🌹📘🌹📗🌹📙
#کتاب_پرتوی_ازخورشید ♥️
#قسمت_بیستوهشتم📚
💟مقبولیت و محبوبیت💟
راهنمایی فرشتگان، هدایت خبرگان به سوی شخصیتی بود که همگان به او عقیدت و ارادت دارند و او را به عنوان مرد تقوا، عرفان، ادب، هنر، اندیشه، قلم و شمشیر، میشناسند... . آنهاکه با محافل روحانی و مذهبی و سیاسی آشنایی دارند، میدانند که از میان روحانیون سیاستمدار و سیاستمداران روحانی، کسی به مقبولیت و محبوبیت آیت الله خامنهای نیست... ایشان نه تنها نزد همگان، به فضل و فضیلت شهره است، بلکه در مجامع علمی و ادبی و هنری، و نیز از نگاه صاحب نظران و سیاست پیشگان؛ به تیزهوشی، خوش ذوقی، اعتدال فکری، حسن نیت و آینده نگری معروف است.
روحانیون همسن و سال او، وی را از زمان طلبگی در مشهد، نجف و قم، به عنوان طلبهای درس خوان، متدین، باذوق، خوشسخن، خوش برخورد، گرم و صمیمی میشناسند...
گرمی او در گفتار و برخورد به گونهای است که دوستان و آشنایان او، سالها با این گرمای مطبوع و دلپذیر و لذتبخش انس میگیرند و در حضور و غیاب، از آن لذت میبرند.
حجت الاسلام و المسلمین محمدجواد حجتی کرمانی✍️
💞ادامه دارد...
❀••••❈✿🌹✿❈••┈••❀
@shahidegheirat
❀••••❈✿🌹✿❈••┈••❀
[ شـھیـد عـلـی خلیلی ]
🌙قࢪاࢪِ شبانگاھ #ناے_سوختہ 📚 #قسمت_بیستوهفتم #فصل_چهارم : نقاهت اول🛏🥀 «#علی رو زده بودن🔪 و ما همه
☕️| هࢪشب یڪ فنجاݩ ࢪماݩ
#ناے_سوختہ📚
#قسمت_بیستوهشتم
#فصل_چهارم : نقاهت اول🛏🥀
اولین شب🌑 بیهوشی #علی سپری شد، همه رفتند و باز هم مادر ماند و #علی؛💫
مادر ماند و آرامشی که کم کم داشت به سراغ او می آمد.😌
چیزی نمانده بود به یاد خانه و تنهایی مبینا بیفتد،🌈
—،دختر هفت ساله ای که تماس☎️ ناگهانی شب نیمه شعبان🌙 و گزارش احوال نگرانکنندهی #علی فرصت را برای فکر کردن به او از مادر گرفته بود.— اما....
–سلام مادر!! صبحتون بخیر.🌤
–سلام آقای دکتر👨🏻⚕! صبح شما هم بخیر☀️، خدا خیرتون بده انشاءالله، هرچی از خدا میخواین بهتون بده.🤲🏻
نگاه دکتر را به دلواپسی انداخت.😟
–ممنون لطفاً بنشینید!😊 می خوام در مورد احوال #علی آقا با شما صحبت کنم.
نگرانی همه وجودش را فرا گرفت،🔥 دلش بدجور شور افتاد، قلبش تند و تند شروع به زدن کرد💓 و نفس هایش از حال درونش حکایت میکرد.
–چیزی شده!؟ آقای دکتر اتفاقی افتاده!؟😥
–نه خانم خلیلی! صبر کنید خدمتتون عرض می کنم.
–شما را به خدا بگین دلم هزار راه رفت.💥
–بدون تعارف زنده موندن #علی آقای شما فقط یک معجزه☄ است و برای همین باید شکرگزار خدا بود.😇
–مسلماً همینطوره، من لحظهای نیست که خدا رو شکر نکنم.😊
–خانم! شما وضعیت #علی رو قبل عمل دیدین!؟ درسته!!؟🤔
مردمک چشمهای مادر شروع به لرزیدن کرد، صدای نفس کشیدنش که مدام قطع و وصل میشد دکتر را نگران کرده بود؛😣
اما او آمده بود تا واقعیت را به مادر بگوید و مادر باید میشنید چاره ای نداشت.😓😔
–با آن همه خونی که در چند ساعت اول از پسر شما رفته بود متاسفانه دچار عوارضی شده😔که همه آنها جز یک مورد☝️🏻به مرور زمان درمان پذیره.
زبانش بند آمده بود😰دو تا کف دستش🖐🏻 را بالا آورده بود و سرش را به چپ و راست تکان می دادند و سعی داشت با همان حال به دکتر👨🏻⚕ بگوید که آماده شنیدن است، شنیدن هر حرفی...😞
دکتر سرش را پایین انداخت.😔
–سکته مغزی، فلج سمت راست فک و دهان، فلج حنجره و....!
برای لحظهای سکوت سنگینی اتاق را فراگرفت.🍂
دکتر آهسته سرش را بالا آورد.
نگاهش👁👁 به نگاه مضطرب و پرسشگر مادر گره خورد. منتظر بود بقیهاش را بشنود، هر چه بود او خودش را برای شنیدن همه چیز آماده کرده بود.🌴
–قطع شدن صدا...😓
و باز هم سکوت!!🤫
انگار دیگر حرفی برای گفتن نمانده بود و مادر هم دیگر یارای شنیدن نداشت؛ دیوارها و سقف اتاق دور سرش می چرخید.😭⚡️💥
#اِدامـہ_دارَد...
╭━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╮
📚* @shahidegheirat *📚
╰━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╯