#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
تیری به سوی دیده اش پرتاب کردند
با جام خون عباس را سیراب کردند
از بس به جسمش نیزه و تیر است و دشنه
جسم رشیدش را به نیزه قاب کردند
با تیر نامردی به مشکش حمله کردند
با مشک پاره خون دلِ مهتاب کردند
بر فرق او شد معتکف سنگین عمودی
از خون فرقش بر زمین خوناب کردند
وقتی صدا زد یا اخا ادرک اخا را
قلب حرم را دم به دم بی تاب کردند
حالا شده یک مشک پاره یارگارش
با مشک پاره مادرش را آب کردند...
✍ #محمد_حبیب_زاده
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
روی خوش تو جلوهای از مادرِ من
دستِ تو پناهِ من و شد یاورِ من
با اینکه تو جای مادرم آمده ای
آن مهرِ تو مادرانه در باورِ من!
✍ #هستی_محرابی
#صلوات 👉
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
عباس اگر نامش حماسه آفرین است
چون از بهشتِ دامنِ امّ البنین است
هم کفوِ مولا بعدِ زهرا غیرِ او کیست
این مادرِ عباس شاهِ مَه جبین است!
✍ #هستی_محرابی
#صلوات 👉
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
عباس ، یلی ست، قسمتِ ام بنین
شد بارشِ ابرِ هیئت ام بنین
بشکست، دلت، نیست غمی هدیه کن اشک
اینها همه نذر حضرت امً بنین
✍ #حسین_جعفری
#صلوات 👉
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
خیره ماندهِ نگاه آخرِ من
تا زیارت کند عزیزش را
تا که خانم بیاید و بنهد
سرِ زانو سر کنیزش را
من که یک عمر را مسلمانِ
خدمتِ بچه هایِ فاطمه ام
لطفِ مولا علی بزرگم کرد
این که من خاک پایِ فاطمه ام
خاکم اما در آسمانِ ادب
قرصِ ماهی و کوکبی دارم
هر چه دارم قسم به خانمی اش
از کراماتِ زینبی دارم
روز اول که درب این خانه
قامتم پیشِ مقدمش تا شد
تا کشیدم به دیده چادرِ او
رو به چشمم درِ جنان وا شد
چشمم از اشک شوق پُر می شد
تا که مولا مرا دعا می کرد
خانه داریِ پایتختِ کرم
نفسم را پُر از خدا می کرد
تا که یک وقت یاد و خاطره ی
مادر آتش به سینه ها نزند
عرض کردم به محضر مولا
که مرا فاطمه صدا نزند
بی کرانِ ارادت و ادبم
در دو عالم گره گشایم شد
که علی چهار دفعه بابا و
نامِ ام البنین برایم شد
چهار تا یل، چهار تا عاشق
در نگاهِ علی مذاب شده
چهار تا مرد ، چهار روح ادب
خاکِ راهِ ابوتراب شده
چهار سربازِ سر به زیرِ حرم
نوکرِ محض در برِ زینب
که گره زد خدا به غیرتشان
گرهِ زیرِ معجرِ زینب
چهار شیرِ نبردِ دریادل
که ز دستِ کریم مست شدند
چهار سرمستِ جامِ لطفِ حسن
که همیشه خدا پرست شدند
بین این چهارتا که عیسایند
یک نفر هست که مسیحا شد
بین این چهارتا اباالفضلم
آنقدر نوکر است آقا شد
پای درسِ امام هایِ خودش
سیزده ساله بود عالم شد
آنقدر از حسین نور گرفت
لقبش ماهِ آل هاشم شد
نذر کردم که تا ابد بشود
خادمِ منحصر به فرد حسین
که دو تا بازویِ علمگیرش
همه جا می خورد به درد حسین
وقت راهیِ کربلا شدنش
نَبَرَد تا که بچه هایش را
امر کردم که بی پِسر برود
تا نگیرند دست و پایش را
با خودش بی برادرانش تا
خلوت عاشقانه ای دادم
