید در اسفند(نزدیک عید!) ۱۳۶۶. علت این جمله شهید هنوز برای خود هم ناشناخته است؛ لابد در عالم ، زمانِ دنیایی مفهومی نداشته‌؛ چراکه در مواقعی شهید در گفتگو به جای استفاده از ضمیر حال، از ضمیر ماضی(گذشته) استفاده می‌کند! ۲- شهادت را قطعی می‌داند! ۳- از اینجا شهید یک سری توصیه‌هایی را به زبان می‌آورد تا هم برای خودش تذکری باشد و هم برای شنوندگان 👈۴- این آخرین قسمت از صوت‌های است که در کانال بارگذاری می‌شود. تا بعد اگر توفیقی بود و فایل جدیدی بدستم رسید، با اجازه بارگذاری خواهد شد... متن خلسه را در ببینید @shahid_ketabi
شعری با دستخط که همیشه آنرا برای دوستانش می‌نوشت👇 نمی‌دانم چرا وقتی که راه زندگی هموار می‌گردد بشر تغییر حالت می‌دهد خونخوار می‌گردد به روز عیش و عشرت می‌نوازد کوس بدمستی به روز تنگدستی مومن و دیندار می‌گردد (بنده حقیر ) به همراه امضای این دستخط مربوط است به تاریخ ۲۳ دی ۱۳۶۶ و تنها دو ماه قبل از شهادت 😔 @shahid_ketabi
کاظم به من گفت: «تو بیستم بهمن ۶۴ شهید می‌شی!» این را یکی دو سال قبل‌ترش گفت. من(سال ۱۳۶۴) در عملیات والفجر ۸ نیروی اطلاعات‌عملیات گردان بودم. شب، وسط یک درگیری گیر کردیم و من هر لحظه در انتظار چیزی بودم که همه آرزویش را داشتند. موقع پیش‌روی، یک تیربار عراقی قفل کرد روی کانال ما و شروع کرد به شلیک کردن. درگیر شدیم و زخمی شدم... رسیدیم به اولین اورژانس. خیلی درد داشتم. بعد از مداوای سطحی، رفتیم فرودگاه اهواز و از آنجا با هواپیمای۳۳۰ به ساری اعزام شدیم. مراحل درمان که به پایان رسید برگشتم سمنان. اما سوالی ذهنم را درگیر کرده بود. با خودم می‌گفتم پس چرا نشدم؟! تا اینکه یک روز کاظم را دیدم. قبل از سلام و احوالپرسیِ درست و درمان با توپ پُر ازش پرسیدم: «پس چرا شهید نشدم!؟ مگه نگفتی... .» حرف‌هایم تمام نشده بود که کاظم با خونسردی تمام جواب داد: «برو از مادرت بپرس چرا!» منظورش را نفهمیدم. توی همین درگیری ذهنی در اولین فرصت رفتم پیش مادرم تا ته‌توی قضیه را دربیاورم. نشستم و ماجرا را برایش تعریف کردم. مادرم تا شنید بغض کرد و گفت: «همون شب خیلی دلم گرفت.» شب عملیات را می‌گفت. یک حسی بهش گفته بود که قرار است مرا از دست بدهد؛ یک حس مادرانه. همان شب به (س) متوسل شده بود و از خانم خواسته بود که دست من و برادرم را بگذارد در دستش. نگرانی مادرم به جا بود. آنوقت‌ها برادرم در عراق اسیر بود و مدت‌ها بود که ازش خبری نداشت. من هم که جبهه بودم. مادرم می‌گفت همان شب خواب حضرت را دیدم. خانم(س) بهم گفتند: «دوتایشان سالم برمی‌گردند @shahid_ketabi
ارتباط تلفني با اقاي کلامي.mp3
زمان: حجم: 12.89M
مصاحبه تلفنی حقیر در برنامه رادیویی شب‌های نقره‌ای به مناسبت از کتاب "رویای بانه" به همراه بخشی از صوت خلسه شهید توضیحاتی ناب از شهید و خلسه😱 در پایان ، کاظم در حال خلسه به شهید «زمان رضاکاظمی» می‌گوید : «اون کیه اون گوشه ایستاده !؟ اون عمامه سبزه؟ به او می‌گویند است. شهید به نفس‌نفس می‌افتد و می‌گوید: بیا(اجازه بده بیام) جلو آقا جونم! بیا من قربونت برم...» متن کامل در موجود است. 👈اعضای جدید کانال؛ اگر خواستید را بیشتر بشناسید، توصیه می‌کنم حتما این را گوش کنید 🤔 @shahid_ketabi
