eitaa logo
روایتگری شهدا
22.8هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
قصہ‌ی معراج سیمرغ راز بود قصد او از زندگے پـرواز بود لحظہ‌ی پـايـان او آغــاز بـود مرگ او خود آخرين پرواز بود امروز ۱۵ آذرماه مصادف با سالروز شهادت خلبان شهید احمد کشوری و «روز هوانیروز» در سال ۱۳۵۹ است. «احمد کشوری» افتخار اسلام و هوانیروز است و به وسیله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ارتشی نمونه لقب گرفته است. از شجاعت پدرش همین بس که رئیس ژاندارمری در یکی از شهرهای شمال بوده و با سردمداران زر و زور مبارزه می‌کرد و در آخر مجبور به استعفا شد و سپس به کشاورزی پرداخت و از قدرت روحی مادرش چه چیز بالاتر از این که در هنگام دفن پسرش در حالی که عکس او را می‌بوسید و پرچم جمهوری اسلامی را که به دست خودش دوخته بود، بر سر مزار او می‌آویخت و فریاد می‌زد: احسنت، پسرم،‌احسنت پسرم.  #شهید خلبان احمد کشوری #سالـروز_شهـادت 🌷 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
یه توپ دارم قلقلیه دو اخلاق زیبای شهید حججی.mp3
6.24M
﷽ 🌻 دو اخلاق زیبای #شهید #محسن_حججی ... #سخنرانی_کوتاه 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
عهد بستند، هر کدامشان #شهید شدند! دو دوست دیگر را هم شفاعت کنند.. اما.. احتیاجی به شفاعت نبود! وقتی.. هر سه #شهید شدند❣ ➕ ازغافله جا مانده آیم اللهم ارزقنی شهادت فی سبیلک صبح تون شهدایی #الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حمید به آقا امام رضا(ع) ارادت زیادی داشت و همین طور به مقام معظم رهبری عشق و ارادت ویژه‌ای داشت❤️. هر کاری می‌خواست بکند باید از آقا استعلام می‌گرفت. سال 94 عمره بودیم. یک هتل دستمان بود و شب جمعه دعای کمیل برگزار کردیم👌 آن موقع تازه سعودی‌ها به یمن حمله کرده بودند.😔 حمیدرضا دعای کمیل خواند و در بین فرازهایش سعودی‌ها را لعن می‌کرد✅. چند نفر پیشم آمدند و گفتند این بچه کله‌اش خراب است. اگر مأموران باخبر شوند که کار همه‌مان زار می‌شود😱. من هم گفتم به شما چه ربطی دارد. فوقش می‌آیند و مسئول کاروان که من هستم را می‌گیرند❗️. به هرحال به خیر گذشت و وقتی در مدینه بودیم، تماس گرفتند و اطلاع دادند خانم حمیدرضا باردار است.😊 پسرم گفت برای انتخاب نامش از حضرت آقا استعلام بگیریم. یک آشنایی در بیت داشتیم که رایزنی شد و آقا هم اسم احمد را برای کودک انتخاب کرده بودند.🌺 #شهید مدافع حرم حمیدرضا اسداللهی 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍در خانه با بچه‌ها مثل پدر رفتار می كرد. به همه می گفت: لباس‌هايتان را خودتان بشوييد و اتو كنيد تا مادر فقط برايتان غذا درست كند. او مسئول انجام كارهای شما نيست‌. خسته می شود. در درس دادن و كمك علمی در خانه هم زبانزد بود. برادر دومش ‌وقتی كه تا كلاس ششم خواند، ديگر نمی خواست ادامه تحصيل دهد و پدرش او را به مكانيكی ‌فرستاد. 🌀يك روز كه با لباس روغني به خانه آمد، گفت ‌كه دوستانش با او سرسنگين هستند و ناراحت شد و تصميم گرفت دوباره به مدرسه برگردد. وقتي علي متوجه اين موضوع شد، به برادرش دلداری داد كه ناراحت نباشد. آن زمان خودش در حال ورود به دانشكده افسری بود. ♨️وسه ماه از ثبت نام كلاس‌های دبيرستان گذشته بود، ولی او به برادرش قول داد كه برادرش را برای امتحان ورودی آماده كند. 📚منبع : شاهد یاران / روایت مادرش 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✍ما نفسي هم كه مي كشيم اگر براي خدا نباشد است. 📚منبع:سايت وصيت 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍آنچه كه كشور ما را، ملت ما را كـرد، ايـمـان بـه خـدا و بـود، عـشـق بـه در مقابل كفر، در مقابل نفاق ، براى حفظ اسلام ، براى حفظ قرآن كريم . ♨️ج 16. 1361/3/23. بـيـانـات امام خمينى در جمع نمايندگان نهضت هاى آزاديبخش جهان !!! فرمانده ، مديران وســـرپـــرســـتـــان دوايـــر ســـيـــاســـى !!! ايـــدئولوژيـــك وپـرسـنل نيروى دريائى !!! وزير، مديران و كاركنان وزارت ارشاد اسلامى 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ۴۷ 💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ✍در ؛شب ها بیشتر به می گذرد و شوخی و خنده؛ اما محسن می نشست وسط و شروع می کرد به خواندن.بقیه را هم به وا می داشت. غیر از آن،همیشه او را در گوشه ای با اش می دیدی. ♨️این جمله از زبانش نمی افتاد: ! در قسمت توپچی یک کتابچه گذاشته بود. تا وارد می شد اول دعایی می خواند بعد کار راشروع می کرد. 🍀راوی:بهزاد صادقی،همکارشهید 📚 فصل ۴ ص ۲۲۱ هدیه نثار روح این بزرگوار 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺  🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