وسطِ تیغِ ابروانش را
بوسه ی مادرانه ای دادم
پسرِ قد رشیدِ حیدری ام
غم نبینند دختران حسین
حامی قدُّ و قامتِ زینب
جانِ من ، جان تو و جان حسین
با نگاهِ پُر از سفارشِ من
کاروانِ فراق راهی شد
تا رقیه نشست بر دوشش
پیشِ چشمم چه دلبخواهی شد
خیسِ باران ز هجر روی حسین
گرمِ ذکر و دعا شدن سخت است
از نگاهِ حسین جان خودش
یک نفس هم جدا شدن سخت است
روزگاری گذشت و بی خبری
بینِ این خانه مو سپیدم کرد
تا شنیدم که کاروان آمد
در مدینه پر از امیدم کرد
تا رسیدم کنارِ دروازه
قامتم زیر بار غم تا شد
چقدر قافله عوض شده ست
چشم دلواپسم که دریا شد
زینبِ زارِ مو سپید شده
ازحسینم فقط خبر آورد
گفت مادر ولی زمین افتاد
از ابالفضل یک سپر آورد
گفت مادر گرفت عاشورا
از تنِ زینبت توانش را
ماه و خورشیدِ نیزه ها کردند
هر کدام از برادرانش را
گفت مادر تنِ اباالفضلت
سخت رویِ زمین فرود آمد
تا همانجا که بوسه می دادی
ترکِ ضربه ی عمود آمد
گفت که از زلالِ آب فرات
نه فقط کودک رباب نخورد
رفت سقا لب شریعه ولی
لب او جرعه ای از آب نخورد
گفت مادر بدون دستانش
تو نبودی چه بر سرم آمد
من خودم کربلا و تا کوفه
دست در دست معجرم آمد
گفت مادر گلِ امیدِ مرا
بینِ گودال پرپرش کردند
چقدر زخم خورد تا آخر
با لب تشنه بی سرش کردند
آنقدر زد به روی سر تا که
زخم پیشانیش دهان وا کرد
گفت مادر سرِ حسین مرا
پیش چشمم کسی به نی جا کرد
از همان لحظه همره زینب
بانیِ گریه ی مدینه شدم
از همان لحظه مثل عباسم
زار و شرمنده ی سکینه شدم
✍ #محمد_مبشری
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#ترکیب_بند
تا صدا میرسد از ساحتِ خونبارِ بقیع
مرد و زن اشک بریزند ، به دیوارِ بقیع
یک زن و صورتِ قبری ، به دلِ زارِ بقیع
دلِ ما هم ، بخدا گشته گرفتارِ بقیع
مادرِ حضرتِ عبّاس ، پریشانِ توأیم
سال ها در به درِ سفره ی احسانِ توأیم
تو که بودی؟ که خدا همسرِ مولایت کرد؟
تو چه کردی؟ که چنین غرقِ تَوَلّایت کرد؟
مادرِ چهار گلِ حضرتِ زهرایت کرد
صدفِ گوهرِ نایاب... چو سقّایت کرد
با تواضع ، به درِ خانه ی مولا رفتی
این چنین بود ، که تا عرش تو بالا رفتی
سائل آمد به درِ خانه ، تفضّل کردی
تو به اولادِ نَبی ، خوب توسّل کردی
زحمتِ حاجتِ دنیا ، که تقبّل کردی
لطف کردی و مرا نیز تحمّل کردی
بابِ حاجاتِ همه ، نامِ شما باشد و بس
چشمِ ما نیز به اکرامِ شما باشد و بس
پسرانت همه رفتند ، تو تنها ماندی
سال ها گریه کنِ بچّه ی زهرا ماندی
مرحمِ زخمِ دلِ زینبِ کبریٰ ماندی
همه رفتند به یاریِ حسین... جا ماندی
پسرت نقشِ زمین شد ، به غمش خندیدند
همه بر مشک و دو دستِ قلمش خندیدند
زینبت گفت «حسین» و... جگرت تیر کشید
تا شنیدی که سرش رفت... سرت تیر کشید
وسطِ کوچه نشستی... کمرت تیر کشید
گفت «انگشتر» و... هی بال و پرت تیر کشید
بخدا سوزِ دلت ، کرده دلم را بی تاب
قدری آرام بخوان روضه برای ارباب
روضه ای از سَرِ احساس... دلت ریخت بهم
رنجِ پرپر شدنِ یاس... دلت ریخت بهم
خنده ی دشمنِ خنّاس... دلت ریخت بهم
