🌷 #شهید #اکبر_جوانبخشایش
اکبر در فصل تابستان در باغهای نزدیک روستا به کشت و کار مشغول میشد و عمدتا صیفیجات و ذرت میکاشت. زمان برداشت ذرت که میشد، هر روز ۵۰_۶۰ عدد بلال را میچید و در روستای محل و شهرستان اهر به فروش میرساند. چون در آن زمان وسایل حمل و نقل به شکل امروزی نبود، اکثرا کار حمل و نقل به صورت پیاده انجام میشد که این کار به تنهایی بسیار دشوار بود. او که یک نوجوان بود، در آن روزهای گرم تابستان با وجود بار سنگین حدود پنج کیلومتر تا شهر را پیاده طی میکرد. یکی از اهالی روستا از اکبر پرسیده بود: تو با پای پیاده چگونه این همه کار را هر روز تکرار میکنی؟ اکبر با متانت جواب داده بود: اولا کار کردن ثواب و اجر دارد، ثانیا این کار کسب روزی حلال است و کار برای کسب روزی حلال بهترین عبادتهاست و من به آن افتخار میکنم. شغل من به ظاهر سخت و طاقتفرساست اما از این کار لذت میبرم. لذتبخشتر از آن، خوشحالی پدر و مادرم است که میتوانم کمک خرج آنها باشم و از این طریق زحمات ایشان مخصوصا مادر مهربانم را جبران کرده باشم.
به نقل از برادر شهید، کتاب #نذر_عباس
🆔 @shahidemeli
🌷 #شهید #علی_عباس_حسینپور
آنقدر متواضع و با خلق نیکو برخورد کرد که در اولین باری که او را دیدم شیفتهی اخلاقش شدم. نگاه معنوی او رابط آشنایی ما شد. ایشان واقعا در عمل مربی اخلاق بود. هر وقت که با او روبهرو میشدیم، در سلام کردن سبقت میگرفت. بعد از گفتن سلام، دو دستش را دراز میکرد و همیشه با دو دست، دست میداد و حال و احوال میکرد. در این زمینه همیشه ما را شرمنده میکرد و در سلام مقدم میشد. موقع خداحافظی هم به همین صورت بود. نهایت ادب را رعایت میکرد.
به نقل از کتاب #مسافر_ملکوت
🆔 @shahidemeli
چگونه ميتوان در هر زمان در كنار گود نشست و دست از ياري فرزندان حسين كه بيش از هزار سال در شكنجه و تبعيد بسر ميبردند، فرو بست، مگر ميشود مسلمان بود و از رسول اكرم(ص) تبعيت نمود و دوستدار حسين(ع) نبوده باشيم. تشيّع علوي را برگزيده باشيم اما روحانيت را كنار گذارده باشيم.
#شهید #رضا_چراغی
🆔 @shahidemeli
#استوری | روحانيت با آن مشخصههاي بارزي كه در هر زمان داشته از كلينيها گرفته تا خميني(ره). هر زمان حافظ اسلام بودهاند و انشاءالله تا انقلاب مهدي(عج) خواهند بود.
#شهید #رضا_چراغی
🆔 @shahidemeli
🌷 #شهید #مدافع_حرم #محسن_حججی
با غرولند شاکی بودم که به خاطر کار کنگره باید بعدازظهرها هم توی پادگان بمانم. گفت: باید به این فکر کنی که داری برای خدا کار می کنی! شهدا همیشه توی جنگ بودن. کاری نکن که سرهنگ و سرگرد ببینه. برای رضای خدا کار کن تا خودش جوابت رو بده. موقع خداحافظی، دستی زدم روی شانه اش و گفتم: زود این ستاره ها رو زیاد کن که سرهنگ بشی. گفت: ممد ناصحی! آدم باید ستاره هاش برای خدا زیاد باشه، ستارهی سر شونه میاد و میره.
به نقل از کتاب #سربلند
🆔 @shahidemeli
🌱 #شهید_پروری
#شهید #مدافع_امنیت #محمد_حسین_حدادیان
مادر شهید:
بچهها را طوری بار آوردیم که هروقت چیزی خواستند، زود برایشان برآورده نکنیم. محمدحسین میدانست برای هرچه که میخواست، باید چند بار درخواست کند و صبر کند تا برایش تهیه کنیم. میخواستیم قدر چیزهایی را که به دست میآورد، بداند. حالا میخواهد یک اسباب بازی کوچک باشد یا دوچرخه و ... .
