eitaa logo
✔ عکس نوشت شهدا | سامانه ملی شهدا
1.4هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
299 ویدیو
2 فایل
©️ عکس نوشت شهدا | استوری شهدا | برای شهدا | جهت عضویت در کانال روی گزینه پیوستن کلیک کنید. پشتیبانی کانال: @birangi
مشاهده در ایتا
دانلود
شهيد اكبري از هوش سرشار و اخلاق خوبي برخوردار بوده است، هر چند بيش از 5 سال داراي زندگي مشترك با همسر خود داشته است، ولي هميشه به‌گونه‌اي برخورد مي‌نموده است كه مي‌دانسته در صورت به وجود آمدن جنگ شهيد مي‌شود. 🆔 @shahidemeli
🌷 برخی از سربازها بی نماز بودند و تا به حال نماز نخوانده بودند و ... اما سید توی آن فضا بیکار نبود. بعدها در دست نوشته هایش دیدم که اسم چند تا از سربازها را نوشته بود و گفته بود: خدا را شکر که توانستم این سربازهای پاک طینت را اهل نماز کنم. آن جا هم تا می توانست با سربازها رفیق می شد. مشکلات شان را حل می کرد. کمک شان می کرد. مشورت می داد و ... . به من می گفت: یکی از سربازها بدجوری اعتیاد داشت، خانواده شان هم از دستش کلافه شده بود. آن جا هم بابت اعتیادش خیلی اذیت می شد. اما خدا توفیق داد و شهدا هم عنایت کردند. باهاش رفیق شدم. صحبت کرد و راهنمایی اش کردم و ... . توانستم کمک کنم تا اعتیادش را ترک کند. به نقل از کتاب 🆔 @shahidemeli
🌷 برخی از آدم ها هستند که کارهایشان را با ساعت تنظیم می کنند. بعضی ها هم هستند که ساعت آن ها، وقت نماز است! یعنی همه ی کارهایشان با وقت نماز تنظیم می شود. علی آقا این گونه بود. نماز اول وقت، اصول زندگی علی را تنظیم می کرد. به نقل از کتاب 🆔 @shahidemeli
🌷 فرازی از فرا گرفتن علم را فقط وسیله ای برای خدمت به اسلام و مسلمین بدانید و مبادا برای گرفتن مدرک درس بخوانید، زیرا اگر چنین باشد، به موفقیت کامل نخواهید رسید. 🆔 @shahidemeli
🌱 مادر شهید: مادر حاجی، همیشه می گفت: (وقتی بچه هاتون جایی سرشون گرمه، شما سرتون گرم نشه. نکنه ازشون غافل بشین ها. مدام بهشون سر بزنین.) اهل محل همه با هم فامیل بودند و غریبه‌ی بینشان ما بودیم. از کوچک و بزرگشان، همه را می‌شناختم. آفتاب که می‌زد، کلی بچه‌ی قد و نیم‌قد از در هر خانه می‌آمد بیرون. برای بچه‌های من در همان کوچه‌ی چند متری، هم‌بازی کم نبود. مرضیه و مصطفی صدای جیغ و خنده ی بچه‌ها را که از توی حیاط می‌شنیدند، اجازه‌ای می‌گرفتند و جوابم را شنیده و نشنیده، بِدو راهی کوچه می‌شدند. با سکوت خانه، فرصتی دست می‌داد تا به کارهای خودم برسم و دستی به سر و روی خانه بکشم، ولی تا سرگرم کار می‌شدم، یاد حرف مادرشوهرم می‌افتادم. آب دستم بود زمین می‌گذاشتم، چادرم را از سر طناب برمی‌داشتم و می‌رفتم سمت در حیاط. چند لحظه‌ای از لای در نگاهشان می‌کردم. وقتی مطمئن می‌شدم از خانه دور نشده‌اند و بازی خطرناکی نمی‌کنند یا غریبه‌ای بینشان نیست، با خیال راحت در را می‌بستم و می‌رفتم تو. گاهی هم به بهانه‌ای تا سر کوچه می‌رفتم، چند لحظه‌ای تماشاچی بازی‌هایشان می‌شدم و دوباره برمی‌گشتم خانه. کتابِ 🆔 @shahidemeli
| عشق به وطن در وجودش همچون خورشیدی می درخشید و پروازهای بی نهایتش حکایت از جرات و جسارت و شایستگی می کرد. 🆔 @shahidemeli
🌷 اکبر برای انجام کار و مأموریت، کسی را مجبور نمی کرد. اول خودش پیش قدم می شد و بقیه به دنبالش بودند. این گونه حرکاتش نشان می داد که از شجاعت و جوهره ی فرماندهی بالایی بهره مند است. با این که درجه اش ستوانیاری بود، اما به راحتی با افسران بالاتر از خود که در عملیات ها شرکت داشتند هماهنگ بود. حد و حدود رفتار و برخوردش را هم می دانست. به کسی بی ادبی یا توهین نمی کرد. خلبان ها هم حرفش را گوش می کردند. شاید یکی از دلایل همدوشی افسران رده بالا با او، علاقه ای بود که به او داشتند. به نقل از کتاب 🆔 @shahidemeli
