eitaa logo
اشعار ناب آیینی
31.7هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
94 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . . ☫ ﷽ ☫ 🔸مجموعه بزرگ تبلیغات برتر👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 . ⭐️مجموعه تبلیغاتی ناب 👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام در سلام نماز مغرب بود مسجد از ازدحام خالی شد واژه های کلام مردم شهر از علیک السلام، خالی شد بین پس کوچه های نامردی کوفه تنها گذاشت مردش را با کمی سنگ از سرش وا کرد روزه داریِ کوچه گردش را هیچکس بار آن مسافر را از سر شانه اش پیاده نکرد وای بر حال منبر کوفه که از آن مرد استفاده نکرد کلماتِ که "این چه کاری بود؟" دائماً راهی صدایش بود التماسی شبیه "کوفه میا" سر سجاده ی دعایش بود هیچکس پا به پای او غیر از سایه از پشت سر نمی آمد روشنائی خانه ها رفتند سایه اش هم دگر نمی آمد خواست تا نامه ای اجیر کند به سوی کاروان نشد که نشد شرحی از حال ماوقع بدهد به امام زمان نشد که نشد عاقبت مرد بی کس کوفه سر دارالاماره جایش بود سر دارالاماره ی کوفه آن مکانی که از خدایش بود گریه می کرد و زیر لب می گفت با لبی تشنه با دلی گریان «السّلام علیک یا مظلوم» «السّلام علیک یا عطشان» لب و دندان چه قیمتی دارد؟ لب قاریِ من سلامت باد هم سرش هم تنش خدا را شکر سر راه بنفشه ها افتاد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها چه وداعي، چقدر جانسوز است! کربلا؛ «کربِ وَ البُکاء» شده است مادري پشت پرده ي خيمه دست بر دامن دعا شده است ***** گريه هاي حرم سوالي شد راستي بانوي قبيله کجاست!؟ شيرمردان زينب کبري کمي آهسته، پس عقيله کجاست!؟ ***** سخت از پير خيمه دل کنديد بال پروازتان تقلا کرد نام زهرا گره گشاتان شد قسم عشق کار خود را کرد ***** گرگ هاي گرسنه ي اين دشت در کمينند، با خبر باشيد اين خليفه پرست هاي حسود لاله چينند، با خبر باشيد ***** نوه ي مرتضي شدن جرم است خون تان را حلال مي بينند تازه! اسلام نابتان را هم زير تيغ سئوال مي بينند ***** شعله هاي نفاق اين مردم از سقيفه زبانه مي گيرد جان زهرا به فکر خود باشيد پهلوها را نشانه مي گيرند ***** خونِ دل روزيِ علي کردند پشت پا مي زنند اين مردم کوفه را با مدينه فرقي نيست بي هوا مي زنند اين مردم ***** کوچه وا مي کنند با حيله کينه فتواي لاله کوبي داد تجربه گفت اولين کوچه در مدينه جواب خوبي داد ***** اصل اين جنگ بر سر فدک است کوچه راهي به کربلا دارد بيشتر فکر دستتان باشيد شمر نقش مغيره را دارد ***** راستي سمتِ حرمله نرويد شرح اين درد مو به مو مانده به خدا حيفِ چشم هاي شماست چند تيري براي او مانده ***** کاش مي شد که از دلِ زينب هجرتان مِهر مادري ببرد چشم خولي به دست تقدير است منتظر مانده تا سري ببرد ***** 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم رب تمام شاعرها شاعرانی که از شما گفتند و همه ذاکران که در روضه از تو و عشق و کربلا گفتند گریه کن های قدیمی تواند و و از چه بیقراری باز این چه شوری ست در دل عالم حضرت عشق ، خانه ات آباد از تو گرفته سامانی گوشه چشمی ز مادرت زهرا (س) داده رونق به شعر گفت قصیده از پسرت در حضور خلیفه ، غوغا شد از روضه های تو خواند و چشم موسی الرضا (ع) چو دریا شد توبه ی پذیرا شد داده ای آبرو به شعر او برده ای دل تو از