eitaa logo
شهرستان ادب
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
297 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
37.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ▪️شناخت (سخنرانی دکتر در اردوی ، به بهانۀ روز بزرگداشت حافظ شیرازی) ☑️ @ShahrestanAdab
🔻پناه (شعری از حضرت ) ▪️ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم از بد حادثه این جا به پناه آمده‌ایم ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم تا به اقلیم وجود این همه راه آمده‌ایم سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت به طلبکاری این مهرگیاه آمده‌ایم با چنین گنج که شد خازن او روح امین به گدایی به در خانه شاه آمده‌ایم لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست که در این بحر کرم غرق گناه آمده‌ایم آبرو می‌رود ای ابر خطاپوش ببار که به دیوان عمل نامه سیاه آمده‌ایم حافظ این خرقه پشمینه بینداز که ما از پی قافله با آتش آه آمده‌ایم ☑️ @ShahrestanAdab
🔻می‌خواستم قصه‌ای بگویم که مردم از خواندنش لذت ببرند (نشست نقد و بررسی داستان با حضور ، و در کتابفروشی به‌نشر) ▪️«...فرم و محتوا باید ته‌نشین شود در جایی، شاید در ناخودآگاه هنرمند. به شخصه موقع خلق من فقط و فقط به این فکر می کردم قصه‌ای بگویم که مردم از خواندنش لذت ببرند. جالب است بعداً وقتی خودم به کار رجوع می‌کنم، شگفت‌زده می‌شوم که این را اینجا گفتم، در حالی که آن موقع اصلاً در ذهنم نبود. نمونه‌اش این است که آقای خانی وقتی در جلسه‌ای از هزار و یک شب صحبت کردند من گفتم که چه نکته جالبی دارد می‌گوید، بعد رفتم آن فصل را خواندم دیدم من اصلاً آنجا نوشته‌ام. اینقدر به لحظة لذت بردن خودم و مخاطب فکر می‌کردم اصلاً در ذهنم نبود که این تکنیک را به کار برده‌ام. من بعد از چهل سال یک رمان نوشتم. یک جوان ۱۵ ـ ۲۰ ساله نیستم. چهل سال هنرهای مختلفی کار کردم، کتاب‌های مختلفی خواندم، حتما اینها رفتند یک گَل و گوشه در ذهنم نشسته‌اند...» 🔗 متن کامل این نشست را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11711 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻«جمیله سادات کراماتی»، شاعر توانمند مشهدی درگذشت ▪️متاسفانه باخبر شدیم سرکار خانم ، شاعر توانمند مشهدی، صبح امروز در اثر ابتلا به بیماری سرطان دار فانی را وداع گفتند. موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب و مجموعه شاعران همراه با این موسسه، درگذشت ایشان را به خانواده محترم کراماتی تسلیت می‌گوید و برای آن مرحومه از خدای متعال رحمت و مغفرت طلب می‌کند. گفتنی‌ست از ایشان مجموعه شعر «ماه را دوست دارم که شبهایت را...» به‌جامانده است. ☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شعرخوانی سید (در ستایش پیامبر اسلام به مناسبت سالروز رحلت صلی‌الله‌علیه، حلقۀ شعر ، دی ۱۳۹۳) ☑️ @ShahrestanAdab
