eitaa logo
زندگی شهیدانه
217 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
757 ویدیو
77 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند». ادمین: @Ashahidaneh110 #زندگی_شهیدانه
مشاهده در ایتا
دانلود
هفت سین جبهه ها: سیمینوف سربند سیم تله سیم چین سبدی سیم خاردار سرنیزه http://eitaa.com/shahidaneh110
انا لله و انا الیه راجعون. مادر خانم طلبه گرامی، آقا شیخ محمد مهدی دانش پژوه، خانم Ulrike Teitzel اولریکه تایتسل(زیبایی)، فرزند گوستاف، بانویی مسیحی و آلمانی بودکه خداوند این توفیق را نصیبش ساخت که در دیار کفر، از مسیحیت به اسلام هجرت کرده و به شرف تشیع تشرف یابد و در دوران دفاع مقدس، پذیرایی کننده جانبازان شیمیایی اعزام شده به آلمان باشد و افزون برآن، دو دختر از سه دخترش، شاگرد مکتب امام صادق و طلبه حوزه علمیه قم گردند. و در نهایت این توفیق نصیبش شد که پیکرش، از غربت غرب، به عش آل محمد( ص) منتقل و در جوار امام زاده علی بن جعفر و شهدای عزیز، آرام گیرد. زمان خاک سپاری: روز یکشنبه. 1 فروردین. ساعت 4 بعد از ظهر. گلزار شهدای علی بن جعفر. مجلس ترحیم: بعد از نماز مغرب و عشا، تا ساعت 20. مکان: خیابان انقلاب(چهار مردان). کوچه 17. مسجد أقا. حضورتان انشاءالله مصداق تعظیم شعائر و تسلی بخش بازماندگان خواهد بود و نماز لیله الدفنتان، سبب شادی روح آن مرحومه خواهد شد. خداوند به سلامتتان دارد و گذشتگانتان را بیامرزد.
🌷در منطقه بیدآباد شاهرود از قلدرها بود. او با یک بازدید از جبهه متحول شد و وقتی متحول شد مسیری را دنبال کرد که ماها عقب ماندیم. هم کشتی گیر بود، هم دو میدانی و دوی مقاومت خوبی داشت و واقعا عجیب بود. 🌷همان کسی که در منطقه بیدآباد دعواگر بود یک روز در خط پاسگاه زید از سنگر آمدم بیرون، هوا گرم بود، حدود 55 درجه بود، دیدم همین احمد رضایی لخت شده بود با پیراهن داشت میدوید و خیس عرق بود . گفتم احمد این طوری خیلی اذیت میشوی، چرا این طوری میکنی؟ به من گفت: برادری من اینقدر گناه کردم که باید این گوشتهای بدنم همه آب بشود. روزها میدوید و این طوری بود. با زبان روزه. 🌷آنجا چون معلوم نبود کسی ده روز یکجا میماند یا نه نمیتوانست روزه بگیرد؛ ولی فقها میگویند اگر سی روز با چنین شرایطی بگذرد بعدش میتوان روزه گرفت. ما معمولا ده پانزده روز که میماندیم میآمدیم عقب و در اهواز حمامی میکردیم و یک آب هویج بستنی میخوردیم و به جبهه برمیگشتیم. ولی او سی روز میایستاد تا بعدش بتواند روزه بگیرد و بعدش تازه شروع به روزه گرفتن میکرد. تا میتوانست نماز قضا میخواند. 🌷 غذای ما مناسب نبود. در کیسه گونی ها نان خشک لوچه بود و کنسرو لوبیا و گاهی تن ماهی میدادند، آنرا نگه میداشت که هم افطار بخورد و هم سحر بخورد. 🌷مقاوت عجیبی داشت که من یادم نمیرود. شبها افطار که میکرد، ما داشتیم از پشت خاکریز به سمت عراق سه کانال میزدیم، هر گروهان یک کانال میزد. او در یکی از گروهان ها تا ساعت دوازده-یک شب، تا میتوانست بیل و کلنگ میزد. روزهایش آن طوری بود و شبهایش به این شکل. 