eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.6هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
986 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
لحظه‌ها خرم و زیباست؛ مبارک باشد عرش تا فرش شکوفاست‌؛ مبارک باشد بر سر اهل مدینه برکت می‌بارد شادی حیدر و زهراست؛ مبارک باشد «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقيان» یعنی که جشن پیوند دو دریاست؛ مبارک باشد خطبه جاری شد و زهرا که «قَبلتُ» فرمود هر طرف زمزمه برخاست: مبارک باشد ساقی و کوثر، امروز به هم پیوستند مستیِ عالم بالاست، مبارک باشد نُه فلک خیره بر این لحظه‌ی موعود شده چشم‌ها وقف تماشاست؛ مبارک باشد فاطمه مرتضوی، حیدر هم مصطفوی‌ست وحدت اسم و مسماست؛ مبارک باشد بهترین خاطره‌ی عُمرِ "علی" خورد رقم ماه ذی الحجه گل آراست؛ مبارک باشد ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
امشب شب ساغر زدن با ساقی کوثر شده امشب عروس آسمان خاک در حیدر شده امشب علی محو رخ صدیقه‌ی اطهر شده امشب به بیت فاطمه غلمان ثنا گستر شده امشب شب آمرزش خلق از سوی داور شده زیرا امیرالمؤمنین داماد پیغمبر شده جن و بشر و حور و ملک گویند امشب با علی دامادیت، دامادیت، بادا مبارک یا علی مهر و مه اینجا اختری، گردون هلالی می‌کند یا آسمان با اختران بذل لئالی می‌کند دل در سرای فاطمه سیر خیالی می‌کند طوطیِ جان در بزم او شیرین مقالی می‌کند روح الامین مداحی مولی الموالی می‌کند حور و ملک را با دمش حالی به حالی می‌کند ریزد چو باران از سما آیات رحمت بر زمین در مجلس دامادی مولا امیرالمؤمنین جبریل نازل از سما گردیده بر فخر بشر آورده پیغام از خدا کی بهترین پیغامبر ما از ازل این عقد را بستیم در لوح قدر تو در زمین این خطبه را انشاد کن بار دگر گیتی ز انجم پر شد با وصل این شمس و قمر او مادر است و این بود بر یازده مولا پدر این وصل، وصل کوثر و ساقی کوثر می‌شود این عقد، عقد حیدر و زهرای اطهر می‌شود وصل دو دریا حاصلش دو لؤلؤی مرجان شود کز هر دو تا شام ابد روشن چراغِ جان شود بر پای آن، در راه این، جانِ جهان قربان شود او دین ز صلحش زنده و این کشته‌ی قرآن شود مرجانْ حسن، کز حُسنِ او جانْ مشعلِ تابان شود لؤلؤ حسین است و از او دل شعله‌ی سوزان شود مرجانْ که دیده آنچنان، لؤلؤ که دیده اینچنین آدم گدای کوی او عالم فدای روی این ای فاطمه بنت اسد ناموس حی ذوالمنن امشب عروس خویش را بنگر کنار بوالحسن بر روی حیدر خنده کن بر دست زهرا بوسه زن بنشین و بنشانش ببر مانند جانِ خویشتن گردیده در بیت الولا، ماه رخش پرتو فکن گوش خدا یعنی علی تا بشنود از او سخن تهلیل گو، تقدیس کن، تسبیح خوان دل باخته در سر به شوق فاطمه شوری دگر انداخته امشب خدیجه در جنان لبخند دیگر می‌زند روحش بشوق دیدن داماد خود پر می‌زند در خانه‌ی شیر خدا با مصطفی سر می‌زند گه بوسه بر دست علی ساقی کوثر می‌زند گه خنده بر ماه رخ زهرای اطهر می‌زند گاهی تبسم بر گل روی پیمبر می‌زند ارواح پاک انبیا دور سرای فاطمه خوانند از بهر علی مدح و ثنای فاطمه آدم ستاده بر در بیت امیرالمؤمنین خوانَد ثنای فاطمه با نوح شیخ المرسلین خنجر بکف دارد خلیل، آن‌ شاهد شور آفرین تا از ذبیحش شر برد در مقدم آن