#ماه_صفر
#حضرت_رقیه_س
#مرثیه
#غزل
دختر اگر یتیم شود پیر می شود
از زندگی بدون پدر سیر میشود
هم سن و سال ها همه او را نشان دهند
دل نازک است دختر و دل گیر می شود
باشد شبیه مادر خود نافذ الکلام
این شهر با صدایش چه تسخیر می شود
فریادهای یا ابتایش چو فاطمه
در سرزمین کفر چو تکبیر می شود
وقتی که گیسوان سری پنجه می خورد
هر تاب آن چو حلقه زنجیر می شود
اصلاً رقیه نه، به خدا مَرد بی هوا
با یک شتاب ضربه زمین گیر می شود
هرگز کسی نگفت گلویش کبود شد
این جاست روضه صاحب تصویر می شود
دشمن به او نگاه خریدار می کند
خوب شاه زاده بوده و تحقیر می شود
فرزند خارجیست کفن احتیاج نیست
بیهوده نیست این همه تکفیر می شود
دادند جای غسل، تیمم تنش... چرا؟
خون از شکاف زخم سرازیر می شود
#قاسم_نعمتی
#صلوات
🔹 #اشعارناب_آیینی🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#ماه_صفر
#حضرت_رقیه_س
#مرثیه
#غزل
بردن نام تو هر چند خطر داشت پدر
دخترت عشق تو را مد نظر داشت پدر
ذره ای ترس به دل راه ندادم زیرا
دخترت مثل علمدار جگر داشت پدر
عمه نگذاشت که اطفال تو سیلی بخورند
قافله در همۀ راه سپر داشت پدر
چوب زد بر لب تو تا که مرا زجر دهد
این یزید از دل من خوب خبر داشت پدر
آنقدر زیر لبم ذکر خدا را گفتم
تاکه دست از سر لب های تو برداشت پدر
غنچه ای بودم و از ساقه شکستند مرا
ضربۀ دست عدو حکم تبر داشت پدر
بهترین وقت ملاقات خدا نیمه شب است
دخترت وقت سحر قصد سفر داشت پدر
#علی_ذوالقدر
#صلوات
🔹 #اشعارناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سه ساله...
می دوید پُشت سَر نیزه 😭
بیابان باشد و شب باشد و در هر وَجب خاری
بِرهنه پای طفلی گر بُوَد دارد چه آزاری؟!
اگر تشنه! اگر خسته! و راهش را نمی بیند
به واللهِ نمی آید زِ دست او دگر کاری
توان در پای زخم و کوچک دختر نبود اما
سَرِ زانو کشید و رفت قَدری با گرفتاری
گذشتم از کتک..از گوشوار..از ناقه افتادن...
همین اندازه هم گفتم به سختی و به دشواری
خدایا از چه دنیا را نکردی زیر و رو وقتی
سه ساله می دوید پشت َسر نیزه به اجباری
امان از آن زمانی که دگر حرف از کنیزی شد
چه غوغایی! قیامت بود! واویلا چه بازاری!!
#هادی_همتی
#حضرت_رقیه_س
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
4_5913329063535051613.mp3
3.59M
#سبک_زمزمه_یازمینه
#حضرت_رقیه_س
#دست_عدو_سنگینه
بند اول✍
دلم گرفته بابا
توی دلم آشوبه
خوش اومدی مهمونم
به خونه ی مخروبه
😭
بابا
لبت پراز خونه
ببین
رقیه گریونه
شونه ندارم چه کنم موهات پریشونه
😭
نباشی همه روزام دیگه شبای تاره
غمم زیاده امون ازاین لباس پاره
باخنده عدو با دست میکرد بهم اشاره
بابا حسین حسین جانم
بند دوم✍
سه ساله دختر تو
ببین که آواره شد
گوشواره هامو بردن
گوشای من پاره شد
😭
بابا
سوخته شده موهام
بابا
نمی بینه چشمام
پرآبله شده بابایی
تموم دست وپام
😭
با تازیونه روشونه هام نشونه زدن
بابانبودی نامردای زمونه زدن
دیدن یتیمم منو به این بهونه زدن
بابا حسین حسین جانم
بند سوم✍
ببین شبیه زهرا
قدم شده خم بابا
شکسته دندون من موهام شده کم بابا
😭
بابا
دلم چه غمگینه
بابا
چشام نمی بینه
دستای اون مردک پست بدجوری سنگینه
😭
خدا می دونه چه تلخه درد اسیری
شبیه یه شمع بسوزی آب بشی بمیری
تو بغلت سرباباتو بگیری
بابا حسین حسین جانم
💠💠💠
✍ شعرای اهل بیت(ع)
#ابوذر_رییس_میرزایی
#علی_بهرامی_نیا
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
record016.mp3
2.01M
#روضه #زمزمه
#حضرت_رقیه_س
سبک: می گذرد کاروان
شکر خدا عاقبت حاجت من شد روا
آمده امشب پدر از سفر کربلا
آمده اما چرا بی بدنش آمده
این همه خون از چه رو در دهنش آمده
بر روی این دندان و دهان
مانده جای چوب خیزران
رأس پدر در خرابه شد ماه من
کاخ ستم ویران شود از آه من
کشته مرا ای پدر موی پریشان تو
قاتل جانم شده آن لب و دندان تو
بعد تو روی سرم گرد اسارت نشست
کودکم اما دگر شیشه عمرم شکست
از زندگی سیرم ای پدر
با داغت می میرم ای پدر
من می میرم در محضرت بابا حسین
حرفی بزن با دخترت بابا حسین
مهدی شریفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
2024_08_01_18_22_07.mp3
2.11M
#حضرت_رقیه_س
#زمینه #زمزمه
زار شدم
راهی کوچه بازار شدم
نبودی و خیلی خوار شدم
زار شدم
داد زدن
سر دخترت فریاد زدن
راهم به هرجا افتاد زدن
داد زدن
کم شده
مویی که سوخته درهم شده
مثل زهرا قدّم خم شده
خم شده
آه بابا
سیلی خوردم من، جاشو نگا
دزدین از من گوشواره ها
آه بابا
محمدرضا زادسرور
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
2024_08_01_18_26_12.mp3
1.79M
#حضرت_رقیه_س
#شور #زمینه #زمزمه
الان عموم بود نمیتونستی زمینم بزنی
الان عموم بود نمیتونستی موهامو بِکَنی
الان عموم بود نمیتونستی سرم داد بزنی
الان عموم بود نمی خوردم از شما تودهنی
این عمی العباس
الان عموم بود نمیذاشت رقیه رو هُو بکنین
الان عموم بود نمیداشت که قلب من باشه حزین
الان عموم بود صورت کبودمو ناز میکرد
الان عموم بود گره موی منو باز میکرد
این عمی العباس
الان عموم بود دیگه خاکی نمیشد لباس من
الان عموم بود گوشواره هام میموندن واسه من
الان عموم بود پهلوهام لگد نمیخورد به خدا
الان عموم بود دندونام نمی شکستن بی هوا
این عمی العباس
الان عموم بود نمیذاشت هوش از سر من بپره
الان عموم بود کی میخواست منو کنیزی ببره؟
الان عموم بود مگه هی می خندیدن به گریه هام
الان عموم بود نمیذاشتن جلو من سر بابام
محمدرضا زادسرور
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7