#فاطمیه
#غسل
با اين سكوت حال على را نگاه كن
جانم بگير و حال مرا رو به راه كن
زهرا بلند شو كه حسن نيمه جان شده
رحمى به حال بدِ اين قرص ماه كن
اين بچه ها بدون تو دق مرگ مى شوند
فكرى براى خانه ى بى سر پناه كن
باشد بخواب..و خواب ز چشمان من ببر
باشد بخواب و روز على را سياه كن
گيرم كه ظرف حسينت پر آب شد
فكرى براى تشنگىِ قتلگاه كن...
#آرمان_صائمى
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#فاطمیه
#حضرت_زهرا_س_بستر
اينهمه سرفه نكن..عمرم به آخر مى رسد
اينهمه ناله نزن..صبر دلم سر مى رسد
هر زمان پهلو به پهلو مى شوى تو فاطمه
فضه با حال خرابى دست بر سر مى رسد
از چه گويم؟از كدامين درد؟از حال دلم؟
يا كه از اشك حسينت تا به خواهر مى رسد
بى هوا روى زمين مى افتم از غم جان تو
هر زمان كه پاى من بر پشت اين در مى رسد
چندوقتى مى شود شانه نخورده موى عشق
عاقبت بر موى او يك دست ديگر مى رسد
#آرمان_صائمى
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مرثیه_حضرت_زهرا_س
ای دختر نبیِّ خدا ، فاطمه سلام
ای همسر ولیِّ خدا ، فاطمه سلام
آتش گرفته سینه ی من با نوای تو
مادر دلم گرفته دوباره برای تو
بر روضه های پُر غم تو گریه می کنم
بر ناله ها و ماتم تو گریه می کنم
مقتل نوشته تا زِ ولایت بُریده اند
آتش به درب خانه ی طاها کشیده اند
مقتل نوشته است لگدها به در زدند
بر قلب بی قرار علی هم شرر زدند
مقتل نوشته تا که شما را کتک زدند
بر زخمهای سینه ی حیدر نمک زدند
مقتل نوشته دست علی را که بسته اند
با تازیانه بازویتان را شکسته اند
مقتل نوشته تا که شما خورده ای زمین
شد کشته محسن تو زِ بیدادِ ظلم و کین
مقتل نوشته کوچه و سیلی و مجتبی
دستی پلید و صورت نیلی و مجتبی
مقتل نوشته دومیِّ پست ، بی هوا
سیلیِ محکمی زده بر صورت شما
مقتل نوشته که زِ علی رو گرفته ای
بانو همیشه دست به پهلو گرفته ای
مقتل نوشته بعدِ پدر قد خمیده ای
در آن سه ماه روی خوشی را ندیده ای
#مرتضی_شاهمندی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شهادت_حضرت_زهراسلام_الله_علیها
ای باخبر ز درد و غم بیشمار من!
برخیز و باش، فاطمه جان، غمگسار من
رفتی ز دیدۀ من و، از دل نمیروی
حس میکنم همیشه تویی در کنار من
شیرینی حیات من، ای بَضعَةُ الرّسول! تلخست با غمت همه لیل و نهار من
خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و، من
گریَم از اینکه طول کشد روزگار من
مردم ز گریه، غصّۀ خود حل کنند، لیک
افتد ز گریه، غصّۀ دیگر به کار من
خواهم ز کودکان تو پنهان گریستن
اما غمت ربوده ز کف اختیار من
این روزها ز خانه کم آیم برون،
مگر کمتر به قتلگاه تو افتد گذار من
#استاد_مؤيد
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مرثیه_حضرت_زهرا_س
میان خون پسرش داشت دست و پا میزد
که ناله از ته دل بین شعلهها میزد
نیاز داشت در آن لحظه مادرش باشد
که جای مادر خود فضه را صدا میزد
به صورتی که چشیدهاست هرم آتش را
عدو دوباره بر آن سیلی از جفا میزد
صدای یا ابتایش مدینه را لرزاند
چه آتشی به دل ختمالانبیا میزد؟
به هوش آمد و از محسنش خبر نگرفت
دلش فقط و فقط شور مرتضی میزد
به قول حضرت صادق :به کوچه هرکس بود
به هر چه داشت به ناموس کبریا میزد
مغیره از نفس افتاد ، غلاف سنگین بود
یکی نگفت که این بیحیا چرا میزد
دوباره در وسط کوچه بر زمین افتاد
گریز روضه خود را به کربلا میزد....