روضه ی حضرتِ عبّاس... دلت ریخت بهم
رفتنی گشته ای از بس که بزرگ است غمت
کاش میشد که بسازیم به زودی حَرَمت
بعدِ زهرا تو شدی مادرِ ما نوکرها
سایه ات کم نشود از سَرِ ما نوکرها
تو نظر کن به دلِ مضطرِ ما نوکرها
وقفِ عباسِ تو ، چشمِ تَرِ ما نوکرها
ما همه نوکر و درمانده ی فردای توأیم
تو هنوز امِّ بَنینی و پسر های توأیم
✍ #پوریا_باقری
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
تک و تنها به بقیع رفته و غوغا می کرد
چشمِ هر سوخته ای ،پهنه ی دریا می کرد
با قدی خم به سرش می زد و می رفت ز حال
با همین سر زدنش..بابِ سخن وا می کرد
با سرانگشتِ خودش خطّ و خطوطی می زد
وَ سپس ناله و اندوه...مهیّا می کرد
صورتِ قبر برایِ پسرانش می ساخت
وَ همانجا به دمی محشرِ کبرا می کرد
روضه خوان بود و خودش گریه کُنی بی پروا
با کلامی ،نَفَسی ولوله برپا می کرد
خدمتی کرد به اولادِ علی بی منّت..
او کنیزیِ درِ خانه ی زهرا می کرد
بر حسین ابن علی عاشقِ شوریده شد و
بر قد و قامتِ او خوب تماشا می کرد
وَ پس از روزِ دهم تا دمِ مردن یکسر..
ضجّه ها می زد و با خویشتن آوا می کرد
حضرت اُمّ بنین با دلِ خونش هر روز
تک و تنها به بقیع رفته و غوغا می کرد
✍ #محسن_راحت_حق
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#روضه
ام البنین هم پای زینب گریه می کرد
با ناله و غم های زینب گریه می کرد
اشکش دم مشک نگاه زخمی اش بود
با دیده دریای زینب گریه می کرد
می زد به روی زانوای خسته خود
با زجه و ای وای زینب گریه می کرد
گاهی میان خانه خود روضه خوان بود
تنهای تنها جای زینب گریه می کرد
می گفت زینب جان فدای اشک هایت
ای کاش می مردم به پای اشک هایت...
✍ #محمد_حبیب_زاده
#صلوات 👉
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
جای زهرا، بعد زهرا،مثل زهرا مادری ...
هر چه مادر هست قربان چنین نامادری
#صلوات 👉
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
گداى خوشه چينم تا قيامت خرمن او را
كه حسرت مي كشد فردوس عطر گلشن او را
چنان مشكل گشا ، باب الحوائج ، كاشف الكرب است
گرفتند اوليا الله عالم دامن او را
نديدم سربلندو سرفرازى را مگر اينكه
بديدم محضر ام البنين خم گردن او را
معين گشته مزد فاطميه دست اين بانوست
كه معنا كرده سفره دار زهرا بودن او را
اميرالمومنين همسر ، ابوفاضل پسر ، به به
بنازم اين مقام و جاه و شأن احسن او را
عباى مرتضى را وصله كه ميزد همه ديدند
كه نخ ميكرد جبرائيل بعضا سوزن او را
زيارت ميكنم جاى رباب و نجمه و زينب
مزار اطهر او را ، معلا مدفن او را
اگر ديروز جارو كرد زير پاى زينب را
كنون جارو كشند اينسان ملائك مسكن او را
چنان جانسوز مرثيه ميان كوچه سرميداد
كه ميديدند مردم گريه هاى دشمن او را
به او گفتند عباست صدا ميزد حسينم كو؟
نشانش داد زينب پاره ى پيراهن او را
اگرچيزي جز اين ميماند از عباس ، ميدادند
فقط دادند دستش تكه تكه جوشن او را
عمود آهنين ، تير سه شعبه ، نه نه اينها نه
فقط شرم از رباب انداخت بين خون تن او را
