#مترسکی_میان_ما
#قسمت26
خیلی سخت بود هاشم رو با رعنا ببینم...حسرت رعنا به دلم بود...خیلی زود دیر شد...
مادرم به همراه دایی به سراغم اومد...مادرم نگاهش رو از من میدزدید ،وقتی رعنا و هاشم رو باهم دید نفسی از ته دل کشید ...به جلو اومد و پیشونیم رو بوسید و گفت:
*خدا میدونه نمیخواستم رعنا رو ازت دلسرد کنم فقط میخواستم عواقب کار رو بسنجه تا یک عمر پشیمون نشه...
از حرفهای مادر هیچی نمیفهمیدم،بهش گفتم :
-مگه چی بهش گفتید که بخواد از من دلسرد بشه؟
مادرم چشمهایش رو به رعنا و هاشم دوخت و گفت:
*به رعنا گفتم من تضمین نمیکنم حمید تا اخر عمر پات بمونه...
از حرفی که زد زانوهام سست شد...مزرعه برایم جهنم شد از درون گر گرفتم،ازش فاصله گرفتم و گفتم:
-کاش بابام زنده بود و عین بابای هاشم برایم استین بالا میزد،کاش یک تکیه گاه داشتم ...
مادرم به گریه افتاد و گفت :
*به جون خودت برای همین اومدم که دوباره رعنا رو خواستگاری کنم،فکر نمیکردم اینطوری بشه...حمید من شبها خواب ندارم...باور کن اومدم یک بله ازش بگیرم و برگردم ....
-مادر به رعنا نگاه کن،ببین اونی که کنارش ایستاده شوهرشه...دیر به فکرم افتادی ،من دیگه با چه انگیزه ای اینجا بمونم و کار کنم؟؟؟؟!!!!
پشیمونی رو تو چشمهای مادرم میخوندم،دستم رو به روی شونه اش انداختم و گفتم :
-من با رعنا خوشبخت میشدم کاش باور میکردی .....
نتونستم باقی حرفم رو بزنم،زدم به دل دشت تا کسی جز خدا شاهد اشکهام نباشه...
منم جای رعنا بودم هاشم رو انتخاب میکردم ،کی دوست داره با یک پسری که مادرش هم تضمینی به وفاداریش نمیده ازدواج کنه؟!!!
برای رعنا از ته قلب ارزوی خوشبختی کردم ،بازنده بازی بودن سخت بود اما باید قبول میکردم که مقصر اصلی خودمم که با رعنا درست و حسابی حرف نزدم تا اون رو از خودم مطمئن کنم...
******************
هاشم به سراغم اومد و گفت:
* دو روز دیگر مراسم عقدم هست جشن انچنانی نداریم اما اومدم دعوتت کنم ...
چقدر بد بود که نمیتونستم عین همه بهش تبریک بگم و قبول دعوت کنم...دستم رو به روی شونه اش گذاشتم و گفتم:
-اگه بتونم حتما میام ...
به دروغ این حرف رو زدم ،دلم راضی به رفتن نبود...هر چند که ماجرای رعنا رو به پایان بود اما شروع دلتنگیهای من با عقدشون تو راه بود...
دل گرفته ام با هیچی درمان نمیشد به دشت رفتم و انقدر فریاد زدم تا صدایم گرفت...تو همه داد و فریادهام اسم خدا بود و بس...
میخواستم فقط خدا از درد دلم اگاه بشه ...غم بی کسی و بی یاوری خیلی غریبانه به دلم چنگ مینداخت ...به خودم گفتم""حمید چرا به هیچ کدوم از خواسته هات نمیرسی ؟؟؟؟"""
جواب سوالم یک بغض گنده و یک اشک شور بود ...
ادامه دارد.....
نویسنده: آرزو امانی
#شمیم_یار
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1939406895Ceace4493e3
✅ اعمال روز اربعین
❶ «زیارت امام حسین(علیهالسلام)
و زیارت اربعین»
در این روز، زیارت امام حسین
#مستحب است!
و این زیارت...
همانا خواندن زیارت اربعین است
که از امام عسکری(ع)
روایت شده که فرمودند:
علامت مؤمن پنج چیز است!
