eitaa logo
روایتگری شهدا
23هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ۶۳ 💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 🍀 🔰 بسم الله النور... صَلی الله علیک یا اُماه یا فاطمه الزهرا"سلام علیک" وَلاتَحسَبن الذینَ قُتلوا فی سَبیل الله اَمواتا، بَل احیاء عند رَبِهم یُرَزقون نمیرد آنکه دلش شد به است بر جریده عالم ما... چند ساعتی بیشتر به نمانده است، هرچه به زمان رفتن نزدیک تر می شوم قلبم بی تاب تر می شود...نمی دانم چه بنویسم و چگونه و حالم را بیان کنم...نمی دانم چگونه خوشحالی ام را بیان کنم و چگونه و با چه زبانی خدای منان را به جای بیاورم...به حسب چند خطی را به عنوان با می نویسم... نمیدانم چه شد که سرنوشت مرا به این راه پر رساند... نمی دانم چه چیزهایی عامل آن شد... بدون شک ، و همسرم و خیلی چیزهای دیگر در آن اثر داشته است... 📚،ص ۳۶۲ هدیه نثار روح این بزرگوار 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺  🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💚عاشق گمنامي💚 ⚘@pmsh313 ❤️شهیدی که کپی برابر اصل🌷 میباشد. شهیدی که علاقه ی عجیبی به🌷 داشت و سعی میکرد و و نوع لباس پوشیدنش شبیه🌷 باشد. همیشه عکس بزرگی از🌷 جلوی موتورش و اتاقش نصب کرده بود... 👈اوايل كار بود؛ حدود سال 1386 .به سختي مشغول جمع آوري خاطرات🌷 بوديم. شنيدم كه قبل از ما چند نفر ديگر از جمله دو نفر از بچه هاي موسي ابن جعفر (ع)چند مصاحبه با دوستان#🌷شهيد گرفته اند. ⚘@pmsh313 💢سراغ آنها را گرفتم. بعد از تماس تلفني، قرار ملاقات گذاشتيم.🌷 و دوست صميمي او،🌷، با يك كيف پر از كاغذ آمدند. 💢سيد علي را از قبل ميشناختم؛ مسئول فرهنگي مسجد بود. او بسيار دلسوزانه فعاليت ميكرد. اما هادي را براي اولين بار ميديدم. 💢آنها چهار مصاحبه انجام داده بودند كه متن آن را به من تحويل دادند. بعد هم درباره ي شخصيت شهيد ابراهيم هادي صحبت كرديم. 💢در اين مدت هادي ذوالفقاري ساكت بود. در پايان صحبت هاي سيد علي، رو به من كرد و گفت: شرمنده، ببخشيد، ميتونم مطلبي رو بگم؟ ⚘@pmsh313 🍀گفتم: بفرماييد. 🍀هادي با همان چهره ي با حيا و دوستداشتني گفت: قبل از ما و شما چند نفر ديگر به دنبال خاطرات شهيد ابراهيم هادي رفتند، اما هيچ كدام به چاپ كتاب نرسيد! شايد دليلش اين بوده كه ميخواستند خودشان را در كنار شهيد مطرح كنند. 💢بعد سكوت كرد. همينطور كه با تعجب نگاهش ميكردم ادامه داد: خواستم بگويم همينطور كه اين شهيد💥 بوده، شما هم سعي كنيد كه ... 🌱فهميدم چه چيزي ميخواهد بگويد، تا آخرش را خواندم. از اين دقت نظر او خيلي خوشم آمد. 💢اين برخورد اول سرآغاز آشنايي ما شد. بعد از آن بارها از هادي ذوالفقاري براي برگزاري يادواره ي شهدا و به خصوص يادواره ي شهيد ابراهيم هادي كمك گرفتيم. 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
