eitaa logo
اشعار ناب آیینی
31.7هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
93 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . . ☫ ﷽ ☫ 🔸مجموعه بزرگ تبلیغات برتر👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 . ⭐️مجموعه تبلیغاتی ناب 👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59
مشاهده در ایتا
دانلود
یک نفس آمده‌ام تا که عمو را نزنی که به این سینۀ مجروح، تو با پا نزنی   ذکر لا حول و لا از دو لبش می‌بارد با چنین نیزۀ سر سخت به لب‌ها نزنی   عمه نزدیک شده بر سر گودال ای تیغ می‌شود پر به سوی حنجره حالا نزنی؟   نیزه‌‍ات را که زدی باز کشیدی بیرون می‌زنی باز دوباره نشد آیا نزنی؟   من از این وادی خون زنده نباید بروم شک نکن این که پرم را بزنی یا نزنی   دست و دل باز شو، ای دست بیا کاری کن فرصت خوب پریدن شده! در جا نزنی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تا عزای شه لب تشنه عزای حسن است پس حسینیه‌ ما صحن و سرای حسن است نهضت کرب و بلا تحت لوای حسن است گریه‌ی این دهه روزیش به پای حسن است کربلا آمده اند این دو به امضای حسن هرچه داریم به قربان پسر‌های حسن نوبت نوکری ساحت عبدالله است رحمت الله همان رحمت عبدالله است صحبتی هست اگر صحبت عبدالله است ذکر لب‌ها مددی حضرت عبدالله است یازده ساله، ولی حافظ قرآن است این به سکوتش منگر غرش طوفان است این کربلایی مدنی بوده از اول نسبش این حسن زاده حسین است فقط روی لبش در حرم عبد حسین است همیشه لقبش نوجوانی علی زنده شده از ادبش این چه شانیست که هنگام بیانش شده است جان ناموس خدا حافظ جانش شده است باز انگار حسن دست به دست زهراست تل شده کوچه و زهرای قبیله تنهاست بازهم حرف علی شد سر نامش دعواست ریسمان خنجر کند است و به مقتل غوغاست کوچه‌ی سنگی و گودال به هم پیوستند قنفذ و شمر در این فاجعه‌ها هم دستند روی تل بود دلش در وسط میدان بود به رویش گرچه نیاورد، ولی گریان بود عمه هم مثل خودش بی رمق و حیران بود همه سیراب و عمویش چقدر عطشان بود ناگهان دست کشید و سوی میدان آمد به سرش میزد و با ذکر عموجان آمد آمد و دید که غوغا شده دور پدرش یک نفر نیزه فرو کرده میان کمرش یک نفر هم زده بر صورت او با سپرش یک نفرهم زده با کهنه غلافی به سرش ولی الله تنش زیر لگد‌ها مانده نیزه‌ بدقلقی در دهنش جا مانده حرمت خون خدا زیر سنان چال شد و زینت دوش نبی زینت گودال شد و آنقدر خون ز تنش رفت که بیحال شد‌ و تن پاکش وسط هلهله پامال شد و یاعلی گفت و صدا را به گلویش انداخت خویش را گریه کنان روی عمویش انداخت دست خود را سپر بی کسی آقا کرد زیر لب با عموی تشنه لبش نجوا کرد پلک خون بسته خود را به چه زحمت وا کرد و‌خودش را بغل زخم عمویش جا کرد گفت: هرچند عمو زخمی و درهم شده ام باز صد شکر فدایی امامم شده ام 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
میخواستم به جای پدر یاورت شوم جای عمو به اشک غم آب آورت شوم احلی من العسل نه فقط سهم قاسم است بگذار تا عمو غزل دیگرت شوم با بغض کوچه‌ها به هواخواهی آمدم میخواهم از خدا سپر حنجرت شوم گودال مثل کوچه و شمشیر آتش است وقتش شده فدای تو و مادرت شوم   دیدم که نیزه‌ها نفست را بریده اند دیگر نشد به خیمه تماشاگرت شوم هرگز مخواه بعد تو با چشم‌های خیس من شاهد اسارت این خواهرت شوم آغوش وا کن‌ای گل صد چاک زیر تیغ تا زائر ضریح تن اطهرت شوم دستم شکست و حرمله چشم انتظار من بگذار تا شبیه علی اصغرت شوم   🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در خیمه دیگر طاقت ماندن ندارم فرصت برای حرز گرداندن ندارم حتی دگر وقت رجز خواندن ندارم دست مرا در دستهایش داشت عمه هر قدر گفتم میروم نگذاشت عمه بغض زیادی از مدینه جمع کردم اندازه ده سال کینه جمع کردم هر چه نفس میشد به سینه جمع کردم سر میدهم امروز نام مادرم را میگیرم امروز انتقام مادرم را از دست‌های عمه دستم را کشیدم هرجور میشد از حرم بیرون دویدم شکر خدا انگار به موقع رسیدم