فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺تعبیر زیبای شهید سلیمانی از زرنگی...
انتشار به مناسبت سالروز شهادت شهید مدافع حرم سعید انصاری
@sardaraneashgh
🌷 #شهیدانه
✷ تازه از جبهه برگشته بود ولی انگار خستگی برایش معنا نداشت.
✷ رسیده و نرسیده رفت سراغ لباس ها و شروع کرد به شستن.
فردا صبح هم ظرف ها رو شست.
✷ مادرم که از کارش ناراحت شده بود خواهش کرد که این کارها رو نکنه،
✷ ولی یونس گوشش بدهکار نبود و می گفت:
↫ خاله جون! این کارها وظیفه منه.
↫ من که هیچ وقت خونه نیستم،
لااقل این چند روزی که هستم
باید به خانمم کمک کنم.
شهید یونس زنگی آبادی
📚 مهروماه
@sardaraneashgh
🔴 بسیجی دژبان دم در تازه وارد بود؛ ۱۶ سال بیشتر نداشت!
وقتی حاج حسین و رفقاش میخواستن برن تو، چون کارت شناسایی نداشتن، راهشون نداد!
🔸همراهان شهید خرازی اصرار میکنن که برن تو، اون بسیجی دژبان هم عصبی میشه و همه رو سینه خیز میبره، حتی حاج حسین رو!
تا اینکه مسئول دژبانی میاد و میبینه فرمانده لشکر داره سینه خیز میره!
از شهید خرازی معذرت خواهی میکنه، اما شهید خرازی با لبخند میگه "این بسیجی وظیفهاش رو درست انجام داد."
@sardaraneashgh
✸ در دفترچه یادداشتش، از کارهایی که مقید به انجامشان بود لیستی تهیه کرده بود به این شرح:
↫ «خوشرفتاری با مردم، ذکر روزهای هفته، غذا خوردن با خانواده، اطلاع از اخبار، مسواک و بهداشت فردی، ورزش و پیادهروی، دروغ نگفتن، ادب در کلام، محاسبه اعمال روزانه.»
✸ گاهی به سراغ دفترچه میرفت و این موارد را مرور میکرد
↫ تا خیالش از بابت عمل به تمامی آنها آسوده باشد.
شهید مدافع حرم یدالله قاسم زاده
@sardaraneashgh
شهید جمهور
✨ ا ﷽ ا ✨
🥀 #سبک_زندگی_شهدا 🕊
#داستان_انگشتر_و_عنایت
#حضرت_زهرا_به_سید_علمدار
🌸سید به غسل جمعه بسیار اهمیت میداد.و سعی میکرد هیچ موقع غسل جمعه را ترک نکند.
🌸یک روز جمعه به همراه با دوستش به حمام عمومی میروند.
🌸سید چند انگشتر داشت. یکی از آنها از همه زیباتر بود.که ظاهرا انگشتر هدیه ازدواج سید بود.
🌸خلاصه با دوستش آب بازی میکردند.
که یکدفعه دوستش لگن آب سردی به طرف سید پاشید.
سید جا خالی داد.اما اتفاق بدی افتاد.😳
🌸سید با چهره رنگ پریده به دنبال انگشتر ( که هدیه همسرش بود )میگشت.
ولی شدت آب بقدری بود که انگشتری که سید به آن علاقه داشت .آب آن را به چاه برده بود.دیگر کاری نمیشد کرد.😔
با مسئول حمام هم صحبت کردیم ولی بی فایده بود.
🌸دوستش به شوخی به سید میگوید این به دلیل دلبستگی تو بود.😍
تو نباید به مال دنیا دل ببندی.
🌸سید گفت.راست میگویی.ولی این هدیه همسرم بود.خانمی که ذریه #حضرت_زهرا س است.
اگر بفهمد که اوایل زندگیمان هدیه اش را گم کرده ام..بد میشود.😔
🌸خلاصه سید خیلی ناراحت بود.
دو روز از اون اتفاق گذشته بود.
🌸دوستش با کمال تعجب بعد از اون اتفاق، نگاه به انگشان سید میکند.
میبیند😳 دقیقا همان انگشتری را در دستان سید میبیتد که آب در چاه انداخته بود.
دقیقا همان انگشتر بود. انگشتری که به چاه فاضلاب حمام رفته بود.و هیچ راهی هم برای پیدا کردن مجدد آن نبود.
🌸ولی الان همان انگشتر در دستان سید بود.🤔
🌸دوستش سید رو قسم میدهد که این انگشتر را چطوری پیدا کرده⁉️
🌸ولی سید ساکت بود.
