هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
﷽
امام رضا(علیه السلام)
مرثیه🍃
ای رُخَت چشمۀ خورشید رضا
مهر تو مایۀ امید رضا
قبلۀ اهل محبت حرمت
کعبۀ عشق سیه پوش غمت
باز در سینه شکسته است دلم
در عزای تو نشسته است دلم
(راوی)می گوید: موقع شهادت امام رضا(علیه السلام)، مأمون (علیه اللعنه) از راه رسید و گریه کنان به بالین آمد و شروع به گفتگو با امام کرد، حضرت تنها یک مطلب به آن ملعون فرمود (به این مضمون):« ای مأمون! جان تو وجان فرزندم جواد » برای همین علاقه است که گفته اند هرکس حاجت دارد امام رضا(علیه السلام) را بحق جوادش قسم بدهد)؛ اینجا امام رضا (علیه السلام) قبل ازاینکه بی حرمتی به جوادش شود سفارش او را کردند؛ چراکه حتماً می دانستند امام حسین(علیه السلام) را به همین نحو آزردند (لایوم کیومک یا اباعبدالله) کربلا هنوز او را نکشته بودند که به خیمه هاش حمله ور شدند، حضرت وقتی این صحنه را دیدند به شمر فرمودند« من با شما می جنگم شما با من ، زنها که تقصیری ندارند» شمرلعین هم رو به سپاه کرد ودستور داد حالا همه به حسین حمله کنید وکار پسرفاطمه را تمام کنید؛ آنقدردشمن به آقا حمله کرد تا تمام بدنش پر از زخم شد.
یکی بانیزه اش از پشت می زد
یکی باچکمه و بامشت می زد
خودم دیدم سنان دائم الخمر
حسینم را به قصد کُشت می زد
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#امام_رضا_علیه_السلام
#مرثیه
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
زمان:
حجم:
206K
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
﷽
امام رضا(علیه السلام)
🍃زیارت
میرسم خسته میرسم غمگین
گرد غربت نشسته بر دوشم
آشنایی ندیده چشمانم
آشنایی نخوانده در گوشم
میرسم چون کویری از آتش
چون شب تیرهای که نزدیک است
تشنهٔ آفتاب و بارانم
دیده کم آب و سینه تاریک است
آمدم تا کنار مرقد تو
دامنی اشک و آه آوردم
مثل آهوی خسته از صیّاد
به حریمت پناه آوردم
آمدم تا خزان قلبم را
با نگاهی پر از جوانه کنی
بشکند بغض و اشکهایم را
مثل تسبیح دانهدانه کنی
در طواف تو مثل پروانه
هستیام را به باد خواهم داد
تا نگاهم کنی تو را سوگند
به عزیزت جواد خواهم داد
✍️مصطفی محدثی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#شهادت_امام_رضا_علیه_السلام
#مصطفی_محدثی
#زیارت
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
#امام_رضا_علیه_السلام
من کیستــــم ؟ گدای تو یــا ثامن الحجــــج
شرمنـــدۀ عطــای تــــو یــا ثامن الحجــــج
بالّله نمـــی روم برِ بیگانگـــــان بــه عجــــز
تا هستـــــم آشنــــای تو یا ثامن الحجــــج
از کـــار من گــــره نگشاید کســـی مگــــر
دست گره گشــــای تــــو یــــا ثامن الحجج
تــا آخـــــرین نفس نکشــــم دست التجــــا
از دامـــن ولای تـــو یــــا ثامـــن الحجــــــج
خورشید سطح خــاک به پیش ملائک است
آن گنبـــد طلای تــــــو یــــا ثامن الحجـــــج
سرّ خدای هستی و راز نهـــان مـــــاست
روشن بـــه پیش رای تـــــو یا ثامن الحجج
خواهــــم زبخت همت و از حـــق سعادتی
تا ســر نهــــم به پــــــای تو یا ثامن الحجج
باشــــــد صفـــــای صبــــح نشابور یــادگار
زانفــاس جانفــــزای تـــو یا ثامن الحجــــج
دارالشفاست کــــوی تو و خود تویی طبیب
درد مـــن و دوای تـــو یـــــا ثامن الحجـــج
جایی کـــــه گفتــه مــــدح تو سالار انبیـــا
مـــن چون کنــــم ثنـــای تو یا ثامن الحجج