🌷در شجاعت و شهامت هم من بارها گفتم خطکش را به ساق کسی بزن ببین چه دردی میگیرد یا یک سوزن را به ران بزن ببین چه دردی میگیرد. ایشان برای عملیات که میرفتیم معمولا پنجاه صد متر جلوتر حرکت میکرد که اگر با کمین عراق یا گشتی های عراق برخورد کردیم کل بچه های ما در دام نیفتند. به ران پای او در عملیات والفجر سه یا محرم سه گلوله خورد. چفیه را باز کرد و محکم روی ران پایش بست و عقب نیامد. گفتن اینها به زبان آسان است. سه گلوله با کالیبر تیربار گرینف خورده بود به رانش و این طوری بود. 🌷این شمه ای از خلق و خو و کارهای احمد رضایی بود. شجاع مقاوم کشتی گیر خندان پرکار پیگیر و مشخص بود که با جای دیگر بسته بود که برود. 🌷تواضع و فروتنی عجیبی داشت. همین فرد در والفجر مقدماتی و عملیات علی بن ابی طالب از یکی از بچه ها سیلی خورد، صورتش را چسبید و گفت ممنونم و راهش را کشید و رفت. برنگشت که مقابله کند. این حرکتهایی که آدم از شهدا میدید یاد مالک اشتر میافتاد که در بازار کسی به او هسته خرما پرتاب کرد ولی او برنگشت و به مسجد رفت و برای او دعا کرد... راوی: سردار عبدالرحیم ابراهیمیان انقلاب http://eitaa.com/shahidaneh110
🌷سیزه ساله بود که فدک در تاریخ را نوشت. کتابی که وقتی به دست عالم بزرگ علامه سیدشرف الدین عاملی رسید گواهی داد که، به خدا او مجتهد است. شانزده ساله بود که قدرت اجتهادی خود را در حاشیه ی بر کتاب بلغة الراغبین بروز آشکار داد. 🌷علامه سید مرتضی عسکری از ایت الله خویی به خوبی شنیده بود که اجتهاد سیدصدر از چهارده سالگی مسلم بوده است. 🌷فلسفتنا را در حدود بیست و سه سالگی به عنوان مبنای نظری شکل گیری حکومت در قبال اندیشه های الحادی مارکسیسم به تحریر درآورد. 🌷تمام دغدغه اش کشیدن علوم حوزه به سطح اجتماع بود تا در زندگی مردم تمدن ساز شود. بی بی به او می گفت: شما را نذر خدا کرده ام و این کلام روح سید محمد باقر را خرم می کرد... و خدا سرانجام نذر این مادر را به زیبایی پذیرفت... 🌷در راه خدا آن قدر مجاهدت کرد تا اینکه رژیم بعث این نابغه ی دهر را در منزلش محاصره کرد. حتی چند مدتی آب و برق را هم قطع کردند و اجازه رسیدن مواد غذایی را هم به سید محمدباقر و خانواده اش ندادند. آن قدر سکوب و اختناق را شدت دادند که خیالشان راحت شد، در پس شهادت سید محمدباقر صدر، درسی تعطیل نمی شود، مجلس فاتحه ای برگزار نمی گردد و اگر کسی نامی از او می برد دیگران به سکوت دعوتش می کردند. غربت بود که تا چهارده سال قبر او مخفی بود. 🌷بعد چهارده سال با اجازه سید حسین آل بحرالعلوم در سال ۱۳۷۳ نبش قبر صورت گرفت و با پیکر سالم شهید صدر روبرو شدند، او را در مکانی دیگر دفن کردند اما بار دیگر از ترس بی حرمتی ماموران دولتی در سال ۱۳۷۶ نبش قبر صورت گرفت تا اینکه در سال ۱۳۸۱ و بعد از سقوط حزب بعث، محل دفن شهید صدر اعلان شد. 🌷اما قبر خواهر فهیمه و شهیده اش آمنه(بنت الهدی) همچنان مخفی است. محمدباقر_صدر http://eitaa.com/shahidaneh110