ولی این چیزی نبود که دوستش به این سادگی از آن بگذرد.
🌸دوستش سید را قسم به حق مادرش #حضرت_زهرا میدهد.
🌸سید مکثی میکند.و به دوستش میگوید تا زنده هستم جایی نقل نکن.حتی اگر توانستی بعد از من هم به کسی چیزی نگو.
چون تو را به خرافه گویی و ... متهم میکنند.
سید میگوید👇👇👇
🌸من آن شبی که با هم بودیم با ناراحتی به خانه رفتم.و مراقب بودم همسرم دستم را نبیند.
🌸قبل از خواب به مادرم ( حضرت زهرا س ) متوسل شدم.
گفتم: مادر جان بیا و آبروی مرا بخر.😔
🌸طبق معمول سوره واقعه را خواندم و خوابیدم.
نیمه های شب برای نماز شب بلند شدم
مفاتیح من بالای سرم بود.مسواک و انگشتر دیگرم را روی آن گذاشته بودم.
🌸موقع برخواستن مفاتیح را برداشتم و به بیرون اتاق رفتم . وضو گرفتم و آماده نماز شب شدم.
قبل از نماز به سمت مفاتیح رفتم.تا اون یکی انگشترم را در دست کنم.
🌸یکباره و با تعجب دیدم که دوتا انگشتر روی مفاتیح است.
🌸وقتی با تعجب دیدم انگشتری که در چاه حمام گم شده بود . دقیق روی مفاتیح قرار داشت.
دقیقا با همان نگیتی که گوشه اش پریده بود.😍😄
نمیدونی چه حالی داشتم🙏
@sardaraneashgh
🍀آیت اللّہ فاطمی نیا:
راه زیاد شدن محبّتِ معصومین
علیهم السلام در قلب، عملصالح
و دوری از #گنــــــــاه میباشد.
@sardaraneashgh
🔮شهدا عندربهم یرزقون...
🌹#همسرشهید
آن زمان ماشین نداشتیم. با آژانس به میدان شهدای گمنام در فاز 3 اندیشه رفتیم. آنجا اصلا محل زندگی نبود که مصطفی دوستی داشته باشد و بخواهد با او دعوا کند.
چندتا پله میخورد و آن بالا 5 شهید گمنام دفن بودند. من از پله ها بالا رفتم و دیدم که مصطفی حتی از پله ها هم بالا نیامد.
پایین ایستاده بود و با لحن تندی گفت: «اگر شما کار اعزام مرا جور نکنید، هرجا بروم میگویم که شما کاری نمیکنید. هرجا بروم میگویم دروغ است که شهدا عند ربهم یرزقون هستند، میگویم روزی نمیخورید و هیچ مشکلی از کسی برطرف نمیکنید. خودتان باید کارهای من را جور کنید».
دقیقا خاطرم نیست که 21 یا 23 رمضان بود. من فقط او را نگاه میکردم.
گفتم من بالا میروم تا فاتحه بخوانم. او حتی بالا نیامد که فاتحهای بخواند؛ فقط ایستاده بود و زیر لب با شهدا دعوا میکرد. کمتر از ده روز بعد از این ماجرا حاجتش را گرفت. سه روز بعد از عید فطر بود که برای اولین بار اعزام شد.
🌷#شهیدمصطفی_صدرزاده
@sardaraneashgh
#خبر_فوری
🕊 پیکر مطهر "شهید الله یار زارع مویدی" از شهدای دوران دفاع مقدس، پس از 33 سال با تلاش گروههای تفحص شهدا کشف و شناسایی گردید
@sardaraneashgh
#همسفرانه❤
.
.
بنده دو روز قبل از شهادت باهاشون صحبت کردم
و از اونجایی که ایشون همیشه دل منو قرص میکردن که برمیگردن😊
من اصلا احتمال شهادت رو نمیدادم😞
البته میدونستم یه روز شهید میشن
ولے فکر نمیکردم به این زودی باشه!!