👈: 🌷 📍 ... ☀️بسم الله الرحمن الرحیم 💧 می‌دهم به🏡 🌒 أن  لا اله الا الله و🏝 أنّ محمداً رسول الله و♨️ أنّ امیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب و اولاده المعصومین اثنی‌عشر ائمّتنا و معصومیننا حجج الله. 💎 می‌دهم که 🌋 حق است،🕋 حق است، و حق است، و حق است، ، ، ، حق است. 💢! تو را می‌گویم به‌خاطر نعمتهایت. 💎! تو را که مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی و وجود دادی که امکان یکی از برجسته‌ترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت را کنم و رکاب او شوم. 💎اگر صحابه رسول اعظمت محمد مصطفی(ص) را نداشتم و اگر بی‌بهره بودم از دوره علی‌بن ابی‌طالب و فرزندان و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آنها در همان ، خود را که و بود، تقدیم کردند. 💎 ! تو را شکرگزارم که پس از صالحت ، مرا در دیگری که مظلومیتش است بر صالحیتش، مردی که امروز و و و سیاسی است، عزیز ــ که فدای او باد ــ قرار دادی. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 🌱 🌺@shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💚چرا ابراهيم هادي؟❤️ 💚چرا سلام بر ابراهیم را نوشتم!❤️ 💚شهیدابراهيم الگــوي❤️ 👈 سال۱۳۸۶بود.در🕌 تهران مشغول مغرب و عشاء بودم. حالت عجيبي بود! تمام نمازگزاران از علماء و بزرگان بودند. من در گوشه سمت راست صف دوم جماعت ايستاده بودم.بعد از نماز مغرب، وقتي به اطراف خود نگاه كردم، با ديدم ⬅️اطراف محل نماز جماعت را آب فرا گرفته!درست مثل اينكه، جزيره اي در ميان درياست!امــام جماعت پيرمردي نوراني با عمامه اي ســفيد بود. از جا برخاســت و رو به ســمت جمعيت شــروع به صحبت كرد. ⬅️از پيرمردي كه در كنارم بود پرسيدم: را ميشناسي؟ جواب داد: حاج شــيخ محمد حســين زاهد(ره)هستند. اســتاد حاج آقا حق شناس(ره)و حاج آقا مجتهدي(ره) ⬅️من كه از عظمت روحي و بزرگواري شيخ حسين زاهد(ره)بسيار شنيده بودم،با دقت تمام به سخنانش گوش ميكردم. عجيبي بود. همه به ايشان نگاه ميكردند. ⬅️ايشان ضمن بيان مطالبي در مورد عرفان و اخلاق فرمودند: دوســتان، رفقا، مردم ما را بزرگان عرفان و اخلاق ميدانند و... اما رفقاي عزيز، بزرگان اخلاق و عرفان عملي اين‌‌ها هستند،بعد تصوير بزرگي را در دست گرفت. از جاي خود نيم خيز شدم تا بتوانم خوب نگاه کنم. ⬅️تصوير، چهره مردي با محاسن بلند را نشان ميداد كه بلوز قهوه اي بر تنش بود.خوب به عكس خيره شدم. كامل او را شناختم. من چهره او را بارها ديده بودم. شك نداشتم كه خودش است. ابراهيم بود، 🌷!! ⬅️سخنان او براي من بسيار عجيب بود. شيخ حسين زاهد(ره)استاد عرفان و اخلاق كه علماي بسياري در محضرش شاگردي كرده اند چنين سخني ميگويد!؟او ابراهيم را استاد معرفي كرد!؟ ⬅️در همين حال با خودم گفتم: شــيخ حسين زاهد(ره)كه... او كه سالها قبل از دنيا رفته!!هيجان زده ازخواب پريدم. ســاعت ســه بامداد روز بيســتم مرداد 1386مطابق با بيست و هفتم ماه رجب و ☀️ حضرت رسول اكرم(ص)بود. ⬅️اين خــواب روياي صادقه اي بود کــه لرزه بر اندامــم انداخت. كاغذي برداشتم و به سرعت آنچه را ديده وشنيده بودم نوشتم. ديگر خواب به چشمانم نمي آمد. در ذهن، خاطراتي كه از🌷 شنيده بودم مرور كردم. ⬅️فراموش نميكنم. آخرين شــب ماه رمضان سال 1373 در🕌 بودم. به همراه بچه هاي قديمي جنگ به منزل🌷 رفتيم. مراســم بخاطر فوت مادر اين شــهيد بود. منزلشان پشــت🕌، داخل كوچه🌷 قرار داشت. ⬅️ در مورد شهيد هادي شروع به صحبت كرد. خاطرات ايشان عجيب بود. من تا آن زمان از هيچكس شبيه آن را نشنيده بودم!