#سلام_بر_ابراهیم
#داستان_زندگی_شهید_پهلوان_بی_مزار
#شهید_ابراهیم_هادی
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_اول
💚چرا ابراهيم هادي؟❤️
💚چرا سلام بر ابراهیم را نوشتم!❤️
💚شهیدابراهيم الگــوي#اخلاق_عملي❤️
👈#تابستان سال۱۳۸۶بود.در🕌#مسجد_امين_الدوله تهران مشغول#نماز_جماعت مغرب و عشاء بودم. حالت عجيبي بود! تمام نمازگزاران از علماء و بزرگان بودند. من در گوشه سمت راست صف دوم جماعت ايستاده بودم.بعد از نماز مغرب، وقتي به اطراف خود نگاه كردم، با#کمال_تعجب ديدم
⬅️اطراف محل نماز جماعت را آب فرا گرفته!درست مثل اينكه#مسجد، جزيره اي در ميان درياست!امــام جماعت پيرمردي نوراني با عمامه اي ســفيد بود. از جا برخاســت و رو به ســمت جمعيت شــروع به صحبت كرد.
⬅️از پيرمردي كه در كنارم بود پرسيدم:#امام_جماعت را ميشناسي؟ جواب داد: حاج شــيخ محمد حســين زاهد(ره)هستند. اســتاد حاج آقا حق شناس(ره)و حاج آقا مجتهدي(ره)
⬅️من كه از عظمت روحي و بزرگواري شيخ حسين زاهد(ره)بسيار شنيده بودم،با دقت تمام به سخنانش گوش ميكردم.#سكوت عجيبي بود. همه به ايشان نگاه ميكردند.
⬅️ايشان ضمن بيان مطالبي در مورد عرفان و اخلاق فرمودند:
دوســتان، رفقا، مردم ما را بزرگان عرفان و اخلاق ميدانند و... اما رفقاي عزيز، بزرگان اخلاق و عرفان عملي اينها هستند،بعد تصوير بزرگي را در دست گرفت. از جاي خود نيم خيز شدم تا بتوانم خوب نگاه کنم.
⬅️تصوير، چهره مردي با محاسن بلند را نشان ميداد كه بلوز قهوه اي بر تنش بود.خوب به عكس خيره شدم. كامل او را شناختم. من چهره او را بارها ديده بودم. شك نداشتم كه خودش است. ابراهيم بود، 🌷#ابراهيم_هادي!!
⬅️سخنان او براي من بسيار عجيب بود. شيخ حسين زاهد(ره)استاد عرفان و اخلاق كه علماي بسياري در محضرش شاگردي كرده اند چنين سخني ميگويد!؟او ابراهيم را استاد#اخلاق_عملي معرفي كرد!؟
⬅️در همين حال با خودم گفتم: شــيخ حسين زاهد(ره)كه... او كه سالها قبل از دنيا رفته!!هيجان زده ازخواب پريدم. ســاعت ســه بامداد روز بيســتم مرداد 1386مطابق با بيست و هفتم ماه رجب و ☀️#مبعث حضرت رسول اكرم(ص)بود.
⬅️اين خــواب روياي صادقه اي بود کــه لرزه بر اندامــم انداخت. كاغذي برداشتم و به سرعت آنچه را ديده وشنيده بودم نوشتم. ديگر خواب به چشمانم نمي آمد. در ذهن، خاطراتي كه از🌷#ابراهيم_هادي شنيده بودم مرور كردم.
⬅️فراموش نميكنم. آخرين شــب ماه رمضان سال 1373 در🕌#مسجدالشهداء بودم. به همراه بچه هاي قديمي جنگ به منزل🌷#شهيد_ابراهيم_هادي رفتيم. مراســم بخاطر فوت مادر اين شــهيد بود. منزلشان پشــت🕌#مسجد، داخل كوچه🌷#شهيد_موافق قرار داشت.
⬅️#حاج_حسين_الله_كرم در مورد شهيد هادي شروع به صحبت كرد. خاطرات ايشان عجيب بود. من تا آن زمان از هيچكس شبيه آن را نشنيده بودم!آن شب لطف خدا شــامل حال من شد. من كه#جنگ را نديده بودم. من كه در زمان شــهادت ايشان فقط هفت سال داشتم، اما خدا خواست در آن جلسه حضور داشته باشم تا يكي از بندگان خالصش را بشناسم.
⬅️اين صحبتها ســالها ذهن مرا به خود مشغول كرد. باورم نميشد، يك#رزمنده اينقدر حماسه آفريده و تا اين اندازه#گمنام باشد! عجيبتر آنكه خودش از خدا خواســته بود که#گمنام بماند! و با گذشت سالها هنوز هم پيكرش پيدا نشده و مطلبي هم از او نقل نگرديده! و من در همه كلاسهاي درس و براي همه بچه ها از او ميگفتم.
⬅️هنوز تا☀️#اذان_صبح فرصت باقي است. خواب از چشمانم پريده. خيلي دوست دارم بدانم چرا شــيخ زاهد، ابراهيم را الگــوي#اخلاق_عملي معرفي كرده فرداي آن روز بر سر مزار شــيخ حسين زاهد(ره)در🌟#قبرستان_ابن_بابويه رفتم.
⬅️با ديدن چهره او كاملا بر صدق رويائي كه ديده بودم اطمينان پيدا كردم. ديگر شک نداشتم که#عارفان را نه درکوهها و نه در پستوخانه هاي#خانقاه بايد جست ، بلکه آنان در کنار ما و از ما هستند. همان روز به سراغ يكي از رفقاي شهيد هادي رفتم. آدرس و تلفن دوستان نزديك شهيد را از او گرفتم.
⬅️تصميم خودم را گرفتم. بايد بهتر و كاملتر از قبل ابراهيم را بشناســم. از خدا هم#توفيق خواستم.شــايد اين رســالتي اســت که حضرت حق براي شناخته شــدن#بندگان مخلصش بر عهده ما نهاده است.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