یکے از اقوام ۴شنبه شبــ با پدرم تماس گرفتن
و خبر شهادت رو دادن💔
دیگه برادرمم متوجه شد و به مادرم گفت
ولے به من چیزی نگفتن من صبح بلند شدم یه کم متوجه جو سنگین خونه شدم
ولے اصلا به فکرم نمیرفت🙄
حالم یه مقدار بد بود تا خود سرڪار صلوات میفرستادم و و برای همسرم حدیث کسا میخوندم😢📿
نزدیک ساعت ۹ بود پدرشوهرم تماس گرفت با من
و گفت میگن روح الله زخمی شده
دیگه من سریع گوشے رو قطع کردم
با پدرم تماس گرفتم پدرم گفتن مجروح شده
داریم هی بهش میگیم بیا عقب
ولے قبول نمیکنه🙁
پدرم گفتن شما مرخصے بگیر من الان میام دنبالت
من بازم باورم نمیشد
دیگه برادرم اومد دنبالم
بازم تا خونه بهم نگفت
دیگه توی پارگینگ خونه که رفتم همه فامیل اونجا بودن مادرم بغلم کرد و گفت روح الله ت شهید شد💔😭
و خیلے سخت بود اون لحظه....
#همسر_شهید🍃🌸
#شهید_روح_الله_قربانی🌹
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺همونی بود که میخواست و میخواستم، «شهید» شد
حاج عمار یکی از فرماندهها و مدافعان حرم بود که در نهایت به آرزوی دیرینهاش رسید و شهید شد، حالا همسرش از روزهایی میگوید که آنها با هم پیوند زندگی مشترک بستند و از همان موقع این بهترین خواسته را در نگاه او دیده است.
🔰 #مستند
🔰 #مرزهای_عاشقی
@sardaraneashgh
🔰جلوه محبت حضرت زهرا (س) در زندگی شهید مصطفی اردستانی
داشت از مأموریت بر می گشت که بال هواپیمایش مورد اصابت قرار گرفت.
می گفت: متوسل به حضرت زهرا (س) شدم. در همین حال کسی را مقابلم احساس کردم که که گفت: «شما با خیالت راحت به پروازت ادامه بده». هواپیما را که دوباره کنترل کردم، همه چیز عادی بود.
فرمان هواپیما را دستم گرفتم و فرامینی را که تا قبل از این از دستم خارج شده بود را اجرا کردم.
تا خود پایگاه گریه کردم.
می گفت: ما هر چه داریم، از کَرَم فاطمه و اولاد اوست.
🗣راوی: خواهر شهید
📚کتاب خط عاشقی ۲ (خاطرات عشق شهدا به حضرت زهرا س)، گرد آوری: حسین کاجی، بازنویسی: مهدی قربانی، انتشارات حماسه یاران، چاپ دوم- بهار ۱۳۹۵، خاطره ۵۲٫ به نقل از کتاب اعجوبه قرن، علی محمد گودرزی.
📚کتاب ستاره دنباله دار ؛ روایاتی از زندگانی شهید مصطفی اردستانی، باز نویسی: هادی علیی، نشر فاتحان/چاپ اول-۱۳۸۸؛ صفحه ۴۴٫
@sardaraneashgh
◾️▪️السلام علیک یا فاطمه الزهرا ▪️◾️
🌷آب زنید راه را این که نگار میرسد. مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد.🌷
🏴 مراسم تدفین شهید گمنام🌷
📆 همزمان با سالروز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
یکشنبه 28 دیماه 1399⏰ از ساعت 10 صبح
قم: میدان شهید زین الدین ، شهرک امام حسن (ع) بوستان امام حسن (ع)
#شهید_گمنام
#تدفین_شهید_گمنام
#کنگره_ملی_شهدای_استان_قم
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 #ایام_فاطمیه
♨️دلتنگی های امیرالمومنین(ع) کنار قبر حضرت زهرا(س)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤آیت الله #انصاریان
@sardaraneashgh
❌شبهه ۸۲۴
- این چه وضع مملکته؟؟رهبری مقصر همه ایناست.
+ نه... مقصر دولت و ناکارآمدیه دولته...
- پس چرا رهبری کاری نمی کنه؟؟ پس چرا عزلشون نمی کنه؟؟
+ رهبری اختیار ندارن.و فقط در مسائل کلان و کلی و راهبری دخالت میکنن.
- عه!! پس چطور تو مسائل جزئی وزارت بهداشت دخالت می کنن؟؟پس چرا میگن واکسن نگیریم از آمریکا؟؟
+ استغفرالله برادر برو توبه کن. رهبری در همه زمینه ها اعم از پزشکی تخصص دارن.
- آها پوزش...
✅ پاسخ
اولاً رهبری برای اظهار نظر در هر موردی با متخصصان آن مشورت میکنند.
ثانیاً از ترفندهای معاندان آن است که اظهار نظر شخص وزیر بهداشت و صدها پزشک متخصص دیگر را سانسور میکنند و چنین القاء می کنند که دستور رهبری، صرفا یک تصمیم سیاسی است.
