شـھیـــــــدانــــــہ
#رمــــــان_مــدافــع_عــشقــ💞 قسمتــ_بیستوچهارم۲۴ #هوالعشــــــق❤️ 🎋 دستی که سالم است را سمت صور
#رمــــان_مــدافــع_عشــــق❤️
#قسمت_بیستوپنجم۲۵
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌸👈گرچه می دانم دیر است! گر چه با دیدنت احساس خشم می کنم. اما می دانم در این شرایط بدترین جبران برایت لمس همین #عشق💞 است. دهانت را باز می کنی تا جوابم را بدهی، که زینب با همسرش وارد اتاق می شوند. سلام مختصری می کنی و با یک عذرخواهی کوتاه بیرون می روی. یعنی ممکن است در وجودت حس شیرین عشق بیدار شده باشد!؟
بیسکویتم را در چای فرو می برم تا نرم شود. 💐ده روز است از بیمارستان مرخص شده ام. بخیه های دستم تقریباً جوش خورده اند، اما دکتر مدام تأکید می کند که باید مراقب باشم. مادرم تلفن☎️ به دست از پذیرایی وارد هال می شود و با چشم و ابرو به من اشاره می کند. سرتکان می دهم که یعنی چی؟😳🤔
لب هایش را تکان می دهد که: #مادرشوهرته!
دست سالمم را کج می کنم که یعنی چیکار کنم!؟ و پشت بندش با لب می گویم: پاشم برقصم؟😅
چپ چپ نگاهم می کند و با دستی که آزاد است اشاره می کند، خاک تو سرت!😁
بیسکویتم در چای می افتد و من در حالی که غرغر می کنم به آشپزخانه می روم تا یک فنجان دیگر برای خودم چای بریزم. مادرم هم خداحافظی می کند و پشت سرم وارد آشپزخانه می شود.
– این همه زهرا خانوم دوستت داره. تو چرا یه ذره شعور نداری؟😠
– وااااا! خُب چی کار کنم؟ پاشم پشتک بزنم؟😟
– ادب نداری که!…زود چاییتو بخور حاضر شو.
– کجا ان شاالله؟🤔😳
– بنده خدا گفت عروسم یه هفته ست توی خونه مونده. می آم دنبالتون بریم پارکی، جای
مثل خودت سرد جواب می دهم.😕
– #سلام.
مادرم کمک می کند #چادرم را سر کنم و از خانه خارج می شویم. زهرا خانوم روی صندلی شاگرد نشسته. در را باز می کند و تعارف می زند تا مادرم جلو بنشیند.
راننده سجاد است و فاطمه و زینب هم عقب نشسته اند. مادرم تشکر می کند و سوار می شود.
“ #پس.من.و.تو.کجا.بشینیم!؟”😳 مادرت می خندد.😃
– شرمنده عروس گلم! یه جوری شده که تو و علی مجبورید با موتورش بیایید.
و اشاره می کند به جلو. موتورت کنار تیر برق پارک شده. لبخندی می زنم و می گویم:
– دشمنت شرمنده مامان. اتفاقاً از بوی ماشین خیلی خوشم نمیاد.😜
همان لحظه تو پوزخندی می زنی و جلوتر از من سمت موتور می روی. سجاد هم ماشین را روشن و حرکت می کند. پشت سرت راه میفتم. سکوت کرده ای حتی حالم را نمی پرسی. پس اشتباه فهمیده بودم. تو همان سنگدل قبلی هستی.☹️ فقط اگر هفته پیش اشک می ریختی به خاطر شوک و فضای ایجاد شده بود. صدایم را صاف می کنم و می گویم:
– دست منم بهتر شده.😝
– #الحمدلله.
“ #چقدر.یخ!”
سوار موتور می شوی. حرصم می گیرد. کیفم را بینمان می گذارم و سوار می شوم. اما نه. دوباره کیف را روی دوشم می اندازم و از پشت دستانم را محکم دورت حلقه می کنم. حس می کنم چیزی در من تغییر کرده. شاید دیگر دوستت ندارم. 😔فقط می خواهم تلافی کنم. از آینه به صورتم نگاه می کنی.