۱. پنجاه و یک رکعت نماز فریضه
و نافله در شب و روز خواندن
۲. زیارت اربعین کردن
۳. انگشتر بر دست راست کردن
۴. جَبین(پیشانی) را در سجده بر خاک گذاشتن
۵. و بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ را
بلند گفتن است.
❷ «غسل اربعین و توبه»
❸ بعد از نماز صبح ۱۰۰مرتبه
(لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم)
❹ ۷۰مرتبه تسبیحات اربعه
❺ بعد از نماز ظهر سوره والعصر و سپس ۷۰مرتبه استغفار
❻ غروب اربعین ۴۰مرتبه لاالهالاالله
❼ بعد از نماز عشاء سوره یاسین هدیه به سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام)
📚 وسائل الشیعه ج۱۰ ص۳۷۳
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
با عرض تسلیت بمناسبت اربیعن حسینی سلام الله علیه.
ان شاء الله با نابودی ویروس منحوس کرونا و ویروس بی تدبیری و نا امیدی
راه کربلای معلی و زیارت سرور و سالار شهیدان هر چه سریعتر هموار و این فراق و جدایی به بهترین سفر معنوی زندگیمون تبدیل بشه.
خیلی از برادران و رفقای عراقی ما پیام دادن که جای شما ایرانیها بشدت خالیه😔😔 و ما هم مشتاق دیدار شما ایرانیها هستیم.این عزیزان قول دادن که نائب القدم و نائب الزیاره ما باشن.
👈ادامه رمان رو ان شاء الله فردا شب در کانالِ شمیم یار بارگذاری خواهیم کرد.
با تشکر
خادمان کانال شمیم یار
هدایت شده از KHAMENEI.IR
▫️ قرائت زیارت اربعین، همنوا با رهبر انقلاب
📅 پنجشنبه ۱۷ مهر، ساعت ۱۰
📲 پخش زنده از شبکه یک و شبکههای اجتماعی KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چشماتو ببند خیال کن که الان کربلایی
⚫️😭اگه حال دلتون عوض شد،برای حال دل ما هم دعا کنید😔😔⚫️
#شمیم_یار
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1939406895Ceace4493e3
هدایت شده از نسخه های مجرب طب سنتی اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ تصویری (موشن گرافی)👆👆
آموزش نحوه فرآوری و تهیه خانگی ترکیب گیاهی، مدبّر کرونای غدیر
👈در این کلیپ تصویری تمام مراحل تهیه و آماده سازی این ترکیب گیاهی به روش خانگی ارائه میگردد.
💠 این ترکیب گیاهی (شربت) که فرمول آن توسط استاد طالقانی علنی گردیده، به طور موفقیت آمیز در رفع علائم کرونا از جمله تنگی نفس، سرفه های خشک، بدن درد، تب و لرز و... موثر می باشد و گزارشات تصویری بهبود یافتگان نیز در فضای مجازی رسانه ای شده است.
👈دریافت اخبار و گزارشات و آموزش نحوه ساخت ترکیب گیاهی مدبر کرونای غدیر👇
t.me/A_ostadtaleghani/1503
پیج اینستاگرام استاد طالقانی:👇
https://www.instagram.com/ostad_taleghani11/
🔸حداقل وظیفه ما نشر و آگاهی رسانی همگانی است
#ترکیب_گیاهی_مدبر_کرونای_غدیر
#مترسکی_میان_ما
#قسمت27
تو اتاقکم دراز کشیده بودم و به صدای جیرجیرک ها گوش میدادم خواب از سرم پریده بود...تو دلم از خدا واسه ناشکری هایی که در حقش کرده بودم عذر خواهی میکردم با دلی شکسته بهش گفتم""""امروز حمید با دل شکسته ندونسته یک حرفی زد که....خدایا میشه منو ببخشی؟غلط کردم ...به بزرگی خودت منو ببخش""""
با دلی شکسته خوابم برد...
********************
رعنا
چشمهام سنگین تر از اون بود که بخواد با صدای رعد و برق باز شه...
