eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.5هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
982 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
ما بچّه های مادرِ پهلو شکسته ایم آن مادری که تکیه به دیوار می زند سخت است جابه جا شدنش بین بستر و.... شبها میان نافله اش زار می زند ما بچّه های مادرِ پهلو شکسته ایم آن مادری که بال و پَرش درد می کند آن مادری که گونه و بازوی زخمی اَش مثلِ پَر و سر و کمرش درد می کند ما بچّه های مادرِ پهلو شکسته ایم آن مادری که بسترش از لاله ها پر است آن مادری که دستِ دعا می کند بلند هر چند از مدینه و همسایه دلخور است ما بچّه های مادرِ پهلو شکسته ایم با یادِ چشم تار وُ تَرش گریه می کنیم همراه زینبین و حرم غصّه می خوریم با روضه های دو پسرش گریه می کنیم ما بچّه های مادرِ پهلو شکسته ایم هر چند صحن مادرمان را ندیده ایم بی تاب روضه های پر از درد کوچه ایم هر چند هر چه دیده حسن را شنیده ایم ما بچّه های مادرِ پهلو شکسته ایم گفتند بد زدند که ما ضجّه می زنیم گفتند روضه خوان حسینش همیشه بود پس یک گریز در دلِ هر روضه می زنیم ما بچّه های مادرِ پهلو شکسته ایم آن مادری که گوشه یِ گودال کینه بود از هوش رفته پای همین روضه یک کلام پایِ پلید دشمن دین روی سینه بود ما بچّه های مادرِ پهلو شکسته ایم فرقی نمی کند همه جا کربلای ماست هر روز روی نیزه سری زار می زند تیغِ تقاص درد و غم مادرم کجاست ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برای تابشِ ماهِ هلالِ مادرِ خانه سه ماه، آب شده مثلِ شمع، دخترِ خانه دوباره پنجره را خیس کرد، بارشِ روضه نشسته اشکِ یتیمی به دیده‌ی ترِ خانه تمامِ باغچه را زرد کرد، لشکرِ پاییز برای چیدنِ گلبرگِ یاسِ پرپرِ خانه درست، لحظه‌ی آوارِ آتشِ در و دیوار نوشته‌اند، که خانه خراب شد سرِ خانه ستونِ خانه‌ی وحی و عصا ؟! چه قصه‌ی تلخی شکسته زیر مصیبت، ستونِ دیگرِ خانه بنای خانه‌نشینی نداشت، حیدر کرّار میانِ جنگ، اگر رفت پشتِ سنگرِ خانه نیاز نیست به روضه برای گریه‌ی سادات شده‌ست آینه‌ی دِق برایشان درِ خانه ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شاید بنا نبود جهانی بنا شود چشم زمان به روی زمین آشنا شود شاید بنا نبود که از پیله عدم پروانه وجود زمانی رها شود صبح ازل به لطف طلوعی نیاز داشت تا اینکه بخت خلقت، از خواب پا شود نوری به نام فاطمه شد خلق تا به خلق اسرار آفرینش حق برملا شود باید می آفرید خدا این ملیکه را تا اینکه حق واژه خالق ادا شود کافی است یک نگاه غلامش که روز حشر از کار شیعیان گره کور وا شود صدها ابوذرند اگر خاک راه او باید که خاک پای کنیزش طلا شود با اینهمه مقام نه تنها خودش، که خواست در راه مرتضی پسرش هم فدا شود حالا علی که بود؟ فراتر ز درک هاست دریا چگونه در دل یک کوزه جا شود؟ دل بر "فمن یمت یرنی" بسته ام مگر حسن ختام دیده من مرتضی شود ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بعد احمد حرمت دین خدا پامال شد دین جدا، ایمان جدا، قرآن جدا پامال شد بیت وحی آتش گرفت و دست مولا بسته شد آیهء تطهیر زیر دست و پا پامال شد ای تمام انبیا خاک عزا بر سر کنید در حریم وحی، ناموس خدا پامال شد گیرم آنکه جرم زهرا بود یاریّ علی! محسن ششماهه اش دیگر چرا پامال شد!؟ کشت یک ضرب لگد یک سوّم سادات را خون این سادات تا روز جزا پامال شد "میثم" آن روزی که ناموس الهی را زدند کل قرآن در زمین کربلا پامال شد ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
