#رباعی
#امام_هادی_النقی_علیه_السلام
#مدح
در باغ دعا اگر بهار است، از اوست
هر شاخه اگر شکوفهبار است، از اوست
برخیز و بخوان زیارت جامعه را
این فصل اگر که پایدار است، از اوست
#غزل
🔹رایت ولایت🔹
سحر به سینه ز داغی نهان حکایت داشت
غم غروب بلنداختر هدایت داشت
به روی آینۀ صبح، زنگ حسرت ریخت
که رنگ او ز شب دیرپا حکایت داشت
غم شهادت فرزند مصطفی، هادی
که بر ستیغ ولا رایت ولایت داشت
امین حضرت حق، بوالحسن، علیِ نقی
که بر فراز زمان، برکشیده رایت داشت
دلی به پهنۀ این آسمان نیلیفام
سری به سروری عرش، از عنایت داشت..
چو آفتابِ محمد، ز پرتو ازلی
جهان هستی در سایۀ حمایت داشت
کجا به زهر ستم چهره میکشید به خاک؟
اگر که دشمن حق غیرت رعایت داشت
ز برق شوکت او خصم در هراس افتاد
که ذوالفقار علی در کف کفایت داشت
✍️مشفق کاشانی
#غزل_عرفانی
منظور از «مِی» در اشعار عرفانی، لذتی است که خداوند به جوینده و خواهان قرب الی الله (نزدیک شدن به خدا) میدهد تا با این لذت، او را بیشتر به سوی خویش بکشاند. منظور از میخانه نیز به اعتقاد امروز ما، همان مسجد و مجالس اهل بیت(علیهم السلام) است که در آنجا این قرب الی الله حاصل می شود.
عمریست حلقۀ درِ میخانهایم ما
در حلقۀ تصرفِ پیمانهایم ما
مقصود ما ز خوردن مِی نیست بی غمی
از تشنگانِ گریۀ مستانه ایم ما
عُشاق را به تیغ زبان گرم می کنیم
چون شمع، تازیانۀ پروانه ایم ما
گر از ستاره سوختگان عمارتیم
چون جغد، خال گوشۀ ویرانه ایم ما
عمریست رفته ایم ازین خاکدان برون
بی درد را خیال که در خانه ایم ما
چون خواب اگرچه رَخت اقامت فکندهایم
تا چشم می زنی به هم افسانه ایم ما
از نورسیدگان خرابات نیستیم
چون خشت، پا شکستۀ میخانه ایم ما
جز جستجوی رزق نداریم هیچ کار
چون آسیا به گــــَرد، پیِ دانه ایم ما
در مشورت اگرچه گُشاد جهان ز ماست
سرگشته تر ز سُبحۀ صد دانه ایم ما
از ما زبان خامۀ تکلیف کوته است
این شکر چون کنیم که دیوانه ایم ما؟
✍️صائب
منتخب از 12بیت
حجت الاسلام والمسلمین میر احمدرضا حاجتی 1403.10.14.mp3
زمان:
حجم:
8.46M
#فایل_صوتی
✅ نماز جمعه ۱۴ دی ماه ۱۴۰۳
🔸 حجت الاسلام والمسلمین میر احمدرضا حاجتی
🎙 سخنران پیش از خطبه
❌هرکس به ایران و ایرانی و حاج قاسم سلیمانی علاقمند است، این سخنرانی را به دقت گوش دهد.
📚نکتۀ وزنی
📌در خواندن مصراع ذیل دقت نمایید:
■جد تو امام هادی از غم جان داد■
👈با وزن صحیح:مفعول مفاعلن مفاعیلن فاع
👈با وزن غلط:مفعولن مفاعلن مفاعیلن فاع
✋خواندن غلط، آنجا صورت می گیرد که بر 《تو》 تکیه گردد.
