eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
8.6هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
7.2هزار ویدیو
122 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
2.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🌹 پسر فاطمه سلام سلام طلب حاجت از شما داریم هر که هستیم یا بدیم یا خوب در دل عشق امام رضا داریم از راه ای آقا بر ضریحت دخیل را بستیم فخر ما این بس است تا محشر در دلمان ،همه همسایهٔ رضا هستیم من که بیمار عشق سلطانم تا قیامت تبم نمی افتد تا نفس روز و شب به سینه بُوَد یا از لبم نمی افتد 💚 أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا 💚 عَلی بنِ موسی الرضا 💖 به حق امام رضا (ع)حاجتتون روا 💖 روزتون امام رضایی، التـماس دعـا ♡••♡••♡••♡••♡ 🦋🦋🦋
💔 <💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ دردناکترین جمله ای که در معرفی مولایمان خواندم این بود... صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ الشَّرِيدُ الطَّرِيدُ الْفَرِيدُ الْوَحِيدُ بچه شیعه! مےدونی یعنی چی؟ یعنی آقامون، مولامون، امام و ولیّ نعمتمون صاحب این امر همان شده شده و است... تعجیل در فرجش 🦋🦋🦋
💔 <💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ دردناکترین جمله ای که در معرفی مولایمان خواندم این بود... صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ الشَّرِيدُ الطَّرِيدُ الْفَرِيدُ الْوَحِيدُ بچه شیعه! مےدونی یعنی چی؟ یعنی آقامون، مولامون، امام و ولیّ نعمتمون صاحب این امر همان شده شده و است... تعجیل در فرجش 🦋🦋🦋
قسمت سوم ایشان در به کمک رفت و در آنجا باهاشون آشنا شد، در سازی سهم بسزایی داشت. 🍃🌷🍃 چند ماه در بود بعد از برگشتن و به دلیل اینکه در از خودش های زیادی نشان داده بود جزو آن زمان شد. 🍃🌷🍃 باشروع ایران و عراق رستمی به کمک ایشان در تشکیل دادند و های هم به این شکل وارد شدند. در   به تبدیل شد. 🍃🌷🍃 بسیجی های آن زمان که از به این آمده بودند وحدود کیلومتراز خود بودند به دنبال دست مهربان ای می گشتند که این دست را در ایشان  یافتند و از آن زمان دیگر برای های بود. 🍃🌷🍃 در خیلی از ها داشت و در بیشتر این ها نیز بود که  میشه چپ در و شدن گوش ایشان در و شدن فقرات در نام برد. 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
☀️🕊🌸﹏🍃 🕊🌸💦 🌸💦 ︴ 🍃 ✅ روایت شهید از شهید محمد تقی سالخورده✅ بسم الله. . . 💠 بعد عقدمون من و آقامحمد رفتیم واسه خرید. . . من دوتا خریدم... یکیش بود که چند بار هـم اما یه روز به من گفت: خانومی:اون رو میدیش به من؟ خوبے به من میده شما و وقتے این شما هـمراهـمه مے گیرم ... گفتم: که میشه... و خودش هـم کرد و شال تو هـر که میرفت یا به مے بست یا گردنش مینداخت ... تو هـم شال بود که بعد برام آوردن ... رو که نگاه میکردم بهش میکردم گاهی توی یا که بودیم بهش نگاه میکردم سالها بودمش، بعدش همون بهش میدادم و میگفتم افتخار میکنم به میبالم که تو 😍😍 ‌‌‌ـ 🦋🦋🦋