به نقل از کتاب #منم_یه_مادرم
🆔 @shahidemeli
سلام بر شهدای خونین انقلاب اسلامی که با خون پاکشان درخت اسلام و آرمانهای مقدس اسلامی را آبیاری و بارور نمودند و با سلام به رزمندگانی که با خلوص ایمان و عشق به الله لباس رزم بر تن کرده اند و می جنگند و می رزمند تا ان شاءالله پرچم خونین اسلام را در سرتاسر جهان به اهتزاز در آورند.
#شهید #بیژن_گرد
🆔 @shahidemeli
#استوری | خواهرانم،حجاب اسلامی خود را حفظ کرده و در مراسمات مذهبی و معنوی شرکت فعال داشته باشید.
#شهید #بیژن_گرد
🆔 @shahidemeli
🌷 #شهید #موسی_کلانتری
شهید کلانتری، وزیر راه و ترابری دولت شهید رجایی بودند.
مادر شهید: قبل از انقلاب که دانشگاهیان در اعتصاب بودند، به علت نگرفتن حقوق، مستاصل میشوند. آن زمان، موسی شرکت راهسازی و ماشینآلات گرانقیمتی داشت که پول بخشی از آنها را من و پدرش داده بودیم و در سود شرکت سهیم بودیم. روزی دیدیم که رفته و همهی ماشینآلات را فروخته و حقوق دانشگاهیان را پرداخت نموده تا اعتصاب را نشکنند. در جواب من و پدرش هم گفت که برایمان باقیات صالحات خریده.
موقعی هم که وزیر بود، ماشین بیوکش را فروخت و پیکان خرید. پرسیدم مادر ماشینت را چه کار کردی؟ گفت: با پیکان هم میشود رفت و آمد کرد. ولی بنده خدایی میخواست دخترش را شوهر دهد، پول نداشت.
به نقل از کتاب #سرو_قامتان_عاشورایی
🆔 @shahidemeli
🌷 #شهید #جواد_فکوری
به نماز و احکام اسلامی اهمیت زیادی میداد. قبل از انقلاب، تیمسار ربیعی فرماندهی پایگاه هوایی شیراز در ماه مبارک رمضان ساعت ۱۰ صبح، جواد را برای صرف نوشیدنی به دفترش دعوت کرد، میدانست جواد اهل روزه است. جواد هم نرفت. به او گفتم: امسال، سال ترفیع درجهات است. با ربیعی سر ناسازگاری نگذار. اما جواد تاکید کرد: دینم را به درجه نمیفروشم.
در پایگاه، بنایی به نام قبادی بود که برای نجات یک مقنی از چاه افتاد و خفه شد. جواد از آشپز رستوران خواسته بود از همان غذایی که تیمسار و افسران میخورند به خانوادهی قبادی هم بدهند و خودش پول آن را حساب میکرد. البته هیچوقت به من نمیگفت. یک روز خانم قبادی به منزل ما آمد و موضوع را به من گفت و تاکید کرد: میخواهم شما هم راضی باشید. گفتم: آنچه آقای فکوری انجام میدهد مورد قبول و رضایت من است.
به نقل از همسر شهید، کتاب #سرو_قامتان_عاشورایی
🆔 @shahidemeli
حسن با شروع جنگ تحمیلی ، عازم جبهه های جنوب می شود .شهید زمانی در بیشتر عملیاتها حضوری فعال می یابد . در طول حضور ایثارگرانه اش در دفاع مقدس ، یازده بار مجروح می شود و هر بار پیش از مداوا و بهبود باز یافتن سلامتی كامل ،خود را به جبهه ها می رساند.
#شهید #حسن_زمانی
🆔 @shahidemeli
#استوری | سردار شهید حسن زمانی آرزو داشت گمنام بماند.خدا هم آرزویش را در جزایر مجنون برآورده کرد.
#شهید #حسن_زمانی
🆔 @shahidemeli