– حتماً باید این جوری بشینی؟
– مردا معمولاً بدشون نمیاد.
اخم می کنی و راه میفتی.😠
#ادامــــــــــه👇👇👇👇
🌤 #سه_شنبه_ها
☘✨سکوتم ناگهانی می شود
دلم لبریز
عطر #مهربانی می شود
همین که قطره #اشکی چکید
از دیده #عشــــق❤️
هوای سینه من
#جمکرانی می شود✨☘
🍃🌸↬ @shahidane1
⇦ #شــہیـــــدانــہ↖️
═══✼🍃🌹🍃✼═══
#تلنـگـــــــر 🔔 🔔
♦ ️کوته فکـــران !
🍂 من نمی دانـــم دنیایـ🌎 شما چقـدر قیمت دارد⚡ ️امـــا خوب میدانـم که
🌾 دخـــتر پنج ساله ی #شهید_هادی_باغبانی ،هنـوز چشمش در کوچه و خیابان ، بدنبال ِ #پدر میگردد ...😭
🌾 خوب میدانــم
که همســر ِ #شهید_هادی_کجباف
رسالت ِ سنگین ِ زینبی را ، به رخ ِ دشمن کشید
و حاضر نشد🚫 در برابر مبادله ی پیکر ِ همسرش⚰ حتی یک ریال از #بیت_المال هزینه شود ...👌
🌾 به خـــدای ِ #شهیـــدان قسم !
دختــر ِ نـُه ساله ی #شهید_حمزه_کاظمی را دیدم که هر بار نام ِ #بابا را بر زبان میراند؛ مــروارید ِ اشک 😢 ،در چشمانش حلقه میزند ...
🌾 شیرین زبانی ِ دخترک ِ#شهید_علیرضا_مُشـَجّری
🌾 چهره ی معصوم ِ☺ ️دخترک ِ #شهید_محمد_اینانلو ،
✅ممی اَرزَد به تمام ِ دنیای شما🌍 !!
🌾 با شمایــَم !
با شمایی که از دنیا ، جز #کنایه ، هیچ نیاموخته اید❌ !
🌾 مادر #شهید_امیر_کاظم_زاده
که تک پسرش را هدیه کرده ⚡ ️اما شرمنده ی بی بی است که دیگر فرزندی برای #دفاع_از_حرم ندارد ...😔
🌾 راستی !
از مادر ِ #جانباز_حبیب_عبداللهی بگویم
که صبورانه ، به چشمان ِحبیبش مینگرد و آرام زمزمه میکند #فدای_سر_زینب ...😭
🌾 بگوئید این دلتنگی ها💔 در بازار ِ دنیــای
شما ، چنـــد⁉ ️خــریداریم ...بسم الله .
🔻ددر دنیای شما ، شاید بشود #عشق❤️ را خرید ،
⚡ ️امــــا! در دنیای ما ، نـــَـــه❌ ...
🌾 و صد شکـــر ، که زینت ِ خانه ی ما
پرچم ِ #کُلُنا_عَباسُکَ_یا_زینب است ...💚✨
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
💠⚡️💠⚡️💠
#عشــــــــــــق💔
رازیست ڪہ
تنهابہ #خــــــدا باید گفتـــ ..
دلم یڪـــ
دنیـا میخـواهد شبیـہ #دنیاے شـما
ڪـہ همـہ چیــزش بـوے خــــدا بدهـد...
#درآرزوے_شهادتــــــ💔
#حاج_عمار
#شهیدمحمدحسین_محمدخانی🌹
ـ-------------~♥~--------------
🌼ســــــلامـ...
