#راه_کربلا
دو روز وقت بود و #آقاحمید شبانهروز توی آن چادر بود.به هر گردانی میگفت از کجا باید بروند و با چی و چطور.ماکت درست مثل جزایر مجنون بود. زمین را کنده بودند و توش آب ریخته بودند.حمید با پاچههای بالازده و بیل به دست میرفت توی آب و میگفت هر جای آنجا کجاست.مثلاً میگفت: «اینجا جزایر مجنون است، شمالی جنوبی.اینجا دجله و فرات است. این پل طلاییه است. اینجا هم #راه_کربلا..
یادم است شهیدمشهدی عبادی گفت: #حمید_آقا! تو را خدا راه کربلا را نزدیکترش کن زودتر برسیم. این جوری خیلی دورست!!
بچهها رفتند کربلا را از روی ماکت برداشتند آوردند کنار جزایر مجنون و گفتند: «اینجوری بهتر شد.» و #خندیدیم..😊
@shahidbakeri31
#مرد_آب
#گمنامی_انتخابِ_درستِ_مهدی_بود .
#آقامهدی ، آدمِ ماندن نبود
اهل معامله بود
اهل معاملههای کلان ،
متاعش را به غیر خدا نفروخت
و کارهایش را با خدا معامله کرد
و نگذاشت کسی زیاد از این
معاملهها خبر داشته باشد .
کسی هم نمیتواند بگوید
مهدی را شناخته ...
گمنامی انتخابِ درستِ #آقامهدی بود
مردی که در میاندوآب به دنیا آمد
و در دل آب های خروشان دجله
حیات جاودانه گرفت تا اجر شهادتش
مضاعف شود و سومین مرد خانوادهی
باکری باشد که « #شهید » میشود؛
بیآنکه پیکر مطهرش مزاری را به
بودنش مفتخر کرده باشد و خاکی
میزبانِ جسم افلاکیش باشد ...
⚘یادداشت حسین شرفخانلو
فرزند شهید علی شرفخانلو⚘
#شهید_مهدی_باکری
#فرمانده_لشکر31عاشورا
#هدیه_به_شهدای_جاویدالاثر :صلوات
@shahidbakeri31
📸به مناسبت #روز_خبرنگار
🌷عکسی از #شهید_مجید_جباری در حال مصاحبه با شهید مهدی باکری
#عکاس_لشکر_خوبان
#خبرنگار_شهید_مجید_جباری
ولادت:1339
#شهادت:1364
✍فرازی از وصیت نامه شهید مجید جباری :من در هر عملیات برای مصاحبه با فرزندان دلیر اسلام به جبهه میآمدم
این دفعه دیگر نتوانستم تحمل کنم...بدان جهت سلاحی تهیه کردم که در کنار این مردان خدایی جنگ کنم..
#روز_خبرنگار
#روزتون_مبارک_خبرنگاران_شهید
#روز_خبرنگار_مبارک
@shahidbakeri31
#فرمانده_نجیب
وصیت به مادرم و خواهران و برادرانم و اهل فامیل:
بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست،همیشه به یاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل کنید،پشتیبان و از ته قلب مقلد امام باشید،اهمیّت زیاد به دعاها و مجالس #یاداباعبدالله و #شهدا بدهید
#یاد_اباعبدالله
#یاد_شهدا
#وصیت_شهدا
#شهید_مهدی_باکرے
#فرمانده_لشکر۳۱_عاشورا
#الله_بنده_سی
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
#بر_شهدا_صلوات
@shahidbakeri31
#مراقبت_از_بیمار
سال پنجاه و دو تازه دانشجو شده بودم. تقسیممان که کردند، افتادم خوابگاه شمس تبریزی. آب و هوای تبریز به من نساخت ، بد جوری مریض شدم. افتاده بدم گوشهی خوابگاه . یکی از بچه ها برایم سوپ درست کرد و ازم مراقبت می کرد. هم اتاقیم نبود. خوب نمی شناختمش. اسمش را که از بچه ها پرسیدم، گفتند: #مهدی_باکری
#شهید_باکری
#شهید_مهدی_باکرے
@shahidbakeri31
#بچه_های_باکری
آخرین باری که رسول به مرخصی اومده بود شب آخر دوربینش راکه همیشه باخود میبرد آماده کرد تا باخود ببرد اما صبح که از خواب بیدارشد و آماده رفتن دوربینش را برنداشت گفت دیگر لازم ندارم تا سر کوچه رفت اما برگشت و به مادرش گفت حاج خانم من میرم اگر شهید شدم #خون_مرا برای رسیدن به لذتهای دنیوی نردبان نکنید این آخرین جمله او بود ...