همچُنان شمعی که سوسو میزندسوسومزن پیش چشمان پر آبم دست بر پهلو مزن طاقتی دیگر ندارد این دل آشفته ام دیگر حرفی از کبودی رخ و بازو مزن زینبت طاقت ندارد دوری ات را فاطمه جان زینب،ازفراق خود سخن با او مزن من پسرعم توام، نامحرمت هم نیستم پیش من پرده بر آن رخساره مه رو مزن لرزه افتاده ز درد شانه بر دستان تو خواهشی دارم،که دیگرشانه برگیسومزن پیکرت سر تا به پا غرق تالم گشته است بیش ازاین ازبهر آرامش به دردت رو مزن خانه ام با بودن تو با صفا باشد، ولی حرفی از ماندن بزن ازرفتن ای بانو مزن از برای پا شدن از بستر خود پیش من دست خودرا برکمر یا دست بر زانومزن گرچه گلچین آتشی انداخت بر باغم، ولی حرفی از پژمردنت ای لاله خوش بو مزن ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🍃🏴 (ع) جذبه از یاقوت و گوهر میرود سورۂ اخلاص و کوثر میرود زجرها دیده ست اما غرق شوق؛ محض ِ دیدار پیمبر(ص) میرود لرزه می افتد به جانِ مرتضی(ع) هر زمان که جانبِ «در»... میرود گرچه خوانده مجتبی(ع) أمن یُجیب خوب میداند که آخر میرود... نیمه شب «عجّل وفاتی» خوانده و دیگر از آغوش بستر میرود با چه حالی حضرت دارالشّفا مضطر و بشکسته پیکر میرود از دو چشمش اشک جاری میشود تا که زینب(س) سمتِ معجر میرود روضه بر پا میشود وقتی حسین(ع)؛ تشنه در آغوش ِ مادر میرود! 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
میانِ کوچه ها صبرت مَحک خورد به پیشِ چشمت آیینه تَرَک خورد فدک را برد دشمن... یاسِ حیدر همین که خواست حقَّش را کتک خورد 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بر زخمِ دلم به خنده‌ات نیش نزن ای دست ، قلم شوی از این بیش نزن او طاقتِ برگِ گُل ندارد نامرد تو سنگی و او آینه کُشتیش نزن ✍ 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کودکانت همه مبهوت تو و پیکر تو سفرۀ گریه مهیا شده اندر بر تو نشود باورشان،آب شدی فاطمه جان از همه بیشتر اندوه خورد دختر تو همه گلهای تو از غصه پژمردن تو بین این گلشن سوزان شده اند پرپرتو گره ای خورده به کارم که دگر وانشود رو زده بر تو عزیز دل من، شوهر تو کاش میشد که دراین عرصه تنهائی تو بود مانوس تو هر شام و سحر مادر تو آنقدر گریه ز اندوه، تو را گریان کرد که شده خون جگر سهم دو چشم تر تو بسترت کعبه و ما گرم مَطافت هستیم مُحرم اشک و بگردیم به دور سر تو شوق پرواز از این لانه به سر میداری لیک صیاد شکسته ست ز کینه پرتو در کمند غم و اندوه دلم می باشد تا زمانی که نبینم رخ جان پرور تو چند ماهیست که ای ماه صفت گردیده حائل روی تو و دیدۀ من معجر تو ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
رفته ای مادر ببین تنها شدم با رفتنت همنشینِ غربتِ بابا شدم با رفتنت هیچ میدانی که بعد از تو چه آمد بر سرم؟ سوختم خاکسترِ غمها شدم با رفتنت رنگِ موهایم شبیهِ رنگِ موهایت سپید بعد تو من هم دگر، زهرا شدم با رفتنت از فدک چیزی نمیدانم ولی این روزها محوِ دربِ کنده از لولا شدم با رفتنت بس که شبها خون گریستم از غمِ دوریِ تو بین در اشکم ماهیِ دریا شدم با رفتنت هر کجای خانه دارد خاطراتت را ولی مثلِ روزِ اِحتضارت تا شدم با رفتنت دخترِ همسایه را مادر نوازش کرد و من دخترِ بی مادر و تنها شدم با رفتنت گریه بعد از مرگِ تو در خانه مان جایز نبود آهوی سرگشته در صحرا شدم با رفتنت! ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
