eitaa logo
شهرزاد داستان‌📚📚
2.1هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
59 ویدیو
233 فایل
پاتوق دوستداران داستان نویسی استفاده از مطالب با حفظ لینک کانال آزاد است. مدیر کانال: فرانک انصاری متولد ۱۴۰۱/۷/۱۱🎊🎊🎉🎉 برای ارتباط با من @Faran239 لینک ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17323748323533
مشاهده در ایتا
دانلود
روزنوشت نوشته عزیزالله محمدپور ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️    شنبه ۸ دی      از قالیشویی تماس می گیرند که؛ ماشین فرستادند برای دریافت قالی. بعد از سه ساعت تاخیر، وقتی راننده،طلبکارانه از نحوه لوله بندی ام اعتراض می کند، می گویم:« اگه هنری در بسته بندی داشتم، کارگر فرش شویی می شدم، نه کارمند دولت.» کم می آورد و با عجله قالی ها را به دوش می کشد و می رود. یک شنبه ۹ دی    عصر، زنگ خانه به صدا در می آید.از قاب  آیفون دوستی را که مدت ها از او بی خبر بودم ، می بینم. به تصور اینکه می خواهد بدهی اش را پرداخت کند، شادمان خیز بر می دارم سوی حیاط. اما دوست گم گشته ام، تنها گل رویم را می بوسد و طلب حلالیت می کندبخاطر اعزام عاجلش به حج. همین! دوشنبه ۱۰ دی می روم مراسم نقد و بررسی کتاب« صدای پاروها» درکتابخانه شهیدان نجاریان، حضور انبوه اهل قلم و جوان به حیرتم وا می دارد. نویسنده کتاب، جناب صادق کیان نژاد است و بخشدار گتاب. آرزوی می کنم؛ ای کاش کافه مسئولین ما، از اهالی فرهنگ و هنر باشند! سه شنبه ۱۱ دی      ماشینم را می برم مکانیکی.همزمان موبایل قورباغه ای استاد مکانیکی زنگ می خورد و به محض باز کردن گوشی شروع می کند به فحاشی و حرف های رکیک و و زشت. بعد گوشی را می بندد و رو به من می گوید: «خواهر.....ادب نداره،به من میگه نامرد.» چهارشنبه ۱۲ دی     برای تولید فیلمی مستند  با چوپانی میانسال مصاحبه می کنیم.اما دچار هول و لکنت زبان می شود. من برای اعتماد به نفس او پشت دوربین، می ایستم و به نشانه تایید سرم را مدام تکان می دهم. یه هو، از خنده ریسه می رود و می گوید:« تو چه خوب مثل بز سر می جنبونی!» پنج شنبه ۱۳ دی شش صبح گوشی ام زنگ می خورد. دوست گرمابه و گلستانم است.به گمان اینکه می خواهد همراهی اش کنم برای ورزش صبحگاهی، پاسخ نمی دهم. یک ساعت بعد،پیام می فرستد:« رفتم کله پاچه گرفتم؛ هم برای منزل، هم شما. چون جواب ندادی،ناچار با عیالات صرفشان نمودیم. دلت آب!» بدجوری حالم گرفته می شود! جمعه ۱۳ دی    داستانکی کوتاه و زیبا ازمجله کاریکلماتور؛ اولین سوال حوا از آدم:   _چی بپوشم؟ @shahrzade_dastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان چیست؟
داستان چیست؟ ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ حال قالب داستان را پیش رو داریم که در عین برخورداری از نقاط مشترک با قالبهای دیگر تفاوتهایی اساسی نیز با آنها دارد. در این قالب هدف ثبت واقعیت نیست. اگرچه بهره گیری از آن در هنگام ضرورت ممکن و شدنی است این قالب قصد آن دارد که به مدد تخیل و از طریق پرورش یک حادثه به شکل دلخواه ،نویسنده هرچه بیشتر بر احساس خواننده تأثیر بگذارد. اگرچه) در کنار تأثیر حسی