#شهید_رسول_شجاعزاده
#شهدای_عملیات_بدر
#عملیات_بدر
#بچههای_باکری
#هدیه_به_روح_شهدا :صلوات
@shahidbakeri31
#بچههای_باکری
به یاد شهید «حجت ایرجی» شهادت در رکاب فرمانده اش شهیدآقاحمید باکری❤
#شهید_حجت_ایرجی:
✔بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برای مقابله با گروهک های ضد انقلاب در سال ۱۳۵۸ عازم پیرانشهر شد و با شروع جنگ تحمیلی درعملیات بیت المقدس از ناحیه پا زخمی گردید.
✔بعد از مداوا درعملیات والفجر ۱ شرکت کرد و دراین عملیات به علت آتش پرحجم دشمن ۵۰ درصد شنوایی خود را از دست داد و به عنوان نیروی اطلاعاتی درعملیات های والفجر ۴ وخیبر شرکت کرد و درعملیات خیبر بعد از حماسه سازی های فراوان درکنار فرمانده دلاورش شهیدسردار « #حمیدباکری» به آرزوی دیرینه اش نایل شد و همچنان که خودش آرزو داشت به علت عدم دسترسی به جنازه اش #مفقودالاثر اعلام گردید.
🌹قسمتی از وصیتنامه شهیدایرجی :عزیزان من شایسته است به شما تبریک گفته شود، چرا که خداوند این خانواده را هم لایق دیده که فردی از میانشان برای شهادت برگزیند و شما را هم صاحب برادری کند که لقب شهید بر وی خطاب می شود...
#بچه_های_باکری
#شهید_حجت_ایرجی
#شهید_حمید_باكری
#شهید_مهدی_باکری
#صلوات
@shahidbakeri31
سردارشهیدمهدی باکری
✅شهیدمهدی باکری #فرمانده_جاویدالاثر_لشکر ۳۱عاشورا
هفته_دفاع_مقدس_و_یاد_شهدا_گرامی_باد
#شهادت_هنر_مردان_خداست.
👈خاطره ای از #سردار_شهید_مهدی_باکری
یکی از برادرهام شهید شده بود. قبرش اهواز بود. برادر دومیم توی اسلام آباد بود.
وقتی با خانواده ام از اهواز برمی گشتیم ، رفتیم سمت اسلام آباد. نزدیکی های غروب رسیدیم به لشکر..
#باران_تندی هم می آمد. من رفتم دم #چادر_فرماندهی ، اجازه بگیرم برویم تو ..
#آقا_مهدی توی چادرش بود. بهش که گفتم؛ گفت « قدمتون روی چشم . فقط باید بیاین توی همین چادر ، جای دیگه ای نداریم.»
صبح که داشتیم راه می افتادیم، #مادرم بهم گفت« برو #آقامهدی رو پیدا کن ،ازش تشکر کنم..
توی لشکر این ور و اون ور می رفتم تا آقا مهدی را پیدا کنم.
یکی بهم گفت «آقا مهدی حالش خوب نیست؛ خوابیده.»
گفتم « چرا ؟» ...
گفت « دیشب توی چادر جا نبود. تا بخوابد، زیر بارون موند، سرما خورد...
#شهیدجاویدالاثرآقامهدیباکری
#سردارعاشورایی #اخلاص_بیادعا #آقامهدیچنینبود....
♡شادیروحشونصلوات♡
#شهید_مهدی_باکری
@shahidbakeri31