🔻شه ذوالعطا (شعری از -اعضاء دوره هفتم - به مناسبت شهادت مجتبی علیه‌السلام) ▪️«آیینۀ جمال و جلال خدا، حسن مبهوت ذات اقدس حق، زابتدا، حسن سر تا به پا تجلی نور هُدی، حسن پا تا به سر حقیقت در حق فنا، حسن در پاسخ «اَلَستُ» سراسر «بلی»، حسن مهرش کنار چشمۀ چشمش روان شده کوه کرم، اَريكۀ آتش‌فشان شده «حکمش مدار دایره کُنْ، فَكانْ» شده خِجلت‌زده سپهر، کران تا کران شده بر سفره‌اش نشسته امیر و گدا، حسن خاک درش به فرق شهان تاج افتخار گوید تبارک‌الله از این خلق، کردگار چون روی او بدیدم و آن زلف تابدار «آمَنْتُ بِالَّذي خَلَقَ اللَيلَ وَ النَّهار» سيّد، زکی، تقی و امین، مجتبی، حسن افتاده دل به دام سیه‌زلف در شکن کز عطر او رسیده نصیبی به هر خُتَن ما را چه جای صحبت از آن شاه پُر مِحَن کو بر دلش نشسته دو صد داغ در وطن وِرد لب غریب به هر کوی «یاحسن!» نقاش جان! به صفحۀ خاکش حرم بکش دستی برآر و خط عدم روی غم بکش پشت فلک ز حُسن حرم نیز خم بکش خیل مَلَک به درب حریمش خَدَم بکش هرچند ساکن است در اوجِ سما، حسن مست شراب جامِ ازل، شاه لَمْ يَزَل نامش هزار مرتبه «احلی مِنَ العَسَل» شمشیرِ شيرِ معركۀ شیر با جمل خيزَد دوباره بانگِ فَفِرُّوا إلَی الجَبَل تا پا نَهَد به معرکۀ اشقیا، حسن او را جمال طلعت شمسش زبانزد است مه‌رو، کشیده‌ابرو و گیسو مُجَعّد است در بُهت رفته عالم و آدم مُردّد است...» 🔗 متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11716 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻‌قهرمان‌ها اجاره‌نشین اند (یادداشت بر اثر تازۀ ) ▪️«...اسطوره به تکرار زنده است. تکراری که در دل رؤیا و تخیل و قصه، ولی گاه در واقعیتِ محض بازآفرینی می‌شود. احتمالا روزی دست تقدیر، در خانه ما را هم خواهد زد. در این بین نقش روایت اهمیتی اساسی دارد. چه بسیار اسطوره‌هایی از تاریخ این ملت که عدم و ضعف روایت و روایت‌گر، پیوندشان زده به خاک و فراموشی. و چه بسیار برساخته تخیلی از اسطوره‌ها و کهن‌الگوها که ادبیات و سینمای غرب در طَبق اخلاص به جهان عرضه کرده و آرمان و تاریخ‌ش را به این ستون‌ها استوار ساخته. به راستی اگر دوربین آوینی، جنگ ما را روایت نمی‌کرد، چه تحریف‌ها و تناقض‌ها و ابهاماتی که دامن جوان جنگ‌ندیده را نمی‌گرفت و چه سیاست‌مدارانی که با وارونه‌سازی تاریخ، سورنوشت ملتی را تغییر نمی‌دادند. این "اجاره نشین" از آن‌هاست که باید ادامه داد. از آن‌هاست که رفته کسی را که تورلیدر حرم‌های سوریه بوده، گیر آورده و از زیر زبان‌ش سرگذشت یک قهرمان بیرون کشیده. قهرمانی که حالا در گوشه گوشه شهر، به شکل پیرمرد میوه‌فروش، لوله‌کش اجاره‌نشین و کارمند اداره بایگانی نشسته و منتظر قلم جستجوگر و زبان روایت‌گری است که بشنود و بنویسد و دانه‌دانه این پازل‌های گم‌شده تاریخ معاصر ایران را سرجای‌ش بگذارد.» 🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11713 ☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻«جمیله سادات کراماتی»، شاعر توانمند مشهدی درگذشت ▪️متاسفانه باخبر شدیم سرکار خانم #جمیله_سادات_کرا
🔻نذر ضریح (شعری از زنده‌یاد سرکار خانم در سالروز شهادت علیه‌السلام) ▪️دلم گرفته چگونه تو را صدا نکنم غریب و غم‌زده باشم رضا رضا نکنم غریب و غمزده باشم میان صحن‌و‌سرا دلم، کبوتر پربسته را رها نکنم شکسته‌های دلم را چگونه همسایه روانۀ حرم و گنبد طلا نکنم به شکوه با گله گفتم نگاه کن گفتی: به زائر حرمم می‌شود نگاه نکنم دلم که نذر ضریح تو بود آوردم به نذر خویش مگر می‌شود وفا نکنم ☑️ @ShahrestanAdab