ممکن است عدهای نظام و رهبری را قبول نداشته باشند، اشکال ندارد، اما اصرار لجبازانه عدهای برای ورود واکسنهای مشکوک که ممکن است بر چندین نسل این مردم اثر سوء بگذارد، چه نام دارد؟ به نظرم خیانت و وطن فروشی خیلی کم است.
در مورد عزل دولت، رهبری اختیار دارد، اما عزل دولتی که با رأی مردم بر سر کار آمده است و همچنان بسیاری از مردم بدان امید بستهاند، خلاف اصول اولیه دموکراسی است. معاندان فکر کردهاند که با تحریک رهبری به عزل دولت، میتوانند شاهدی برای ادعاهای گذشته خود یعنی وجود دیکتاتوری در نظام دست و پا کنند.
ــــــــــــــــ
🚩 در پرتگاه مجازی، مجهز باش...
@sardaraneashgh
❤️شَہیدمدافعحࢪمساݪ۹۹❤️
اونقدࢪمشتاقبۅدڪہ
بہشگفتم:ابۅاݪفضݪ...
🌷ادامہدࢪعڪس...👆
🖤 #فاطمیه
🖤 #حاج_قاسم
🖤 #مرد_میدان
@sardaraneashgh
📌 خاطرهی دکتر ترکمن از شهید سلیمانی
✍ دکتر ترکمن میگوید: «سردار برای ملاقات نوههای تازه به دنیا آمدهشان به بیمارستان آمدند. نمیدانم مقدمات امنیتی برای حضور ایشان در مکان های عمومی را چطور فراهم می کردند، هر چه که بود سردار ساده و بی تکلف از همان جلوی در بخش وارد شدند. روز به دنیا آمدن نوههای سردار سلیمانی پرستارها از دیدار سردار خوشحال بودند ولی روی اینکه جلو بروند را نداشتند. اما سلام و احوالپرسی ساده و صمیمی #حاج_قاسم یخ پرستاران را آب کرد و در چشم بر هم زدنی همه پرستاران بخش دور ایشان حلقه زدند. قرار شد عکس یادگاری بگیریم. دقت نظر سردار برای من خیلی جالب بود. همه پرستاران بخش اطراف ایشان جمع شدند و آماده برای گرفتن عکس، هنوز عکس یادگاری ثبت نشده بود که سردار به انتهای سالن اشاره کردند. یکی از نیروهای خدماتی در حال تِی کشیدن سالن بود، سردار ایشان را صدا کردند و گفتند شما هم درعکس یادگاری ما باشید.»
📚 راوی: دکتر ترکمن
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه عاشقانه میتوان
به جان جان جان رسید
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
🌸🍃 #محمدرضا عاشق #امام_زمان_عجل_الله بود و از هرفرصتی برای توسل به آن حضرت استفاده میکرد.پس از نماز بلند میشد و رو به قبله دعای 🤲 الهی عظم البلا را می خواند.
@sardaraneashgh
😑میگفتسالهاقبلتوخواب
دیدمدرخانهقدیمیدوطبقهای
هستموازپلهپایینمیآمدمو
حضرتآقا(مقاممعظمرهبری)
داشتنمیآمدنبالا.🙈
سلامدادمجوابسلام👋
راباایننکتهجوابداد:🤝
'آقاسیدمحمدحسینعلیکسلام'
منتاچندروزیدرپوستخودم
نمیگنجیدموخوشحالبودم.
چونمنخیلیساداترو💓
دوستدارموخودممخیلی
دوستداشتمسیدباشمواز😎
طرفیهمهمسرمسیدهاست.
علاقهایهمبهشهیدعمادمغنیه
داشتملذااسمجهادیمروگذاشتم
❤️«سیدعماد»❤️
#شهیدمحمدحسینبشیری
@sardaraneashgh
#نماز_در_سیره_شهدا
#شهید_مجید_زینالدین ، جانشین واحد اطلاعات و عملیات لشکر ۱۷ علیبنابیطالب علیه السلام
ماموریت مان شناسایی شهر ماووت بود. سی چهل کیلومتر رفته بودیم در دل دشمن خسته راه بودیم. قرار شد شب زیر یکی از تخته سنگ های بزرگ سر کنیم.
نیمه شب شب از خواب بیدار شدم دیدم مجید نیست رنگ از رخم پرید. منطقه خطرناکی بود. پر از نیروهای عراقی و عناصر ضد انقلاب.
