؛﷽؛
؛┄┄┅┅┅┅┄┄
✳️ #رساله_معراجیه_ابن_سینا
✳️ #بخش_اول
#پست_شماره۱
؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄
👈 هر مقصدی، راه مشخص و معینی دارد برای رسیدن؛
و اگر برای رسیدن به مقصود و مقصدی، از راه مناسب اقدام نشود، سرانجامی نخواهد داشت.
اگر کسی فکر کند که جسم آدمی می تواند به جایی برسد که عقل رسیده، سخت در اشتباه است چرا که جسم نمی تواند به آنجایی برسد که عقل رسیده، چون شیوه ی وصول عقل به مقصد، نه متکی به مدّت است، نه متکی به زمان، نه متکی به ابزارآلات.
جسم، جوهری کثیف است، قصد بالا ندارد. اگر بخواهد رو به بالا برود، جز عَرَض نیست و حرکتش قهری است.
@shakhehtoba
مقصد هر مسیری به دو شیوه است، یا محسوس است یا معقول.
یعنی یا با حس باید رسید یا با عقل.
محسوس را حس به مقصد می رساند و معقول را عقل.
بلندی و بالایی، دو گونه است یا معقول است یا محسوس.
بلندی و علوّ و بالایی محسوس، با نظر به قامت و ارتفاع آن محسوس ادراک می شود؛
بلندی و علوّ و بالایی معقول، با نظر به مرتبه و شرف آن معقول، ادراک می گردد.
◀️ ادامه دارد....
؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄
#رساله_معراجیه_ابن_سینا
#علامه_حسن_زاده_آملی
🌹کانال شاخه طوبی 🌹
👇👇👇
@shakhehtoba
https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید لطفا فوروارد شود کپی با ذکر لینک 🙏💢
؛﷽؛
؛┄┄┅┅┅┅┄┄
✳️ #رساله_معراجیه_ابن_سینا
✳️ #بخش_دوم
؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄
👈 عروج و تعالی و اعتلا و بالا رفتن، دو گونه است:
یا جسم، بالا می رود به بالاترین حدّ محسوس می رسد؛
یا روح بالا می رود و به مدارج بالای معقول می رسد.
جسم اگر بخواهد به یک مقصود عالی و متعالی و بالا، حرکت کند؛ از طریق انتقال و قطع مکان و اختصاص یک زمان مشخص، میسر می گردد؛
ولی اگر مقصود، معقولات باشند، می بایست روح به سمت عقل حرکت کند نه اینکه جسم، قدمی بردارد.
هر چیزی به مرکز خود گرایش می یابد و کشیده می شود؛ قوه ی ادراک، اگر بر مرکب عقل سوار شود، سریعتر به مقصود می رسد.
پس ادراک معقول، کار عقل است نه کار حس؛ نظر در معقول، کار روح است نه کار جسم؛
پس معراج دو گونه است:
یا جسمی با قوه ی حرکت، رو به بالا برود و برتر از قبل خود شود؛
یا روحی با قوه ی فکری، به معقولات اعتلا یابد.
معراج پیامبر، جسمانی نبوده است زیرا که مقصود، حس نبوده بلکه معراج، روحانی بوده زیرا که مقصود، علیّ و عالی و اعلی بود.
◀️ ادامه دارد.
؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄
#رساله_معراجیه_ابن_سینا
#علامه_حسن_زاده_آملی
#اختصاصی_کانال
🌹کانال شاخه طوبی 🌹
👇👇👇
@shakhehtoba
https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید لطفا فوروارد شود کپی با ذکر لینک 🙏💢
؛﷽؛
؛┄┄┅┅┅┅┄┄
✳️ #رساله_معراجیه_ابن_سینا
✳️ #بخش_سوم
؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄
👈 مهتر بهتر کائنات، صلّی الله علیه و آله و سلّم می فرمایند:
شبی در خانه بودم؛ رعد و برق بود. صدای هیچ حیوانی نمی آمد و هیچ پرنده ای در سفر نبود. هیچ کس بیدار نبود. ما بین خواب و بیداری بودم؛ میل به ادراک حقائق داشتم؛ و در شب نیز مردم فارغ ترند و مشغولیتهای بیهوده و موانع حسی همه منقطع اند.