آن شب لطف خدا شــامل حال من شد. من كه را نديده بودم. من كه در زمان شــهادت ايشان فقط هفت سال داشتم، اما خدا خواست در آن جلسه حضور داشته باشم تا يكي از بندگان خالصش را بشناسم. ⬅️اين صحبتها ســالها ذهن مرا به خود مشغول كرد. باورم نميشد، يك اينقدر حماسه آفريده و تا اين اندازه باشد! عجيبتر آنكه خودش از خدا خواســته بود که بماند! و با گذشت سال‌‌ها هنوز هم پيكرش پيدا نشده و مطلبي هم از او نقل نگرديده! و من در همه كلاس‌‌هاي درس و براي همه بچه ها از او ميگفتم. ⬅️هنوز تا☀️ فرصت باقي است. خواب از چشمانم پريده. خيلي دوست دارم بدانم چرا شــيخ زاهد، ابراهيم را الگــوي معرفي كرده فرداي آن روز بر سر مزار شــيخ حسين زاهد(ره)در🌟 رفتم. ⬅️با ديدن چهره او كاملا بر صدق رويائي كه ديده بودم اطمينان پيدا كردم. ديگر شک نداشتم که را نه درکوهها و نه در پستوخانه هاي بايد جست ، بلکه آنان در کنار ما و از ما هستند. همان روز به سراغ يكي از رفقاي شهيد هادي رفتم. آدرس و تلفن دوستان نزديك شهيد را از او گرفتم. ⬅️تصميم خودم را گرفتم. بايد بهتر و كاملتر از قبل ابراهيم را بشناســم. از خدا هم خواستم.شــايد اين رســالتي اســت که حضرت حق براي شناخته شــدن مخلصش بر عهده ما نهاده است. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
⏺گفت‌وگوی با نفیسه پورجعفری دختر 🌷 بزرگوار حسین پورجعفری،دوست چندین ساله🌷 📍 💧 👇 ⬅ کمی از خانوادگی‌تان بگویید. که#حاج‌_قاسم بود، چه سالی بودند؟ ⭕ بابا ۱۳۴۵ در از توابع شهر و در یک خانواده پرجمعیت و مذهبی بود. ایشان از سال ۱۳۶۱ که وارد شد مشترکش را با مادرم آغاز کرد. حاصل ۳۸ سال زندگی مشترکشان (دو دختر و دو پسر) است که همگی متولد هستیم. بنده متولد ۱۳۷۱ و آخرین فرزند هستم. البته من در متولد شدم. تا سال ۷۶ در زندگی می‌کردیم که در این سال به خاطر کار بابا، همزمان با به آمدیم. ⬅پدرتان از آن دست رزمنده‌هایی بود که هیچ‌وقت را از تنش خارج نکرد؛ از این حیث_زندگی شما چه سختی‌هایی داشت؟ ⭕ایشان در زمان مدت‌ها در جبهه‌های جنگیده بود. موقع من به دنیا نیامده بودم ولی از بزرگ‌تر‌های خانواده شنیده‌ام که پدرم اغلب مواقع در حضور داشت. از موقعی هم که خودم بودم، بابا به علت حساسیت شغلی‌اش زود قبل از از بیرون می‌زد. هم آن‌قدر دیر می‌آمد که ما خواب بودیم و بابا را اصلاً نمی‌دیدیم. مواقعی پیش می‌آمد که به علت طول کشیدن کارش سه یا چهار روز یا یک هفته ما بچه‌ها از دیدن بودیم. در این چند سال اخیر هم از دو روز تا ۳۰ روز طول می‌کشید و بیشتر مشکل ما ندیدن دیر به دیر ایشان بود. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 😍 💢از زبان همسر شهید💢 💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 💎هفته دفاع مقدس بود; مهر ماه . بزرگی توی نجف آباد برپا شده بود. 😯 من و محسن هر دو توی آن نمایشگاه بودیم. من توی قسمت خواهران و او توی قسمت برادران. چون دورادور با ارتباط داشتم ، می دانستم محسن هم از بچه های آنجاست.. . 