آنقدر در می‌زنم این خانه را تا ببینم روی صاحبخانه را دوباره دلِ پر گناهم، سرگشته کوی دلدار شده و هوس شنیدن و دیدن به‌سرش زده؛ شنیدن صدای یاران و دیدن‌شون. ولی چیکار باید کرد؟ دست ما کوتاه و خرما بر نخیل! تو اینجور مواقع، تنها چیزی که روح زخمی از گناه رو التیام می‌بخشه، شنیدن خاطرات معشوقه‌ها(شهدا) از زبان و کلام دوستان نزدیکشه. کاظم جون! خوب می‌دونی که شنیدن اسمت از زبون اونایی که نه، دیدن نام‌شون تو تلفن‌همراه منو غرق دنیای تو می‌کنه و آشفته دیدنت. کاظم جون‌! دیشب شنیدم که یه عزیزی از حاج قاسم حرف می‌زد؛ می‌گفت: «حاجی گفته اگر کسی شهید یوسف‌الهی را بیشتر از من دوست داشته باشد، دق می‌کنم!» وقتی شنیدم جیگرم حال اومد! بالاخره یه نفر پیدا شد که منو درک کنه! خوش باشی حاجی کنار رفیقت. شاید تازه فهمیدم که دوست داشتن من بیراه نیست و لابد از طرف تو هم نظری هست و اشاره و کرشمه‌ای. بیا و تو این دمِ آخری رخ نشون بنما و قضیه رو فیصله بده و با اذن خدا جونمو بگیر و منو پیش خودت ببر. بیا و فاصله‌مون رو کم کن. این رسمش نیست که من تو آلودگی دنیاییِ خودم دست و پا بزنم و تو توی ملکوت و در جوار سایر شهدا به دیدار سید شهیدان(ع) برسی! این رسمش نیست من از فراق و دوری تو بسوزم و تو توجهی نکنی! کاظم جون؛ باز امشب خودم رو کنار حرم و قبر مطهر و عشقی و عرشی تو می‌بینم. چقدر دوست دارم یه شب تا صبح کنارت باشم و با تو با خدا مناجات کنم و کنار تو و سر قبرت، نفس بکشم. آسمون بیاد زمین، زمین بره آسمون، من باید به تو برسم؛ خواسته زیادیه؟! برای من که چندین سال برات پَرپَر زدم و سوختم و ساختم زیاده؟! اگر راهی جز شهادت نداره، دیگه نمیدونم! اونم باید خودت درست کنی و شرایطشو فراهم کنی... . من آواره‌ات شدم. چون تو خواستی و تو دعوت کردی و تو منو کشیدی سمت خودت. امشب باز گریه می‌خوام و باز دلم هوایی شده. چرا بین این همه شهید تو، کاظم جون!؟ چرا تموم نمی‌شی؟! نه! نباید هم تموم بشی؛ تموم شدنی نیست اونی که به خالق ازلی و ابدی متصل شده و جام شهادت رو سرکشیده. خدا جونم! به حق حلقوم بریده‌ی سید و سالار شهیدان(ع)، به حق پاهای آبله‌زده خاندان عصمت و طهارت تو دشت تفدیده کربلا، به حق گلوی چاک‌چاک علی‌اصغر(س)، به حق بدنِ «ارباً اربا»ی علی‌اکبر(س) و سوز دلِ آتش گرفته پدر بر نعش پسر، از تو می‌خواهم منو بپذیری و رو نصیب من بدبخت کنی؛ چون فقط در این صورت هست که می‌تونم کنار عشقم، هوسم، نفسم، روحم، جسمم، خون و پوست و رگم، قرار پیدا کنم و بهش برسم. دیگر حرفی نیس! کنار قبر مطهر شهید کاظم عاملو @shahid_ketabi
Abas Rahimi-Man Doost Daram 2.mp3
زمان: حجم: 4.6M
عزیز دلم ؛ حـــســـیـــن ! من دوست دارم پاک باشم برای تو هلاک باشم برای من با تربت تو بَده اسیر خاک باشم بین حقم و باطل حالا منم و این دل ناخدا تویی لطفاً برسون منو تا ساحل نامردِ دنیا می‌خواد منو بازیم بده مراقبم باش! تو صاحبم باش می‌خوام برات بشم مواظبم باش! @shahid_ketabi