🌷 #شهید #علی_صیاد_شیرازی
پدرم خیلی زیبا و مؤثر به ما تذکر میداد. دعوا کردنش همیشه غیر مستقیم بود؛ یعنی اصلا دعوا نمیکرد. وقتی اشتباه میکردیم، سرمان داد نمیکشید یا حرفی نمیزد که به ما سخت بگذرد. تذکر میداد؛ آن هم چطوری! وقتی کار اشتباهی انجام میدادیم، صدایمان میکرد؛ میبرد توی اتاقش. با هم مینشستیم. بابا سورهی والعصر را میخواند. حالا من دل توی دلم نبود که من چی کار کردم. این طرز تذکرش از صد تا داد زدن و دعوا کردن برایمان سنگینتر بود. آنقدر زیبا و با ادب حرف میزد که به خودم قول میدادم دیگر اشتباهم را تکرار نکنم.
به نقل از فرزند شهید
🆔 @shahidemeli
🌷 #شهید #علی_اکبر_شیرودی
خبرنگاری که از ژاپن آمده بود، پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی لبخندی زد. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم، تا هر زمان که اسلام در خطر باشد ... و ما دست در دست همه ی مظلومان این کره ی خاکی، به جنگ همه ی نامردها و ظالمان می رویم.
به نقل از کتاب #بر_فراز_آسمان
🆔 @shahidemeli
شهادت خوب است اما تقوا بهتر است
تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز پیدا می کند.
#شهید #روح_الله_قربانی
🆔 @shahidemeli
🌷 #شهید #محمود_شهبازی
در جلساتی که برای هماهنگی فعالیتهای ضد رژیم داشتیم بهترین نظرات را محمود ارائه میکرد. همهی جوانب را میسنجید و بعد نظر میداد. معمولا کسی روی نظر محمود حرفی نمیزد. دانشجویانی که تفکرات انحرافی داشتند محمود را به خوبی میشناختند. اجازه نمیدادند که محمود در حلقهی بحث آنها وارد شود! چون به زیبایی تمام استدلالهای آنها را رد میکرد.
به نقل از کتاب #مهاجر
🆔 @shahidemeli
🌷 #شهید #سید_مصطفی_الحسینی
رفته بودیم یکی از باغهای اطراف همدان برای تفریح، صحبت بود و شوخی و .. . خیلی خوش گذشت. شب موقع خواب شد. همه با خستگیای که داشتیم زود خوابمان برد. نیمههای شب بود که من از خواب پریدم. متوجه شدم صدای خیلی ضعیفی از بیرون اتاق میآید. گوشهایم را تیز کردم. یکی با آه و نالهی ضعیفی میگفت: الهی العفو ... الهی العفو ... با خودم گفتم: این دیگر کیست؟! عجب حال و حوصلهای دارد. خواب شیرین را رها کرده و نماز میخواند؟ ساعتم را نگاه کردم. هنوز خیلی تا اذان مانده بود. بلند شدم تا ببینم این آدم عاشق، کیست. البته کسی غیر از او نمیتوانست باشد. خودش بود؛ آقا سید مصطفی!
به نقل از کتاب #سفیر_بیداری
🆔 @shahidemeli
باید با هم براى خدا تا آنجا که در توان داریم کوشش کنیم. امروز تمام مزدوران و طاغوتیان به مقابله با انقلاب عزیز اسلامى پرداختهاند در راس آن به تعبیر امام، شیطان بزرگ آمریکا و به دنبال او تمامى وابستگان دیگرش. پس از خدا غافل نشوید که پشیمانى سودى ندارد و ما باید به تعبیر امام تکلیف را عمل کنیم. اگر توانستیم پیروز مىشویم و اگر کشته هم بشویم شهید هستیم و این نیز خود پیروزى است.
#شهید #محسن_وزوایی
🆔 @shahidemeli
ما ترس از شهادت نداریم و این تنها آرزوى ماست در این جبههها خداوند را مشاهده مىکنیم که به کمک رزمندگان اسلام مىشتابد و آنها را نصرت مىدهد.