#صبــحتــــون_شــھــــدایــــے🌸🍃
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_بیست_و_نهم ۲۹ 👈این داستان⇦ 《 هادی های خدا 》 ــــــــــــ
#داستان_دنباله_دارنسل_سوخته🔻
#قسمــتــــــ_سی30
👈این داستان⇦ 《دعوتنامه》
ــ≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤
🌼اون شب ... بالشتم از اشک شوق خیس بود ... از شادی گریه می کردم😭 ... تا اذان صبح خوابم نبرد 😕... همون طور دراز کشیده بودم و به خدا و تک تک اون حرف ها فکر می کردم...
✨اول ... جملاتی که کنار تصویر اون #شهید بود ... هر کس که مرا طلب کند می یابد ...
من 4 سال ... با وجود بچگی ... توی بدترین شرایط ... خدا رو طلب کرده بودم ... و حالا ...❗️❕
و حالا ... خدا خودش رو بهم نشون داد👌 ... خودش و مسیرش... و از زبان اون شخص بهم گفت ... این مسیر، مسیر عشق و درده ... اگر مرد راهی ... قدم بردار ... و الا باید مورچه ای جلو بری ... تازه اگه گم نشی و دور خودت نچرخی...
به ساعت نگاه کردم⌚️ ... هنوز نیم ساعت تا #اذان باقی مونده بود ... از جا بلند شدم و رفتم #وضو گرفتم ...
جا نمازم رو پهن کردم و ایستادم🍃 ... ساکت ... بی حرکت ... غرق در یک سکوت بی پایان ...💫
- #خدایا ... من مرد راهم ... نه از درد می ترسم ... نه از هیچ چیز دیگه ای ... تا تو کنار منی ... تا شیرینی زیبای دیدنت ... پیدا کردنت ... و شیرینی امشب با منه ... من از سوختن نمی ترسم ... تنها ترس من ... از دست دادن توئه ... رهام کنی و از چشمت بیوفتم ... پس دستم رو بگیر ... و من رو تعلیم بده ... استادم باش برای #عاشق_شدن ❤️... که من هیچ چیز از این راه نمی دونم ... می خوام تا ته خط اون حدیث قدسی برم ... می خوام عاشقت باشم ... می خوام عاشقم بشی ...❣
دست هام رو بالا آوردم ... نیت کردم ... و #الله_اکبر ...
هر چند فقط برای #نماز_وِتر فرصت بود ... اما اون شب ... اون اولین #نماز_شب_من بود ...✨
🌸نمازی که تا قبل ... فقط شیوه اقامه اش رو توی کتاب ها خونده بودم ... اون شب ... پاسخ من شده بود ... پاسخ من به #دعوتنامه_خدا ...
⇦چهل روز ... توی دعای دست هر نمازم ... بی تردید ... اون حدیث قدسی رو خوندم ... و از خدا ... خودش رو خواستم ... فقط خودش رو ... تا جایی که بی واسطه بشیم ... من و خودش ... و فقط #عشق ...❤️
و این شروع داستان جدید من و خدا شد ...👌
#هادی_های_خدا ... یکی پس از دیگری به سمت من می اومدن ... هیچ سوالی بی جواب باقی نمی موند ... تا جایی که قلبم آرام گرفت ... حتی رهگذرهای خیابان ... هادی های لحظه ای می شدند ... واسطه هایی که خودشون هم نمیدونستن ...
و هر بار ... در اوج فشار و درد زندگی ... لبخند و شادی عمیقی وجودم رو پر می کرد ... خدا ... بین پاسخ تک تک اون هادی ها ... خودش رو ... محبتش رو ... توجهش رو ... بهم نشون می داد ...
معلم و استاد من شد ...🌸
من سوختم ... اما پای تصویر اون شهید ... تصویری که با دیدنش ... من رو در مسیری قرار داد که ... به هزاران سوختن می ارزید ... و این ... آغاز داستان عاشقانه من و خدا بود ...🌼
ــ* ــ ــ *ــ ــ *ــ ــ *ــ ــ *ــ ــ *ــ ــ
#ادامــــــہ_دارد....💠💫💠
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🍃🌹
💢 گاز #شیمیایـی و #عشــق هر دو می سوزانند؛
یکی پـوست، چشم و جسم را
و دیگری #دل و جان را...