رباب از در كه مي آمد دل ام البنين ميريخت
غم لالايي اش ميبرد بالا شيون او را
✍ #محمدجوادپرچمی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
چه بانويى كه كوه صبر را در آستين دارد
به پاى مكتب حيدر،ظهورى اينچنين دارد
چه بانويى كه در صدر تمام افتخاراتش
همين بس در كنار خود،اميرالمومنين دارد
ادب آموز اين مكتب،خودش عين اليقين باشد
كه عباسش نشان از حضرت حق اليقين دارد
سرش بر صخره مى كوبد، ببين آهسته آهسته
شبيه علقمه انگار زخمى بر جبين دارد
به ياد آورده مقتل را، ميان خون چه مى بيند ؟
عَلم افتاد و ماهى ارباً اربا بر زمين دارد
غم ماه خود از يكسو،غم خورشيد از سويى
چه داغ خانمان سوزى مگر ام البنين دارد!؟
فرات اشك جارى شد ميان موج چشمانش
ولى از داغ آن گودال،آهى آتشين دارد
نماز صبر مى خواند شكسته با دلى خسته
حُسيناً وا حُسينا در قنوت آخرين دارد
پس از كوچ پرستوها، زيارتنامه مى خواند
بقيع غربتش برجاست،آوايى حزين دارد
#محمدمهدی_عبداللهی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#مدح
#غزل
نامِ تو از بس دلربا و دلنشیــــن است
آرامِ جان،وردِ زبان، نقشِ نگین است
باید تو را أم الوفاء ، ام الأدب خواند
بانو! ادب از بوستانت خوشه چين است
ای نامِ تو یادآورِ داغ مدینه
-با آنکه نام فاطمه زیباترین است-
گفتی تو را اینگونه نامیدن ادب نیست
گفتی پس از این نام من أم البنين است
باید قمر های تو را خورشید نامید
الحق که دامان تو خورشید آفرین است
ای کربلایِ خفته در خاک مدینه
از علقمه تا مرقدت، یک سرزمین است
بارانِ غربت میچکد از دیدگانش
هر کس که با غم ، در بقیعت همنشین است
داغ غم مرگِ جوان دیدی نه یک بار
بر شانه ات بارِ مصیبت بیش از این است
سخت است گفتن ، از زبان مادری که
خورشید های آسمانش بر زمین است
من از زبانت روضه می خوانم، ولی ...نه...
مادر! گریزِ روضه ام تنها همین است
لا تدعونی... من که فرزندی ندارم
یا لیت شعری... قصه آیا اینچنین است؟
باور کنم آیا شب و شق القمر را
باور کنم عباس، مقطوع الیمین است ؟
بی جعفر و عثمان و عبدالله و عباس
مردم چگونه نام من أم البنين است؟
✍ #حجت_الاسلام_محمد_موحدی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
بعد از تو دیگر هیچ کس ام البنین نیست
یعنی زنی مانند تو مرد آفرین نیست
ام الادب ، ام الوفا ، ام الاباالفضل
غیر از تو وصف هیچ شخصی این چنین نیست
شاگرد درس صبر مولا بوده ای که
با این همه غم روی پیشانیت چین نیست
در گریه ات جایی ندارد داغ فرزند
قصد تو از این کار غیر از حفظ دین نیست
وقتی که اشک دشمنانت را درآورد
پس خطبه ای چون خطبه هایت آتشین نیست
مدح تو چون با مدح عباست گره خورد
دیگر گریز روضه ات هم غیر از این نیست
شور رجزهایش نمی آمد به آن که
در راه حفظ دین خود قطع الیمین نیست
آه ! ای خوشا بر حال آن مردی که در جنگ
وقتی که دستش قطع شد بر روی زین نیست!
این چند برگ از متن قرآن است بر خاک؟
یا دست های اوست که در آستین نیست؟
یا روی پای فاطمه یا روی نیزه است...!