بوی نم بارون تو دماغم پیچید،خیلی خوابم میومد تو ذهنم یک لحظه ماه ها رو به یادم آوردم تو فصلی بودیم که بارش بارون یکم دور از انتظار بود ...تو دلم یک خوشحالی بزرگ بخاطره ابیاری محصولات نشست و دوباره به خواب عمیق رفتم...
از صدای قیژ قیژ سقف چوبی کلبه و شدت بارون از خواب پریدم...از همه جای سقف آب بیرون میزد...
چندتا کاسه و ظرف به زیر آب بارون گذاشتم اما فایده نداشت...ترسیده بودم،از پنجره به بیرون نگاه کردم آب داخل جوی ها بالا
اومده بود...سقف کلبه بدجور صدا میداد...یک گوشه ایستادم و به بالا خیره شدم...تمام لباسهام خیس شده بود...یک گوشه نشستم و پتو رو به دور خودم گرفتم...دعا دعا میکردم بارون زودتر بند بیاد اما هر لحظه به شدتش افزوده میشد...
سقف کلبه تحمل بارون رو نداشت...دلهره ام باعث شد که به گریه بیفتم ...از در کلبه بیرون اومدم میترسیدم سقف رو سرم خراب شه...
********************
حمید
شدت بارون هر لحظه بیشتر میشد،دلم به حال بوته هام میسوخت مطمئن بودم چشمهام فردای روز بارونی صحنه های دلخراشی رو میبینه...
در اتاقک رو باز کردم و سرم رو به بیرون بردم...گوشه و کنار مزرعه رو نگاه کردم اوضاع نابسامانی بود،خواستم در رو ببندم که احساس کردم یکی زیر بارون ایستاده...
کمی دقت کردم تا فهمیدم رعناست...
دلم با دیدنش زیر بارون زیر و رو شد...
از در اتاقک بیرون اومدم به سمت رعنا میدویدم ...دل تو دلم نبود...به نزدیکیش رسیدم،عین بید میلرزید تمام وجودش خیس بود...صدای رعد و برق و بارون نمیذاشت صدا به صدا برسه...با فریاد گفتم :
-اینجا چیکار میکنی؟
رعنا جلو تر اومد و گفت:
★سقف کلبه ام خراب شده،ترسیدم رو سرم خراب شه...
ادامه دارد....
نویسنده: آرزو امانی
#شمیم_یار
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1939406895Ceace4493e3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلامتی و ظهور آقا امام زمان (عج) ۵ تا صلوات بفرستین 🌹🌹🌹🌹🌹
https://eitaa.com/joinchat/1939406895Ceace4493e3
برخاتم انبیاء محمد(ص)صلوات
بر فاطمه(س)بی بی دو عالم صلوات
برعلی(ع)شیرخداحیدرکرّارصلوات
برحسن و حسین وسجادوابوالفضل(ع)صلوات
بر قامت رعنای مهدی(ع)صلوات
بر چهره دلربای مهدی(ع) صلوات
برسجاده پرزنورمهدی(ع) صلوات
بریازده امام قبل مهدی(ع)صلوات
برنرجس خاتون(ع) مادرپاکش صلوات
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
https://eitaa.com/joinchat/1939406895Ceace4493e3
*﷽*
#در_محضر_شهدا
در شيراز رسم بر این بود که علماى شهر بخصوص روحانيونى که از لحاظ سنى و موقعيت اجتماعى از دیگران ممتازتر بودند ، مسؤوليت تلقين شهدا را برعهده مى گرفتند.
حجة الاسلام و المسلمين طوبائى از روحانيون شهر که امام جماعت مسجد کوشک عباسعلى شيراز بود ، براى من نقل مى کرد: شب قبل که براى نماز شب برخاستم مسائلى برایم پيش آمد که دانستم فردا با امری عجيب مواجه مى شوم.
وقتى وارد قبر شدم تا تلقين شهيد مورد نظر را انجام دهم ، به محض ورود به قبر در چهره شهيد حالت تبسمى احساس کردم و فهميدم با صحنه اى غير طبيعى روبرو هستم.