من بیمار، مداوا نکند خوشنودم  غم طبیبم شده و مرگ شده بهبودم  هیچ کس نیست، که باری ز دلم بردارد  عاقبت داغ و غم و درد کند نابودم!  اشک بس ریخته ام، هرکه ببیند گوید  سرو بشکسته ی خم گشته، کنار جویم!  گه ز حق، مرگ طلب می کنم و گه گویم  کاش می بودم و غمخوار علی می بودم  زیر این چرخ علی دوست تر از فاطمه نیست  سند مستندم: بازوی خون آلودم!  من نفس می زدم و او کف افسوس به هم  من چه سان گویم و او چون شنود بِدرودم؟!  ای اجل! پا به سر من ز محبت بگذار!  جز تو کس نیست که از لطف کند خوشنودم.  ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
موجی رسید هیبت دریا تکان نخورد آتش گرفت دامنش اما تکان نخورد او قول داده بود فدای علی شود در پشت در به خاطر مولا تکان نخورد زهرا خودش علیست چرا کم بیاورد چون کوه از مقابل آنها تکان نخورد با هیبت از حریم ولایت دفاع کرد طوری که آب در دل مولا تکان نخورد مسمار لعنتی به پرش گیر کرده بود این بود علتش اگر از جا تکان نخورد وقتی نیاز داشت نیازش زنانه بود وقتی دوید خادمه آقا تکان نخورد آن ضربه ی غلاف مگر که چه کرده بود ازآن به بعد بازوی زهرا تکان نخورد ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در شهر اگر هیچ کسی را غم دین نیست تا فاطمه زنده‌ست علی خانه‌نشین نیست ای دست پر از پینه ز چرخاندن دستاس افلاک در افلاک تو را جایگزین نیست... انصار هم از خطبۀ تو شرم نکردند کردند بهانه که چنان است و چنین نیست غصب فدک این بود که نام تو نباشد پیداست که دعوا سر یک تکّه زمین نیست کو چادر خاکی شده؟ کو دامن مولا؟ تا کی بزنم چنگ به حبلی که متین نیست جایی که علی هست معاویه چه کاره‌ست قرآنِ سر نیزه که قرآن مبین نیست! ای کاش که خود را برسانم به رکوعش زیرا که به جز نام تواَش نقش نگین نیست مقصود خدا از دو جهان خلقت زهراست «المنّة ‌للّه» که این است و جز این نیست ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بی‎‌نگاهت، بی‌نگاهت مرده بودم بارها ای كه چشمانت گره وا می‌كند از كارها مهر تو جاری شده در سينۀ‌ دريا و رود دور دستاس تو می‌چرخند گندم‌زارها باز هم چيزی به جز نان و نمک در خانه نيست با تو شيرین است امّا سفرۀ افطارها باغ غمگين است، لبخندی بزن تا بشكفند ياس‌ها، آلاله‌ها، گل‌پونه‌ها، گل‌نارها برگ‌های نازكت را مرهمی جز زخم نيست دورت ای گل، سر برآوردند از بس خارها بعد تو دارد مدينه غربتی بی حدّ و مرز خانه‌های شهر، درها، كوچه‌ها، ديوارها نخل‌های بی‌شماری نيمه‌شب‌ها ديده‌اند سر به چاهِ درد برده کوه صبری، بارها ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