یعنی سر عباس بر روی زمین نیست
✍ #مجتبی_خرسندی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
سلام ما بر آن قلبی، که در غم ها عزادار است
بر آن بانوی والایی، که بر عطرت وفادار است
در اینجا صحبت از ام البنین، ام الادب باشد
ادب کن با ادب بودن،در این منزل سزاوار است
تمام هستی خود را، به پای دلبرش بخشید
مقاماتی که او دارد ، یقینا سرّ و اسرار است
کسی که نام زیبایش، به تکریم از ولا بخشید
مخوانم فاطمه زیرا،پیامش خون و مسمار است
پسر دارد، پسرهایی، همه با عشق و با غیرت
گلِ گلهای این بانو ، اباالفضل علمدار است
سفارش کردِ اولادش، بر این مطلب دمادم او
نباشم من بببنم که،حسین تنها و بی یار است
بشیر از کربلا گفت و، ز چشمش اشک جاری شد
نوا و ناله های او، برای شاه و سالار است
امان از کربلا و قتلگاه و ناله ی زینب
همان روزی که عباسش، اسیر تیغ اغیار است
به چشم دلربای او، عدو تیری سه شعبه زد
ولی از خوردن تیری،به مشک آب بیمار است
دو دستان اباالفضلت، جدا شد از بدن مادر
علم افتاد بر خاک و صدای خنده بسیار است
نبودی تو ولی زهرا، برایش مادری کرده
که عباست تجلایِ، وفاداری و ایثار است
در اینجا بود عباست،امامش را برادر خواند
حسین ابن علی دیگر، بدون ماه و سردار است
فدا شد از ادب عباسِ تو، پیش از امام خود
چرا شرمنده ای زیرا،که او مجذوب دلدار است
چنین گفتا که من :شرمنده ی روی رباب هستم
بمیریم حضرت زینب، میان کوی و بازار است
اگر می بود عباسم، اسیری هم نمی رفتند
بمیرم زینب کبری، عزادار غمِ یار است
چنین شد عمرِ این مادر، فدای روضه ها گشته
شهادت میدهم اشکش،دلیلِ حفظ آثار است
خدا داند اباصالح ،که در این غم عزا دارد
که جان خود دهد شیعه،در این ماتم سزاوار است
✍ #عبدِ_کریم
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
ای جبرئیلم تا خدایت پرکشیدی
از مادر چشم انتظارت دل بریدی
جز ام لیلا کس نمیفهمد غمم را
من پیر گشتم تا چنین تو قد کشیدی
تنها نه دلگرمی مادر بوده ای تو
بر خاندان فاطمه روح امیدی
بر گردنم انداختی با دستهایت
زیبا مدال عزت "ام الشهیدی"
زینب کنار گوش من آهسته می گفت
هرگز مپرس از دخترت از چه خمیدی
از خواری بعد از تو گفت و گفت دیگر
بر پیکر مانیست جایی از سپیدی
یک تکه مشک پاره را تا داد دستم
فهمیدم ای بالا بلند من چه دیدی
از مشک معلوم است با جسمت چه کردند
وای از زمین افتادن،و از ناامیدی
باور نخواهم کرد تا روز قیامت
بی دست افتادی،به خاک وخون طپیدی
در سینه پنهان میکنم یک عمر رازم
پس شکل قبرت را دگر کوچک بسازم
✍ #قاسم_نعمتی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_أم_البنین_سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
چه عزادار شدم! در دلم افتاده شرر
خبر آوردی و شد دلهره سوغاتِ سفر
کاش می آمدم و محض تسلّایِ رباب(س)
میزدم گریه کنان از غم ِ شش ماهه به سر
میزدم بوسه بر آن پایِ پُر از آبله تا-
چشم ِ کم سویِ رقیه(س) نشود تیره و تر
خبر آوردی و تا مضطر و گریان گفتی:
پاره شد مشک! فقط دست گرفتم به کمر
علَم افتاد زمین! آب به خیمه نرسید!
آیة الکرسیِ من کاش که میکرد اثر
شدم از روی علی(ع) تا به ابد شرمنده
پس نگویید به من أمّ بنین، أمّ قمر
نان-خورِ سفرۂ حیدر شدم و با سختی
ساختم از پسرانم همۂ عمر سپر-
تا فدایِ پسر حضرت زهرا(س) بشوند
تا که در واقعه زینب(س) نشود خون به جگر
نگرانِ پسرانم نشدم!! وای...بشیر...