بلند مرتبه شاهی زصدر زین افتاد
نهاد سر به روی خاک و نالهها میزد
یکی به پهلوی او نیزه بیهوا میزد
یکی برآن تن مجروح با عصا میزد
صدای شیون زهرا به گوش می آمد
میان خون پسرش داشت دست و پا میزد
به نیزه هم که سرش رفت چشم او وا بود
گمان کنم که دلش شور خیمه را میزد
هنوز خشک نشد خون حنجرش، دشمن
شراره بر حرم آل مصطفی میزد
یکی به نیت غارت سکینه را میزد
به قصد کشت یکی هم رقیه را میزد
یتیمهای که دلش همچو دامنش میسوخت
زسوز سینه خود وامحمدا میزد
#عبدالحسین_میرزایی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
قنوت اوست تجلی جار ثم الدار
زنی که می کند ایثار لحظه ی افطار
شمیم و شبنم و شمشاد هر سحر دارند
برای بوسه به چادر نماز او اصرار
خدا بخیر کند جنگ نور و ظلمت را
به سمت خانه ابرار می روند اشرار
رسیده شعله ی نمرودیان به خانه ی وحی
چرا نمی شود آتش برای او گلزار ؟
تمام سوختگان غمش خبر دارند
هنوز ناله بلند است از در و دیوار
دلیل خلقت عالم نهفته در زهراست
میان شعله ی در سوخت مخزن الاسرار
اگر قبول ندارید؟ شعله ی این در
اگر گواه بخواهید تیزی مسمار
اگر چه بود خودش اختیار دار جهان
ولی به خانه ی او آمدند با اجبار
طناب بسته به دستان دست گیر علی
کسی که دست گرفته از او علی بسیار
برای مادر ما کار خانه آسان بود
عجیب نیست تکان خوردنش شده دشوار؟
کسی که روز به او پشت در جسارت کرد
دلیل غربت تدفین اوست در شب تار
گذشت واقعه اما دوباره آتش ظلم
کنار خیمه ی مظلوم می شود تکرار
#علی_اصغر_یزدی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شهادت_حضرت_زهرا
حال و روز مادری بیمار گریه آور است
گریههای کودکی تبدار گریه آور است
عاشقان گاهی ز روی هم خجالت میکشند
دیدنِ اشک غریب انگار گریه آور است
همسری پیشِ نگاه همسری روی زمین...
...تا که میافتد چرا هربار گریه آور است
اشکهای فضه و اسما گواهی میدهد
راه رفتن با دو چشم تار گریه آور است
دست بر دیوار میگیرد نیفتد بر زمین
تکیهاش بر قامت دیوار گریه آور است
هر شب از زخمی که از مسمار خورده فاطمه
نیمه شبها میشود بیدار، گریه آور است
دارد از دستِ ز کار افتاده زحمت میکشد
نان که زهرا میپزد بسیار گریه آور است
چهرهاش را از علی هر روز پنهان میکند
زیر چادر گریهی دلدار گریه آور است
شهرِ بی انصاف با حیدر چه بد تا میکند
غُصههای حیدر کرار گریه آور است
#کربلایی_رضا_باقریان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مدح_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
آن بانویی که فاطمه، شأن صفاتش بود
هم فضه هم سلمان یکی از معجزاتش بود
روزی سه نوبت خانهاش را نور میبخشید
شهر مدینه روشن از وقت صلاتش بود
وقتی خدا از قبل خلقت امتحانش کرد
یعنی که صبر و استقامت جزءِ ذاتش بود
پیراهن شام عروسی را به سائل داد
جود و کرم دلدادهی حُسنِ ذکاتش بود
یا چادرش مرد یهودی هم مسلمان شد
اعجاز میکرد و کلیمالله ماتش بود
حوریّه بود اما زمینی زندگی میکرد
افتادگی بارزترین وجهِ حیاتش بود
تَکویر و قدر و نور و کوثر، هلاَتی والفجر
محکمترین تفسیرهای محکماتش بود
در کوچهها دستش شکست و پای حیدر ماند
حفظ ولایت از اَهمّ واجباتش بود
اَلجاّر ثُمَّ الداّر، هر شب پای سجاده