وقتى خم شدم و تلقين شهيد را آغاز کردم ، به محض اینكه به اسم مبارك امام زمان(عج) رسيدم ، مشاهده کردم جان به بدن این شهيد مراجعت کرد ، چون شهيد به احترام امام زمان(عج) سرش را خم کرد ، به نحوى که سر او تا روى سينه خم شد و دوباره به حالت اوليه برگشت.
شهیدی که به احترام امام زمان(عج)زنده شد.
#شهید_احمد_خادم_الحسینی
#یاد_عزیزش_با_صلوات
https://eitaa.com/joinchat/1939406895Ceace4493e3
4_5803439877135532848.mp3
3.12M
دلم می خواست هر شب جمعه
با امام زمان کربلا باشم
به دنبال یوسف نرجس
در به در توی کوچه ها باشم
مرا کشته درد شیدایی
امان از این عشق و رسوایی
دلم می خواست قبر گمشده را
با امام زمان می شدم زوار
اباصالح روضه می خواند و
میزدم من سر بر درو دیوار
به یاد آن صورت نیلی
که خورده بود از عدو سیلی
دلم می خواست گوشۀ حرمت
با امام زمان روضه می خواندم
که یک صبح جمعه با مهدی
در کنار بقیع ندبه می خواندم
رقیه بود و علی اصغر
سکینه بود و علی اکبر
دلم می خواست یک دعای فرج
قسمتم می شد وادی عرفات
به هنگام مردنم می شد
آب غسل من آب شط فرات
پیامبر بود و گل طه
علی بود و همسرش زهرا
دلم می خواست انتظار فرج
با دعای فرج می رسید پایان
اگر آید یوسف زهرا
درد پهلویش می شود درمان
شود قبر گمشده پیدا
شود درمان سینه زهرا
دلم می خواست یک شب جمعه
یک دعای کمیل کربلا باشم
دلم می خواست یک شب جمعه
یک دعای کمیل در نجف باشم
به محراب کوفه من یک شب
با امام زمان کربلا باشم
دلم می خواست قسمتم می شد
یک محرم در کربلا باشم
بگیرم یک مشک پر آب و
ساعتی دور بچه ها باشم
کنم پیدا دست سقا را
ببوسم من اشک زهرا را
بیا ای حلال مشکلها
تو را جان مادرت زهرا
یا ابا صالح یا ابا صالح
#جمعه_های_انتظار 🥀
بیا مهدی که دلها بی قرار است
همه جان جهان در التهاب است 🌎
بیا مهدی ره وصلت کدام است
که جان شیعیان در اضطراب است 😔
بقية الله خير لكم ان كنتم مؤمنين✨
#جمعه_انتظار
https://eitaa.com/joinchat/1939406895Ceace4493e3
#رهبر_انقلاب:
🔹حکومت آیندهی حضرت مهدی موعود،
یک حکومتِ مردمیِ به تمام معناست.
مردمی یعنی چه؟
یعنی متّکی به ایمانها و ارادهها و بازوان مردم است.
امام زمان تنها دنیا را پُر از عدل و داد نمیکند،
امام زمان از آحاد مومنین استفاده میکند و با تکیه به آنهاست که بنای عدل الهی را در سرتاسر عالم استقرار میبخشد و یک حکومت صد در صد مردمی تشکیل میدهد.
#مهدویت
#عدالت
https://eitaa.com/joinchat/1939406895Ceace4493e3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🌿🕊 #طنین_رهایی 🕊🌿🕊
🏴 رو شونه ها به جای گناه،علم برداریم
برای ظهور مهدی فاطمه قدم برداریم
https://eitaa.com/joinchat/1939406895Ceace4493e3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺اولین زمزمه های اشتباه تبعیت از ستاد ملی کرونا توسط مسولان رده بالای نظام شنیده شد!
ریاست آستان قدس رضوی، جناب حجت الاسلام مروی،که سابقا نماینده تام الاختیار رهبری در امورات مربوط به حوزه های علمیه و روحانیت کشور بود
لحن این کلیپ که توسط استان قدس رضوی تولید شده به وضوح به کلاهبرداری ستاد ملی کرونا اشاره دارد.