نگرانم! بگو از حالِ حسینم چه خبر؟!؟
#صلی_الله_علیک_یا_أباعبدالله_الحسین
#ألسلام_علیک_یا_أم_البنین_دخیلک
#ألسلام_علیک_یا_أباالفضل
#مرضیه_عاطفی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
ای مرثیه خوان، ز چشمِ خونبار مگو
با من ز سَــر و دستِ علمــدار مگو
عبـــاس ، فدای قَد و بالای حسین
با امِّ بنیـــن از غــــمِ دلــدار مگو
✍ #محسن_بلنج
#صلوات 👉
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
مادر چار شهید است و نمی دانم من!
که چرا از پسر فاطمه می پرسد و بس؟!
✍ #حجت_الاسلام_محمد_موحدی
#صلوات 👉
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
مویم که سفید فدای سرت حسین
عباس من فدای علی اکبرت حسین
گفتم به آب لب نزند تا تو تشنه ای
در آب بود فکر تو آب آورت حسین
گفتم سکینه جان ، عمویت را حلال کن
شرمنده ام هنوز هم از دخترت حسین
از چار نازنین پسرم یک سپر رسید
با کاروان غمزده خواهرت حسین
اینجا همه زگریه من گریه می کنند
اما تو خنده شد به دو چشم ترت حسین
این گریه ها برای دو دست بریده نیست
گریم به دست بسته دو خواهرت حسین
تیر سعبه چشم اباالفضل را درید
ماندم چه کرد با گلوی اصغرت حسین
عباس آخرین نفسش روی پای تو
تو زیر دست و پا نفس آخرت حسین
طبق سفارشم همه جا همره تو بود
جز کنج آن تنور که رفته سرت حسین
از خواهرت شنیده ام ای شاه بی کفن
مانده سه روز روی زمین پیکرت حسین
از خواهرت شنیده ام غارت شد از تنت
پیراهن و عمامه و انگشترت حسین
زهرا اگر نبود بگرید برای تو
من گریه میکنم عوض مادرت حسین
✍ #عبدالحسین_میرزایی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#مدح
#غزل
خوب است كه مادر دلِ نَر داشته باشد
دور و بَرِ خود چند پسر داشته باشد
خوب است كه مادر نرود جز به ره عشق
چون فاطمه احساس خطر داشته باشد
خوب است برای مددِ زادۀ حیدر
از نسل علی سایۀ سر داشته باشد
می گفت به فرزندِ یَلَش مادر عباس:
بایست علمدار جگر داشته باشد
خوب است كه در لشگرِ خود زادة زهرا
بالای سرِ خیمه قمر داشته باشد
وقتی خطری مایۀ تهدید امام است
اینجاست كه بایست سِپر داشته باشد
روزی كه امان نامۀ كفّار بیاید
دل باید از این فتنه خبر داشته باشد
حیف است كه خون با عَرَقِ شرم نریزی
تا اهلِ حرم دیدۀ تر داشته باشد
با فاطمه گویم كه منم دل نگرانت
جانِ پسرانم به فدای پسرانت
✍ #محمود_ژولیده
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#مدح
#غزل
اهل عالم هنر خصلت عباس من است
عشق در سایۀ شخصیت عباس من است
منم آن یار امین حامی دین، اُم بنین
هرچه دارم همه از دولت عباس من است
همسرم شیر خدا و پسرانم همه شیر
شیر مردان وله از صولت عباس من است
در شب چاردهم ، ماه که پر نورتر است
عکسی از نیم رخ صورت عباس من است
هنر آن نیست که لب تشنه بمیری به کویر
هنر آن است که در طینت عباس من است
تشنه لب داخل دریا شد و عطشان برگشت
این همان قطره ای از همت عباس من است
غیرت الله علی بی بدل است ، اما گفت
بدل غیرت من غیرت عباس من است
نه فقط یثرب و شامات و نه ایران و عراق
کرده کاری همه جا صحبت عباس من است
هر کسی را نتوان باب حوائج گفتن
به حقیقت قسم این شهرت عباس من است
کوه ها شد متحیر به ثبات قدمش
سروها در عجب از قامت عباس من است
جثه اش گر چه ز شمشیر جفا کوچک شد
این بزرگی است، که از عزت عباس من است
قدرت آن نیست به یک حمله سپاهی بکشی
قدرت لَم یزلی قدرت عباس من است
یا علی گفت و امان نامه ز دشمن نگرفت
دین فروشی بری از ساحت عباس من است
هی نگویید چرا ام بنین پیر شده
سبب حالت من حالت عباس من است
دستهای پسرم گشته قلم در لب آب
صفحه سینه پر از محنت عباس من است
این شنیدم زده فریاد، غریبم مولا
غصه قلب حسین غربت عباس من است
✍ #استاد_کلامی_زنجانی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
بغض صدای دلنشین را دوست دارم
سوز نوای آتشین را دوست دارم
جای ابلفضل دلاور می نویسم
من مادرم ام البنین را دوست دارم...