براساس واقعیت 😱 علاّمه نهاوندى در کتاب راحة الروح داستان مسجد آدم کش را نقل و اشاره کرده به گفتار مولوى که گوید: یک حکایت گوش کن اى نیک پى مسجدى بود در کنار شهر رى هر که در وى بى خبر چون کور رفت مسجدم چون اختران در گور رفت در نزدیکى ابن بابویه مسجدی بود که معروف شده بود به مسجد آدم کش، مسجدی که  امروز  به مسجد ماشاالله معروف است. هر کس چه غریب و چه شهرى ، چه خودى و چه بیگانه، اگر شب در مسجد می ماند ، فردا جنازه او را از آن مسجد می اوردند و به این سبب کسی از مردم ری شب در آن بیتوته نمی کرد. غریبه‌ها از آنجا که مطلع نبودند، مى رفتند و شب در آن مى خوابیدند و صبح جنازه و مرده آن‌ها را بر مى داشتند. بالآخره جماعتى از مردم رى جمع شده و خواستند که آن مسجد را خراب کنند، دیگران نگذاشتند و گفتند خانه خداست و محل عبادت و مورد آسایش مسافرین و غرباست، نباید آن را خراب کرد، بلکه بهتر این است که شب درش را بسته وقف کنید و یک تابلو هم نوشته و اعلام کنید که اگر کسى غریب است و خبر ندارد، شب در این مسجد نخوابد؛ زیرا هر کس شب در اینجا خوابیده صبح جنازه‌اش را بیرون آورده‌اند و این چیزى است که مکرّر به تجربه رسیده و از پدران خود هم شنیده‌ایم و بلکه خود ما هم دیده‌ایم. پس بر تخته اى نوشته و به در مسجد آویختند. اتفاقا دو نفر غریب گذارشان به در آن مسجد افتاد و آن تابلو را دیده و خواندند. پس یکى از آن‌ها که ظاهرا نامش ماشالله بود می‌گوید: من امشب در این مسجد مى خوابم تا ببینم چه خبر است. رفیقش او را ممانعت مى کند و مى گوید: با وجود این آگهى که دیده اى، باز در این مسجد مى روى و خودکشى مى کنى؟ آن مرد قبول نکرد و گفت حتما من شب را در این مسجد مى مانم. اگر مُردم که تو خبر را به خانواده‌ام برسان و اگر زنده ماندم که نعم المطلوب و سرّى را کشف کرده‌ام. پس قفل را گشود و داخل مسجد شد و تا نزدیک نصف شب توقّف کرد خبر نشد. و چون شب از نصف گذشت، ناگاه صدایى مهیب و وحشت زایى بلند شد، آهاى آمدم ـ آهاى آمدم، گوش داد تا ببیند صدا از کدام طرف است، باز‌‌ همان صدا بلند شد، آمدم، آمدم، آهاى آمدم و هر لحظه صدا مهیب‌تر و هولناک‌تر بود. پس آن مرد برخاست و ایستاد و چوب دست خود را بلند کرد و گفت اگر مردى و راست مى گویى، بیا، و چوب دست خود را به طرف صدا فرود آورد که به دیوار مسجد خورد و ناگهان دیوار شکافته شد و زر و طلاى بسیارى به زمین ریخت و معلوم شد دفینه و گنجى در آن دیوار گذارده و طلسم کرده بودند که این صدا بلند مى شود و آن طلسم به واسطه پر جرأتى آن مرد شکست پس طلا‌ها را جمع کرد و صبح از آن مسجد صحیح و سالم با پول زیادى بیرون آمد و از آن همه پول، املاک خریده و از ثروتمندان گردید و آن مسجد را تعمیر و به نام او مسجد ماشاءاللّه معروف گردید. 👉 http://eitaa.com/joinchat/2983329811C10bcbd20fd
هرکه با اخلاص دراین خانه خدمت می کند بهر رستاخیز خود کسب سعادت می کند هرکه این جا اشک می ریزد به یاد اهل بیت با علی وفاطمه تجدیدبیعت می کند می رسدبرگلشن جان های ما بوی بهشت هرکه این جا نام زهرا را تلاوت می کند هرکه دارد گوهر مهرش چه کم دارد مگر ازچه برخوان خدا کفران نعمت می کند گرکه باشد نامه ی اعمال ما چون شب سیاه اشک این جا کار آب ابر رحمت می کند آن که همراهش برد نور ولایت را به خاک کی درآن ظلمت سرا احساس غربت می کند رازق عالم به هرکس روزیش رامی دهد رزق مارا از سرشک وآه قسمت می کند روز محشر ازندامت لب به دندان می گزد هرکه این جا ازسرشک وناله غفلت می کند من کیم بی فاطمه تو چیستی بی مهر او اوست مارا صاحب این قدرو شوکت می کند گر«وفایی» حاجتی دارد به زهرا گفته است باز هم با مادر سادات صحبت می کند ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هر لحظه دلم بهانه ات میگیرد از باد صبا نشانه ات میگیرد دنبال مزارمخفی ات بی بی جان در روضه سراغ خانه ات میگیرد ✍ 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