#نشر_حد_اکثری
#شمیم_یار
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1939406895Ceace4493e3
#مترسکی_میان_ما
#قسمت28
به رعنا گفتم
-این بارونی که من میبینم بعید میدونم حالا حالاها بند بیاد...شما برو تو اتاقک من ...
رعنا گفت:
★نه همین جا میمونم ...
با صدای بلندتر گفتم:
-الان وقت تعارف کردن نیست شما خیس شدین و سرما میخورین ...
وقتی دیدم از جایش تکون نمیخوره گوشه پتویش رو گرفتم و به سمت اتاقک هدایتش کردم...
در رو باز کردم و به داخل فرستادمش...
با لحن محکم و جدی گفتم:
-شما همین جا بمون تا بارون بند بیاد،منم از پس خودم برمیام ....
در اتاقک رو بستم و به سمت ته مزرعه حرکت کردم ...اونجا یک سایبان برای استراحت کارگرها درست کرده بودم...
اونجا هم از شدت بارون در امان نبودم اما از هیچی بهتر بود...
دلم پیش رعنا بود ،بدجوری ترسیده بود...با خودم گفتم""چرا هاشم به سراغش نیومد؟؟؟؟!!!!""
****************
با روشن شدن هوا بارونم بند اومد...کم کم خواب به چشمهام اومد دلم نمیخواست به سراغ رعنا برم مطمئنا خواب بود که متوجه بند اومدن بارون نشده بود...
چشمهام داشت گرم میشد که صدای هاشم رو شنیدم از ته دل رعنا رو صدا میزد...
از روی تخت پایین اومدم و به سمتش رفتم...
در اتاقک باز شد و رعنا با چشمهایی که هنوز خوابالود بود بیرون اومد...
هاشم یک نگاه به من و یک نگاه به رعنا انداخت...به جلو اومد و یقه ام رو گرفت...صدای جیغ رعنا بلند شد...هاشم اجازه هیچ حرفی رو بهم نداد و با مشتش یکی تو دهنم زد...اصلا نتونستم خودم رو کنترل کنم و از پشت به زمین افتادم...شوری خون رو تو دهنم حس میکردم ،لبم بدجور میسوخت...صدای دعوای رعنا با هاشم رو میشنیدم...دلم از هاشم پر بود برای همین سریع بلند شدم و یک مشت تو بینیش کوبیدم،دعوامون بالا گرفته بود،رعنا هر کاری کرد نتونست ما رو جدا کنه...
تو بین زد و خوردها به هاشم گفتم:
-کاش دیشب رگ غیرتت باد میکرد نه الان که همه چی تموم شده...
هاشم به رعنا اجازه نمیداد ماجرا رو تعریف کنه و این بیشتر باعث عصبانیتم میشد...با فریاد گفتم:
-نامرد اگه من دیشب جای خوابم رو به نامزد تو نمیدادم صبح باید جنازه اش رو جمع میکردی ...
هاشم یک لحظه ایستاد و فقط به رعنا نگاه کرد اما دوباره یقه من رو چسبید و گفت:
*تو بین منو رعنا چه غلطی میخوای بکنی؟فکر کردی نمیدونم گلوت پیشش گیره؟
رعنا دست هاشم رو از یقه ام پایین کشید و گفت:
★بفهم داری چی میگی؟این بنده خدا جون من رو نجات داده،این جواب زحمتش؟
هاشم یک قدم به عقب رفت و با پرخاشگری به رعنا گفت:
*غلط کرده ،مگه خودش ناموس نداره که به ناموس من ....
نذاشتم بیشتر به حرفاش ادامه بده،یک مشت تو دهنش زدم و دعوا دوباره بالا گرفت...
کم کم اهالی ابادی سر رسیدن و ما رو از هم جدا کردن ،دلم نمیخواست تو چشم اهالی ابادی به دزد ناموس متهم بشم برای همین به دشت زدم تا رعنا با خیال راحت ماجرا رو تعریف کنه...
ادامه دارد...