🌷 دلنوشته شهید: ای غم، سلام آتشین من به تو، درود قلبی من به تو، جان من فدای تو. تو ای غم بیا و همدم همیشگی من باش. بیا که مصاحبت تو برای من کافیست بیا که می‌سوزم. بیا که بغض حلقومم را می‌فشرد، بیا که اشک تقدیمت کنم، بیا که قلب خود را در پایت می‌افکنم. ای غم بیا که دلم گرفته، روحم پژمرده، قلبم شکسته. کاسه صبرم لبریز شده، بیا و گره های مرا بگشا، بیا و از جهان آزادم کن، بیا که به وجودت سخت محتاجم. ای غم در دوران زندگی‌ام بیشتر از هر کس مصاحبم بوده ای، بیش تر از هر کس با تو سخن گفته ام و تو بیشتر از هرکس به من پاسخ مثبت داده ای. اکنون بیا که می‌خواهم تو را برای همیشه بر قلب خود بفشرم و در آغوشت فرو روم، بیا که دوستی بهتر از تو سراغ ندارم، بیا که تو مرا میخواهی و من تو را می طلبم، بیا که کشتی مواج تو در دریای دل من جا دارد، بیا که دل من همچون آسمانی به ابدیت و بی نهایت اتصال دارد و تو می‌توانی به آزادی در آن پرواز کنی. کتاب 🆔 @shahidemeli
🌷 یکی از درس‌های مهمی که من از سید مصطفی یاد گرفتم اهمیت به نماز اول وقت بود. البته اهمیت به نماز اول وقت را با روش‌های مختلفی بیان می‌کرد. می‌گفت: کسی که اول وقت نماز بخواند، نمازش با نماز امام زمان(عج) بالا می‌رود. و کسی که نماز را آخر وقت بخواند و آن را سبک بشمارد و ضایع کند خداوند بهره و برکت را از عمر و مال او برمی‌دارد. به نقل از کتاب 🆔 @shahidemeli
🌷 قاتی بیشتر گروه های مؤسسه (شهید کاظمی) می دیدمش؛ رباتیک، ورزش، ادبی. آن زمان مدیر انتشارات عماد بودم. توفیق شد رفتیم دیدار آقا. قرار شد گزارشی از فعالیت های مؤسسه در حوزه ی ترویج کتاب ارائه بدهم. آن جا خدمت آقا عرض کردم که ما بین چهل و هشت تا دبیرستان، نماز جمعه و گلزار شهدا غرفه‌ی کتاب می زنیم. ایشان خیلی خوششان آمد. حتی میان صحبت هایشان چند دفعه از کار مؤسسه تعریف کردند که الگویی بشود برای بقیه‌ی ناشران. جمعه‌ی همان هفته، رفتم نجف آباد. بچه ها را جمع کردم. آن چه در دیدار آقا گفته و شنیده بودم، برای بچه ها گزارش دادم. آخر جلسه محسن جلوی همه پا شد و گفت: من دیگه نه میام کلاس رباتیک، نه میام ورزش؛ می‌خوام برم تو کار کتاب! از همان روز پاشنه‌ی کفشش را کشید برای ترویج و تبلیغ کتاب. به نقل از کتاب 🆔 @shahidemeli
کسی شهید می‌شود که در زمان حیاتش شهید می‌شود. به حیات آنها که نگاه می‌کنیم می‌بینیم که واقعاً حیات آنها حیات طیبه است.برادران! هر خونی که به زمین بریزد، گل پیروزی از آن خون خواهد دمید. جبهه مقاومت انتقام بگیرد یا نگیرد که قطعاً انتقام خواهد گرفت ولی منهای این بحث، اقل نتیجه خون به ناحق ریخته شده توسط این آشغال‌ها این است که بلاشک وجود کثیفشان از منطقه محو خواهد شد. 🆔 @shahidemeli
🌷 اوایل انقلاب همه به فکر تثبیت انقلاب و مبارزه با نفوذ منافقین بودند. کمتر کسی به فکر آراستگی و زیبایی ظاهری خودش بود. در این شرایط در روزهای اول سال تحصیلی متوجه شدم یکی از همکلاسی‌های من یک نوجوان انقلابی، مؤدب، تمیز و درس‌خوان است که ناخودآگاه همه را جذب خودش می‌کرد. هرکس با او سلام و علیک می‌کرد، با خوشرویی این شخص مواجه می‌شد. تأثیر رفتار او به طور غیر مستقیم همه را جذب می‌کرد. علاوه بر این‌ها او از شاگردان ممتاز کلاس بود. معلم‌ها خیلی او را دوست داشتند. نامش را از بغل دستی‌ام پرسیدم. گفت: علی‌عباس حسین‌پور. وقتی متوجه شدم او مسئول انجمن اسلامی است، ناخودآگاه به انجمن اسلامی جذب شدم. این نظم و آراستگی و الگو بودن او باعث شد که افراد زیادی با انجمن همراهی کنند. به نقل از کتاب 🆔 @shahidemeli