🔻هر دو سوختن ناله ها دارد و نشانها
خوب که نه، بد هم نگاه کنی نشـانِ هر دو #سوختن را در او می بینی ولی این سوختن کجا و آن سوختن کجا....
#سوختن
#جانبازے
#شیمیایی
💥➼┅═🔥═┅┅───┄
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🍃🌹
#کلام_شهیـــــد
❤️عشق به خانواده
💖جواد به خانواده #عشــق میورزید
و شماره همسـرش را در گوشی
به ۷۲۱ ذخیره ڪرده بود،
می گفت فلسـفه این شماره اینه ڪه
در هفت آســمان و دو عـالم
یڪ نفر همسـر من نمیشه..
#مدافـــع_حــــرم
#شهیـــد_جــــواد_محمـــدی🌹
#یـادش_بـا_ذڪـر_صـلـوات
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🔷🔹🔹
#ڪلام_شهیـــــد
❤️عشق به خانواده
🌸جواد به خانواده #عشــق میورزید
و شماره همسـرش را در گوشی
به ۷۲۱ ذخیره ڪرده بود،
می گفت فلسـفه این شماره اینه ڪه
در هفت آســمان و دو عـالم
یڪ نفر همسـر من نمیشه..
▫️مدافـــــع حـــــرم▫️
#شهیـد_جــــواد_محمـــدی🌹
《ســــالروز شهــادتــــ》🕊
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌺🍃
°•{مدافـــــع حـــــرم
#شهید_صفــــدر_حیــــدری🍃🌹}•°
●گفتنـــــد ڪـہ تا صبـــــح
فقط یڪـــــ راہ اسٺـــــــ
با #عشـــــــــــق فقـــــط
فاصلہها ڪـــــوتاہ است●
●هرچند ڪــــہ رفتنــــد،
ولـــــــے بعــــــــــد از آن
هر #قطعہے این خاڪــ
زیارتــــــــــگاہ اسٺــــــــ ●
#یاد_شهدا_با_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
عده ای در #عشق بی حد میشوند
مثل #سجاد_زبرجد میشوند
#کلام_شهید
اگر ما در راه امام زمان (عج) نباشیم بهتر است #هلاڪ شویم و اگر در راه امام زمانمان #استوار بمانیم بهتر است آرزوی #شهادت ڪنیم ، زیرا شهـادت زندگی ابـدیست...
#شهید_سجاد_زبرجدی
شـــهیــــد ابـــراهیـــــم همـــــت
@ebrahimhemmat_ir
@ebrahimhemmat_ir
🌷🍃
🍃
#چفیه
| #ڪلامشهید |
عشق به خانواده⇩
جواد به خانواده #عشق میورزید
و شماره همسرش را در گوشے به
۷۲۱ ذخیــــره ڪرده بود، مےگفت
فلسفه این شماره اینه ڪه در هفت
آسمان و دو عـالم یڪ نفر همسر من نمیشه...😌♥️
#شهیدمدافعحرمجوادمحمدے
#شهدارایادڪنیمباذڪرصلوات
•
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
| اخلاق شهدآ ♥️🌱|
عادٺ داشٺ اگر یڪ
روز خانہ نمےآمد،حتما
فردا با یڪ دستہ گل
بہ دیدݩ #همسرش مےرفت 😌
بہ همسرش گفته
بود تو #عشق اولم
نیستی
⇜اول خدا
⇜بعد سیدالشهدا
⇜بعد #شما ☺️
#شهیدمدافعحرم
#حمیدسیاهڪالےمرادی🌹
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
هدایت شده از آرمانِ عزیز🇮🇷🇵🇸
#مهـــــدیجان❤️
مـا همـانیـم که از
#عشـق تـو غفلـت کردیـم
💚بـا همه آدمیـان غیـر
#تـو خلـوت کردیـم
سـال هـا می گـذرد،
#منتظـری بـرگـردیـم💛
و مشخـص شـده مـاییـم که
#غیبـت کردیـم
🌿#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ🌿
✨یا صاحب الزمان مولای مهـ❤️ـربانم✨
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
#شهیدآوینی:
نمــازِ #عشــق دو رکعت است،
رکعتِ اول در دنیــا
رکعتِ دوم در جنتِ لقاءالله
وضوی آن صحیح نیست
مگــر با #خـــون ...