دل خون شد از ماتمت دل رازق زندگی و زرق و برق کلام نوکرت را رها نخواهی کرد کودکی تا جوانی و پیری شعرهای می لنگید گر نمیگفت از مقام شما جاهلی مست چون از کرم شد سگ خیام شما لیلیِ ای دلیل جنون هر شاعر این عجب نیست در بساط تو لات اگر شده طاهر از کاروان اگر جا ماند تو به او اذن کربلا دادی روضه میخواند دخترش مرد و تو شفا دادی نفس گرم و چشمه ی چشم های ؛ یعنی هرکس که ماند پای تو پای او تا همیشه میمانی گریه کرد بر قلمش نخل میثم ثمر گرفت آقا و از آنجا که درد تو داروست شده بیمارت ذکر لب های حاج سوز آه دل همه جا میزد جار به دو عالم فقط شما شاهی ز سر خوان عشق تو لبریز شده و کم نگشته ولی رحمت الله علی شهیدانت بالاخص اهل بیت علت نعره های مستی از باده های دختر توست گرمی حنجر ها اثر تشنگی حنجر توست نمک شعرهای دل سنگ آب شد ز ماتم تو زده آتش به جان نوکرها روضه ی ساربان و خاتم تو خواند و آه از آن ساعت که تن اطهر تو شد صد چاک صوت عرشی میخواند زینت دوش مصطفی بر خاک 🔹️ 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نگرانم بیفتی از مرکب روی این سنگ ها خدا نکند به تنت نیزه ها فرو نروند؟! تیر، خود را به سینه جا نکند؟   کاش می شد که من سپر بشوم سنگ ها بر دهان تو نخورد کاش می شد که تیغ بردارم نگذارم سر تو را ببُرد   کاش می شد نیاید این ملعون کاش پیکار با گلو نکند کاش بوسه نمی زدم هرگز که تو را شمر پشت و رو نکند   تو بگو خواهرت چه کار کند؟ که سر از پیکرت جدا نشود؟ کاش می شد که چاره ای بکنم پای مادر به گود وا نشود   کاش مادر ندیده باشد که شمر ملعون نشست روی تنت کاش اصلا دروغ باشد که نیزه ای گیر کرده در دهنت   هرچه داری خودت بده بهِشان که نخواهند جست و جوت کنند پیرهن را خودت بکن از تن که نیایند زیر و روت کنند   کاش جسم تو پاره پاره نبود که کسی فکر بوریا نکند کاش می شد خودت تکان بخوری که تو را نیزه جا به جا نکند   جان من را بگیرد ای کاش و روی نیزه سر تورا نبَرد هرچه دارم برای زجر، بگو - معجر دختر تو را نبرد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چه شده نازنین برادر من داری ام من یجیب می خوانی نکند پیش من – زبانم لال- امشبی را فقط تو مهمانی   سنّ و سالی گذشته از زینب با نگاهت مکن پریشانم شک ندارم که خوب می دانی بی تو یک لحظه من نمی مانم   همرهانت که یک به یک رفتند در دلم اضطراب افتاده از امان نامه صحبتی آمد نه! گمانم جواب رد داده!   خوب بنگر چقدر می آید گوشواره به گوش دختر تو کن دعایی که لا اقل آنرا نربایند در برابر تو   کودکت زیر لب به خود میگفت گر بیابانی از عدو داریم خم کجا آوریم بر ابرو باکمان نیست، تا عمو داریم   غرق در غصه آنطرف لیلا در تماشای قامت اکبر این طرف اشک در نگاه رباب پای گهواره ی علی اصغر   دلخوشم کن بگو که شاید صبح دست از کشتن تو بردارند دلخوشم کن بگو برای تو نیست دشنه هایی که بر کمر دارند   در غروب نگاه غمگینت عصر فردات را نظر دارم هرچه – خاکم به سر-شود با تو همه را مو به مو خبر دارم   می روی ّ و به همره زینب زجر و رنج و عذاب می ماند غیرت الله هستی و افسوس خیمه ات بی حجاب می ماند   بر بلندای سرو مانندت کاش یک جای بوسه بگذارند لیک تا آیه آیه ات نکنند -وای من – دست بر نمی دارند   خاک بر فرق من چه میبینم؟ قاتلت جالسٌ علی صدرِک! پیش چشمان بی سوی زهرا مولعٌ سیفَهُ علی نَحرِک   بوسه گاه پیمبر است آنجا بی حیا ! دشنه را زمین بگذار دیدگانش هنوز می بینند بسملم را به حال خود بسپار 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه السلام آسمان را به خاک می‌آری با همان جذبه‌های عرفانی ولی از یاد می‌بری خود را دم‌به‌دم در شکوه ربانی با خودت یک سحر ببر ما را تا تجلی روشن ذاتت دل ما را تو آسمانی کن با پر و بالی از مناجاتت تربت کربلاست تسبیحت همدم ندبه‌هات سجاده بی‌قرار است گریه‌هایت را که بیفتد به پات سجاده غربتت را کسی نمی‌فهمد چشم‌هایت چقدر پُر ابر است آیه آیه صحیفه‌ات ماتم جبرئیل نگاه تو صبر است شده این خاک گریه‌پوش آقا مثل چشمت صحیفهٔ باران صبح تا شب، شکسته می‌گویی السلام علیک یا عطشان غم به قلبت دخیل می‌بندد چشم‌های تو با خوشی قهر است تشنگی بر لبان تو جاری آب دیگر برای تو زهر است کربلا در نگاه تو جاری روضه می‌خواند چشم تو سی‌سال دل تو هروله‌کنان، یک عمر علقمه، خیمه‌گاه، تل، گودال پردهٔ خیمه‌ها که بالا رفت کربلا در برابرت می‌سوخت ناگهان روی نیزه‌ها دیدی سر خورشید پرپرت می‌سوخت در دل قتلگاه می‌دیدی لحظه لحظه غروب زینب را چه به روز دل تو آوردند؟ «وَ أنَا بنُ مَن قُتِلَ صَبراً»... جز تو و عمهٔ پریشانت کوفه و شام را که می‌فهمد طعنه‌های کبودِ سلسله و سنگ و دشنام را که می‌فهمد دست بسته به سوی شهر بلا خاندان رسول را بردند به روی ناقه‌های بی‌محمل دختران بتول را بردند یادگار کبود سلسله‌ها به روی مصحف تنت مانده مرهمی از شرار خاکستر به روی زخم گردنت مانده سنگ‌های بدون پروایی محو لب‌های پاک قاری بود از لب آیه آیهٔ قرآن روی نی خون تازه جاری بود با شکوه نجیب قافله‌ات کینه‌های بنی‌امیه چه کرد در خرابه نشسته‌ای از پا با دلت ماتم رقیه چه کرد بی‌کسی‌های عمه‌ات زینب غصه‌های رباب پیرت کرد داغِ زخم زبان و هلهله‌ها بزم شوم شراب پیرت کرد... کربلا را به کوفه آوردی با شکوه پیمبرانهٔ خود لرزه انداختی به جان ستم با بیانات حیدرانهٔ خود چه حقیر است در برابر تو قد علم کردن سیاهی‌ها تو ولی از تبار خورشیدی شام را در می‌آوری از پا با دعاهای روشنت آخر شهر پُر از کمیل خواهد شد کاخ ظلمت به باد خواهد رفت اشک‌های تو سیل خواهد شد از همه سو برای خون‌خواهی در خروشند باز بیرق‌ها راوی زخم‌های پنهانِ دل مجروح تو فرزدق‌ها 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شب آخر هنوز یادم هست خیمه زد عطر سیب در سنگر خیمه تاریک شد ، و این یعنی روضه‌خوان گفت از شب آخر گفت : این راه و این سیاهی شب عشق چشمان خویش را بسته است ما سحر قصد آسمان داریم از زمین راه کربلا بسته است خشک می‌شد گلوی او کم‌کم روضه‌خوان تشنه بود در باران یک نفر استکان آب آورد السلام علیک یا عطشان استکان را بلند کرد ، ولی عکس یک مشت روی آب افتاد مشک لرزید و محو شد کم‌کم اشک سید که توی آب افتاد نفست گرم روضه‌خوان ! آن شب دل به دریای آن نگاه زدی دم گرفتی میان خون خودت چه گریزی به قتلگاه زدی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ما که حالا چنين زمين گيريم روزگاري در آسمان بوديم پر پروازمان که وا مي شد مي پريديم و بي نشان بوديم خوب بوديم و خوب مي ديديم پاک بوديم و پاک مي رفتيم متديّن بدون بار گناه زير خروار خاک مي رفتيم همه در زير سايه ي قرآن همه مشغول زندگي بوديم لحظه هاي جواني خود را در مناجات