هدایت شده از زندگی شهیدانه
خواندن این کتاب زیبا رو به همه، مخصوصا به طلبه های عزیز توصیه می کنم. «نا» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/book/82837
بر ثانیه ها بخیل بود... ☘طلبه ای از او پرسید: اگر کسی از شما بپرسد محمد باقر صدر چطور محمد باقر صدر شد، چه پاسخی می‌دهید؟ 🌾جواب داد: محمدباقرصدر ۱۰درصد مطالعه می کند و۹۰ درصد می اندیشد. ☘_ در شبانه روز چند ساعت مطالعه می کنید؟ 🌾_ جور دیگری این را بپرس؛ اینکه در شبانه روز چقدر با کتاب هستی؟ ☘ _چه فرقی بین این دو سوال است؟ 🌾_ اگر بپرسید چند ساعت مطالعه می کنی می‌گویم بین ۸ تا ۱۰ ساعت. اما اگر بپرسی چند ساعت با کتاب هستی، جوابم این است که تا وقتی به خواب نرفته باشم، با کتاب همنشینم. وقتی در خیابان قدم می زنم به موضوعی فکر می‌کنم تا حل شود، زمانی که با قصاب حرف میزنم در ذهنم مسئله‌ای است که قصد دارم حلش کنم، کنار سفره که می نشینم تا غذایی بخورم سوالی برای حل شدن در ذهن می‌چرخد و بنابراین من مدام با کتاب هستم. کتاب با من زندگی می‌کند و من با کتاب زندگی می‌کنم. اگر شاگردانش را می‌دید که بین راه سرشان به این ور و آن ور می چرخد، تشر می زد که از فرصت بین راه برای فکر کردن استفاده کنید. می گفت: بیشتر از آنچه می خوانید فکر کنید اگر به صرف خواندن عادت کنید در بین متن ها و سطر ها محدود می شوید آن وقت نوآور نمی شوید. ششم http://eitaa.com/shahidaneh110
🌸...این گونه زن هایی را باید تربیت کرد و پرورش داد. «امام خامنه ای» 🔻مسأله ای که سبب شد بعثی ها به فاصله یک روز بعد از دستگیری شهید صدر سراغ خواهر ایشان بنت الهدی رفته و ایشان را نیز دستگیر کنند، تجربه ی تاریخی حذف مخالف و زنده نگه داشتن پیام رسان بوده است که بعثی ها نیز نمونه ی تاریخی آن را به یاد داشتند. 🔻آنان می دانستند با وجود حیات زینب وار بنت الهدی و با شجاعت مثال زدنی و قدرت تکلم و تسلطی که او بر شعر و ادبیات عرب دارد، دستگیری و به شهادت رساندن سید محمد باقر صدر همان و ایجاد آشوب داخلی دیگری بر علیه بعثی ها نیز همان. 🔻بار اول که شهید صدر را دستگیر کردند، خطابه ها و روشنگری های این بانو در حرم امیرالمومنین علیه السلام، همه ی نقشه ها را به هم ریخت و حکومت به واسطه ی شورش های مردمی تحت فشار قرار گرفت و بعد مدت کوتاهی مجبور به آزاد کردن شهید صدر شد. 🔻بعثی ها نمی خواستند این تجربه بار دیگر تکرار شود. 🔻ادامه ی حیات بنت الهدی بعد از محمد باقر صدر یعنی ادامه ی حیات زینب کبری سلام الله علیها بعد از امام حسین علیه السلام و در نتیجه رسوایی و بی آبرویی بعثی ها و یزیدیان زمان. 🔻بهترین راه خاموش کردن نور هدایت گری و روشن گری بنت الهدی بعد از برادر بود. 🌷این بار به فاصله ی یک روز بعد از دستگیری مجدد برادر، خواهر را دستگیر کردند و از آن زمان تا به حال کسی دیگر نشانی از شهیده بنت الهدی صدر سراغ ندارد. او نیز به تأسی از مادرش فاطمه ی زهرا سلام الله علیها، نشانی از خود در این دنیای خاکی به جای نگذاشت. عاش سعیدا و مات سعیدا الهدی_ صدر http://eitaa.com/shahidaneh110