نازنین استاده موسی روی پا افتاده عیسی بر زمین داود مداحی کند با نغمه های دل‌نشین یوسف به حُسن دلربا خدمت‌گذاری می‌کند یعقوب با ذکر علی شب زنده‌داری می‌کند می‌خواست تا آید عروس آن شب به بیت شوهرش پر شد ز افواج ملک هم اَیمنش هم اَیسرش جبریل از پیشش رود و میکال از پشت سرش پا در رکاب ناقه و جا در دل پیغمبرش رضوان شده جاروب‌کش با زلف خود در معبرش سبحانَه سبحانَه خالی‌ست جای مادرش حیدر به شوق مقدمش دل بیقراری می کند استاده در پشت در و لحظه شماری می کند بگرفت دست مرتضی تا پرده از رخسار او نقش تبسم شد عیان از لعل گوهر بار او یار دو عالم را ببین گردیده زهرا یار او غم‌خوار عالم را نگر شد فاطمه غم‌خوار او افکنده چشمی جانب بیت و در و دیوار او یاد آمد از حرق در و از قِصه‌ی ایثار او گردید دور مرتضی آهسته گفتا با علی من آمدم تا جان خود سازم فدایت یا علی در حجله بنهادند پا آن دخت عم این ابن عم آن روح از سر تا بپا این جان از سر تا قدم آن وحی را خیر کلام، این بیت را صاحب حرم بنهاد دستِ هر دو را ختم رسل در دست هم گفتا بزهرا کاین علی شوی تو باشد دخترم گر او شود از تو رضا راضیست حی ذوالکرم پس با علی گفتا: علی انسیة الحوراست این سِرّ خدا، روح نبی ناموس تو زهراست این امشب امانت می‌دهم من بر تو جان خویش را بگذاشتم در دست تو روح و روان خویش را روح و روان خویش را، تاب و توان خویش را پاینده می‌بینم در او، نام و نشان خویش را در دامن او یافتم من دودمان خویش را چون جانْ نگهدای علی، جانِ جهان خویش را هرکس بیازارد وِرا، خسته دلِ زار مرا آن‌کس که آزارد مرا، آزرده دادار مرا ای بوده پیش از پیشتر، ناموس داور فاطمه ای مدحت از سوی خدا، تطهیر و کوثر فاطمه ای دست‌ْبوسَت مصطفی، ای کفو حیدر فاطمه ای زینب کبری تو را پاکیزه دختر فاطمه ای بر حسین بن علی آزاده مادر فاطمه ای یازده فرزند تو بر خلق رهبر فاطمه در شام قدر وصل تو روشن دل عالم شده مدح تو ذکر "یا علی" شیرینی "میثم " شده ✍ استاد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آن شب که بین هاله‌ای از نور بودم بین پَر و بالِ ملک مستور بودم وقتی مرا بردند از پیش پیمبر تا خانه‌ی مردِ دلیرِ بدر، حیدر گفتم: علی جان گرچه ناموس خدایم اما برای تو کنیزی می‌نمایم من آمدم در خانه‌ات سوسو کنم من با عشق زیر پات را جارو کنم من گفتم علی جان کارهای خانه با من گردیدن دور تو چون پروانه با من گفتى: تو كه باشى دلم گرم است زهرا با تو تنور خانه‌ام گرم است زهرا آوردمت در خانه‌ام ريحانه باشى بانوى من خانوم اين كاشانه باشى گفتى: بيا تا جان به پاى تو بريزم گفتى براى اولين دفعه "عزيزم" گفتى: اگر چه خواجه‌ی لولاک هستم زهراى من بر ساحت تو خاک هستم از كوثر چشمت عزيزم باده نوشم زهرا كه دارم، پس زره را می‌فروشم گفتى' كه می‌بالم به پيوند تو زهرا جانِ على قربان لبخند تو زهرا گفتى تو را احمد امانت داده بر من بيرون نيا از خانه‌ات حتى اگر من... با دست بسته رفتم و زانويم افتاد يا ريسمان كينه بر بازويم افتاد زهرا نيا بيرون كه اين كابوس سخت است آرى زمين افتادنِ ناموس سخت است از جاى اينكه هر دو دستم را ببندند ای‌كاش بين كوچه چشمم را ببندند بلكه نبينم زير دست و پا می‌اُفتی در كوچه تا