هر چه گشتم پیدایش نکردم دلم هزار راه رفت که نکند بلایی سرش آمده.
به این امید که برمی گردد خوابیدم.
برای نماز صبح که بلند شدم دیدم کنارم خوابیده هر چه پا پی اش شدم طفره رفت. بعدها فهمیدم رفته بود نماز شب بخواند.
📚 ستارگان حرم کریمه، ج ۲۱ ، خاطره ۲۵ از محمد خوشنویس.
#هنگامه_مناجات_با_خالق_نزدیک_است
@sardaraneashgh
فرازی از زندگینامه خودنوشت بزرگمرد تاریخ معاصر قاسم سلیمانی:
با پای برهنه یا با کفشهای لاستیکی که مادرم از پیلهورهای دورهگرد با دادن مقداری کُرک یا پشم میخرید، مثل جوجه اردکی دنبال او میرفتم.
در روز چند بار زمین میخوردم یا خار در پاها و دستهایم فرو میرفت. پیوسته از سرپنجههای پایم خون میچکید و مادر آرام آرام با سوزن خیاطی خارها را از پایم درمیآورد و با اُشتُرَک محل زخمها را مرهم میگذاشت.
صفحه 23 کتاب "از چیزی نمیترسیدم"
@sardaraneashgh
#شب_جمعه، شب زیارتی ارباب عشق است.
شب جمعه ای که مصادف شده است با ایام #فاطمیه
🔸دست بر سینه نهاده همه تعظیم کنید
🔸مادری دست به پهلو به حرم می آید
✋السلام علیک یا فاطمة الزهراء س
✋السلام علیک یا اباعبدالله الحسین ع
@sardaraneashgh
📷 امشب؛ قاب عکس حاج قاسم سلیمانی در کنار رهبر انقلاب
اولین شب از مراسم عزاداری فاطمیه
#رفیق_خوشبخت_ما
@sardaraneashgh
عکس جدید از آرامگاه شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید پورجعفری... گلزار شهدای کرمان...
@sardaraneashgh
✍خانم یکی از پاکبانان محله مریض شده بود، بهش مرخصی نمیدادند و میگفتند: نفر جایگزین نداریم. رفته بود پیش شهردار، آقای شهردار بهش مرخصی داده بود و خودش رفته بود جاش...
*اول با خودمان بسنجیم
#شهید_مهدی_باکری
@sardaraneashgh
🌷انتشار به مناسبت سالگرد شهادت شهید
من شنیدم سرعشاق به زانوی شماست...🌹
و از آن روز سرم میل بریدن دارد...
☘️نجیب و سر به زیر بود . در اولین باری که او را دیدم ، مجذوب #نجابت و ادبش شدم . ظاهر و باطنش یکی بود و اهل تظاهر نبود .
☘️یک سال و نیم اورا می شناختم. با هم همکار بودیم . من مزون لباس عروس داشتم و او خیاط بود . به خاطر رابطه کاری که با او داشتم خصوصیات خوب و بدش را شناخته بودم اما خصوصیات مثبتش بارز تر بود . سال ۸۸ ازدواج کردیم . و #بی_ریایی او سبب ازدواج مان شد .
☘️ زمانی که خواست به سوریه برود ، به هیچ کس نگفت حتی به من . به اسم یک مهاجر که قبلاً اعزام شده بود ، با پاسپورت او رفت . شباهت بسیار زیادی با اون مهاجر داشت .
☘️۹۵٫۷٫۱۰بود . هیچ وقت تاریخ آخرین روز ، یادم نمی رود . خداحافظی کرد و گفت می خواهد برای مسابقات ورزشی به یکی از ورزشگاه های تهران برود که گوشی در آنجا آنتن نمی دهد .
☘️در راه رفتن باید برای پسر خاله اش ، لباسش را آماده میکرد ، در راه مغازه اش ، دختر خاله اش را دید . به او گفت :«من می خواهم بروم #بهشت ...»
دختر خاله اش هم خندید .
☘️۹۵٫۷٫۲۰ به شهادت رسید .
پس از دوماه و نیم پیکرش مفقود بود که در یک گور دسته جمعی در مکان شیخ سعید حلب ، در تفحص #حلب، پیکر پاکش پیدا شد .
☘️ در معراج الشهدا خیلی اصرار کردم پیکر را باز کنند تا ببینم آیا او واقعا همسرم هست یا نه ؟ از من اصرار از مسئولین معراج انکار ...
که گفتند : محمود آقا مثل آقا امام حسین علیه السلام #بی_سر است .
