خاطرات_شهدا 🌷
🔹دعاهایش درست و کامل اجابت می شد👌. همانطور که دلش می خواست. از خدا خواسته بود که صاحب فرزند #دوقلو شود. وقتی خدا بچه ها را بهمان هدیه داد روز و شب #شکر می کرد.
🔸دوست داشت نسلش محب #اهل_بیت باشند. می گفت: این دخترها برایم از صدها پسر باارزش ترند😍 قبل از به دنیا آمدن بچه ها کمی دستمان خالی شد چون مجبور شدیم پس اندازمان💰 را به یک #نیازمند قرض دهیم. اهل قرض گرفتن هم نبود🚫.
🔹از خدا خواسته بود اگر #بچه ها پر روزی هستند، نشانه ای🍃 برایش بفرستد. همان روزها #حق_التدریس دوره ای که در یک حوزه مشغول بود و اصلا فراموش هم کرده بود🗯، به حسابش واریز شد. آن هم یک مبلغ قابل توجه☑️
🔸بچه ها که به دنیا آمدند😍، زندگی رنگ دیگری گرفت. می گفت #خیر و برکت از وجودشان می بارد. هر وقت نگاهشان می کرد، فقط #خدا را شکر می کرد و بس.
🔹با آنکه عاشق بچه ها بود، وقتی هنوز دو ماهشان تمام نشده بود❌، عازم #سوریه شد. یکی از بستگان در مخالفت با تصمیمش به او گفته بود که حالا نرو، بچه هایت خیلی کوچک هستند. و او در کمال #جدیت پاسخ داده بود که مگر #امام_حسین(ع) بچه کوچک نداشت؟😭
🔸تازه امام فرزندش را به میدان نبرد برد اما بچه های من در #امنیت هستند. اگر نروم شرمنده بچه های امام می شوم😞
🔹شهید پورهنگ با وجود دو #دختر_دوقلو و موقعیت های مناسب داخل کشور حضور در جبهه مبارزه با #تروریست ها را انتخاب کرد✅
💢شهید پورهنگ خطاب به دخترانش نوشت:
✍فاطمه خانم و ریحانه خانم بابا ! بدانید که شما دو گلـ🌺 ، عشق من هستید💞. شما را به اندازۀ تمام ستارگان🌟 #دوست_دارم. اگر شما را تنها گذاشتم برای این بود که فدای #راه_علی (ع) شوم.
✍کودکانی مثل شما به دست کثیف ترین و خبیث ترین👹 حیوانات #انسان_نما قطعه قطعه می شوند و به خدا من #تحمل آن را ندارم😭
#شهید_محمد_پورهنگ
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ...
💐 امروز ۳۱ شهریور ماه سالروز شهادت مدافع حرم" محمد پورهنگ" گرامی باد
🦋🦋🦋
378.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از تبلیغات گسترده ریحون
این#کانالوحتماتاحالاندیدی که عضوش نشدی😋😮
قول میدم با #محصولات_زیبایی ما همیشه #۲۰ سال، از سن واقعیت #بچه تر بزنی😍😱
#پروتز اندام های زنانه بدون جراحی و تزریق🤩💋
https://eitaa.com/joinchat/3812819107C27dadee671
#تکنیک های سفید وخامه ای شدن صورت و... 🥰💃🏃♀
قسمت سوم
ایشان در #کردستان به کمک #شهید #چمران رفت و در آنجا باهاشون آشنا شد، در #آزاد سازی #پاوه سهم بسزایی داشت.
🍃🌷🍃
چند ماه در #کردستان بود بعد از برگشتن و به دلیل اینکه در #کردستان از خودش #رشادت های زیادی نشان داده بود جزو #فرماندهان آن زمان #سپاه #مشهد شد.
🍃🌷🍃
باشروع #جنگ ایران و عراق #بابا رستمی به کمک ایشان #ستادی در #اهواز تشکیل دادند و #بچه های #خراسان هم به این شکل وارد #جنگ #جنوب شدند. در #جنگ #تحمیلی به #بابانظر تبدیل شد.
🍃🌷🍃
#بچه بسیجی های آن زمان که از #خراسان به این #جنگ آمده بودند وحدود #دوهزار کیلومتراز #خانه خود #دور بودند به دنبال دست مهربان #پدرانه ای می گشتند که این دست را در ایشان یافتند و از آن زمان دیگر برای #بچه های #خراسان #بابانظر بود.
🍃🌷🍃
در خیلی از #عملیات ها #شرکت داشت و در بیشتر این #عملیات ها نیز #زخمی بود که میشه #تخلیه #چشم چپ در #بستان و #پاره شدن #پرده گوش ایشان در #سوسنگرد و #شکسته شدن #ستون فقرات در #والفجریک نام برد.
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
قسمت سوم
با شروع جسارت به #حرم #بی بی زینب سلام الله علیها🌷، همسرم گفتند که:دوستانم همه رفتند #سوریه و من هم باید برم.😭😭
🍃🌷🍃
بهشون گفتم نرو😭 با دو تا #بچه کوچیک برام #خیلی سخته😭 زمستون ها این جا خیلی سرده،وبدون شما خیلی سختی می کشیم.😭😭
🍃🌷🍃
بالاخره رفتند😭 ۲#ماه ،#سوریه بودند و ۲۰# روز می اومدن، وقتی #سوریه بودند، هر #یک یا #دوهفته، #یک بار #زنگ می زدند و #دوسه دقیقه #صحبت
می کردیم.😭😭
🍃🌷🍃
۳_۴ سال می رفتند #سوریه، بهشون گفتم دیگه برای ما #سخته نرید😭 ۲#سال نرفتن #سوریه.
🍃🌷🍃
سال ۱۳۹۴# فرزند سوم مون احمدرضا متولد شد، ۱#ماه قبل از تولد احمدرضا رفتن #سوریه ،خیلی نگران بودم، احمدرضا متولد شد، وقتی ۴۰#روزه شد دوباره گفت میرم #سوریه.😭😭
🍃🌷🍃
حالش #دگرگون شده بود😭 نمی تونست از #حرم #دل بکنه😭 بهم #وصیت کرد، خیلی گریه کردم، گفت به خاطر #حضرت زینب (س)🌷 باید برم.😭😭
🍃🌷🍃
می گفت اگر #مظلومیت #حضرت زینب و #حضرت رقیه سلام الله علیها🌷 رو ببینی خودت با دست خودت منو می فرستی.😭😭
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