#لحظات_عاشقانه ❤️
#التماس_دعای_شهادت 🕊
#حی_علی_خیرالعمل📿
🦋 #تلنـگر
رژ قرمزش را میزند💄
عکسش را در اینستا منتشر میکند🤳
و از نیامدن #آقا گله دارد😐
دوست من اینجا صحبت #عشق درمیان است ❣
#بهکجاچنینشتابان؟! :/
@shahidane1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا میتوانی از صبر بگو ،از گذشت و ایثار
که این این سه خود جوهر اخلاص اند
و #اخلاص :))"♥️
پاکیزه کردن قصد و عمل و نیت است
از غیر خدا
#اخلاص، جلای #عشق است 🌱
@shahidane1
شراب #عشق را
جز در نبرد نمی دهند؛
ولاجرم #مستان مے الست
را باید در #جبــہـہ ها یافت
و #شــہـيد
مصداق اکمل مستان بہ
#حق پیوستہ است.
#یادشهداباصلوات
@shahidane1
💔
#سردارشهیدقاسمسلیمانی:
روزے ڪہ حسن باقری #شهید شد
من فکر می کنم
برای #جنگـــ و بچه های #جبهه
و کسانی که حسن باقری را می شناختند
هیچ چیز به اندازه شهادت حسن، سنگین نبود...
✍فکه ، سرزمینی است که هر قسمت اش ، قصه گوشت و پوست و استخوان رزمنده هایی را در #دل به یادگار دارد. دلاور مردانی که با #شهادت عاقبت بخیر شدند. و خونشان ، این روزها، دل هر #زائری را به بازی می گیرد.
در روز ولادت #امام_حسین ، چشم به جهان گشود و در شناسنامه اش نام #غلام_حسین_افشردی ثبت شد اما همه او را با نام #نظامی حسن باقری می شناسند.
فرمانده ای که هدایت عملیات ها را نه از پشت میز بلکه در منطقه عملیات به عهده می گرفت. #شناسایی مقر دشمن را به نیروهایش آموزش داد. همانی که لقب #نخبه دفاع به او دادند و همیشه یک قدم جلوتر از دشمن بود..
مثل همان روز سرنوشت ساز ، که برای شناسایی مکان عملیات با #مجید_بقایی همراه شدند و هر دو با خمپاره دشمن و با ذکر #یا_حسین آسمانی شدند.آسمانی از جنس #عشق که شاید مزد شب زنده داری های شهید بود .
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🍁به مناسبت سالروز شهادت #شهید_حسن_باقری
📅تاریخ تولد : ۲۵ اسفند ۱۳۳۴
📅تاریخ شهادت: ۹ بهمن۱۳۶۱
🥀محل دفن : بهشت زهرا تهران
#شهید_حسن_باقری
@shahidane1
🌹 #السلامعلےالحسینع
زیباترین عبارٺ دنیا سلام بود
#نامٺ همیشہ مستحق احترام بود
ازلطف بیڪران شما مےڪشم نفس
آقا بدون #عشق تو ڪارم تمام بود
#اللهم_ارزقنا_کربلا❤️
#حضرٺ_عشـق❤️
صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
گداے #عشق تو از هرڪسے ڪه پا بخورد
تورا ڪه داشتہ باشد غمِ چہ را بخورد
تمام دغدغہاش حسرٺ همین جملہسٺ
خداڪند ڪه مسیرم #اربعین بہ #ڪربلا بخورد
✨اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.✨
🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