پا می‌شوى از جا می‌اُفتی حيدر بميرد خار بر رويت نگيرد ميخ درِ خانه به پهلويت نگيرد حيدر بميرد با مغيره در نيفتى بر روى خاکِ كوچه‌ها با سر نيفتى حيدر بميرد نشنود نيلى شدى تو يا در گذر آزرده از سيلى شدى تو آن شب به او گفتم علی یار تو هستم هرچه که پیش آید طرفدار تو هستم گفتم تحمل کردن مسمار با من افتادن بین درودیوار با من گفتم که پژمردن میان کوچه با من حتى زمین خوردن میان کوچه با من گفتم علی جان سایه‌ی بالاسرم باش کوچه که رفتم خواهشاً دوروبرم باش هردم کنارم باش بارِ من نیفتد در بین کوچه گوشوار من نیفتد... ✍ و 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
امشب خدا لطف نهان خود هویدا می‌کند امشب تفاخر فرش بس بر عرش أعلا می‌کند امشب دو تا را جفت هم، از صنع یکتا می‌کند یعنی علی ماهِ رخ زهرا تماشا می‌کند با چشم دل در صورت او سیر معنا می‌کند امشب حسد بر خاکیان، بی حد برند افلاکیان خندان چمن؛ رقصان دمن؛ خوش دل زمین؛ خرم زمان در دست اسرافیل بین، صورش شده ساز و دُهُل با نور، دعوت نامه بفرستاده هادیّ سُبُل امضا، ز ختم المرسلین؛ گیرندگان، خیل رُسل هر کس که آید همرهش نی دسته گل؛ یک باغ گل در آمد و شد اولیا، در رفت و آمد انبیا ای غصّه و ای غم برو؛ ای شوق و ای شادی بیا از بهر این ساعت زمان لحظه شماری کرده است وز بهر این وصلت زمین نابردباری کرده است چشم فلک شب تا سحر اختر شماری کرده است ایوب دهر از شوق امشب، بی قراری کرده است دست خدا ، وجه خدا را خواستگاری کرده است امشب علی ،آن عدل کل بر عقل کل داماد شد شاگرد ممتاز نَبی، داماد بر استاد شد خوان کرم مخلوق را دعوت به مهمانی کند صد نعمت از رحمت خدا بر خلق ارزانی کند وز طور موسی آمده تا آن که دربانی کند آید خلیل، آرد ذبیحِ خود که قربانی کند یوسف گرفته مِجمر و اسپند گردانی کند کرّوبیان در هلهله، قدوسیان در همهمه عیسی به دنبال علی، مریم کنار فاطمه امشب به ملک اهل دل، مولی الموالی والی است بر سینه‌ی غم دست رد، شب موسم خوشحالی است شام سیه بختی شد و روز همایون فالی است کوثر کنار ساقی کوثر علیّ عالی است زهرا به خانه بخت شد، جای خدیجه خالی است امشب به روی مرتضی، لب‌های زهرا خنده کرد آن دل گر از غم مرده بود، از خنده‌ی خود زنده کرد میخانه باز و هر کسی جام مکیّف می‌زند ناهید پا می‌کوبد و تندر به کف دف می‌زند رنگین‌کمان چون مشتری خود را در این صف می‌زند لبخند وصل امشب چه خوش کوثر به مصحف می‌زند آری نه تنها خاکیان، هر آسمان کف می‌زند منشین غمین امشب دلا، شادی دل کن بر ملا خیز و مِس خود کن طلا، آیینه‌ات را ده جلا عقد علی و فاطمه در آسمان‌ها بسته شد در آسمان ک‌ها بسته شد، در کهکشان‌ها بسته شد زین نرگس و سوسن دگر چشم و زبان‌ها بسته شد راه یقین‌ها باز شد، پای گمان‌ها بسته شد بازاریانِ حُسن را، دیگر دکان‌ها بسته شد خورشید و ماه و آسمان، آیینه‌گردانی کنند چون در زمین خورشید و ماهی نورافشانی کنند بزمی که حق آراسته، الحق تماشایی بُوَد جبریل مأمورست و فکر مجلس‌آرایی بود میکال از عرش آمده گرم پذیرایی بود چشم کواکب خیره گر از چرخ مینایی بود درشهر یثرب لاجرم، خوش گِرد هم‌آیی بُوَد خیل مَلک از عرش سوی فرش، فرش آورده‌اند بهر جلوس انبیا پَرهای خود