#شهید #محسن_وزوایی
🆔 @shahidemeli
🌷 #شهید #عبدالرضا_کرمالدین
وقت نماز صبح بود که بیدار شدم. رختخواب عبدالرضا دست نخورده بود. معلوم بود تا صبح خانه نیامده. با دلواپسی پلهها را آمدم پایین. با خودم گفتم: نماز خوندم میرم دنبالش. از زیر پلهها صدایی شنیدم. چراغ را روشن کردم. انگار کسی لای زیلو خوابیده بود. پرسیدم: عبدالرضا! تویی؟ چرا اونجا خوابیدی؟ گفت: دیر وقت اومدم. دیدم در هال قفله، دلم نیومد شما رو بیدار کنم.
به نقل از پدر شهید
🆔 @shahidemeli
حسن، یک پسر فوق العاده جسور ، اخلاقا خاص و پرانرژی بود… تمام بچه هایی که با او دوست بودند ،از خودش بزرگتر بودند اما همه تابع حسن بودند. حسن آنقدر بچه زرنگی بود که اگر با او برخورد می کردید، میگفتید ۲۵ سال سن دارد؛ یعنی انقد پخته بود و عملا در خانواده، کسی او را بچه ۱۳ ساله حساب نمیکرد. در عین حال خیلی خانواده دوست بود. زیاد اهل تعریف کردن از کارهایی که میکرد، نبود. کار خودش را میکرد.
#شهید #حسن_فتاحی
🆔 @shahidemeli
#استوری | اگر من شهید شدم، شما مقداری از خون من را به بدنم بمالید. چون احساس میکنم که با این قیافه خودنمایی کردهام، باید کفارهای بدهم. (خطاب به مهدی مظاهری)
#شهید #حسین_فتاحی
🆔 @shahidemeli
🌷 #شهید #حسن_باقری
از طرف روزنامهی جمهوری اسلامی، به عنوان خبرنگار، مامور شد تا به الجزایر برود. وقتی از آنجا برگشت، به دیدنش رفتم و دربارهی الجزایر سوالاتی کردم.
_ چه خبر؟ سفر خوش گذشت؟ حالت خوبه؟
_ نه، حالم خیلی بده.
با تعجب پرسیدم: چرا، مگه اتفاقی افتاده؟
_ توی الجزایر وضع خیلی خرابه، خدا کنه انقلاب ما مثل انقلاب الجزایر نشه.
_ چرا؟ مگه انقلاب الجزایر چطور شده؟
_ محیط اونجا خیلی خرابه و فسادی که قبل از انقلابشون تو اونجا رایج بوده، باز هم به وضوح دیده میشه. باید کاری کنیم تا انقلاب ما به سرنوشت اونها گرفتار نشه که تنها اسمی از اون باقی بمونه. ما برای اسلام قیام کردیم، بنابراین باید اسلام رو به طور کامل پیاده کنیم، نه این که دنبال هوی و هوس و فساد باشیم.
_ ناراحت نباش، غصه هم نخور، انقلاب ما رهبری مثل امام خمینی داره. اونها که چنین رهبری ندارن، رهبر اونها خائنه. به همین خاطره که هنوز وضعشون عوض نشده.
_ درسته که ما کسی رو مثل امام داریم، اما مردم باید آگاه باشن. مگه امام چقدر میتونه توی زندگی مردم دخالت کنه، این خود مردم هستن که باید هوشیار باشن و این وظیفهی ماست که اونها رو آگاه کنیم.
به نقل از کتاب #من_اینجا_نمیمانم
🆔 @shahidemeli
🌷 #شهید #مدافع_حرم #نوید_صفری
بهش گفتم: نوید جان، آبت نبود، نانت نبود، برای چی کارت رو ول کردی و اومدی این جا؟ گاهی با هم درد دل می کردیم. یک مرتبه بهم گفت: محیط کار قبلیم به گونه ای بود که خودروی سازمانی داشتم، چندین نفر زیر نظرم کار می کردند، نزدیک خونه مون بودم و مزایای شغلی و مالی مناسبی داشتم ولی وقتی شرایط سوریه به وجود اومد، احساس کردم وظیفه ای دارم، هدفی دارم که باید دنبالش برم. با اینکه اتاق محل کارم کولر داشت و بسیار مطبوع بود ولی احساس خفگی می کردم و در و دیوار برام خیلی تنگ و ناراحت کننده به نظر می اومد ولی با اینکه این جا امکاناتی نداریم و وضعیت رفاهی مون تقریبا صفره، همین که مدافع حرم هستم، راضی ام و احساس آرامش دارم.
به نقل از کتاب #همیشه_در_کنارت_هستم
🆔 @shahidemeli