چیزی نمانده بود جانت را بگیرد میخواست خیلی زود جانت را بگیرد از این طرف عمه صدایم کرد برگرد از آن طرف دشمن تو را از پا درآورد گفتم عمویم را نزن با نیزه نامرد من آخرین یار عمو در کربلایم دورت بگردم‌ای عمو دارم می‌آیم دشمن برای غارت خلخال رفته هرکس رسیده داخل گودال رفته آنقدر نیزه خورده که از حال رفته گفتم عمویم را رها کن دست از سرش بردار دستم را جدا کن گودال گیر انداخت در خود شیر‌ها را با سینه میگیرم جلوی تیر‌ها را پس میزنم با دست این شمشیر‌ها را این جان ناقابل به جان دوست بند است حالا دو تا دستم به یک مو پوست بند است تنگ است این گودال جای دو بدن نیست جا نیست اینجا جای دست و پا زدن نیست من پیش تو هستم اگر اینجا حسن نیست آرام سر بگذار روی دامن من شمشیر و تیر و سنگ و نیزه گردن من تیر سه شعبه قطع کرده گردنم را بردند مثل تو عمو پیراهنم را سم‌های مرکب‌ها لگد کرده تنم را این نعل‌ها من را در آغوش تو جا کرد شمر آمد و ما را ز یکدیگر جدا کرد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آی لشگر منم آن یار اباعبدا…  عاشق و تشنه ی دیدار اباعبدا…  بس که میسوزم و تبدار اباعبدا…  یوسفم لیک خریدار اباعبدا…  باکلافی سر بازار اباعبدا…  ره گشایید که ظرف عسلی می آید  عاشق و تشنه ی خیر العملی می آید  پسر کوچک شیر جملی می آید  نوه ی حیدر کرار، علی می آید  هستم امروز سپه دار اباعبدا…  باد ها سوی مدینه خبرش را بردند  بر مشام همه بوی جگرش را بردند  هم کلاخود سرش هم سپرش را بردند  دیدم ای وای که شال کمرش را بردند  که کشیده ست کجا کار اباعبدا…  شده دعوا سرسکه، سر لقمه، سر نان  شده دعوا به سر غارت گل پیرهنان  به نیایش چوگشود آن شه مظلوم زبان  حرف حق زد دهنش را پر خون کرد سنان  نیزه شد پاسخ هربار اباعبدا…  گرگها! پاره تن یوسف زهرا نکنید  اینقدر نیزه به پهلوی عمو جا نکنید  اینقدرحفره در این موم عسل وا نکنید  لااقل نیزه ی خود در تن او تا نکنید  مادرش آمده دیدار اباعبدا…  همه ی دشت شده ناله ی وا حزن و محن  مادرش آمده و عمه و بابام حسن  هی از این فاصله ی کم به لبش تیر نزن  دست من هست، نگو از سر معشوق سخن  دست من هست جلودار اباعبدا…  عاقبت ناله شدم در همه جا پیچیدم  بغل حضرت معشوق کمی خندیدم  یک کسی نیزه زد و من به عمو چسبیدم  دست من قطع که شد هیبت سقا دیدم  ای به قربان علمدار اباعبدا… 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
طاقت ندارم لحظه ای تنها بمانی  من باشم و در حسرت سقا بمانی  من عبد تو بودم که عبدالله گشتم  نعم الامیری، عالی اعلا بمانی  فریاد هل من ناصرت بیچاره ام کرد  من مرده ام آقا مگر تنها بمانی؟!  قلبم، سرم، دستم همه نذر دو چشمت  من می دهم جان در ره تو تا بمانی  آقا نبینم در ته گودال باشی  ای زینت دوش نبی بالا بمانی  بالا نشینی و تو را پایین کشیدند  زیر لگدها زیر دست و پا بمانی  لعنت به این آب فرات و خنده هایش  راضی شده لب تشنه در این جا بمانی  با این که چندین عضو از جسم تو کم شد  تو تا ابد عشق دل زهرا بمانی  🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از علی دَم بزن اما دَمِ مولا حسن است که دمادم نَفَسِ حضرتِ زهرا حسن است "ما همه بنده و این قوم خداوندانند" ما همه خاک  ولی عرشِ مُعلا حسن است عرش گفتیم و غلط بود نفهمیدیم که سومین رکعتِ پیغمبرِ عُظمی حسن است او عظیم است قدیم است رحیم است و کریم چهارده تَن حسن انگار که تنها حسن است نُه امامم حسنی اند و عمو جان گویند نسبت هشت امامم همگی تا حسن است من از این بندگی  و زندگی اش فهمیدم به خداوند   خداوندِ دو دنیا حسن است دَمِ ما هست حسن  بازدمِ ماست حسین دردِ ما تا که حسین است مداوا حسن است هر حُسینیه از اول حَسنیه بوده به حسن کار محرم همه‌اش با حسن است گرچه عباس و حسین است و علی اکبرها تا حسن هست دمِ زینبِ کبری حسن است بر عقیق یمنِ سرخِ علی ، جان حسن است نقشِ حکاکیِ فیروزه‌ی زهرا حسن است پسرانش همه در کرببلا می‌گفتند آی فرزندِ حسن نیز  سرا پا حسن است از غریبیِ حسن هیچ مگو پُر آه است میهمانِ حَسنیم و شبِ عبدالله است 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