فکر تمام شهر تا روز مماتش بود
او ناخدای رحمت حق در دو عالم شد
خون خدا تفسیر کشتیِ نجاتش بود
#کربلایی_رضا_باقریان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
ای سحر خیز مدینه سحرت را قربان
از غم فاطمه چشمان ترت را قربان
ای خوش آنکس که گدای سر راهت گشته
سائل هرشبۀ پشت درت را قربان
هرکه دارد هوس دیدن تو آواره است
عاشق خسته دل ودربه درت را قربان
وای برمن که دلم نیست گرفتار غمت
سینه چاکان نشسته به برت را قربان
حاجتی نیست مرا غیر دمی دیدارت
رخ زهرائی همچون قمرت را قربان
فاطمیه است بیا روضه زهرا بشنو
دل پر از غم و سوز جگرت را قربان
هرچه داری همه ارثیۀ زهرا وعلیست
شال سبزی که تو بستی کمرت را قربان
ای به دوش تو عبای علی وپیغمبر
رنگ عمامۀ بسته به سرت را قربان
نقش انگشتریت چیست...؟ اباعبدالله
بهر مظلوم دل نوحه گرت را قربان
کربلا می روی اما گل من باچه کسی
پسر خون خدا همسفرت را قربان
#مجتبی_روشن_روان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#یا_فاطمه_الزهرا🌹
سوخت با شعله به یکباره پر و بالِ علی
و بهم ریخت از این واقعه احوال علی
رنگ خون شد در و دیوار به یک آن و سپس...
فاطمه پنجه به در برد و پَرِ شالِ علی
#منصوره_محمدی_مزینان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
🌺پنجشنبه ای دیگر و فاتحه ای به پیشگاه عزیزان سفرءکرده ای که دیگر در کنار ما نیستند، اما مهرء ویادشان تا به ابد در "قلبهایمان"جاریست❤️
▪️شادی روح رفتگان، پدران و مادران آسمانی، بخوانیم فاتحه و صلوات
#بیادشهداء،امام راحل،نوکران وحسینیان اسیرءخاک🌹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_باامام_زمان_ع
گر چه بی منت همیشه نان رسانی می کنی
جور دیگر فاطمیه مهربانی می کنی
نیستی در ظاهر اما باطنا لطف تو هست
ظاهری و باطنی صاحب زمانی می کنی
روضه زهرا کجا ، پَستی شبیه من کجا
آبرو دار جهان ! پا در میانی می کنی؟
باز آقا جمع کردی نوکران را دور هم
باز داری نام زهرا را جهانی می کنی
باز هم شرمنده از ، مهمان نوازیت شدیم
باز هم مثل محرم ، میزبانی می کنی
باز هم داری به عشق مادرت ، این روز ها
ما شکسته بال ها را آسمانی می کنی
نیستم لایق مرا راهم دهی ، یادم نما
هر کجا این روز و شب ها روضه خوانی می کنی
عرش می ریزد بهم ، آقا تو وقتی گریه بر
یاس هجده ساله قامت کمانی می کنی
#محمدحسین_رحیمیان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
بی تو هر جا می روم احساس غربت می کنم
راه بر جایی ندارد هر چه همت می کنم
بی تو آرام و قراری نیست در دنیای ما
دور مانده از خوشی با هر که صحبت می کنم
نامه اعمال من حال تو را بد می کند
جمعه ها بدجور احساس خجالت می کند
غیر تو هر کس رفیقم شد نزد چنگی به دل
بعد ازین تا زنده ام با تو رفاقت می کنم
روز و شب فکر همه هستم ولی فکر تو نه
حال هر کس جز تو را آقا رعایت می کنم
من که باری بر نمی دارم ز روی شانه ات
با چه رویی بر تو اظهار ارادت می کنم
تا نرفته فاطمیه آبرویم را بخر
فکر کن که مادرت گفته وساطت می کنم
#محمدحسین_رحیمیان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امان_از_غربت_علی_ع