و بندگي بوديم بر سر شانه هايمان هر شب کيسه هاي کريم مي برديم نان افطار سفره هامان را از براي يتيم مي برديم لقمه ناني که بود مي خورديم کي به فکر غذاي فردا بود اهل از خود گذشتگي بوديم دلمان دل نبود دريا بود هر شب جمعه کنج خانه مان سر سجاده ي دعا بوديم با همان ذکر السلام عليک زائر صحن کربلا بوديم هر کجا خيمه مي زديم با خود کوله بار اميد مي برديم شاد بوديم از اينکه هر لحظه روي شانه شهيد مي برديم ناگهان بين ناگهاني ها پاي شيطان به خانه ها وا شد عطر سجاده هايمان هم رفت جبرئيل از کنارمان پا شد ناگهان بين ناگهاني ها باد آمد بهارمان را برد بوي پرواز رفت و همراهش بوي آغوش يارمان را برد کم کم از ذکر حق که دور شديم روزي آسمان مان کم شد مي دويديم از پي دنيا ولي از سفره نانمان کم شد کاروان رفت و عده اي رفتند عده اي بين چاه افتادند عده اي در مسير خود ماندند عده اي بين راه افتادند عده اي رفته و شهيد شدند عده اي بي بها عزيز شدند عده اي تا خدا سفر کردند عده اي هم اسير ميز شدند از دل زندگي ما بوي عمر بي استفاده مي آيد از سر سفره هاي ما حالا بوي خمس نداده مي آيد اي شهيدان راه عشق و وفا خوش به حال شما و بال شما پيش ارباب ياد ما هستيد؟ منم و غبطه ي وصال شما بايد اين روزهاي پاييزي يک نفر با بهار برگردد از براي نجات اين دنيا وارث ذولفقار برگردد با هزاران اميد مي گويم آفتابا امام ما برگرد يا ابالغوث يا اباصالح جان زهرا تو را خدا برگرد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها اینجا بهانه ها خودشان جور می شوند کافی ست زیر لب پدرت را صدا کنی کافی ست یک دو بار بگویی گرسنه ام یا ناله ای به خاطر زنجیر پا کنی -- اصلا نه، بی بهانه زدن عادت همه ست حرف گرسنگی نزدم باز هم زدند دیدم که بر لبان تو می خورد پشت هم چوب تری که قبل لبت بر سرم زدند -- آن قدر پیش طفل تو خیرات ریختند نان های خشک خانه یشان هم تمام شد امروز هم به نیت تفریح آمدند عمه کجاست چادر من؟ ازدحام شد -- صبح و غروب و شام که فرقی نمی کند ما را خلاصه غالب اوقات می زنند یک در میان به روی من و عمه می خورد سنگی که سمت خیمه ی سادات می زنند -- از آن شبی که زجر مرا دست عمه داد لکنت زبان من، نه، مداوا نمی شود پیر زنی که موی مرا می کشید گفت زلفی که سوخته گرهش وا نمی شود -- دستی بکش به زبری رویم که حق دهی نامرد های شام چه مردانه می زنند سنگین شده ست گوشم و بهتر که نشنوم بر روی قیمت اسرا چانه می زنند 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ما بچّه های مادرِ پهلو شکسته ایم آن مادری که تکیه به دیوار می زند سخت است جابه جا شدنش بین بستر و.... شبها میان نافله اش زار می زند ما بچّه های مادرِ پهلو شکسته ایم آن مادری که بال و پَرش درد می کند آن مادری که گونه و بازوی زخمی اَش مثلِ پَر و سر و کمرش درد می کند ما بچّه های مادرِ پهلو شکسته ایم آن مادری که بسترش از لاله ها پر است آن مادری که دستِ دعا می کند بلند هر چند از مدینه و همسایه دلخور است ما بچّه های مادرِ پهلو شکسته ایم با یادِ چشم تار وُ تَرش گریه می کنیم همراه زینبین و حرم غصّه می خوریم با روضه های دو پسرش گریه می کنیم ما بچّه های مادرِ پهلو شکسته ایم هر چند صحن مادرمان را ندیده ایم بی تاب روضه های پر از درد کوچه ایم هر چند هر چه دیده حسن را شنیده ایم ما بچّه های مادرِ پهلو