#سلام_بر_ابراهیم
#داستان_زندگی_شهید_پهلوان_بی_مزار
#شهید_ابراهیم_هادی
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_بیست_و_دوم
🔹️پيوند الهي
✔رضا هادي
🍁@shahidabad313
💚تبدیل دوســتي شــيطاني پيوند الهي❤️
💚زندگيشــان مديون#برخورد_خوب_ابراهيم❤️
🍁@pmsh313
🔹️عصر يکي از روزها بود. ابراهيم از سر کار به خانه مي آمد. وقتي واردکوچه شــد براي يك لحظه نگاهش به پسر همســايه افتاد. با دختري جوان مشغول صحبت بود.
🔹️پسر، تا🌷#ابراهيم را ديد بلافاصله از دختر خداحافظي کرد و رفت! مي خواست نگاهش به نگاه ابراهيم نيفتد.
🔹️چند روز بعد دوباره اين ماجرا تکرار شــد. اين بار تا ميخواســت از دختر خداحافظي کند، متوجه شــد که ابراهيم در حال نزديک شدن به آنهاست.دختر سريع به طرف ديگر کوچه رفت و ابراهيم در مقابل آن پسر قرار گرفت.
🔹️ابراهيم شــروع کرد به سلام و عليک کردن و دست دادن. پسر ترسيده بود اما ابراهيم مثل هميشه لبخندي بر لب داشت.
🍁@pmsh313
🔹️قبل از اينکه دستش را از دست او جدا کند با آرامش خاصي شروع به صحبت کرد و گفت: ببين، تو کوچه و محله ما اين چيزها سابقه نداشته. من، تو و خانواده ات رو کامل ميشناسم، تو اگه واقعًا اين دختر رو ميخواي من با پدرت صحبت ميکنم که...
🔹️جوان پريد تو حرف ابراهيم و گفت: نه، تو رو خدا به بابام چيزي نگو، من اشتباه کردم، غلط كردم، ببخشيد و ...
🍁@shahidabad313
🔹️ابراهيم گفت: نه! منظورم رو نفهميدي، ببين، پدرت خونه بزرگي داره، تو هم که تو مغازه او مشــغول کار هستي، من امشب تو مسجد با پدرت صحبت ميکنم. انشاءالله بتوني با اين دختر#ازدواج کني، ديگه چي ميخواي؟
🔹️جوان که ســرش را پائين انداخته بود خيلي خجالــت زده گفت: بابام اگه بفهمه خيلي عصباني ميشه
🔹️ابراهيــم جــواب داد: پدرت با من، حاجي رو من ميشناســم، آدم منطقي وخوبيــه. جوان هم گفــت: نميدونم چي بگم ، هر چي شــما بگي. بعد هم خداحافظي کرد و رفت.
🔹️شــب بعد از نماز، ابراهيم در مسجد با پدرآن جوان شروع به صحبت کرد. اول از ازدواج گفت و اينکه اگر کسي شرايط ازدواج را داشته باشد و همسر
مناســبي پيدا کند، بايد ازدواج کند.
🔹️در غير اينصورت اگر به حرام بيفتد بايد پيش خدا جوابگو باشد. و حاال اين بزرگترها هســتند که بايد جوانها را در اين زمينه کمک کنند.حاجي حرفهاي ابراهيم را تأييد کرد.
🍁@shahidabad313
🔹️اما وقتي حرف از پســرش زده شــد اخمهايش رفت تو هم!ابراهيم پرســيد: حاجي اگه پســرت بخواد خودش رو حفظ کنه و تو گناه نيفته، اون هم تو اين شرايط جامعه، کار بدي کرده؟ حاجي بعد از چند لحظه سکوت گفت: نه!
🔹️فرداي آن روز مادر ابراهيم با مادر آن جوان صحبت کرد و بعد هم با مادر دختر و بعد...
🍁@pmsh313
🔹️يک ماه از آن قضيه گذشــت، ابراهيم وقتي از بازار برميگشــت شب بود. آخرکوچه چراغاني شده بود. لبخند رضايت بر لبان ابراهيم نقش بست.
🔹️رضايت، به خاطر اينکه يک دوســتي شــيطاني را به يک#پيوند_الهي تبديل کــرده. ايــن ازدواج هنوز هم پا برجاســت و اين زوج زندگيشــان را مديون#برخورد_خوب_ابراهيم با اين ماجرا مي دانند.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬅️درس ایثار و گذشت از#شهید_ابراهیم_هادی(مهمان۲۲)
🔹️#عند_ربهم_یرزقون
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313 🌷
┗━━━🍃🌷🍃━━━┛
#کلام_استادشهید
علی (ع) را چه کُشت؟!
یک وقت میگوییم علی(ع) را "که" کُشت و یک وقت میگوییم "چه" کُشت؟
اگر بگوییم علی را "که" کُشت؟!
البته عبدالرحمن ابن ملجم ،
و اگر بگوییم علی را "چه" کُشت ، باید بگوییم ، جمود ، خشک مغزی و خشکه مقدّسی ؛
همین هایی که آمده بودند علی را بکشند ، از سر شب تا صبح عبادت می کردند ، واقعاً خیلی تأثّرآور است.