✍🏻 دلتنگی های یک مادر هیچ وقت تمامی ندارد و به اتمام نمی رسد ...
هنوز هم دلم میخواهد خبر شهادتش
حقیقت نداشته باشد .یکبار دیگر او را در آغوش بگیرم .
«گلی گم کرده ام می جویم او را ،
به هر جا می روم می بویم اورا ...
✍🏻با بقیه فرزندانم تفاوت هایی داشت . همیشه دنبال لقمه حلال بود و تمامی تلاشش را میکرد که لقمه ای پاک بر سر سفره خانواده اش ببرد .
☘️ مرا برده بودند جای خانه مادرم و می گفتند: از این درخت توت بخور !
با کمال ناباوری به شاخه هایش نگاه کردم که رنگ آنها قرمز بود . می خواستم به آن آقایِ روبند زده، بگویم که ... یک دفعه ناپدید شد .
در حالت #خواب بودم ، نمی توانستم بلند شوم .
☘️سه چهار روزی از خوابم گذشت که کم کم خبر ها بیشتر بیشتر شد . دل منِ مادَرْ #بی_تاب بی تاب تر ...
☘️ همسرشهید میگوید: پرهام داشت داخل اتاق حرف میزد . وارد اتاق شدم تا ببینم با چه کسی حرف میزند ،گفت : دارم با #باباحرف میزنم !
☘️هر وقت دلتنگش میشوم ، رو به رو عکسش می نشینم و با او حرف میزنم ، درد و دل میکنم .
هر وقت مشکلی برایم پیش می آید قبل از اینکه بر سر مزارش بروم و به او بگویم ، مشکل حل میشود .
الحق و الانصاف شهدا #عندربهم_یرزقون_اند...
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_محمود_سالاری
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••🎞🌿••
#رزقشـــبــانـــہ✨
🔹منم اون حسرتیِ حرم ندیده
🔹توی زندگیش به غیر غم ندیده
🔹همونی که خیلی وقته کربلا هیچ
🔹دیگه خواب کربلا روهم ندیده
#دلتنگ_حرمم
🎤#سیدرضانریمانی
@sardaraneashgh
روایتی از شهید مدافع حرم
آیت الله بهجت دست روي زانوي او گذاشت و پرسید جوان شغل شما چيست
گفت:
طلبه هستم. آیت الله بهجت فرمود: بايد به سپاه ملحق بشوي و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشي. ️
آیت الله بهجت پرسید اسم شما چیست
گفت:
فرهاد
آیت_الله_بهجت فرمود:
حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا عبدالمهدي بگذاريد. شما در شب امامت امام زمان (عج) به شهادت خواهيد رسيد.
شما يكي از سربازان امام_زمان (عج) هستيد و هنگام ظهور امام زمان(عج) با ايشان رجوع می کنید.
شهید #عبدالمهدی_کاظمی؛ شهیدی که طبق تعبیر آیت الله بهجت برای خوابی که دیده بود، درشب امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در 29 آذر ماه 1394 درسوریه به *شهادت* 🌷 رسید.
@sardaraneashgh
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱السَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ،
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ،
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ،
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ،
بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ،
وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ،
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،
فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🌸شادی روح شهدا 🌷ذکر فاتحه و صلوات🌸
@sardaraneashgh
🌹سلام امام زمانم(عج)
🥀از باغ نشسته در خزان آقا جان(عج)
🥀حرفی بزن و کمی بخوان آقا جان(عج)
🥀زهرا(س)به زمین خورد و علی(ع)را بردند
🥀این جمعه خودت را برسان آقاجان (عج)
💚اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج💚
@sardaraneashgh
✨بعد از شهادت فرهاد منزل پدرم خیلی شلوغ بود و رفت و آمد زیادی انجام میشد. همین حین شخصی روحانی میآید و پاکتی را که میگفت امانتی شهید است به اقوام میدهد.
✨شوهر خواهرم پاکت را که حاوی رسید خمسی دفتر مقام معظم رهبری بود برایم آورد و پرسید: سال خمسی شهید کی بود؟ گفتم: عید فطر بود. اما تاریخ پرداخت خمس را که نگاه کردیم درست چند روز قبل از آخرین اعزام فرهاد بود.
✨فرهاد خمسش را به این روحانی نمیداد اما این دفعه آن قدر عجله داشت که فوری این مدت چند ماه را حساب کرده و پرداخته بود تا حتی به اندازه این مدت هم مدیون نباشد.