💎برای انجام کاری ، موسسه را لازم داشتم. با کمی و رفتم پیش محسن😇 گفتم: "ببخشید، شماره موسسه شهید کاظمی رو دارید؟" محسن سرش رو بالا آورد. نگاهی بهم کرد. و شد. با صدای و گفت: "ببخشید خانم. مگه شما هم عضو موسسه اید؟"🙄🤔 گفتم: "بله." چند ثانیه سکوت کرد. چیزی نگفت. سرش را بیشتر پایین انداخت. و بعد هم شماره رو نوشت و داد دستم. . 💎از آن موقع، هر روز ، توی نمایشگاه یکدیگر را می دیدیم.😌 سلام خشک و خالی به هم میکردیم و بعد هر کدام مان میرفتیم توی غرفه مان. . 💎با اینکه سعی میکردیم از زیر نگاه همدیگه فرار کنیم، اما هر دومان متوجه این شده بودیم که حس خاصی نسبت به هم پیدا کرده ایم. 😇😌👌🏻 با این وجود نه او و نه من، جرات بیان این احساس را نداشتیم. 😰 . 💎یکی دو روز بعد که توی غرفه بودم ، پدرم بهم زنگ زد و گفت: "زهرا، . توی قبول شدی."😃 حسابی ذوق زده شدم. سر از پا نمی شناختم.😍✌🏻 . 💎گوشی را که قطع کردم، نگاهم بی اختیار رفت طرف غرفه ی برادران. 👀 یک لحظه محسن را دیدم. متوجه شده بود ماجرا از چه قرار است. سرش را پایین انداخت. موقع رفتن بهم گفت: "دانشگاه قبول شدید؟" گفتم: "بله.بابل." گفت: "می‌خواهید بروید؟" گفتم: "بله حتما" یکدفعه پکر شد. مثل تایری پنچر شد! 😔 توی خودش فرو رفت. حالتش را فهمیدم.😢 👈… هدیه نثار روح این بزرگوار 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺  🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
تنها گریه کن 1.mp3
8.41M
📚 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب 📝 کتاب تنها گریه کن نوشته اکرم اسلامی، روایت زندگی اشرف السادات منتظری مادر است که در انتشارات حماسه یاران به چاپ رسیده است. در این کتاب تصویری کوتاه و مختصر اما پر معنا از یک عمر زندگی و ولایت‌پذیری زنی را می‌خوانید که فرزندش را فدای پابرجا ماندن و استقلال این سرزمین نمود و خودش نیز در راه اسلام و انقلاب از هر چه در توان داشت فروگذار نکرد. بخشی از این کتاب به مبارزات انقلابی خانم منتظری در قم و تهران می‌پردازد و نمایی کلی از سیمای زنی مجاهد را نشان می دهد که نقشی پررنگ و ستودنی در پیرزوی انقلاب داشت. بخش دوم کتاب به خاطرات مادر از زمان جنگ اختصاص دارد و شهادت فرزند دلبندش محمد و همچنین فعالیت‌های این مادر برومند پس از جنگ  و مشارکت‌های سازنده‌اش در کارهای خیر مردمی و اجتماعی. 🔸️ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
سلام بر ابراهیم 1.mp3
4.83M
📚 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب 🌷 🌷 🍂 🍂 💚معلمی فداکار و اهل ورزش❤️ 💚هميشه از خدا ميخواســت🌟 بماند❤️ 💚سالهاست كه ☀️ و در فكه مانده تا خورشيدي باشد براي راهيان نور❤️ 💚پدر نام پيامبــري را بر او نهاد كه و قهرمان توكل و توحيد بود❤️ 💚همان دوران دبستان نمازش ترك نميشد❤️ 💚به حرفهاي خيلي داشت❤️ ⬅️ کتاب سلام بر ابراهیم، زندگینامه ای مختصر و بیش از شصت خاطره درباره شهید بزرگوار و مفقود الاثر ابراهیم هادی است. در مقدمه کتاب سلام بر ابراهیم، آمده است: "این کتاب نه تنها یادآور شهیدی قهرمان، بلکه بیانگر احوال مردی است که با داشتن قهرمانی ها، پهلوانی ها، رشادت ها، مروت ها و... با دریافت مدال شهادت کمال یافت. 