علی به جهالت و نادانی این ها ترحّم میکرد ، تا آخر هم حقوق این ها را از بیت المال می داد و به این ها آزادی فکری می داد .
ابن ابی الحدید میگوید ،
اگر می خواهید بفهمید که جمود و جهالت چیست ، به این نکته توجه کنید که این ها وقتی که قرار گذاشتند این کار را بکنند ، مخصوصاً شب نوزدهم رمضان را انتخاب کردند و گفتند:
ما می خواهیم خدا را عبادت بکنیم و چون می خواهیم امر خیری را انجام بدهیم ، پس بهتر این است که این کار را در یکی از شب های عزیز قرار بدهیم که اجر بیشتری ببریم...!
استاد #شهید_مطهری
📕 اسلام و نیازهای زمان ، ج ١
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
⏺گفتوگوی#روزنامه_جوان با نفیسه پورجعفری دختر 🌷#شهید بزرگوار حسین پورجعفری،دوست چندین ساله🌷#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
📍#قسمت_اول
💧#متولد_شهر_گلباف_کرمان
👇
⬅ کمی از#زندگی خانوادگیتان بگویید.#بابا که#دوست_چندین_ساله#حاج_قاسم بود،#متولد چه سالی بودند؟
⭕ بابا#متولد ۱۳۴۵ در#شهر_گلباف از توابع شهر #کرمان و در یک خانواده پرجمعیت و مذهبی بود. ایشان از سال ۱۳۶۱ که وارد#سپاه شد#زندگی مشترکش را با مادرم آغاز کرد. حاصل ۳۸ سال زندگی مشترکشان#چهار_فرزند (دو دختر و دو پسر) است که همگی متولد#گلباف هستیم. بنده متولد ۱۳۷۱ و آخرین فرزند هستم. البته من در#کرمان متولد شدم. تا سال ۷۶ در#کرمان زندگی میکردیم که در این سال به خاطر کار بابا، همزمان با#خانواده_حاج_قاسم به #تهران آمدیم.
⬅پدرتان از آن دست رزمندههایی بود که هیچوقت #لباس_رزم را از تنش خارج نکرد؛ از این حیث_زندگی شما چه سختیهایی داشت؟
⭕ایشان در زمان#جنگ مدتها در جبهههای#دفاع_مقدس جنگیده بود. موقع#جنگ_تحمیلی من به دنیا نیامده بودم ولی از بزرگترهای خانواده شنیدهام که پدرم اغلب مواقع در#جبهه حضور داشت. از موقعی هم که خودم#شاهد بودم، بابا به علت حساسیت شغلیاش #صبح زود قبل از#اذان از #خانه بیرون میزد. #شب هم آنقدر دیر میآمد که ما خواب بودیم و بابا را اصلاً نمیدیدیم. مواقعی پیش میآمد که به علت طول کشیدن کارش سه یا چهار روز یا یک هفته ما بچهها از دیدن #بابا #محروم بودیم. در این چند سال اخیر هم #مأموریت #بابا از دو روز تا ۳۰ روز طول میکشید و بیشتر مشکل ما ندیدن دیر به دیر ایشان بود.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#وصیت_شهید
آن کسانی که مسئولیتی دارند و با خون شهیدان و ایثار و استقامت و کار و تلاش سربازان گمنام ، نام و عنوانی پیدا کرده اند ، مواظب خود باشث !!
دوستان عزیز ، تنها راه رسیدن به سعادت ، ترک محرمات و انجام واجبات است ،
راه قرب به خدا ، همین است و بس ....
#شهیدمصطفی_ردانی_پور
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#زندگینامه_شهدا
اول مهر ۱۳۴۳ در کرج به دنیا آمد .
با شروع جنگ درس و دانشگاه را کنار گذاشت و راهی جبهه شد .
پس از تشکیل ارتش ۲۰ میلیونی ، او نیز به این نیروی عظیم پیوست و از سال ۵۹ شروع به فعالیت نمود .
از لحاظ مذهبی فردی مومن و پایبند به اسلام و وفادار به امام و انقلاب بود .
از طرف لشکر ۱۰ سیدالشهدا به عنوان مسئول گردان قمر بنی هاشم انتخاب گردید و شجاعانه با دشمن بعثی جنگید ، بارها مجروع و در حلبچه دچار جراحات شیمیایی شد .
با شهادت برادرش با خود عهد کرد تا آخر عمر در جبهه بماند .
در تاریخ ۶۷/۲/۷ مصادف با اربعین برادرش ، به درجه رفیع شهادت نائل آمد...
#شهیدقربانعلی_قربانی
📕 پلاک 10
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
5ad1f914f7927fb424b40e1d_1523013892380672797.mp3
4.03M
#تلاوت_نور
💠جزء ۲۳ قرآن کریم
🔷الهی ...
قرآن را به سر گرفتیم
تا از عمق وجود،فریاد
زنیم که ما قرآن را
دوست داریم ... اما...
با این وجود...
از تومیخواهیم که به
همگان توفیق دهی تا
عامل به آیات نورانی
و فرامین قرآن کریم
باشیم.
آمین یا رب العالمین.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