آن شب، میان حس و عقل بودم. به بحر علم در افتادم. شبی بود با رعد و برق. یعنی هفت مدد عِلوی غالب بود تا قوّت غضبی و نفسانی مرده شد و قوّت خیالی از کار خود ایستاد و فراغ بال، غلبه یافت بر مشغولیت.
ناگاه جبرئیل در صورت خویش، با بهاء و عظمت، چنان فرود آمد که خانه روشن شد. یعنی قوّت روح قدسی، به صورت امر، به من پیوست. اثرش آنچنان در من ظاهر شد که تمام قوای روح ناطقه ام، تازه و روشن گشت.
جبرئیل در صورتی سپیدتر از برف و روی نیکو و موی جعد بر من ظاهر شد که بر پیشانی اش ، با نور، نوشته بود: لا إله إلا الله محمد رسول الله؛ چشمانش از نور تنگ شده بود؛ ابروانی باریک داشت و هفتاد هزار دانه از یاقوت سرخ، از او فرو می ریخت و ششصد پَر از مروارید، با خوشه هایی از هم گشاده.
یعنی:
به تجرّد عقل، چنان جمال و حُسن در بصیرت یافتم که اگر اثری از آن جمال بر حسّ جاری کنند بهتر از این نمی توان وصف کرد. تشبیه معقول به محسوس آن، اینگونه است.
اینکه از نور، بر پیشانی اش لاإله إلا الله نوشته بود، یعنی چنان نورانی بود که هرکه چشمش به جمال و نورانیت او بیفتد، ظلمت شرک و شکّ و تعلق از درونش زائل می شود. و در اثبات صانع، به یقین و تصدیق به درجه ای می رسد که بعد از آن در هر مصنوعی نگاه کند، توحیدش بیشتر و بیشتر شود. ...
◀️ ادامه دارد...
؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄
🌹کانال شاخه طوبی 🌹
👇👇👇
@shakhehtoba
https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید کپی با ذکر لینک 🙏💢
؛﷽؛
؛┄┄┅┅┅┅┄┄
✳️ #رساله_معراجیه_ابن_سینا
✳️ #بخش_چهارم
؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄
👈 (ادامه ی مطلب قبلی):
جبرئیل، از چنان جمال طاهری برخوردار بود که اگر کسی هفتاد هزار گیسوی پریشان زیبا، معطر به بهترین عطر و بوها بنماید، به حُسن و جمال او نرسد.
از چنان سرعتی برخوردار بود که گویی سیصد هزار بال و پر داشت و می پرید.
وقتی جبرئیل به من رسید، مرا در آغوش گرفت و میان دو چشم مرا بوسه زد.
وقتی این قوّت قدسی و روحانی به من رسید، مرا مورد ملاطفت قرار داد و به کشف خود راه داد و با عزّت و احترام به من لطف کرد و ازینرو چنان شوقی در دلم ایجاد شد که قابل وصف نیست.
جبرئیل به من گفت: از عالم حسّ خارج شو، که عالمهای مافوق در انتظار توأند.
از عوالم مادون جدا شو، بیدار و هشیار و آگاه، تا به علم مجرّدات و مفارقات دست یابی. من هم مشفقانه تو را راهبری خواهم کرد.
برخیز.
آرام باش و در سکون. که من برادر و همراه توأم: جبرئیل.
یعنی به لطف کشف، جبرئیل و آن نیروی قدسی در من ساکن گشت. با وی آشنا شدم؛ و این آشنایی مرا آرام و مطمئن ساخت.
گفت: دل قوی دار و دنبال من بیا و تابع من باش و از من تبعیت کن تا رفع موانع کنم.
و من از عالم محسوسات إعراض کردم و به مدد و یاری عقل غریزی بر اثر فیض قدسی، به دنبال جبرئیل راهی شدم.
سرعت جبرئیل، بسان بُراق بود؛ و این یعنی همان عقل فعّال که قاهر و غالب بر قوّتهای قدسی دیگر است. که بیشتر، عقول را یاری می کند تا حواسّ را.
اوست که مدد دهند و مؤیّد ارواح و مجرّدات است.
بُراق یعنی روشن و تند و سریع و یاری کننده. ازینرو به نام مَرکَب نامیده شده.
چون راکب خویش را به پیش می برد.