✍راوی: همسر شهید
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهید_فرهاد_خوشه_بر
#بهشت_نشین
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گریه های بی امان حاج قاسم سلیمانی... ایام فاطمیه کرمان...💔
@sardaraneashgh
▪️بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود
▪️تا که زد سلسله ی آل عبا ریخت به هم...
◾️ثلث سادات میان در و دیوار افتاد
▪️نسل سادات به یک ضربه ی پا ریخت به هم...
🏴لعنت الله علی قوم الظالمین🏴
@sardaraneashgh
🌷 شهید سیدمحمد حسینزاده 🌷
✍🏻 نشست رو به رویم آرام، متین، موقر گفت: من همینم! نه خانه دارم, نه ماشین. شغلم هم تنها کفاف یک زندگی ساده را می دهد, نه بیشتر...
به خاطر همین هم هرجا رفتم #نه شنیدم ...
جواب شما چیست؟!
گفتم مهم #تقوا ست!
اخلاق و تقوای آسیدمحمد می ارزید به هزار جور خانه و ماشین...
و زندگی ساده ما حوالی سال ۷۷ شروع شد.
✍🏻 زهرا سادات شد دختر اول مان...
بعد او سیدحسین
و آخر هم سیدعلی...
✍🏻 زیادی با بچه ها مهربان و خوش اخلاق بود. همیشه میگفت:خانم... نکند وقتی خانه نیستم خدانکرده تندی کنید با بچه ها !
خانه که بود کم نمیگذاشت در محبت و مهربانی...
ظرف ها را میشست...
غذا درست میکرد...
✍🏻 گه گاه بین حرفهایش ذکر سوریه رفتن را پیش می کشید. مخالف رفتنش بودم. تا دلخوری و ناراحتی ام را می دید حرف را عوض میکرد، میخندید و میگفت شوخی کردم... نمیرم! خیالت راحت!
✍🏻 نقاش ساختمان بود. گفت: میخواهد برود کربلا برای کار یک کاغذ گذاشت پیش رویم و گفت امضای شما برای رفتنم لازم است.
از شوق کارکردنش در کربلا کاغذ را نخوانده امضا کردم.
✍🏻 موقع رفتنش که شد سرانداخت پایین و گفت شرمندتم اما من میروم سوریه نه کربلا...
دلم رضا نبود به رفتنش اما دیگر چیزی نگفتم بعد از مدتی برگشت اما نمیخواست بماند.. آمده بود که برود!
از همه حلالیت گرفت و من را هم راضی کرد و دوباره راهی شد.
✍🏻 زیاد تماس میگرفت احوال مرا میپرسید و بچه ها...
و من هم هربار پشت گوشی التماسش میکردم که برگردد.
✍🏻 آن وقتها سید علی را باردار بودم. بار آخری که زنگ زد گفت اگر برنگشتم حلالم کن... خیلی برای شما در زندگی کم گذاشتم.
گفتم انشاءالله که برمیگردی!
بچه که به دنیا آمد با دلخوری به خواهرم گفتم قرار بود آسیدمحمد خودش را برساند اما نیامد.
خواهرم چیزی نگفت و از اتاق بیرون رفت. وقتی برگشت چشم هایش سرخ شده بود.
✍🏻 حوالی ۴۰ روزگی سیدعلی بود که برادر همسرم گفت ایشان مفقود شده اند، اما خبر نداریم که شهید شدند یا نه!
این حرف را محض آرامش خاطر من زد وگرنه همه خبر داشتند از شهادتش.
مدتی گذشت یادواره ای برگزار شده بود برای شهدایفاطمیون. ما نیز دعوت شده بودیم.
آخر مراسم قرار بود از خانواده شهدا تقدیر شود. به دخترم گفتم بابا که شهید نشده مفقود شده بهتر است برویم!
اما زهراسادات اصرار کرد که بمانیم چون خبر داشت از شهادت پدرش...
بین اسامی ناگهان نام همسرم را صدا زدند:
#شهید_سید_محمد_حسین_زاده
دنیا آوار شد سرم ...
تازه آن موقع بود که خبر را فهمیدم ..یعنی حوالی سه ماه بعد از شهادت ایشان ...
✍🏻 سال ۹۳ شهید شدند و پیکرش بعد از سه سال برگشت حوالی سال ۹۶
حالا حداقل سنگ قبری هست که مرهم زخم دلتنگی هایمان باشد.
اما سیدعلی هنوز گه گاه بهانه میگیرد. میگوید من بابای شهید نمیخوام... بابای واقعی میخوام!