🔸️در عصری که نوجوان و جوان ما با تأثیر پذیری از الگوهای کم مایه در عرصه های ورزشی و هنری و... در کوره راه های زندگی، یوسف وار هر گامشان را چاهی در پیش و گرگی در لباس میش در کمین است، مروری بر زندگی ابراهیم ها می تواند چراغی در شب ظلمانی باشد. چرا که پیر ما فرمود: «با این ستاره ها راه را می شود پیدا کرد.»" 🍂این اثر حاصل بیش از پنجاه مصاحبه از خانواده، یاران و دوستان آن شهید است که همگی در گردآوری این مجموعه ارزشمند کمک رسان بودند. نویسنده کتاب سلام بر ابراهیم گروهی از نویسندگان انتشارات شهید ابراهیم هادی هستند. 🔸️ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش ♻️جمهوري عراق 🔹️عراق يكي از كشورهاي خاورميانه است. اين كشور از شرق با ايران، از شمال با تركيه، از شمال غرب و غرب با سوريه، از جنوب با عربستان سعودي و از جنوب شرق با كويت همسايه است. 🔸️بنادر «ام القصر» و «فاو» در جنوب اين كشور و در كنار خليج فارس قرار دارند. مساحت اين كشور 438317 كيلومتر مربع و قسمتهاي كوهستاني آن در شمال، شمال شرق و غرب اين كشور گسترده شده است. 🔸️در كتابهاي «جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي» و «الموسوعه» چنين آمده است: «بين النهرين به دو قسمت شمالي و جنوبي تقسيم ميشود كه اعراب، قسمت شمالي را "جزيره" و قسمت جنوبي را "عراق" ناميده اند. بيشتر اين سرزمين را بيابانها يا جلگه هاي حاصل خيز اطراف رودهاي دجله و فرات تشكيل داده است». 🔸️از چندين هزار سال پيش، اقوام گوناگوني در اين منطقه ميزيسته اند و ميتوان گفت اين سرزمين از كهن ترين مناطق زيستي انسان بوده است. اين سرزمين پيش از اسلام جزء امپراتوري عظيم ايرانيان بود و تيسفون، پايتخت ساسانيان و شش شهر مهم ديگر كه در مجموع مدائن ناميده ميشدند و نيز كاخ ساسانيان كه ايوان كسري نام دارد و امروز جز خرابهاي از آن باقي نيست، در عراق امروزي قرار دارند. 🔹️پس از ظهور اسلام و آغاز فتوحات، تصرف آن از اولين فتح بزرگ مسلمانان در صدر اسلام بود. امام علي علیه السلام در خلافت خود، پايتخت حكومت اسلامي را از مدينه به كوفه در عراق منتقل كرد و بعدها وقتي خلافت از امويان به عباسيان رسيد، منصور دوانيقي شهر بغداد را در حاشیه رودخانه دجله بنا کرد 💥پس از چندي اين پايتخت رونق يافت و مركز خلافت عباسيان شد و از آن پس تاكنون، هميشه پايتخت بوده است... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
📚 🔊  🎤«هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید»  📚 کتاب ✍نویسنده: فاطمه دولتی ♻️ 📝 پسرم حسین، روایت زندگی شهید حسین مالکی نژاد به روایت مادر است، که از سوی انتشارات حماسه یاران به چاپ رسیده است. 🍃این اثر کوشیده تصویر یک نوجوان عاشق و دلباخته اهل بیت سلام الله علیهم را که در سن ۱۲ سالگی وارد جنگ می شود و برایش قضایای مختلفی اتفاق می افتد به تصویر بکشد. ✨ برنامه ، خوانش کتاب های دفاع مقدس ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
pesaram hosein 1.mp3
3.11M
