eitaa logo
آقــاسَـجّــادٌ
538 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
981 ویدیو
15 فایل
بسم رب المهدی(عج) ولادت: ۱۳۷۰/۱۱/۱۹ شهادت: ۱۳۹۵/۰۷/۰۷ محل شهادت:جنوب حلب مزار #شهید_سجاد_زبرجدے💛: گلزار شهدای تهران، قطعه۵۰ ردیف۱۱۷ شماره۱۴ "تنها کانال رسـمی شهید سجاد زبرجدی در پیام رسان ایتا"
مشاهده در ایتا
دانلود
آقــاسَـجّــادٌ
🍃✨ #السلام_علیک_یاصاحب_الزمان ما درچه شماریم که خورشید جهان تاب گردن به تماشای تو از صبح کشیده ست
🌴 ✨ ‌امام باقر(علیه السلام) : اگر خواهان قرار گرفتن در مقامات رفیع هستید؛ اگر خواهان گشایش در هر امرے هستید؛ اگر خواهان جلب رضایت‌ خداوند مے باشید؛ توجّه به دو امر الزامے است: 🍃 شناخت امام زمان(عج) 🍃 اطاعت از امام زمان(عج) اگر شاه کلید معرفت امام در دست باشد، تمام قفل ها باز مے شود. 📚| مکیال المکارم، ج۲، ص۱۸‌ @shahid_sajad_zebarjady
آقــاسَـجّــادٌ
🍃🇮🇷 🌹 #شهید_سیدجواد_اسدی از نیروهای حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران که در ماموریت مستشاری خود به سوریه
از زمین کربلا خورشیدها برخواسته ☀️ عشق از قافله ، ۷۲ سر می خواسته 🌹 #شهید_مدافع_حرم #سید_جواد_اسدی #تعزیه_خوان_امام‌حسین (ع) @shahid_sajad_zebarjady
شهادت نازدانه اباعبدالله الحسین علیه السلام تسلیت باد. 🍂
آقــاسَـجّــادٌ
#یارقیه شهادت نازدانه اباعبدالله الحسین علیه السلام تسلیت باد. 🍂
🏴چگونگی شهادت (س) 🌴بعد از واقعه عاشورا دشمن تمام کسانی را که زنده مانده بودند ، اسیر کرد. میان این اسرا، یک دختر کوچک هم دیده می شد. این دختر کوچک رقیه بود. رقیه دختر امام حسین علیهاالسلام که حالا بعد از شهادت پدرش به همراه عمه اش زینب و اسرای دیگر به طرف شام می رفت. از داخل خرابه های شام، صدای یک کودک به گوش می رسید. تمام کسانی که در میان اسرا بودند، می دانستند که این صدای رقیه دختر کوچک امام حسین است. رقیه از خواب بیدار شده بود و سراغ پدرش را می گرفت. گویا خواب پدرش را دیده بود. در این حال یزید، دستور داد سر امام حسین علیه السلام را به رقیه نشان بدهند. وقتی حضرت رقیه علیهاالسلام سر بریده پدرش امام حسین علیه السلام را دید، با فریاد و ناله خودش را روی سر بریده پدرش انداخت و همان جا، از دنیا رفت.🌴 📘لهوف سید ابن طاووس @shahid_sajad_zebarjady
🍃🌸 مرتضی آقا تهرانی: برای زیارت سید الشهدا(ع) روزگاری دست می‌دادند، پول که دیگر بهایی ندارد. @shahid_sajad_zebarjady
🍂🍂🍂 ع گفت: اگه اربعین نرفتی کربلا، برای سه ساله ارباب گریه کن. گفتم: چطور؟ گفت: آخه اونم اربعین نرفت کربلا... 🍂🍂🍂 @shahid_sajad_zebarjady
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📲 هم‌اکنون؛ صفحه نخست سایت Khamenei.ir 🌐 FARSI.KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آقــاسَـجّــادٌ
