eitaa logo
شاهکار ادبی
26 دنبال‌کننده
234 عکس
23 ویدیو
1 فایل
گذشت کار من و یار، شهریارا لیک در این میان غزلی ماند شاهکار از من ارتباط با ادمین: @MaABC11 خوشحال می شویم ابیات شاهکار را برای ما بفرستید
مشاهده در ایتا
دانلود
سوارِ گمشده را از میان راه گرفتی چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی من آمدم که تو را با سپاه و تیغ بگیرم مرا به تیر نگاهی تو بی‌سپاه گرفتی چگونه آب نگردم؟ که دست یخ‌زده‌ام را دویدی و نرسیده به خیمه‌گاه گرفتی! چنان به سینه فشردی مرا که جز تو اگر بود حسین فاطمه! می‌گفتم اشتباه گرفتی شنیده‌ام که تو نوحی! نه، مهربان‌تر از اویی که حُرِّ بد شده را هم تو در پناه گرفتی نشانده‌ای به لبانت، چنان تبسم گرمی که از دلِ نگرانم مجال آه گرفتی چه کرده‌ام، که سرم را گرفته‌ای تو به دامن؟ چه شد که دست مرا از میان راه گرفتی؟ به روی من تو چنان عاشقانه دست کشیدی که شرم را هم از این صورت سیاه گرفتی
آن که پرنقش زد این دایره مینایی کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد @shahkar_adabi
داد جا در دست، چون خاتم، سلیمان، مور را عزت افتادگان از صاحبِ دولت بجاست @shahkar_adabi پ.ن: تصویر برای روز اربعین 1397 (30 اکتبر 2018) است که می توانید با استفاده از گوگل ارث و تنظیم تاریخ، این تصویر را ببینید.
هدایت شده از استوری مذهبی
نوبت حسین آمد، کآورد به میدان رو نُه فلک به جوش آمد، منقلب دو عالم شد @shahkar_adabi
خاکساران بیشتر از فیضْ قسمت می‌برند كلبه‌ی دیوار کوتاهان پر از مهتاب بود @shahkar_adabi
گر نگنجید به ظرفم غمِ او، خُرده مگیر من یکی قطره و سامانِ غمشْ دریا بود! @shahkar_adabi
میان عاشق و معشوق، اگر باشد بیابانی درخت ارغوان روید به جای هر مغیلانی @shahkar_adabi
در راه او نشستیم چندان‌ که خاک‌ گشتیم زین بیشتر چه باشد صبرآزمایی ما @shahkar_adabi
منم پَرِ افتاده ی پرنده ای که پرواز کرده است... @shahkar_adabi
لباس نو نخریدم به شوق آن روزی که رنگ پیرهنم را تو انتخاب کنی @shahkar_adabi
چندان که می‌بینم جفا امید می‌دارم وفا چشمانت می‌گویند "لا" ابروت می‌گوید "نَعَم" @shahkar_adabi
مرغْ سان از قفسِ خاک هوایی گشتم به هوایی که مگر صید کُنَد شهبازم @shahkar_adabi
ما در پیاله عکس رخِ یار دیده‌ایم ای بی‌خبر ز لذتِ شُربِ مدامِ ما @shahkar_adabi
و من مسافرم، ای بادهای همواره! مرا به وسعت تشکیل برگ ها ببرید. @shahkar_adabi
آه چه دیوانه شدم در طلب سلسله ای در خم گردون فکنم هر نفسی غلغله ای آه از آن کس که زند بر دل من داغ عجب بر کف پای دل من از ره او آبله ای @shahkar_adabi
و من در هر پلکی، یکبار دیدنت را می بازم ... @shahkar_adabi
خداحافظ ای برادر زینب به خون غلطان در برابر زینب @shahkar_adabi
بذار سایه ات همیشه رو سرم باشه قرار ما شب جمعه حرم باشه @shahkar_adabi
شوق فناست یا عطش وصل؟! هرچه هست چون آب، بر حرارت آهن نشستن است @shahkar_adabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی میخواند دوش درس مقامات معنوی یعنی بیا که آتش موسی نمود گل تا از درخت نکته توحید بشنوی @shahkar_adabi
سحرگه ره‎روی در سرزمینی همی‌گفت این معما با قرینی که ای صوفی شراب آنگه شود صاف که در شیشه برآرد اربعینی @shahkar_adabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزی به پیر میکـده گفتم که عمر چیست؟ پلـکی به روی هم زد و گفتـا که "هان گذشت" @shahkar_adabi
یک بار هم ای عشقِ من از عقل میندیش بگذار که دل حل بکند مسئله ها را @shahkar_adabi