💞 راه ملاقات با امام عصر
🌷این را بدانید اگر میخواهید چشمتان جمال مبارک امام زمان (عج) را ملاقات کند، اگر میخواهید لبیک یا حسینتان معنادار باشد، اگر میخواهید اعمالتان قبول باشد و فردای قیامت مقابل بیبی دو عالم حضرت زهرا (س) سرتان افراشته باشد، پشتیبان ولی امر مسلمین حضرت آیتالله امام خامنهای باشید، که او نوری است از انوار رسول الله (ص) که بر حق او ولی و صاحب ماست.
🌹فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم احمد اعطایی
#رفیق_شهید
@shahidnasrinafzall
شهیده نسرین افضل
•• 🫀🪐 . . •| کتاب دختری با روسری آبی |• #شهیده_نسرین_افضل کاندیدای ازدواج راوی: عبد الله حاج مطلب
•• 🫀🪐
.
.
•| کتاب دختری با روسری آبی |•
#شهیده_نسرین_افضل
و به این شکل شد:
_ ای خمینی حسین زمانی
رهبر مسلمین جهانی
یار و غمخوار مستضعفانی
قوت قلب رزمندگانی
چون حسین رهبر انقلابی
جان فدایت ای خمینی رهبر ما
کم نگردد
سایه ی تو
از سرِ ما
مهاباد به مقر سپاه رفتیم. جایی که سابق، کاخ جوانان شهر محسوب می شد. شهر مهاباد برای حضور نیروهای انقلابی بسیار نا امن بود و سپاه در بخش های مختلف شهر مقرهای کوچک داشت تا امنیت رو بر یا کنه. خاطرم هست در میدان گوزن ها و میدان چهار شیر دو تا از این تأمین ها قرار داشت. کار ما تأمین شهر و روستاهای اطراف به لحاظ امنیتی بود. حدود یه ماه در اطراف شهر در ارتفاعات بین مهاباد و میاندواب مستقر بودیم. روزها از ارتفاعات پایین می اومدیم و سلامت جاده رو عهده دار می شدیم.
توی این یک ماه چند روستا رو هم پاکسازی کردیم. از طریق نیروهایی که داشتیم با خبر شدیم نیروهای ضد انقلاب در این چند روستا پایگاه زدن. ما با هماهنگی ارتش این روستاها رو محاصره کردیم و طی یکی _ دو روز درگیری، موفق شدیم اینها رو فراری بدیم.
بعد از یک ماه به سیلوی مهاباد اعزام شدیم. نقطه ی انتهایی شهر بود. این جا
#کتاب_دختری_با_روسری_آبی
به قلم: فریبا طالش پور
ناشر: انتشارات فاتحان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
کپی ممنوع!!!!🚫
🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد 🍃
•• 🫀🪐
.
.
•| کتاب دختری با روسری آبی |•
#شهیده_نسرین_افضل
هم کارمون تأمین بود تا بعد از مدتی به روابط عمومی سپاه منتقل شدم و ضمن کارهای حفاظتی فعالیت فرهنگی هم داشتم. یه روز که به دلیل تردد زیاد و تامین شهری بسیار خسته بودم، توی روابط عمومی به اسلحه تکیه دادم و خوابم برد. همون موقع از سپاه مرکزی زنگ زدن که یکی از معلمین خواهر هنوز در مدرسه محل خدمتش است و بچه های محافظ برای آوردنش از مدرسه نرفتن. اون موقع تعدادی نیروی خواهر از تهران و کرمان در بعضی مدارس به عنوان مبلغ دینی فعالیت داشتن که حفظ امنیت و آمد و شدشان با ما بود. اون لحظه توی خواب بودم که جوان پانزده _ شانزده ساله ای به اسم غلام رضا سلطانی، تلفن سپاه رو جواب داد. بچه ی نجف آباد بود. این دید من خسته ام، صدایم زد و آهسته اسلحه ام رو از زیر دستم کشید و با راننده رفت تا این خواهر رو برگرداند. این ماشین جیبی بود که همیشه باهاش در سطح شهر تردد داشتم و به جز من فرد دیگه ای ازش استفاده نمی کرد. وقتی ماشین به مرکز شهر می رسه، توسط گروهکها متوقف میشه و ماشین رو به رگبار می بندن و غلام رضا سلطانی به جای من شهید می شود!...
بعد از این قضیه بارها در کمین گروهکها قرار گرفتم؛ حتی گرمی گلوله ها را که یکی از دو سانتی گوشم میگذشتن، حس کردم اما هر بار به طریقی نجات یافتم و شهادت نصیبم نشد.
در همین چندماه با آقای شاهنوش آشنا شدم. از نیروهای سپاهی و مأمور در صدا و سیما بود. ارتباط نزدیکی با هم پیدا کردیم. یادمه یه بار ازم پرسید:
_ اگه یه مورد خوب بهت معرفی کنم، ازدواج میکنی؟
منم به شوخی گرفتم و با خنده جوابشو دادم:
_ خب، معلومه.
ادامه دارد...
#کتاب_دختری_با_روسری_آبی
به قلم: فریبا طالش پور
ناشر: انتشارات فاتحان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
کپی ممنوع!!!!🚫
🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد 🍃
🌹زمین همچون قفس میماند
بعضیها آفریده میشوند
برایِ "پرواز"...
شهادت❤️
#شهیده_نسرین_افضل
@shahidnasrinafzall
خوشا آنان ڪہ
در میدان و محراب
#نماز_عاشقی
خواندنـد و رفتنـد ...
عملیات کربلای پنج
@shahidnasrinafzall
سلام مادر!
دوباره روز شد...
شروع شد..
انتظار و انتــظار و
بـاز انتــظار...؟؟؟
هرچند...
مـیدانمـت.....
مادری و یک عُـمر،
چشم به راه پارۀ تنت......
#مادران_شهدا
@shahidnasrinafzall
#شهدا نجواهای ِمارو میشنوند
اشک هایی که در خلوت به یادشان میریزیم رو میبینند؛
چنان سریع دستگیری میکنند که مبهوت میمانی ..
اگر واقعا دل به آنها بسپاری ، با چشم دل عنایتشان را میبینی.
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده 🧡
@shahidnasrinafzall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الصدّیق الشّهید
#کمیک_موشن الصدیق_الشهید، روایتِ دلدادگیِشهدای_دفاع_مقدس به حضرت امام_رضا علیهالسلام
#شهید_حسن_باقری
#چهارشنبه _امام رضایی