نویسنده: آرزو امانی
#شمیم_یار
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1939406895Ceace4493e3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تماشایی است.....
شبتون #حسینی
#شمیم_یار
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1939406895Ceace4493e3
✨سهم امروزمون از یاد مولای غریب
💫💫💫💫💫
🔰 عوامل تسریع در ظهور
💢 اصلاح باطن
🔴 یکی دیگر از عوامل تسریع ظهور، تغییر باطنی و اصلاح نفس است. وقتی خداوند می فرماید: «ما سرنوشت امتها را تغییر نمی دهیم، مگر اینکه خودشان سرنوشتشان را تغییر دهند.» علامه طباطبایی می فرماید: بین اعمال انسان و حوادثی که رخ میدهد، ارتباط است. (اینجا منظور از اعمال، فقط سکنات خارجی است که به عنوان حسنه و سیئه مطرح هستند.)
🔵 قرآن می فرماید: هر مصیبتی به شما رسید به خاطر اعمالی است که انجام دادید. این غیبت امام بزرگترین مصیبت است. مطمئنا امام زمان به خاطر رفتارهای ما غایب هستند. و من به عنوان یک شیعه آنقدر نیستم که بگویم خدایا اگر عمر من چراگاه شیطان شده و باعث آزار مهدی زهرا است، این عمر بی ارزش مرا به پایان برسان، جوانی مرا بگیر تا از طرف من، غم به دل امام زمان نرسد.
امام سجاد می فرماید: «خدایا اگر عمر من مرتع شیطان شده ( یعنی اگر افکار و رفتارم شیطانی شده، که فرسنگها با هدف خلقت فاصله دارد) خدایا این عمر را تمام کن، تا مصیبتم بیش از این نشود.»
🔷 پس اگر ما خودمان را تغییر دهیم و جامعه ما تغییر پیدا کند، ظهور محقق می شود. در زمان ظهور برکات از آسمان و زمین نازل می شود. خداوند می فرماید: «اگر ایمان بیاورید و تقوا پیشه کنید، ما برای شما برکات از آسمان و زمین می گشاییم.» پس معلوم می شود حوادثی که در عالم رخ می دهد تا حدی تابع اعمال ماست.
👈 وقتی امور فرد اصلاح بشود، جامعه هم اصلاح می شود. لذا باید تغییرات مثبت در افکار و رفتارمان ایجاد کنیم. و تلاش کنیم در عادات و افکار مومنین در جامعه تغییراتی ایجاد کنیم.
🔰انواع ظهور
🔵 ۱. ظهور فردی ۲. ظهور اجتماعی.
ظهور فردی یعنی امام زمان عج مشهود فرد خاصی قرار می گیرد و ظهور اجتماعی یعنی امام، مشهود همه مردم قرار می گیرد. نمونه بارز ظهور فردی در تشریفات حقیقی و معتبر در دوران غیبت می شود دید. این تشرفات به نوعی رفع غیبت شده و ظهور شخصی رخ داده.
🔴 از جمله این تشرفات می توان به تشرف علی بن مهزیار اهوازی اشاره کرد، که این تشرف نکات ناب معرفتی بسیاری دارد. در این تشرف امام زمان به سه عامل طولانی شدن غیبت فردی برای علی بن مهزیار اشاره می کند: ۱. تکثر اموال و مال اندوزی ۲. تکبر بر ضعیفان و ۳. قطع صله رحم
که این عوامل در مورد سایر مشتاقان حضرت هم می تواند صدق کند.
🔶 ظهور فردی زمانی حاصل می شود که من گناهان فردی خود را ترک کنم. و ظهور اجتماعی زمانی است که تمامی افراد جامعه گناهانشان را ترک کنند. مال اندوزی و تکبر و خود برتربینی، ظلم به دیگران و زیردستان، به فامیل رسیدگی نکردن و ... اعمالی هستند که مورد پسند و رضایت امام عصر عج نیست و ما را از امام زمان دور می کند.
👈 دنبال ظهور فردی باشیم تا ان شاءالله به ظهور اجتماعی هم برسیم.
💫تعجیل در ظهور امام عصر عج صلوات
#مهدویت