راه برای انتقال اندیشه و تأثیری فکری نیز باز است. دو ویژگی داستان را از دیگر قالبهای نگارشی متمایز می سازد. الف- بهره گیری از تخیل ب احساس برانگیزی اگر بخواهیم این تفاوت را به شکل دیگری نشان دهیم باید بگوییم داستان یک قالب هنری است ولی قالبهای دیگر اگرچه هر یک وسیله برای ارتباط کلامی به شمار میروند اما قالبی هنری زیبا و حس‌برانگیز نیستند خواهید گفت: گاه مطالعه مقاله گزارش و دیگر قالبها نیز به شدت حس ترحم خشم و یا عاطفه را در ما برمی انگیزد بر این مبنا ویژگی (انگیزش احساس را نمیتوان منحصر به قالب داستان قلمداد نمود. در پاسخ خواهیم گفت شک نداریم که قالبهای نگارشی دیگر غیر از (داستان نيزگاه احساس برانگیزند، اما اولاً احساس برانگیزی لازمه تفکیک ناپذیر این قالبها نیست یعنی میتوان مقاله و گزارش و خاطره ای داشت که برانگیز نباشد همچون مقاله ای که در موضوع تأثیر ورزش بر سلامتی انسان بحث میکند. نکته دوم این که حس برانگیزی در گزارش و مقاله و خاطره اگر واقع شود بیش از هر چیز معلول این است که به واقعیتی بیرونی و قابل لمس اشاره میکنند که زاییده تخیل نیست. مثلاً وقتی نویسنده ای در مقاله اش آماری وحشتناک از تعداد کودکان سرراهی و پرورشگاهی و بی سرپرست ارائه میدهد ما به عنوان خواننده چون با واقعیتی عریان و رعب انگیز و تلخ که هم اینک در منطقه اقامتمان حضور دارد روبرو میشویم و از زندگی خود و نزدیکانمان در چنین محیطی احساس ناامنی و تشویش میکنیم طبیعی است حس ترحم اندوه و ترس در وجودمان بیدار شود. بنابراین در چنین نوشتهای قلم و روان و خیال شورانگیز و ذهن قصه پرداز نویسنده نیست که موجب ایجاد چنین حسی در ما میگردد اما در داستان نویسنده به یاری تخیل قوی و توان و تجربه ای که در داستان پردازی دارد. خواننده را در بند جاذبه‌های دوست داشتنی اسیر می سازد. در چنین حالی ،اندوه لبخند و تحسین خواننده بیشتر معلول تدابیر و فنونی است که در پرداخت داستان به کار گرفته شده است. هنر بعضی داستان نویسان تا به آن حد است که واقعهای تخیلی و غیرواقعی را چنان پرداخت میکنند که بعید نیست اگر خواننده با همین حادثه در دنیای واقعیت روبرو شود تا این اندازه تحت تأثیر قرار نگیرد. بالاخره سومین نکته اینکه حس برانگیزی قالب های نگارشی (غیرداستان ناشی از این است که نویسنده راه تازه ای را انتخاب می.کند به این معنی که در عین نقل واقعیت و حفظ سندیت از بیانی هنری و پرداختی دلنشین نیز بهره میگیرد به عبارتی دیگر او در ترسیم لحظه ها صحنه ها و آدمها بی این که پا از دایره واقعیت بیرون نهد. از شگردها و ترفندهای تأثیرگذار و دل انگیز ادبی هم یاری می گیرد. این مولود دو رگه را میتوان گزارش هنری و یا تاریخ یا نثر هنری نامید در تاریخ ،بیهقی، آثار دکتر علی شریعتی و مقالات و سفرنامه‌های جلال آل احمد و نیز مقاله فیل مست از جرج اورول به نمونه هایی از این دست برمی خوریم که در عین واقعیت واقعیت از نظر نویسندگانشان از قالبی هنری و نثری حس‌برانگیز نیز برخوردارند. 📚شیوه های داستان نویسی ✍ پروانه میرزایی @shahrzade_dastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در حال خواندن این کتاب هستم. متن کتاب حاوی توصیفات فوق‌العاده زیبا، حرفه‌ای و جذاب هست و به نظرم برای یادگیری نحوه نوشتن توصیف در داستان میتونه خیلی کمک‌کننده باشه. ارسالی خانم رویا سیف @shahrzade_dastan