زیاد میبینمش... در خواب، حتی گه گاه در بیداری...
یکبار در آینه دیدمش... لبخند میزد، تا سرچرخاندم نبود.
#شهید_مدافع_حرم
#سید_محمد_حسین_زاده
@sardaraneashgh
#روش_اجرا
#ایده
امر به معروف کردن #غیبت 😍👌
🔸یکی از رفقام میگفت: توی جمع خودمونی نشسته بودم که متوجه شدم مادرم داره #غیبت کسی رو میکنه.🙁
🔹فوری با حالتی مخلوط از شوخی و جدی
گفتم 🥴
مادر جان! ظاهرا خیلی ثوابـاتون زیاد شده ها؟! دارین گونی گونی ثواب میدین به طرف...!
🔸مادرم که متوجه منظورم شد، حرف رو قطع کردند و ساکت شدند😌
🔹ادامه دادم: خب قربونت برم،
حالا طرف اگه مشکلی داره، برید به خودش بگید شاید درست بشه.
👌آره؛ اگه جایی غیبت شنیدم مدل های مختلفی از #نهی_از_منکر رو امتحان کردم که جواب داده.
📌حواسمون باشه که "#گناه_سکوت در برابر غیبت، سخت تر از گناه غیبت کردنه"
اگرچه هر دوش گناهه و #حق_الناس!😨
@sardaraneashgh
شهید جمهور
🔮عملیات
🌹 #شهیدحاج_قاسم_سلیمانی
یک روز با حسین به سمت آبادان میرفتیم. عملیات بزرگی درپیش داشتیم. چندتا از کارهای قبلی با موفقیت لازم انجام نشده بود واز طرفی آخرین عملیاتمان هم لغو شده بود.
من خیلی ناراحت بودم. به حسین گفتم: چندتا عملیات انجام دادیم، اما هیچ کدام آنطور که باید موفقیتآمیز نبود. این یکی هم مثل بقیه نتیجه نمیدهد. گفت: برای چی؟ گفتم:، چون این عملیات خیلی سخته و بعید میدانم موفق بشویم. گفت: اتفاقا ما در این کار موفق و پیروز هستیم. گفتم: حسین دیوانه شدهای. در عملیاتهایی که به آن آسانی بود و هیچ مشکلی نداشتیم نتوانستیم کاری از پیش ببریم آنوقت در این یکی که کلا وضع فرق میکنه واز همه سختتر است. موفق میشویم!
حسین خندهای کرد و با همان تکهکلام همیشگیاش گفت: حسین پسر غلامحسین به تو میگویم که ما در این عملیات پیروزیم.
میدانستم که او بیحساب حرفی را نمیزند. حتما از طریقی چیزی که میگوید ایمان و اطمینان دارد.
گفتم: یعنی چه از کجا میگویی؟ گفت: بالاخره خبر دارم. گفتم: خب از کجا خبر داری؟ گفت: به ما گفتند که ما پیروزیم. پرسیدم: کی به تو گفت؟ جواب داد: حضرت زینب (س). دوباره سوال کردم در خواب گفت یا در بیداری؟ با خنده جواب داد: تو چهکار داری. فقط بدان بی بی به گفت که شما دراین عملیات پیروزخواهید شد و من به همین دلیل میگویم که قطعا موفق میشویم.
هر چه از او خواستم بیشتر توضیح بدهد. چیزی نگفت و به همین چند جمله اکتفا کرد. نیاز هم نبود توضیح بیشتری بدهد. اطمینان او برایم کافی بود.
همان طور که گفتم همیشه به حرفی که میزد. ایمان داشتم. وقتی که عملیات با موفقیت تمام به انجام رسید. یاد حرف آن روز حسین افتادم و به ایمان و قاطعیتی که در کلامش بود؛ و هرگز از این اطمینان به او پشیمان نشدم.
🌷 #شهیدمحمدحسین_یوسف_اللهی
@sardaraneashgh
کـاشروزیبـرسـد،کهبههممژدهدهیم...
یوسـففـاطـمـهآمـد💚
دیـدیـــ....؟!
مـنسـلامـشکـردم...
پاسـخـمدادامـام،😌
پاسـخـشطـوریبـود!!
باخودمزمزمهکردمکهامام...
میشناسدمگراینبیسروبیسامانرا؟!🌱
وشـنـیـدمفـرمـود...:
توهمانیکه«فـــرج»میخواندی...
#اِلٰهیعَظُمَالـبلا...
@sardaraneashgh