✍ #محمد_حبیب_زاده
#صلوات 👉
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#وفات
#غزل
بعد از تو دیگر هیچ کس ام البنین نیست
یعنی زنی مانند تو مرد آفرین نیست
ام الادب، ام الوفا، ام الاباالفضل
غیر از تو وصف هیچ شخصی این چنین نیست
شاگرد درس صبر مولا بوده ای که
با این همه غم روی پیشانیت چین نیست
در گریه ات راهی ندارد داغ فرزند
قصد تو از این کار غیر از حفظ دین نیست
وقتی که اشک دشمنانت را در آورد
پس خطبه ای چون خطبه هایت آتشین نیست
مدح تو چون با مدح عباست گره خورد
دیگر گریز روضه هایت هم جز این نیست
شور رجزهایش نمی آمد به آن که
در راه حفظ دین خود قطع الیمین نیست
آه! ای خوشا بر حال آن مردی که در جنگ
وقتی که دستش قطع شد بر روی زین نیست!
این چند برگ از متن قرآن است بر خاک؟
یا دست های اوست که در آستین نیست؟
یا روی پای فاطمه یا روی نیزه است!
یعنی سر عباس بر روی زمین نیست...
#مجتبی_خرسندی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
هر نفس هربار در هربار : یا امالبنین
هر تپش تکرار در تکرار یا امالبنین
نذرِ من شد سُفرهاش از مادرم آموختم
خواندهام بسیار در بسیار یا اُمالبنین
با گرههایی که کور است آمدیم و واشدند
رو به او گفتیم تا یکبار یا امالبنین
سینهام آماج غمها شد ولی زخمی ندید
تا نوشتم روی این دیوار یا امالبنین
بچه سیدها که بر زهرا توسل میکنند
با رعیت هرکه دارد کار : یا امالبنین
کار عباسش که مشکل شد مدد از او گرفت
نالههای سینهی سردار : یا امالبنین
چادرش بابالحوائج خانهاش بابُ المراد
چارهی هر مشکلِ دشوار یا امالبنین
با دلِ زهراییاش دین باوریاش را ببین
با امیرالمومنین همسنگریاش را ببین
بچههای فاطمه مادر صدایش میزنند
مادریاش را ببین نامادریاش را ببین
کارِ عباس است وقفِ زینبِینِ خانهاش
دائما میگفت زینب نوکریاش را ببین
بی حسیناش مینشست و میشکست و میشکست
روضه خوانیاش ببین نوحه گریاش را ببین
بسکه از خاکِ بقیع رویِ سر خود ریخته
چادرِ خاکی ، سرِ خاکستریاش را ببین
از همه شرمنده اما از ربابش بیشتر
مَشک را میگفت خاکِ روسریاش را ببین
روزها گِرد سکینه میزند بر سینهاش
آه زینب چهره نیلوفریاش را ببین
زینبش پیشش نشست و مُشت خود را باز کرد
گفت مادر ردِ خون انگشتریاش را ببین
#حسن_لطفی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#مدح
#غزل
رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کردی
معمای ادب را با همین ابیات حل کردی
رباعی گفتی و مصراعی از آن را تو ای بانو
میان اهل عالم در وفا ضربالمثل کردی
فرستادی به قربانگاه اسماعیلهایت را
همان کاری که هاجر وعده کرد و تو عمل کردی
کشیدی با سرانگشتت به خاک مُرده، خطی چند
تمام شهر یثرب را به خاک طف بدل کردی
چه شیری دادهای شیران خود را که شهادت را
درون کامشان شیرینتر از شهد و عسل کردی
رباعی تو بانو! گرچه تقطیع هجایی شد
به تیغ اشک خود، اعرابشان را بیمحل کردی
#محسن_رضوانی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7