گسترده‌اند امشب ز شادی هر وجودی خویش را گم می‌کند گردون تماشای زمین با چشم اَنجُم می‌کند دریای لطف سرمدی، بی حد تلاطم می‌کند اهل زمین را آسمان غرق تَنَعُّم می‌کند هر غنچه بهر وا شدن چون گل تبسم می‌کند امشب که گاهِ شادی بی حدّ و بی اندازه شد با دست جانان دفتر عشق علی، شیرازه شد امشب صدف، بر گوهری، یک بحر گوهر می‌دهد یک گوهر اما از دو عالم پُر بهاتر می‌دهد صرّاف کل، دردانه‌ای بر دُرج حیدر می‌دهد خود دست دختر را پدر بر دست شوهر می‌دهد نی نِی، فلک خورشید را بر ماه انور می‌دهد تبریک گو بر مصطفی، جبریل از دادار شد زهرا امانت باشد و حیدر امانت‌دار شد امشب علی در خانه‌ی خود شمع محفل می‌برد کشتی عصمت ناخدا را سوی ساحل می‌برد مشکل گشای عالمی، حل مسائل می‌برد انسان کامل را ببین، با خود مکمل می‌برد هم آن به این دل می‌دهد؛ هم این از آن دل می‌برد با نغمه‌ی جادویی‌اش، داوود مداحی کند با خامه مانی کِی توان این نقش طراحی کند؟ چشمی ندیده در زمین در هر زمان مانندشان خورشید و مه تبریک گو بر وصلت و پیوندشان شادی زهرا و علی پیداست از لبخندشان لبخندشان دارد نشان از خاطر خرسندشان شیعه مبارک باد گو، بر یازده فرزندشان ای شیعه، دست افشان شو و تبریک بر دل ها بگو بر پای خیز و تهنیت بر مهدی زهرا بگو ای ساقی کوثر کنار خود بهشتی رو ببین قامت قیامت را نگر طوبا ببین مینو ببین زین پس هلال خویش را در آن خَم ابرو ببین هم روز را در چهره او، هم شب در آن گیسو ببین هم لاله زارِ رُو ببین، هم نافه بارِ مو ببین هر چند ماهِ رُخ عیان امشب به تو آسان کند روزی رسد کز چشم تو رُخسار خود پنهان کند ✍استاد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چون خدا خلقت صدیقه‌ی کبری می‌کرد صورت عصمت خود را متجلا می‌کرد تا علی آیت عظمی نبود بی همتا ذات حق خلقت صدیقه‌ی کبری می‌کرد ازدواج علی و فاطمه با آن برکات چشمه‌ای بود که پیوند دو دریا می‌کرد رازی از اعظم اسماء و صفات خود را با یکایک صفت فاطمه معنا می‌کرد ذات زهرا به امم نیست کسی مانندش نور زهرا ز رُسُل حل معما می‌کرد مصحف او که امامان همه را در بر بود رازهایی است که روح القدس انشاء می‌کرد فضه‌ی خادمه‌اش مرتبه‌ی مریم داشت قنبر خانه‌ی او کار مسیحا می‌کرد در حضورش همه هستی به رکوع آمده‌اند فخر از سجده‌ی او حی تعالی می‌کرد ز چه عالم نشود مجری فرموده‌ی او کآنچه می‌خواست خدا فاطمه اجرا می‌کرد اول خاتمه‌ی هر سفری پیغمبر عزم دیدار حرمخانه‌ی زهرا می‌کرد باز می‌شد درِ جنات خدا بر رویش تا درِ خانه به روی پدرش وا می‌کرد مرتضی چشم خدا بود خدا را می‌دید هر زمان بر رخ زهراش تماشا می‌کرد ** گر نمی‌رفت برون حضرت حوا ز بهشت اندر آن تا به ابد سیر چو حورا می‌کرد بیش از این قدر که از همسری آدم داشت نیست معلوم دگر مرتبه پیدا می‌کرد لیک از آن روز که جبریل امین در بر عرش مدحت فاطمه تقریر به حوا می‌کرد گندمی خورده و آمد به جهان چون در دل خواهش مادری حضرت زهرا می‌کرد ترک اولی اگر این فایده را در بر داشت کاش آدم همه دم ترک ز اولی می‌کرد توبه‌اش تا که نیامیخت به نام زهرا بود بی فایده هر چند خدایا می‌کرد خوشترین لحظه‌ی ایام "مؤید" آن بود که مدیح علی و فاطمه انشاء می‌کرد ✍ مرحوم استاد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عرق شرم بر جبینش بود دست حاجت در آستینش بود در هبوتی نجیب سر می‌کرد در سکوتی عجیب سر می‌کرد گرچه بر کار خویش یک‌دله بود کار او بر مدار حوصله بود فاطمه، ذکر هر قنوتش بود یک جهان حرف، در سکوتش بود مصطفی گفت: صحبتی داری؟ به گمانم که حاجتی داری! سخن آغاز کن امیر سخن! باز بنشین تو بر سریر سخن مرتضی گفت: یا رسول الله تو که هستی ز قلب من آگاه کودکی بودم و جوان شده‌ام پهلویت بوده پهلوان شده‌ام سخنت بوده است گفتارم سیره‌ات بوده است رفتارم وقت آن است فکر یار کنم همسری خوب اختیار کنم خواستگارم، غلامتان هستم عبد دار السلامتان هستم در وجودم تمام همهمه است رونق زندگیم فاطمه است آیه‌ی "انّما" شکوفا شد گل لبخند مصطفی وا شد گفت احمد که حُسن خاتمه است حرف آخر کلام فاطمه است پیک جان جای کوثرش آمد مصطفی پیش دخترش آمد گفت با او کلام دلبر را می‌شناسی تو خوب حیدر را دخترم ای بهشت مینویم من که خوشبختی تو می‌جویم ... ای یگانه حبیبه‌ی ازلی راضی استی به ازدواج علی؟ عرق شرم بر جبینش بود دست بیعت در آستینش بود در هبوتی نجیب سر می‌کرد در سکوتی عجیب سر می‌کرد "یاعلی" ذکر هر قنوتش بود یک جهان حرف در سکوتش بود احمد از پیش کوثرش برخواست بانگ الله اکبرش برخواست قند شد آب در دل خورشید ماه آمد به منزل خورشید سائل از خاکبوسی‌اش می‌گفت از لباس عروسی‌اش می‌گفت امّ سلْمه قصیده‌ای می‌خواند غزل نو رسیده‌ای می‌خواند در هیاهوی خانه‌ی زهرا گوشه‌ای بغض کرده بود اسماء آرزوی خدیجه در یادش وعده داده است تا کند شادش تا رسیدند جان و جانانه جا گرفتند کنج یک خانه رو به محراب راز آوردند هر دو با هم نماز آوردند هر دو تا رو به یک خدا کردند خالق عشق را صدا کردند اشک شوق بهشت دیدن داشت لذت سرنوشت دیدن داشت ماه با آفتاب زیبا بود تابش و بازتاب زیبا بود لیف خرما اگر چه فرش شده با شما خانه مثل عرش شده اصلاً این خانه خالی‌اش بهتر آب زمزم زلالی‌اش بهتر رونق خانه‌ی علی زهراست جان و جانانه‌ی علی زهراست خانه خالی ولی صفا دارد مروه هم رو به این سرا دارد خانه‌ای همطراز عرش خدا قبلگاه نماز عرش خدا خانه‌ای دلگشاتر از عالم خانه‌ای "هل اتی" تر از حاتم خانه‌ای جانْ پناه مظلومان خانه‌ای دلنواز محرومان کاش این بیتِ ساقی کوثر در امان باشد از گزند خطر دور باد از کرانه‌اش آتش نرود سمت خانه‌اش آتش ** خانه‌ای را که وحی در می‌زد دست نامحرمی شرر می‌زد در این خانه ازدحام شود کاش این قائله تمام شود بانوی خانه در امان باشد شمع و پروانه در امان باشد ولی افسوس کار بدتر شد آنچه باید نمی‌شد آخر شد ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توصیه به ازدواج.mp3
5.1M
👆🔊 استاد پناهیان 🎶 🌿 امروز یکی از مجاهدت ها ازدواج و تشکیل خانواده و بچه دار شدنه… بسیار قابل استفاده برای جوانها👌 ❤️ ↩️ برای مجردها فروارد کنید 😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ اَلسَّلاَمُ عَلَي بَقِيَّهِ اللَّهِ فِي بِلاَدِهِ وَ حُجَّتِهِ عَلَي عِبَادِهِ الْمُنْتَهِي إلَيْهِ مَوَارِيثُ الأَْنْبِيَاءِ وَ لَدَيْهِ مَوْجُودٌ آثَارُ الأَْصْفِيَاءِ، اَلْمُؤْتَمَنِ عَلَي السِّرِّ وَ الْوَلِيِّ لِلْأَمْرِ 💎سلام بر باقي مانده خدا در كشورهايش و حجّت او بر بندگانش، آنكه ميراث پيامبران به او رسيده، و آثار برگزيدگان نزد او سپرده است. آن امين بر راز، و ولي امر. 📚فرازی از زیارت نامه حضرت مهدی(عج)