📚 🔊  🎤«هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید»  📚 کتاب ✍نویسنده: فاطمه دولتی ♻️ 📝 پسرم حسین، روایت زندگی شهید حسین مالکی نژاد به روایت مادر است، که از سوی انتشارات حماسه یاران به چاپ رسیده است. 🍃این اثر کوشیده تصویر یک نوجوان عاشق و دلباخته اهل بیت سلام الله علیهم را که در سن ۱۲ سالگی وارد جنگ می شود و برایش قضایای مختلفی اتفاق می افتد به تصویر بکشد. 💢حسین شبیه باباجی 💢ترمز اضطراری قطار 💢زمستان ۱۳۳۰ 💢دروغ نگفتن حسین 💢مرد شدن حسین 💢گله از حسین 💢نوحه خوانی حسین 💢پایگاه بسیج 💢جوانمردی حسین ✨ برنامه ، خوانش کتاب های دفاع مقدس ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
D1737697T18609662(Web).mp3
16.33M
📚 🔊  🎤«هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید»  📚 کتاب 🕊(محمد)مصطفوی 🌴شهید مدافع حرم 🍃انتشارات:شهید ابراهیم هادی 🔸️فصل اول ♻️.زندگینامه،به نام پدر،ادب،نوجوانی،نماز عشق 💢«مهمان شام» زندگی‌نامه و خاطرات شهید مدافع حرم، مهندس سید میلاد مصطفوی است او شخصیتی عجیب دارد. جوانی که در عصر ارتباطات و دنیای مجازی، به دنبال حقیقت رفت. کسی که در این روزگار، ابراهیم دیگری شد و هادی بسیاری از جوانان گردید. شخصیت او از تمام لحاظ برای نسل امروزی الگوست. او متولد سال ۶۵ در شهر بهار استان همدان بود. دانش آموز نمونه و دانشجوی فعال دانشگاه صنعتی بود. مهندسی عمران گرفت اما اکثر شب‌ها دنبال کارهای بسیج بود. او از بسیجیان فعال گردان امام حسین (ع) شهرستان بهار بود. از این طریق بسیاری از نسل جدید را با شهدا آشنا کرد. 🔘متولد ۱۳۶۵ همدان 🔘مادر،معلم قران 🔘علاقه به ورزش کشتی و جودو و باستانی ... 🔘رشته تحصیلی ریاضی. 🔘مهندس عمران 🔘نامزد شورای شهر 🔘خادم الشهدا 🔘شهادت،سوم محرم 🔘روزی حلال 🔘کاسب منصف 🔘رضایت خدا در کارها 🔘احترام به والدین 🔘اجازه مادر 🔘فقط به خاطر پدر 🔘منش پهلوانی 🔘روزه نوجوانی 🔘کتابخانه 🔘تربیت بدنی 🔘تاثیر کلام 🔘جاذبه عجیب 🔘زدن شیطان درون 🔘صبر و اندیشه 🔘مسابقات کشوری 🔘سکوی قهرمانی 🔘اوقات فراغت 🔘رفاقت با شهدا 🔘الگوی اخلاقی 🔘حیا 🔘دعا 🔘مسجد 🔘هیئت ✨ برنامه خوانش کتاب های دفاع مقدس ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
Shanbeye aram 1.mp3
6.59M
📚 🔊 🎤«هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 📚کتاب 🕊شهید محسن فخری‌زاده ✍ نویسنده: محمدمهدی بهداروند 🍃انتشارات حماسه یاران 💢 📝 کتاب شنبه آرام، روایت زندگی دانشمند شهید محسن فخری‌زاده از کلام همسر او است. 🔸️در این کتاب از مردی خواهید خواند که گمنام و بی‌ادعا در مسیر علم و اعتلای دانش هسته‌ای تلاش کرد، مردی که خواب راحت را از چشمان ترامپ و نتانیاهو گرفت. 🔹️محسن فخری‌زاده مهابادی (۱ فروردین ۱۳۴۰ – ۷ آذر ۱۳۹۹) فیزیک‌دان هسته‌ای اهل ایران بود. او معاون وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران و سردار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و یکی از شخصیت‌های اصلی برنامه هسته‌ای ایران محسوب می‌شد. 🍁صحنه پابرهنه کربلا 🍁غربت 🍁سی سال با هم 🍁دختران پابرهنه 🍁رستم کلا 🍁مازندران 🍁تیم حفاظت 🍁اوضاع غیر عادی 🍁زندگی بی محسن 🍁خبر از شهادت ✨ برنامه ، خوانش کتاب های دفاع مقدس ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