🔻شهسواری: ایران‌شهر وام‌دار خاطره‌نویسان و نویسندگان پیش از خود است (نشست رونمایی سه جلد اول رمان با حضور و ) ▪️«...معمولاً اسم گذاشتن برایم بسیار سخت است و این کتاب نیز تا مدت‌ها اسم نداشت. ایران‌شهر اسم بزرگی بود و بضاعت من اندک. ظرف و مظروف به هم نمی‌خورد اما وقتی جلوتر رفتم و فهمیدم قرار است چه رمانی بنویسم به خودم قول دادم حاصل چیزی شود که در خور این نام باشد. فضای رمان هم این اجازه را به من می‌داد. از صدسال پیش جنوب خوزستان مرکز اقوام ایرانی بوده است؛ آبادان به خاطر پالایشگاه و خرمشهر به خاطر بندر بودنش. و نیز وقتی جنگ شروع شد مردم از تمام نقاط ایران برای دفاع به آن‌جا آمدند. بیش از ده کتاب در حوزه خاطرات جنگ منتشر کرد‌ه‌ام که برخی از آن‌ها در همین ایران‌شهر استفاده شده. مثلا خاطرات یکی از کلاه‌سبزهای نوهد که ۲۱ ساعت با او مصاحبه کردم. ضمن آن که فصل‌های مبسوطی در اولین و ششمین رمانم در جنگ می‌گذرد...» 🔗 مشروح این نشست را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11707 🔗 «ایران‌شهر» را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
🔻شیخی ظلمات (شعری از ) ▪️«شیوخی از شوخ و عفونت شوخی‌ای تاریخ درهم شدۀ پلشتی و شوریده مغزی فرمانروای نیابتی نفت سیاه و کوفت و ظلمات دل، آخرین از آل نهی شده‌ها و منکرات و نکراء وزش شهوات و هیچ دلقکی برده که سلطان نامت دادهاند وزش شهوات و بزدلی این تنها پیراهنت نیست که تن‌پوش فاحشگان است جسمت در صحنه جهان استریپ تیز می‌کند روحت برهنه میشود و این قلب هرجایی که یک دنیا را به تماشا می‌خواند: شب فروافتاده بر عقلی هدرست پیچاپیچ روده پر از مدفوع به جای مغز نوکری با تاج‌عمامه‌ای از آتش چهره‌ای با هفت پستان سگ هار با قلاده‌ای تا سعیر با تقدیری ملعون این توست غلامی که امیر امارات نانت دادند فرمانروای اوهام جنایت و دم شیاطین درنده آموختۀ هند جگرخوار حیوان دستاموز سرمایه جهانی دنبالۀ بنی‌امیه ادامه یزید سرخ‌باد کوه صهیون و خون دامنگیر کودکان یمن، چشمانت، را لو می‌دهد فرمانروای فاضلاب دنیای دون موش بوی‌ناک جنایت و خیانت وزغ باد شده‌ای که پنداشته گاو است...» 🔗 متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11721 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻 فراخوان ثبت نام در نهمین دوره آموزشی با تدریس دکتر 🔗 صفحه ثبت‌نام: adabbook.com/ثبت-نام-دوره-آموزشی-عناصر-داستان 🔗 اطلاعات بیشتر: shahrestanadab.com/Content/ID/11717 ☑️ @mdrsroman ☑️ @ShahrestanAdab
🔻غریب‌تر (شعری از به مناسبت فرارسیدن سالروز شهادت علیه‌السلام) ▪️حسن شدی که کریمان فقط دوتا باشند دوتا کریم در عالم برای ما باشند حسن شدی که اگر از بقیع برگشتند کبوتران همه راهی سامرا باشند دلیل خوشۀ انگور عسکری این است که تاک‌ها ننشینند، روی پا باشند حسن شدی که میان مُضیف چشمانت تمام شهر به عشق شما گدا باشند حسن شدی که به هنگام بردن نامت بقیع آمده‌ها یاد مجتبی باشند حسن شدی که شبیه بقیع اینجا هم همیشه گنبد و گلدسته سر جدا باشند حسن شدی که شبیه بقیع، خُدامت به دور قبر تو ذراتِ در هوا باشند حسن شدی که غریبی غریب‌تر باشد که زائران تو در بین کوچه‌ها باشند حسن شدی که غریبی به اوج خود برسد که خادمان تو در شهر کربلا باشند ☑️ @ShahrestanAdab