با این غم پر حاشیه خو میگیرم مجبورم اگر که از تو رو میگیرم یک گوشه حسن(ع) برای من می گرید تا با کمک فضّه وضو میگیرم! 🏴 ✍ 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اصلاً خودَش می خواست اینجا کَم ‌بماند او رفت تاکه هم نماند هم بماند عالِم ترین عَلامه ها گفتند : او رفت تا در غمِ این عالِمه عالَم بماند از بس که عفت داشت باید روضه اش هم در چادری از جنس ابریشم بماند (دَر)ها همه یک روضه ی بازند تا باز این زخمِ بازِ شیعه بی مَرهم بماند در روضهْ چایِ (قند پهلو) هم برآن شد تا داغمان در (سینه) تازه دم بماند! بانو نشد در مهربانی سُست هرگز تا پایه های عَرش هم محکم بماند شُد صورتَش یک سیبِ سُرخ امّا بَدان را بخشید تا روی زمین آدم بماند آری شکستند و شکستند و شکستند هم حرمتَش را هم دلَش را هم... بماند! ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کو به کو، منزل به منزل، دیده را دریا کنم  گم شوم در اشک، شاید مرگ را پیدا کنم پای رفتن دِه خداوندا! من افتاده را  تا روم بیرون ز شهر و، گریه در صحرا کنم  رو بگیرم از علی، یا از حسن، یا از حسین؟!  ناله از بهر پسر، یا گریه بر بابا کنم؟!   طالب مرگم، ولی قوت ندارد بازویم  تا به سوی آسمان دست دعا بالا کنم  تخته‏‌ی در، صفحه‏ ی تاریخ غم های علی ست  من به خون محسنم این صفحه را امضا کنم (صورت من، صفحه‌ای تاریخ غم های علی ست می‌سِزَد تا عمر دارم گریه بر مولا کنم)  در دل شب، سنگدل ها می‏برند از ریشه‏اش  روز اگر در سایه‏ی نخلی، عزا بر پا کنم!  من دعا کردم اجل آید ملاقاتم ز راه  از چه باید در به روی قاتل خود وا کنم؟!  کفْن و دفن و قبر من باید نهان ماند ز خلق  تا که دشمن را به هر عصر و زمان رسوا کنم  ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نخلی که شکسته ثمرش را نزنید مرغی که زمین خورده پرش را نزنید دیدید اگر که دست مردی بسته دیگر درِ خانه همسرش را نزنید ✍  👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به تور عشق تو صیدیم و عطشان خوشا صیدی که صیادش تو باشی اسیر عشق تو هستیم و گوییم خوشا عشقی که فریادش تو باشی... ✍ 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
-لطفا حقّ روضه ادا شود- چه زخمی؛ بی هیاهو... مادرِ من گرفته دردِ پهلو مادرِ من... نگو که این جراحت های ِ تازه ندارد هیچ دارو مادرِ من خودم دیدم میانِ کوچه محکم- زمین خوردی دو زانو مادرِ من نشسته روبرویت؛ بغض کرده گرفتی از پدر، رو مادرِ من نکش از دستِ کار افتاده ات کار نزن با اشک؛ جارو مادرِ من دعا کردی همه همسایه ها را میانِ دردِ بازو مادرِ من حسین(ع) آمد به من گفت ای برادر چرا پوشانده اَبرو مادرِ من؟! نخورده شانه بر موهایِ زینب(س) به هم پیچیده گیسو مادرِ من تو را جانِ حسن(ع)، دیگر به بابا- نگو تابوتِ من کو!؟ مادرِ من! 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️اولین اظهارات همسر سردار پس از شهادت🏴 فایلی از واکنش همسر شهید در شبکه های اجتماعی منتشر شده است. همسر سپهبد شهید در واکنش به خبر شهادت سردار سرافراز اسلام گفت: آن‌قدر در کوه‌ها و بیابان‌ها به دنبال شهادت گشتی که آخر شهادت تو را در آغوش گرفت 🌷 🌺 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7