❌🌟❌پشت جلد کتاب نخلستان که گلچین دواوین حاج غلامرضا سازگار است برای مداحان آمده:
منم مدیحه خوان تو بیان محکمم بده
ز یک شرارۀ غمت نشاط عالمم بده
کلیم کن زبان گشا مسیح کن دمم بده
به سینه آتشم فشان به دیده زمزمم بده
چو(میثم) تو گشته ام زبان میثمم بده
خوشم که این زبان مرا کشد به اوج دارها
✍️حاج غلامرضا سازگار
#امام_حسین_علیه_السلام
عشق در پردۀ این پرسش بی حاصل ماست
دل ما در حرمت یا حرمت در دل ماست
خون بها از که بخواهیم که در روز جزا
شافع ماست همان کس که غمش قاتل ماست
اشک بر توست شفای دل درمانده ما
علتش چیست مگر تربت تو در گل ماست
دانه دانه به زمین ریخت گناهانم را
گوهر عشق که در دیدۀ ناقابل ماست
تا برای تو نمیریم ز پا ننشینیم
کربلا مقصد ما نیست که سر منزل ماست
دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
🎤سید مهدی میرداماد
ولادت امام جواد (علیه السلام)
و حضرت علی اصغر (علیه السلام)
🌺🌺🌺🌸🌸🌸🌸
بر شادی پیغمبر و زهرا صلوات
بر آینۀ علی اعلی صلوات
هم مولد اصغر است و هم روز جواد
بر کرببلا و طوس یکجا صلوات
(حامد اهور)
آن گل که سرآغاز شکوفائی بود
رخسارۀ او بهشت رویائی بود
وقتی که در آغوش رضا میخندید
چون دیدن باغ گل تماشائی بود
(سید هاشم وفائی)
با مهر تو دل سپهری از نور شود
با یاد تو سینه وادی طور شود
تنها نه ز مقدم تو شاد است رضا
کز آمدنت فاطمه مسرور شود
(سید هاشم وفائی)
شاعر:محمدجواد غفورزاده
موضوع:امام جواد علیهالسلام
گونه:ولادت, مدح و منقبت
قالب شعر:رباعی
مناسبت:دهم رجب
منبع:چلچراغ هدایت (جلد۲)
وزن:مفعول مفاعیل مفاعیلن فع (رباعی)
ای آنکه حدیث تو شنفتن دارد
گل با رخ خوب تو شکفتن دارد
در حقّ تو گفتنی زیاد است ولی
اُنس تو به زهراست که گفتن دارد
صبح آیۀ نور را به یادش خواندند
خورشیدجبین و ماهزادش خواندند
سرچشمۀ جود از وجودش جوشید
مولود رجب بود، جوادش خواندند
حُسن تو به ماه آسمان داده نشد
بی جلوۀ تو بهشت آماده نشد
در وصف تو ثامن الحجج فرمودهست:
مولود به این مبارکی زاده نشد
رخسار درخشنده چو بدرش دادند
زیبایی و انشراحِ صدرش دادند
با آنکه جواد اهلبیت است اما
قدری پنهان چون شب قدرش دادند
شاعر:محمدجواد غفورزاده
موضوع:امام جواد علیهالسلام
گونه:ولادت, مدح و منقبت
قالب شعر:قصیده
تاریخ:دهم رجب
وزن:مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
>>>>
آید نسیم از ره و مُشک تر آوَرَد
عطر بهار از دمِ جانپرور آوَرَد
با موکب معطّر خود این مسیحدم
یک بوستان بنفشه و نیلوفر آورد
در حیرتم که این نَفَس قدسی از کجا
سرسبزی و طراوت و برگ و بر آورد
این پیک مُشکبوی مگر از مدینه است
کز هر گذر که میگذرد گل برآورد
آری نسیم چون طربانگیز میشود
گلهای باغ را به ترنّم درآورد
گلهای باغ را به ارادت نثار کن
در پای آنکه مژدۀ آن دلبر آورد
آن دلنوازِ عالم و آدم که آسمان
حاشا که از رُخَش مهِ روشنتر آورد
شاید که ماه سر به گریبان فرو بَرَد
کز جَیب «خَیزُران» مهِ نو سر برآورد..
این است مریمی که مسیحا «جواد» اوست
این است آن صدف که مِهین گوهر آورد
تا فیضی از صحیفۀ زهرا به ما رسد
جبریل برگ سبزی از آن دفتر آورد
دلبند مرتضی و جگرگوشۀ رضا
با خود جلال و جلوۀ پیغمبر آورد
شبهای انتظار پدر را به راستی
صبح جمال و جلوۀ او بر سر آورد
آن نازنینپدر که فروغ هدایتش
اندیشه را به وادی حیرت درآورد
همراه با ترنّمِ لالایی جواد
اشک از غم فراق به چشم تر آورد
شبها کنار بستر نازش به ارمغان
چشمی پرآب و چشمهای از کوثر آورد
جای شگفت نیست که افلاک سر فرود
پیش جلال و شوکت این رهبر آورد
ابر عنایت و کرم و التفات او
آفاق را هرآینه زیر پر آورد..