🔻سرجوخه (داستانی کوتاه از براتیگان با ترجمۀ ) ▪️«روزگاری‌ دلم‌ می‌خواست‌ ژنرال‌ شوم. سال‌های‌ اول‌ جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ که‌ در تاکوما به‌ مدرسه‌ ابتدایی‌ می‌رفتم، بسیج‌ عمومی ‌بازیافت کاغذ راه‌ انداخته‌ بودند که‌ همه‌چیزش‌ به‌ ارتش‌ شباهت‌ داشت. خیلی‌ جالب‌ بود و کارها را این‌طور تقسیم‌ کرده‌ بودند: اگر بیست‌‌و‌پنج‌کیلو کاغذ تحویل‌ می‌دادی‌ سرباز می‌شدی، با حدود سی‌‌و‌پنج‌کیلو کاغذ سرجوخه. پنجاه‌‌کیلو کاغذ به‌ نوار سرگروهبانی‌ ختم‌ می‌شد. هرچه‌ وزن‌ کاغذ بالا می‌رفت‌ درجه‌ اعطایی‌ ارتقاء می‌‌یافت، تا آن‌که‌ به‌ ژنرالی‌ می‌رسید. گمانم‌ برای‌ ژنرال‌ شدن‌ یک‌تن‌ کاغذ لازم‌ بود، نمی‌‌دانم‌ شاید هم‌ نیم‌‌تن. مقدارش‌ را دقیقاً‌ نمی‌‌دانم‌ اما اول‌ کار جمع‌ کردن‌ کاغذ لازم‌ برای‌ ژنرال‌ شدن‌ سخت‌ به‌ نظر نمی‌‌رسید. از کاغذهای‌ ولوی‌ زیر دست‌وپا شروع‌ کردم. همه‌‌اش‌ شد یکی‌‌دوکیلو. راستش‌ ناامید شدم. نمی‌‌دانم‌ از کجا به‌ سرم‌ زده‌ بود که‌ خانه‌ پر از کاغذ است...» 🔗 ادامۀ این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11724 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻خاتم (شعری از تقدیم به پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) ▪️روی هر صدایی نام تو را می­نویسم به خاطر سنگریزه­های صدات وقتی كه قرن‌­هاست سخن می­گویی به خاطر هر تكه ماه كه روی نجوای شبانه‌­ات یافتم به هوای زیبایی كه در چشم‌­هات مرور می­شد برای كودكانی كه در نامت چشم گذاشتند به خاطر حسرت كه از جای خالیت برخاست گذشتی و گل‌­های از قدیم دوباره شدند رودخانه تعبیر چشم آدم شد ابراهیم شعله کشید موسی شنید عیسی کلام شد این ستاره‌بازی از روبه‌روی شما آغاز گشته است اكنون سلام كه در كنار هر جوابت تمدنی به راه می­افتد تنی كه بر تو نماز می­برد حرف‌به‌حرف شراب می­شود 🔗 را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: adabbook.com/صدای-بهتر-زخم ☑️ @ShahrestanAdab
🔻از کشته‌خانه تا پست طهران (یادداشت بر رمان در پرونده‌پرترۀ ) ▪️«..."پست تهران" از کودتای ۲۸مرداد آغاز می شود و به قیام ۱۵خرداد ختم می‌شود. از افسر ناسیونالیسمی که چیزی به سرهنگ شدنش نمانده تا همین مردی که نشسته در حجره و در انتظار رفقایش است تا بیایند و از هر دری حرف بزنند، غزلی بخوانند، شیر و شکری بنوشند و باز بروند سراغ کار خودشان. رفقایی که از هر دسته و تباری هستند، مسلمان، ارمنی، عباپوش و کروات‌زن. خوبی سرهنگ این است که با هر آدمی توانایی برقراری ارتباط دارد جز خانواده‌اش. این اعتماد به نفس نهفته در حرکات و رفتارهایش شاید ماحصل شغلی باشد که در گذشته داشته. سرهنگ یدالله صفری هیچوقت سرهنگ نشد. یعنی نشد که بشود. از همان روزی که تانک را سپرد به تظاهرکنندگان، سردوشی‌هایش را کند و در خیل عظیم جمعیت گم شد. مخالفان مصدق هیچکس را بی‌نصیب نگذاشتند، خیابان به خیابان می‌رفتند و همه چیز را آوار می‌کردند...» 🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11729/ 🔗 آثار «هادی حکیمیان» را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: www.adabbook.com ☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ▪️شعرخوانیِ زنده‌یاد در رثا و ستایش حماسهٔ حضرت زینب سلام‌الله‌علیها (پرونده‌پرترهٔ قیصر امین‌پور ‌و‌ پروندهٔ ) ☑️ @Shahrestanadab