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
نور دلم رفتی وچشمم تار مانده
هرشب علی برتربتت بیدار مانده
بیمار من آخر شفایت راگرفتی
تورفته ای اما دلم بیمار مانده
با رفتنت کوه مصیبت برسرم ریخت
جان علی در زیر این آوار مانده
قدر تو را نشناختند ،اما به گوشم
گلنغمه ی« الجّار ثمّ الّدار» مانده
داد مرا هنگام غسل تو در آورد
بر پیکرت زخمی که از مسمار مانده
در رفت وآمد از در این خانه دیدم
آثار فریاد تو بر دیوار مانده
فهمیدم از غمناله های زینب تو
با رفتنت این طفل از گفتار مانده
گفتی سخن از کربلا هنگام رفتن
آری قرار ما درآن گلزار مانده
می گفت با گریه«وفایی»کو مزارت
برجان شیعه حسرت دیدار مانده
#حاج_سید_هاشم_وفایی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#شام_غریبان
الا که بی پناه شدم یا ابن فاطمه
محتاج یک نگاه شدم یا ابن فاطمه
با دست خویش آبروی خویش برده ام
بیچاره ی گناه شدم یا ابن فاطمه
تا خواستم زمین بخورم با دعای تو
هر بار رو به راه شدم یا ابن فاطمه
شام غریبان شده اما نیامدی
خیره به یک نگاه شدم یا ابن فاطمه
ای کاش همچنان شهدا وقت رفتنم
بینم چو قرص ماه شدم یا ابن فاطمه
اما زمان زمان گریه به غم های مادرت
در زمره ی سپاه شدم یا ابن فاطمه
قدری غم غریبی مولاست در دلم
سر در میان چاه شدم یا ابن فاطمه
با که بگویم از غم مظلومی علی
دلخون شبیه آه شدم یا ابن فاطمه
مادر میان کوچه صدا زد حسن بیا
محتاج تکیه گاه شدم یا ابن فاطمه
با گریه حسین عزیز تو می شوم
با آنکه رو سیاه شدم یا ابن فاطمه
هنگام روضه چشم مرا گریه باز کرد
راهی قتلگاه شدم یا ابن فاطمه
امسال حاجت دل ما را روا کنید
ما را مسافر حرم کربلا کنید
#قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#تغسیل
شب بود و می رفتند مادر رابشویند
با اشک ها جان پیمبر را بشویند
شب بود و گیسوی سپیدش را ندیدند
با اینکه باید ابتدا سر را بشویند
تطهیر می شد آب در واقع چرا که
با آب بی معنی ست کوثر را بشویند
باران ضرر دارد برای یاس سالم
اینها چگونه یاس پرپر را بشویند؟؟؟
گیرم که شستند و به خاکش هم سپردند
فردا چگونه پهلوی در را بشویند؟
#مهدی_رحیمی_زمستان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#تغسیل #تشییع
آن شب در آن بیت العزا غوغا به پا بود
تصویر یک زن روی دست مرتضی بود
آه مانند شیشه چند جای او ترک داشت
این ها همه درد سر شیر خدا بود
هی دست روی دست میزد راه می رفت
صدها گره در کار یک مشکل گشا بود
یک مرد تنها دو کنیز و این همه زخم
غسل و کفن پیش نگاه بچه ها بود
هر عضو را بینی که کاری تر شکسته
بی شک همانجا بوسه گاه مصطفی بود
یادش نرفته حیدر کرار روزی
می دید زهرایش به زیر دست و پا بود
مادر به هر درد سری آخر کفن شد
دلشوره ها بهر شهید کربلا بود
پیراهنش را از تنش بیرون کشیدند
یوسف اسیر گرگ های بی حیا بود
یک پیکر عریان و بی سر روی خاک
منزل به منزل راس او بر نیزه ها بود
جا دارد از این روضه نوکرها بمیرند
تشییع آقا بین تکه بوریا بود
اهل القری آقای مارا دفن کردند
آن آقایی که در بیبان ها رها بود
فرمود فرزندش نشد او را ببوسم
چون بند بند پیکرش از هم جدا بود
#قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7