خطبه جاری شد و زهرا که «قَبلتُ» فرمود هر طرف زمزمه برخاست: مبارک باشد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بی شک برای حضرت مرضیه هیچ‌کس غیر از علی نبود سزاوار همسری 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در حقیقت سندِ عقدِ "علی" و "زهرا" سندِ "نوکری" ماست که امضا می‌شد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عقد علی و فاطمه بی شُبهه در ازل در پیشگاه حضرت حق گشت، محضری 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یقیناً جایِ امّا و ولی نیست کسی غیر از "علی" بر ما "ولی" نیست قسم بر باءِ بِسمِ الله، هرگز ِصِراطَ المستقیمی جز "علی" نیست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
*کوچه باغ ظهور* شب است ومنتطرم تا دم سحر برسی هنوز منتظرم تا که منتظر برسی چگونه گویمت آقا که از سفربرگرد سفرنکرده ای آقا، که ازسفربرسی چقدر مانده زعمرم چه جمعه ها که گذشت خدا کند که همین جمعه ی دگر برسی امید مردم مستضعف جهان ،باید به داد این همه مظلوم خون جگر برسی به کوچه باغ ظهورت گلاب می پاشیم صلا زنیم تو را ، تا که زودتر برسی قسم به کعبه که چشم انتظار مقدم توست به کعبه تکیه زنی با شکوه وفر برسی زکعبه بانگ انا المهدیت به گوش آید چه باطل است گمانی که بی خبربرسی سلام ما به توای زائری که هرشب وروز کنار تربت مادر به چشم تر برسی همیشه ذکر فرج را به روی لب دارم که ای امام«وفایی» مگر تو سر برسی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌸صلوات ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ اﻭّﻝ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﻣﺼﻄﻔﯽ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺩﻭّﻡ ﺑﻪ ﺷﻪ ﻧﺠﻒ ﺳﻼﻣﯽ ﺑﮑﻨﯿﻢ ﺭُﺧﺴﺎﺭ ﻋﻠﯽ ﺷﯿﺮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺯﻫﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﻧﯿﻢ ﮐﺠﺎ ﺗﺮﺑﺖ ﺍﻭﺳﺖ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﺴﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺴﻤﻮﻡ ﺳﻼﻡ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﺩﮔﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭ ﺧﻮﻥ ﺧﻔﺘﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﮐﺮﺑﻼ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﮔﻔﺘﻢ ﺯ ﺣﺴﯿﻦ ﭼﻮﻥ ﻧﮕﻮﯾﻢ ﺳﺠﺎﺩ ﺁﻥ ﭘﺎﮎ ﺍﻣﺎﻡ ﭘﺎﺭﺳﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﭘﺲ ﺑﺎﻗﺮ ﻋﻠﻢ ﺁﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﻓﻀﯿﻠﺖ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺻﺎﺩﻕ ﮐﻪ ﺭﺋﯿﺲ ﻣﺬﻫﺐ ﺷﯿﻌﻪ ﺑﻮﺩ ﺁﻥ ﺣﻨﺠﺮﮤ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺿﯿﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﯾﺎﺩ ﺁﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﮐﺎﻇﻢ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺯﻧﺠﯿﺮ ﺑﻪ ﭘﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺭﻭ ﺟﺎﻧﺐ ﻣﺸﻬﺪ ﺍﻟﺮﺿﺎ ﮐﻦ ﻭ ﺑﮕﻮ ﺩﺭ ﻃﻮﺱ ﻏﺮﯾﺐ ﺍﻟﻐﺮﺑﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﯾﺎﺩ ﺁﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺗﻘﯽِ ﺻﺎﺣﺐ ﺟﻮﺩ ﻫﻢ ﻫﺎﺩﯼ ﻭ ﻋﺴﮑﺮﯼّ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺣﺎﻻ ﺗﻮ ﺑﯿﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﻣﻬﺪﯼ ﺑﺮﺳﯿﻢ ﺁﻥ ﺭﻭﺷﻨﯽ ﻭ ﻧﻮﺭ ﻫُﺪﯼ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺍﻓﺮﻭﺧﺘﻪ ﻋﺮﺵ ﮐﺒﺮﯾﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺩﮔﺮ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پرده افتاد و جهان دید خداوندش را نه خدا،جلوه ای از ذات هنرمندش را خیره در خلقت مخلوق ستایش میکرد هنر آنکه ندیده ست همانندش را دختر قیصر روم آمده تعبیر کند در شب سامره ،رویای خوشایندش را پرشداز "نورُ عَلیٰ نور" زبان ملکوت تابغل کرد حسن کودک دلبندش را دور گهواره به جبریل سفارش بدهید تا که آماده کند آتش اسپندش را این نهالی که معطرشده عالم با او دارد ازشاخه ی طوبی رگ وپیوندش را رفت ؛اما همه گفتند که برمیگردد اوکه عمری دلمان"لک زده لبخندش را" فاطمه چشم به راهست وهمه میدانیم علت غیبت طولانی فرزندش را 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌷 شعری برای تمام مناسبت های مذهبی 🌷 دارم به دل ولایِ،،علی و اولاد علی(ع) زندگی ام فدایِ،،علی و اولاد علی(ع) فقیر و مستمندم،،ولی غمی ندارم چونکه منم گدایِ،علی و اولاد علی(ع) چه عشق بی نظیری،چه مادری!چه شیری! دل شده مبتلایِ،،علی و اولاد علی(ع) ارثیه ی پدر بود،اگر که گشته ام من سینه زنِ عزایِ،،علی و اولاد علی(ع) من راضی ام که این سر،جدا شود ز پیکر اما فقط برایِ،،علی و اولاد علی(ع) هر نفسی خدا را،،شکر برای اینکه: دارم به سر هوایِ،،علی و اولاد علی(ع) در گیر و دار محشر، وقتی که بی پناهم من می زنم صدایِ، علی و اولاد علی(ع) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ اے ڪه روشن✨ شود از نـور تو هر جهان روشنـــاے دل من♥️ حضرتـــ خورشـید 🌸
؛ چه صحنه‌ای بشود یک شب زیارتی و من و ضریح تو و عقده‌های یک عمرم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
جان ما، جان بچه‌های حسین ای به قربان بچه‌های حسین از پرِ ما جدا نخواهد شد پرِ دامانِ بچه‌های حسین خوش به‌حالم که از ازل هستم به سرِ خوان بچه‌های حسین سر این سفره گر بزرگ شدم خورده‌ام نان بچه‌های حسین من و این دستهای خالیّ و لطف و احسان بچه‌های حسین بینِ آتش نمی‌رود، هر که... شد مسلمان بچه‌های حسین کربلا، سوریه، همه عالم هست از آنِ بچه‌های حسین مور آمد ولی سلیمان شد تحت فرمان بچه‌های حسین هر دعا مستجاب خواهد شد زیر ایوان بچه‌های حسین پدرم پیر گشته با ذکرِ ای حسین جانِ بچه‌های حسین بین روضه همیشه چشمانم هست گریان بچه‌های حسین زده آتش به سینه‌ها داغِ لب عطشان بچه‌های حسین همه جا هست بعد عاشورا شام ویران بچه‌های حسین سوخت در خیمه‌ها به حال رباب دل سوزان بچه‌های حسین شاه، از صدر زین زمین افتاد پیش چشمان بچه‌های حسین خیزران خورد شاه عالم و، شد قاتل جان بچه‌های حسین سر عباس از روی نیزه شد پریشان بچه‌های حسین 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7