◀️ ادامه دارد...
؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄
🌹کانال شاخه طوبی 🌹
👇👇👇
@shakhehtoba
https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید باذکر لینک کانال شاخه طوبی 🙏💢
؛﷽؛
؛┄┄┅┅┅┅┄┄
✳️ #رساله_معراجیه_ابن_سینا
✳️ #بخش_پنجم
؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄
👈 (ادامه ی مطلب قبلی):
اینکه در روایات آمده است که مَرکَب معراجی پیامبر از خَر بزرگتر بود و از اسب کوچکتر، یعنی مَرکب ایشان مافوق عقل انسانی و مادون عقل اول بود.
اینکه گفته اند چهره اش مانند آدمیان بود، یعنی با آدمیان سنخیت داشت تا بتواند آنها را درک کند و بر آنها شفقت داشته باشد.
اینکه گفته اند دراز دست و دراز پا بود، یعنی قوای قدرتمند فراخ و گسترده ای داشت که فایده اش فراگیر است و فیض او همه چیز را می رسد.
اینکه گفته شده که پیامبر خواست بر آن مرکب نشیند، مرکب، سرکشی کرد؛ بدان معناست که چون پیامبر در عالم جسمانی بود، امکان جلوس و تصرف بر جبرئیل نبود. تا اینکه قوّت قدسی جبرئیل او را از شوائب عالم جسم و ماده، مجرّد ساخت و به فیض و مدد او، پیامبر توانست عروج کند.
اینکه گفته اند پیامبر فرمود: وقتی در راه روان شدم و در پی جبرئیل رفتم، از کوههای مکه درگذشتم، یکی پشت سر من می آمد و آواز می داد که بایست برادرم؛ و جبرئیل گفت: اعتنایی به او نکن.
قوه ی وهم بود. چون وقتی از عوالم جسمانی خارج شد، از قوه ی وهم عبور کرد؛ چون در طی عوالم، طفره محال است. برای ورود به عوالم عقلی و مفارقات مجرده، ناگزیر می بایست از قوه ی وهم عبور کرد.
◀️ ادامه دارد...
؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄
🌹کانال شاخه طوبی 🌹
👇👇👇
@shakhehtoba
https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید باذکر لینک کانال شاخه طوبی 🙏💢
؛﷽؛
؛┄┄┅┅┅┅┄┄
✳️ #رساله_معراجیه_ابن_سینا
✳️ #بخش_ششم
؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄
👈 (ادامه مطلب قبل)
اینکه در روایت معراج آمده است که پیامبر فرمود:
پشت سر من صدای زنی می آمد دلربا و فریبنده که می گفت: بایست تا به تو برسم؛
و جبرئیل گفت: اعتنا نکن و نایست؛
یعنی که قوّه ی خیال است که فریبنده است و مشغول کننده ی دل.
پیامبر از آن زن عبور کرد و گذشت و او را پشت سر گذاشت.
جبرئیل فرمود: اگر انتظارش را می کشیدی و منتظرش می ماندی تا به تو برسد، نشان از دنیادوستی تو بود.
چون هرکسی فریفته ی دنیا شود از معقولات باز می ماند.
پیامبر فرمود:
در شب معراج، از کوهها گذشتم. به دو نفر برخوردم. یکی در بیت المقدس که جلو آمد و سه قدح به من داد؛ یکی قدح خمر، یکی قدح شیر، یکی قدح آب. خواستم خمر را بگیرم، جبرئیل نگذاشت و اشاره کرد به قدح شیر تا آن را بگیرم. شیر را گرفتم و خوردم.
این رؤیت بدان معناست که:
وقتی از حواس عبور کردم و به احوالات قوه ی خیال و وهم آگاه شدم؛ و در درون خود تأمل کردم؛ و به عوالم روحانی راه یافتم، سه روح دیدم: یکی حیوانی، یکی طبیعی و یکی ناطقه.
آن روح حیوانی بصورت خمر ظاهر شده بود، که فریبنده است و جهل افزا.
روح طبیعی در صورت آب ظاهر شده بود چون قوام بدن به اوست و آب سبب حیات است وبه نشو و نما کمک می کند. و آن، علم است.
روح ناطقه به صورت شیر ظاهر شد چون غذای مفید است و لطیف و مصلحت افزا.