هستی چـــو پارۀ تـــــن پیغمبــــــر خدای
جــــان جهـــان فـــــدای تو یا ثامن الحجج
چون می شود که دیدۀ من هم برد نصیب
از دیـــــــدن لقـــــای تو یا ثامــــن الحجـج
سوزد همیشه لاله صفــت قلب دوستــان
از داغ ابتـــــلای تــــو یــا ثامــــن الحجـج
همناله با جوان دل افســــرده ات جــواد
گرییـــــم در عــــزای تـــو یا ثامن الحجج
با پیکـــــر تو زهر جگر سوز تا چه کــرد ؟
خود دانی و خــــدای تـو یا ثامن الحجـــج
بنما عنایتـــی به ( مؤیـــد ) کــــه نسپرد
راهی بجــــز رضــــای تـو یا ثامن الحجج
✍️سیدرضامؤید
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
صد بحر کرم از تو و یک چشم تر از من
لطفی کن و این خون جگر را بخر از من
خاموشی آتش بود از مرحمت ابر
باران کرم از تو و کوه شرر از من
در کوی تو زُوّار گنهکار زیادند
اما نبود هیچ کس آلوده تر از من
من از نظر افتاده و تو چشم خدایی
ای چشم خداوند مپوشان نظر از من
تن خسته و کوه گنهم بر سر دوش است
این کوه گنه سخت شکسته کمر از من
آقایی و زُوّار نوازی همه از تو
بار گنه و خجلت و اشک بصر از من
ای یوسف زهرا نظری کن که نمانده
جز نامۀ آلوده ز عصیان اثر از من
دریاب مرا ای پسر موسی بن جعفر
آن روز که در حشر گریزد پدر از من
من غیر عطا از تو دگر هیچ ندیدم
تو غیر خطا هیچ ندیدی دگر از من
من «میثم» دار توأم ای دوست دعا کن
جز میوۀ نخل تو نمانده ثمر من
✍️غلامرضا سازگار
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
دیدهای پُر ستاره آوردم
سینهای پر شراره آوردم
هدیهای بهر مادرم زهرا
جگری پاره پاره آوردم
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
دوره تابوت تو بر چهره اگر چنگ زدند
لیک پای سر جد تو همه چنگ زدند
دور تابوت تو ناله ز دل تنگ زدند
دور زینب همه از چهار طرف سنگ زدند
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
سلام ما به رسول و به پارۀ تن او
که هست در دو جهان دست ما به دامن او...
سلام ما به امامی که همدم فقراست
سلام ما به عزیزی که یوسف زهراست
سلام ما به امامی که پاره شد جگرش
سفر رسید به آخر، در آخر صفرش
سلام ما به شهیدی که مرگ خود طلبید
چو شخص مار گزیده به خویش می پیچید
سلام ما به رضا و به گریۀ پسرش
که قاتلش شده فرزند قاتل پدرش
میان حجرۀ دربسته دست و پا می زد
جواد و حضرت معصومه را صدا می زد
کجا روم؟ به که گویم؟ که سوخت سورۀ نور
گرفت شعله دلش با سه دانۀ انگور
تمام عمر، غم دوستان کبابش کرد
شرار زهر به یک نیمه روز آبش کرد
به نازنین بدنش پیرهن سرشک افشاند
از آن وجود به جز استخوان و پوست نماند
ز ضعف، دیده گهی باز کرد و گاهی بست
گهی به پای ستاد و گهی به جای نشست
جواد، اشک به رخ ناله در نهادش بود
رضا سرش به روی دامن جوادش بود
پدر نظاره به ماه رخ پسر می کرد
پسر ز سوز جگر گریه بر پدر می کرد
پدر نگه به پسر کرد و چشم خود را بست
پسر کشید ز دل آهی و به سوگ نشست
الا تمام محبّان ز دیده خون بارید
از این وداع، وداعی دگر به یاد آرید
همان وداع که تنها عزیز پیغمبر
نهاد صورت خود بر رخ علی اکبر
پسر نگاه به اشک غم پدر می کرد
پدر نظاره به خون سر پسر می کرد
پدر ز داغ پسر باغ لاله در دل داشت
پسر نشانه ز زخم هزار قاتل داشت
پدر ز خون پسر صورتش خضاب شده
پسر ز سوز عطش قطره قطره آب شده
پدر به چهرۀ فرزند خویش چهره نهاد
پسر کنار پدر ناله ای زد و جان داد...
✍️غلامرضا سازگار