شکسته ایم گفتند بد زدند که ما ضجّه می زنیم گفتند روضه خوان حسینش همیشه بود پس یک گریز در دلِ هر روضه می زنیم ما بچّه های مادرِ پهلو شکسته ایم آن مادری که گوشه یِ گودال کینه بود از هوش رفته پای همین روضه یک کلام پایِ پلید دشمن دین روی سینه بود ما بچّه های مادرِ پهلو شکسته ایم فرقی نمی کند همه جا کربلای ماست هر روز روی نیزه سری زار می زند تیغِ تقاص درد و غم مادرم کجاست ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از تبادل موقت برای دیده شدن کانال.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم چهارپاره امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه الشریف و عید سعید فطر عید یعنی کنارِ تو بودن           بی تو عیدی نمی‌شود معنا عید یعنی دَمی که بر کعبه             می‌زنی تکیه پیشِ ما آقا عید یعنی دمی که برگردی      بعد از آن روزها همه عید است جمعه‌ای که کنارِ ما باشی          جمعه‌یِ افتخارِ توحید است جلوه‌یِ نابِ رویِ ماه تویی         تو صراط و سراج و راهِ منی من غلامِ حریمِ نورِ خدا          شکرِ حق که تو پادشاهِ منی ماهِ رحمت گذشت و خالی ماند          دستِ این روسیاه شرمنده بنده‌ای ماند و عالَمی تقصیر            بنده‌ای بی‌قرار و درمانده قدرِ قدرِ خدا ندانستم          ترک جرم و خطا نمی‌کردم عیدِ فطر آمد و دوباره به جز            کوله‌ای معصیت نیاوردم زیرِ چترِ کتابِ بیداری             قول دادم به خالقِ کعبه پشت کردم به عهد و پیمانم            بار دیگر شکسته شد توبه باز هم از تو غافلم اِی وای        باز هم دلخوشم به غیر از تو از تو دارم نفس ولی انگار     هر نفس خواهشم به غیر از تو شکرِ نعمت به جا نیاوردم             حرکاتم هنوز شیطانی‌ست سینه‌ام را گناه کرده سیاه             نور از پشتِ ابر پیدا نیست ابرِ جرمِ مرا کنار بزن                   تو به دادِ دلم برس آقا می‌شود عیدِ فطر پاکیها            در نگاهت همیشه حس آقا سینه‌ام چون ستادِ استهلال            جمعه‌ها می‌شود رصدخانه با هلولِ تو می‌شود خورشید                    قمری در مدارِ جانانه چه نمازی امامِ آن موعود         چه نیازی که قبله در محراب چه بهاری بدونِ فصلِ خزان           چه دمی نوکر است با ارباب سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم چهارپاره سالروز تخریب بقیع و روضه‌ی‌ِ امام حسن مجتبی علیه السلام دیروز میانِ کوچه امروز بقیع این غربت و غم‌هایِ تو بی‌پایان است دیروز غمِ سیلی و رویِ نیلی امروز حرم خاکی و سرگردان است آقایِ غریب و بی‌کسِ خاکِ بقیع حتّی غمِ کوچه مانعِ صبرت نیست آهسته بگویم دلِ زهرا خون است یک شمع و چراغ هم رویِ قبرت نیست یک روز میانِ کوچه‌ای تنگ کسی.... با ضربه‌یِ سیلی بدنت لرزانده حالا تویی و حریمِ خاکی اِی وای در صحن خودِ فاطمه روضه خوانده اِی وای خدایِ من حسن وای حسن در قلبِ گلم غصّه و غم جا دارد او دیده چه آمد به سرم در کوچه او حکمِ عصایِ دستِ زهرا دارد دیروز جگر سوخته و پاره شده تیر و تن و تابوت و کفن و خونین بود امروز کسی که صحنِ او ویران کرد می‌گفت خرابی‌اَش به نفعِ دین بود بازیچه‌یِ دنیا شده دین واویلا سهم حسن و حسین و زینب شد درد اِی منتقمِ غصّه‌یِ زهرا مهدی جانِ حسن و حسین و زینب برگرد سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7