🔻هوای بودنت (شعری از ) ▪️باید کنارِ چشم تو دریا کنم خود را یا غرق در آغوش تو حاشا کنم خود را با بوسه‌ای آتش بکش بر پیکر سردم تا در میان شعله‌ات معنا کنم خود را در چشم‌های تو به دنبال خودم هستم بانو کمی مهلت بده پیدا کنم خود را بانو کمی مهلت بده، در خود گره خوردم آیینه بر تن کن که از خود وا کنم خود را من خیمه‌ای خالی، اسیر گردباد شک باید بیایم در دلت بر پا کنم خود را ویرانه‌ام با هر چه بادا باد می‌آیم تا در هوای بودنت زیبا کنم خود را وقتی که هستی هم هراس رفتنت اینجاست باید میان لحظه‌هایت جا کنم خود را ☑️ @ShahrestanAdab
🔻قطار لرزان (داستانی کوتاه از کتاب ؟ اثر در پروندۀ ) ▪️«با خودم می‌گویم امکان ندارد در آمریکا بروم دکتر. این فکر را باید از کله‌ام خارج کنم. سرم را از زیر پتو بیرون می‌آورم تا خنکای نسیم ماه مارس به صورتم بخورد. لرزم می‌گیرد و دوباره می‌روم زیر پتو تا لابه‌لای رطوبت و بخار دستگاه بخور نفس بکشم. چند بار سرفه می‌کنم و با خودم می‌گویم حتی اگر یک درصد هم قرار باشد دکتر بروم کجا را بلدم؟ شش‌ماه بیشتر نیست که این‌جا آمده‌ام. سعی می‌کنم حواسم را از سرماخوردگی و گلودرد پرت کنم و خودم را با عکس‌های اینستاگرام مشغول کنم. دخترخاله‌ها و دخترعمه‌ها و دوست‌های قدیمی‌ام را می‌بینم و عکس‌های دورهمی و میهمانی‌ها و جشن تولدهایشان را. وقتی دقت می‌کنم می‌بینم همگی بینی‌های ظریف و بقاعده دارند، که در بعضی‌هایشان اگر دقیق شوی جای عمل جراحی مشخص است و در بعضی دیگر بسیار دقیق و بی‌عیب در آمده...» 🔗 ادامۀ این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11731 ☑️ @ShahrestanAdab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شعرخوانی در شب شعر ، بهمن ۱۳۹۱ (به مناسبت سالروز میلاد پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) ☑️ @ShahrestanAdab
🔻شعرهای صادقانه (شعری از به مناسبت میلاد علیه‌السلام) ▪️با نگاه روشنت پلک سحر وا می‌شود تا تبسم می‌کنی خورشید پیدا می‌شود خط به خطّ صفحۀ پیشانی‌ات اشراقی است صبح صادق در همین تصویر معنا می‌شود فیلسوفان را اشارات تو عاشق می‌کند آرزومند شفایت ابن‌سینا می‌شود مست از یاقوت سرشار کلامت می‌شویم با جواهرهای نابت فقه پویا می‌شود از حدیثت عالمان اعجاز را آموختند هر که یک دم با تو بنشیند مسیحا می‌شود احسن‌الصدق است هر بیتی که در وصف شماست شعرهای صادقانه بهترین‌ها می‌شود 🔗 را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: adabbook.com/هیاهو ☑️ @ShahrestanAdab
🔻عشق و جنگ و دیگر هیچ (یادداشت بر رمان اثر ) ▪️«ادبیات همیشه آینه‌ای برای انعکاس دغدغه‌های مشترک ملت‌ها و راهی برای همدردی و گاه به وجود آوردن جریان‌ها یا ضدجریان‌ها بوده است. یکی از جریان‌های مهمی که در اثر وجه اشتراک ملت‌ها به وجود آمده "ادبیات جنگ" است. اگر بخواهیم پیشینه "جنگ" را بررسی کنیم شاید به پیدایش بشر نخستین و کتب دینی و قصص پیامبران و جنگ‌هایی ملموس‌تر مانند جنگ‌های صلیبی و حملات پادشاهان برای کشورگشایی و غیره برسیم اما برای بررسی سیر "ادبیات جنگ" بدون شک می‌توان از جنگ جهانی اول و دوم و تمامی وقایع هولناکی که در آن زمان اتفاق افتاده است نام برد، که رفته‌رفته "ادبیات جنگ" را جزء لاینفکی از ادبیات و تاریخ ملت‌ها قرار داده...» 🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11733 🔗 این اثر را از فروشگاه اینترنتی تهیه نمایید: adabbook.com/وضعیت-بی-عاری ☑️ @ShahrestanAdab