به هنگام عروج، ابتدا میل نفس به دریافت حیوانیات است، چون هنوز چندان زیاد از ناسوت فاصله نگرفته. هرچه عروج بالاتر، میل به روحانیات و باقیات، بیشتر می شود.
◀️ ادامه دارد..
؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄
🌹کانال شاخه طوبی 🌹
👇👇
@shakhehtoba
؛﷽؛
؛┄┄┅┅┅┅┄┄
✳️ #رساله_معراجیه_ابن_سینا
✳️ #بخش_ششم
؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄
👈 (ادامه ی مطلب قبلی):
اینکه در روایت معراج آمده است که پیامبر فرمود:
پشت سر من صدای زنی می آمد دلربا و فریبنده که می گفت: بایست تا به تو برسم؛
و جبرئیل گفت: اعتنا نکن و نایست؛
یعنی که قوّه ی خیال است که فریبنده است و مشغول کننده ی دل.
پیامبر از آن زن عبور کرد و گذشت و او را پشت سر گذاشت.
جبرئیل فرمود: اگر انتظارش را می کشیدی و منتظرش می ماندی تا به تو برسد، نشان از دنیادوستی تو بود.
چون هرکسی فریفته ی دنیا شود از معقولات باز می ماند.
پیامبر فرمود:
در شب معراج، از کوهها گذشتم. به دو نفر برخوردم. یکی در بیت المقدس که جلو آمد و سه قدح به من داد؛ یکی قدح خمر، یکی قدح شیر، یکی قدح آب. خواستم خمر را بگیرم، جبرئیل نگذاشت و اشاره کرد به قدح شیر تا آن را بگیرم. شیر را گرفتم و خوردم.
این رؤیت بدان معناست که:
وقتی از حواس عبور کردم و به احوالات قوه ی خیال و وهم آگاه شدم؛ و در درون خود تأمل کردم؛ و به عوالم روحانی راه یافتم، سه روح دیدم: یکی حیوانی، یکی طبیعی و یکی ناطقه.
آن روح حیوانی بصورت خمر ظاهر شده بود، که فریبنده است و جهل افزا.
روح طبیعی در صورت آب ظاهر شده بود چون قوام بدن به اوست و آب سبب حیات است و به نشو و نما کمک می کند. و آن، علم است.
روح ناطقه به صورت شیر ظاهر شد چون غذای مفید است و لطیف و مصلحت افزا.
به هنگام عروج، ابتدا میل نفس به دریافت حیوانیات است، چون هنوز چندان زیاد از ناسوت فاصله نگرفته. هرچه عروج بالاتر، میل به روحانیات و باقیات، بیشتر می شود.
◀️ ادامه دارد...
؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄
🌹کانال شاخه طوبی 🌹
👇👇👇
@shakhehtoba
https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی
؛﷽؛ ؛┄┄┅┅┅┅┄┄ ✳️ #رساله_معراجیه_ابن_سینا ✳️ #بخش_ششم ؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄ 👈 (ادامه ی مطلب قبلی): اینکه در
؛﷽؛
؛┄┄┅┅┅┅┄┄
✳️ #رساله_معراجیه_ابن_سینا
✳️ #بخش_هفتم
؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄
👈 (ادامه ی مطلب قبلی):
در شب معراج، به مسجدی رسیدیم، مؤذنی اذان گفت و من به نماز ایستادم. دیدم گروهی از ملائکه و انبیا بر چپ و راست من ایستادند و یک یک بر من سلام کردند و تجدید عهد کردند.
یعنی: وقتی از عوالم طبیعی و حیوانی فراتر رفتم و به محل سجده گاه که نمادش پیشانی است و جایگاه قوه ی ذاکره، قوای روحانی گرد آمدند تا ذکر و فکر دین و مقام نبوت را به یاد آورند.
سلام کردن ملائکه و انبیا، به معنای تسلیم قوای عقلی بود در محضر حضرت ختمی مرتبت.
سلام ملائکه و انبیا، تسلیم آنها در مقابل ولایت حضرت پیامبر بود. جمع نبوت و ولایت.
◀️ ادامه دارد...
؛┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄
🌹کانال شاخه طوبی 🌹
👇👇👇
@shakhehtoba
https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید کپی با ذکر لینک 🙏💢