مثل پرنده ای که بی بال و پر بماند فرزند رفته باشد، اما پدر بماند یا حسین علیه السلام حسین_ جامد http://eitaa.com/shahidaneh110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷پارسال بعد شهادت حاج قاسم، با عده ای از طلبه ها رفتیم آسایشگاه نیایش، ملاقات جانبازان دلاور اعصاب و روان. گمنامان زمین، نام داران آسمان. 🌷بیش از درد و ناراحتی های جسمی آنان، تجسم تنهایی و غربتشان دل را اندوهگین می کرد. 🌷وقتی می خواستیم ازشون خداحافظی کنیم یکیشون بهم گفت: حاج آقا ما اینجا تنها هستیم بیشتر به ما سر بزنید. 🌷ای کاش رفقا و بچه بسیجی هایی که تهران هستند، برنامه داشته باشن و بیشتر بهشون سر بزنن. http://eitaa.com/shahidaneh110
معبری از بصرالحریر به کانال کمیل 🔻 راز شهید محمد مهدی مالامیری، بعد از سه سال از زبان پدر ▪️گفت میخواهم عربی یاد بگیرم، کسی نمی دانست چرا جز خودش و خدا. پیشنهاد مباحثه به یکی از آشنایان عراقی را داده بود. برای شروع باید متنی را ترجمه می کردند. محمد مهدی با یک تیر دو نشان زده بود: "سلام بر ابراهیم". 📍آنچنان تسلطی بر این کتاب داشت و مجذوب ابراهیم شده بود، که گویی خاطرات برای خودش اتفاق افتاده بود و در آخر همینطور هم شد. 🔆 در اتاق کارش سلام بر ابراهیمی داشت که با عربی حاشیه نویسی کرده بود. می خواست خاطرات ابراهیم را برای سوری ها بخواند تا همه بدانند فرمانده ی معنوی او کیست. 🔹️به همه گفته بود باید جانانه بجنگیم که حتی اثری از جسم ما نماند تا مردم به زحمت تشییع نیفتند. درست مثل ابراهیم هادی که آرزوی گمنامی داشت. انگار گمنامی گمشده همه ی مخلصین است. 🔰حالا دیگر کسی از خودش نمی پرسد چرا محمد مهدی در آن محاصره ، کنار بچه های مجروح ماند و برنگشت. مثل ابراهیم، او هم فرمانده نبود و اگر برمی گشت کسی بر او خرده نمی گرفت. اما ماند تا به همه ثابت کند آنچنان که شهدا زنده اند، سیره عملی آنها نیز هنوز راه گشا و کلید سعادت است. 🔅 شاید خودش را برده بود به سال ۶۱، والفجر مقدماتی و محاصره در کربلای کانال کمیل. با خودش گفت مگر عاشق ابراهیم نبودی مگر نمی خواستی مثل او باشی؟ امروز همان روزی است که منتظرش بودی، بسم الله، ابراهیم ماند کنار بچه های کمیل تو هم کنار بچه های فاطمیون بمان. او ماند و معبری زد از بصر الحریر به کانال کمیل. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News http://eitaa.com/shahidaneh110
گفت: قربون برم خدا رو یک بوم و دو هوا رو تقریبا هر چند روز یک بار مثل این پیام برای من و شما ارسال می شه: 👇👇 لحظه آخری🔻 استانبول 4روز3990 6روز5160 دبی کیش2390 آنتالیا 0214300003 🌷اگه کرونا هست، همه جا هست... ولی نمی دونم چطور هست که فقط نسبت به سفر کربلا حساسیت دارند. اگه ممنوعیت سفر به کربلا به خاطر کرونا هست، پس چرا سفر به دبی و آنتالیا و... ممنوع نیست؟؟؟ http://eitaa.com/shahidaneh110