📚 خشنود خواهی شد؟ یاران! اکنون آن تقدیر محتومی که انتظار می کشیدم مرا دریافته است و باید شما را وداع گویم." و از آن پس، زهیر بن قین بجلی نیز به خیل عاشوراییان پیوست. "عبدالله" پسر "سلیم" و "مذری" پسر "مشمعل" که هر دو از طایفه "بنی اسد" بوده اند، گفته اند که ما چون از مناسك حج فارغ شدیم در این اندیشه بودیم که هر چه سریع تر خود را به کاروان حسین برسانیم و بنگریم که سرانجام کارش به کجا خواهد کشید. شتاب کردیم و چون در منزل "زَرود" خود را به آن حضرت رساندیم، مردی از اهالی کوفه را دیدیم که با دیدن کاروان حسین بن علی (ع) به بیراهه زد تا با او رودر رو نشود. امام که ایستاده بود تا او را ببیند، دل از او برید و به راه افتاد. ولكن ما خود را به او رساندیم تا از اخبار کوفه جویا شویم. از قبیله اش پرسیدیم و چون دانستیم که او نیز از بنی اسد است سؤال کردیم: "در کوفه چه خبر بود؟" و او پاسخ داد: "من کوفه را ترك نكردم مگر آنكه دیدم کشته های مسلم بن عقیل و هانی بن عروه را که در بازار بر زمین می کشند." بازگشتیم و همپای کاروان امام آمدیم تا شامگاهی که درمنزل "ثعلبیه" فرود آمد. فرصتی شد که به خدمت او رسیدیم و عرض کردیم: "رحمت خداوند بر شما باد!... ما را خبری است که اگر بخواهی آشكارا و یا پنهانی بر تو بازگو کنیم." امام نگاهی به اصحاب خویش انداخت و جواب داد: "من چیزی از ایشان پنهان ندارم." گفتیم: "آن سوار را که دیروز غروب هنگام در منزل زرود از شما کناره گرفت به یاد می آورید؟ ... او مردی بود از قبیله بنی اسد، خردمند و راستگو، که ما را از آنچه در کوفه گذشته است خبر داد... می گفت که هنوز از کوفه خارج نشده، دیده است جنازه های مسلم و هانی را که در بازار بر زمین می کشیده اند." امام فرمود: "انا لله و انا الیه راجعون، رحمت خدا بر ایشان باد!" و این سخن را چند بار تكرار کرد. گفتیم: "از همین منزل بازگردید. ما در کوفیان نمی بینیم که به یاری شما قیام کنند و چه بسا که شمشیرهایشان را به سوی شما بگردانند." امام (ع) نگاهی به پسران عقیل کرد و از آنان پرسید که رأی شما در شهادت پدرتان مسلم چیست. آنان گفتند: "والله ما بازنگردیم مگر انتقام خون او را بازگیریم و یا همچون او به شهادت رسیم." امام رو به ما کرده و فرمود: "بعد از آنها خیری در حیات نیست."... و ما دانستیم که امام هرگز از قصد خویش باز نخواهد گشت. کاروان عشق شب را در آن منزل بیتوته کردند. سحرگاهان به فرموده امام آب بسیار برداشتند و کوچ کردند تا منزلگاه "زُباله"، که در آنجا امام را خبر رسید که قیس بن مسهر نیز به شهادت رسیده است. در بعضی ... 📗 🖊 📄 @shahid_sajad_zebarjady
شهید دانش آموز دفاع مقدس #شهید_علی_اصغر_موج_بافها 🌹
آقــاسَـجّــادٌ
شهید دانش آموز دفاع مقدس #شهید_علی_اصغر_موج_بافها 🌹
خیلی توی فکر بودم که اربعین امسال به نیابت از کدام شهید کربلا بروم. در نهایت گفتم به نیابت از همه شهدای گمنام شهرمان میروم. یک هفته ای به شروع این سفر آسمانی مانده بود که شب بعد از شام مادرم گفت: هان یادم آمد دیشب خواب چی دیدم، خواب دیدم یک نفر روبروی در خانه ایستاده، رفتم جلوتر دیدم آشناست، گفت: "من علی اصغرم در رو باز کنید میخوام بخونم!" علی اصغر دانش آموز شهید دوران دفاع مقدس است که کوچه و محله مان به نامش برکت گرفته . و حالا به خواب مادر آمده بود تا بی معرفتی من را یادم بیاورد که هر روز از کنار عکسش در سردر کوچه میگذرم و حقی را که به گردن من، به گردن همه ما دارد، فراموش میکنم. فوری بلند شدم و عکسش را که توی خانه داشتیم قاب کوله سفرم کردم و از همین حالا ثواب قدم به قدم سال ۹۷ را تقدیمش کردم تا حلال کند منِ گمشده در دنیا را ... همسفر اربعین امسال من: شهید سرافراز کوچه مان 🍃 شهدا را فراموش نکنیم چون آنها ما را نظاره گرند. 🍃 @shahid_sajad_zebarjady