یک قاچ کتاب📚📚📚
یک قاچ کتاب📚📚📚 این معمایی همیشگی است که چرا هیچ زنی کلمه ای از آن ادبیات فوق العاده را ننوشته در صورتی که بیشتر ،مردان میتوانستند سرود و غزلی بسرایند از خود پرسیدم زنان در چه شرایطی زندگی میکردند زیرا داستان و تقریبا هر کار خلاق و ذهنی مثل ریگ از آسمان نمیبارد چه بسا در مورد علم نیز صدق میکند. داستان مانند تار عنکبوت است که شاید اتصالی بسیار ظریف و اندک داشته باشد ولی با این حال به چهار گوشه زندگی وصل است. این اتصال اغلب نامحسوس است؛ برای ،نمونه نمایشنامههای ،شکسپیر، انگار به خودی خود کاملاند و بدون هیچ اتصالی در هوا آویزان اند. اما هنگامی که تار عنکبوت کج و کوله میشود به گوشه ای گیر میکند یا از وسط پاره میشود، به یاد می آورم که این تارها را موجودات غیر مادی در هوا نتنیده اند بلکه حاصل کار انسانهای رنج کشیدهاند و به چیزهایی به شدت مادی وابسته اند مثلا به سلامتی و پول و خانه هایی که در آن زندگی زنان از آغاز خلقت همچون فانوسی در آثار همه شاعران درخشیده.اند در میان نمایشنامه نویسان كلا يتمنسترا آنتیگونه ،کلئوپاترا لیدی ،مکبث ،قدر، کرسیدا، رزالیند دزدمونا، دوشس ،مالفی و در میان نثرنویسان میلمانت کلاریسا بکی ،شارپ آنا کارنینا اما بواری و مادام دوگورمانت اسمها به ذهن هجوم میآورند و هیچ کدام آنها یاد آور زنی نیست که از نظر هویت و منش چیزی کم داشته باشد در واقع اگر زنان تنها در داستان مردان وجود داشتند تصویری که از آنها در ذهن نقش میبست موجودی بود بینهایت مهم؛ بسیار متنوع؛ قهرمانگونه و میانه رو؛ با شکوه و پست؛ بیاندازه زیبا و بسیار وقیح، بزرگ همچون مردان و به عقیده بعضیها حتی بزرگتر اما این زن داستان است. زنی ،واقعی همان طوری که پروفسور تريلون متذکر میشود. کتک میخورد و در اتاق زندانی میشد و بدینسان اوی عجیب و مرکب پدیدار میشود. موجودی که از نظر خیالی و ذهنی اهمیت به سزایی دارد؛ ولی در واقع کاملا بی اهمیت است. او که در همه کتابهای شعر حضور دارد؛ اما از تاریخ کلا غایب است. او بر زندگی شاهان و فاتحان داستان حکم فرمایی میکند ولی در واقع برده‌ی هر پسری بوده که والدینش حلقه ای به زور به انگشت او میکردند برخی از مؤثرترین کلمات برخی از عمیق ترین افکار در ادبیات از زبان او جاری میشود؛ ولی در زندگی واقعی به سختی میتوانسته بخواند، به ندرت میتوانسته بنویسد و دارایی مطلق شوهرش بوده است. 📚اتاقی از آن خود ✍ويرجينيا وولف @shahrzade_dastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اخبار کانال شهرزاد
تبریک به دوست خوبم خانم زهرا ملک ثابت عزیز بابت چاپ کتاب جدیدشان. قلمتان سبز و مانا دوست خوبم. 🍀🍀🌹👏👏 سفارش کتاب به آیدی زیر @zisabet @shahrzade_dastan
«سردار ایرانی» منتشر شد https://farsnews.ir/KetabeJamkaran/1735798324251241782 تبریک به استاد موسویان عزیز بابت چاپ کتاب جدیدشان. موفقیت‌تان روزافزون استاد عزیز. 🙏 @shahrzade_dastan