من آمـده ام تا کـه به پای تو بمیرم  امـروز غـریبـانـه بـرای تو بمیرم  غم نیست اگر در قدمت دست من افتد  شادم به خدا تا که به پای تو بمیرم  از خیمه دویدم که کنم جان به فدایت  خواهـم که عمو زیر لوای تو بمیرم  ای کاش ذبیح تو شـوم در ره توحید  تا در ره عشقت به منـای تو بمیرم  این قـوم اگـر تشنـۀ خونند، بیایند  آماده شدم تا که به جای تو بمیرم  بگذار که از خیـل شهیـدان تو بـاشـم  بگـذار که در کرب و بـلای تو بمیرم  کو حرملـه تـا تیـر بینـدازد و من هم  زان تیـر در آغـوش وفای تو بمیرم  از قول من خسته جگر گفت «وفائی»  ای کـاش کـه در راه ولای تو بمیرم  🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
من را برای هر چه خطا کرده ام ببخش ای مهربان که بر تو جفا کرده ام ببخش پشت و پناه من شده ای هر زمان ولی پشت تو را ز غصه دو تا کرده ام ببخش بعد از چندی سال که در می زنم ببین در را به روی غیر تو وا کرده ام ببخش من گم شدم در ازدحام هوس های نفسی ام دست تو را دوباره رها کرده ام ببخش آقا برای گرمیِ بازار تو فقط بر چشم های یخ زده ها کرده ام ببخش من را فدای جان خودت خواستی و من خود را بلای جان شما کرده ام ببخش من وام دارِ چشم تو هستم که ذاکرم این قرض را چگونه ادا کرده ام ببخش 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تا لاله‌گون شود کفنم بیشتر زدند از قصد روی زخم تنم بیشتر زدند   قبل از شروع ذکر رجز مشکلی نبود گفتم که زاده‌ی حسَنم بیشتر زدند   این ضربه‌ها تلافی بدر و حنین بود گفتم علی و بر دهنم بیشتر زدند   از جنس شیشه بود مگر استخوان من دیدند خوب می‌شکنم بیشتر زدند   می‌خواستند از نظر عمق زخم‌ها پهلو به فاطمه بزنم بیشتر زدند   تا از گلم گلاب غلیظی درآورند با نعل تازه بر بدنم بیشتر زدند   دیدند پا ز درد روی خاک می‌کشم در حال دست و پا زدنم بیشتر زدندن 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای حسن زاده حسن در حسنت می بینم روح توحید میان سخنت می بینم گفته بودم که بپوشان سر گیسویت را چون به هم ریخته وضع چمنت می بینم روی لب های تو با نیزه نوشتند حسن خط کوفی به عقیق یمنت می بینم پدری کرده ام و بوسه ز تو حق من است اثر نعل به روی دهنت می بینم پسرم! یوسف نجمه چه سرت آوردند؟! پنجه ی گرگ بر این پیرهنت می بینم ماندم از اسب چگونه به زمین افتادی جای نیزه ز دو سو بر بدنت می بینم زیر پای تو زمین گود شد قاسم بس کن مرگ خود لحظه ی پر پر زدنت میبینم هر چه بالا بکشم شانه پیچیده به هم باز بر خاک بیابان بدنت می بینم قدری آرام بگیری، بغلت می گیرم این چه وضعی ست که بر حال تنت می بینم 🔹️ 🔹️ http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
  ای گدایان رو کنید امشب که آقا قاسم است تا سحر پیمانه ریز کاسه ی ما قاسم است یادمان باشد اگر روزی بقیع را ساختیم ذکر کاشی های باب المجتبی یا قاسم است از همان روزیکه رزق نوکران تقسیم شد کربلای سینه زنهای حسن با قاسم است این کریمان به نگاه خود گره وامیکنند آنکه عمری درد ما کرده مداوا قاسم است گوسفندی نذر او کردیم و مرده زنده شد آنکه نامش میکند کار مسیحا قاسم است روی ابرویش اگر تحت الهنک بسته حسین در حرم زیباترین فرزند زهرا قاسم است نعره زد : ان تنکرونی ریخت لشکر را بهم وارث شیر جمل شاگرد سقا قاسم است مرد نجمه بود و صاحب خیمه شد در کربلا سایه ی روی سر مادر به هر جا قاسم است با اشاره هر کجا میگفت : یا زینب ببین آن سر عمامه بسته روی نی ها قاسم است زیر سم اسبها با هر نفس قد میکشید گفت با گریه حسین ، این تن خدایا قاسم است نعل های خاک خورده دنده هایش را شکست مثل مادر این تنی که میخورد پا قاسم است چونکه قاسم بود بین گرگها تقسیم شد یوسف پاشیده از هم بین صحرا قاسم است 🔹️ 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7