eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
7.8هزار دنبال‌کننده
612 عکس
154 ویدیو
94 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ امام رضا(علیه السلام) 🍃زیارت می‌رسم خسته می‌رسم غمگین گرد غربت نشسته بر دوشم آشنایی ندیده چشمانم آشنایی نخوانده در گوشم می‌رسم چون کویری از آتش چون شب تیره‌ای که نزدیک است تشنهٔ آفتاب و بارانم دیده کم آب و سینه تاریک است آمدم تا کنار مرقد تو دامنی اشک و آه آوردم مثل آهوی خسته از صیّاد به حریمت پناه آوردم آمدم تا خزان قلبم را با نگاهی پر از جوانه کنی بشکند بغض و اشک‌هایم را مثل تسبیح دانه‌دانه کنی در طواف تو مثل پروانه هستی‌ام را به باد خواهم داد تا نگاهم کنی تو را سوگند به عزیزت جواد خواهم داد ✍️مصطفی محدثی ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من کیستــــم ؟ گدای تو یــا ثامن الحجــــج شرمنـــدۀ عطــای تــــو یــا ثامن الحجــــج بالّله نمـــی روم برِ بیگانگـــــان بــه عجــــز تا هستـــــم آشنــــای تو یا ثامن الحجــــج از کـــار من گــــره نگشاید کســـی مگــــر دست گره گشــــای تــــو یــــا ثامن الحجج تــا آخـــــرین نفس نکشــــم دست التجــــا از دامـــن ولای تـــو یــــا ثامـــن الحجــــــج خورشید سطح خــاک به پیش ملائک است آن گنبـــد طلای تــــــو یــــا ثامن الحجـــــج سرّ خدای هستی و راز نهـــان مـــــاست روشن بـــه پیش رای تـــــو یا ثامن الحجج خواهــــم زبخت همت و از حـــق سعادتی تا ســر نهــــم به پــــــای تو یا ثامن الحجج باشــــــد صفـــــای صبــــح نشابور یــادگار زانفــاس جانفــــزای تـــو یا ثامن الحجــــج دارالشفاست کــــوی تو و خود تویی طبیب درد مـــن و دوای تـــو یـــــا ثامن الحجـــج جایی کـــــه گفتــه مــــدح تو سالار انبیـــا مـــن چون کنــــم ثنـــای تو یا ثامن الحجج هستی چـــو پارۀ تـــــن پیغمبــــــر خدای جــــان جهـــان فـــــدای تو یا ثامن الحجج چون می شود که دیدۀ من هم برد نصیب از دیـــــــدن لقـــــای تو یا ثامــــن الحجـج سوزد همیشه لاله صفــت قلب دوستــان از داغ ابتـــــلای تــــو یــا ثامــــن الحجـج هم‌ناله با جوان دل افســــرده ات جــواد گرییـــــم در عــــزای تـــو یا ثامن الحجج با پیکـــــر تو زهر جگر سوز تا چه کــرد ؟ خود دانی و خــــدای تـو یا ثامن الحجـــج بنما عنایتـــی به ( مؤیـــد ) کــــه نسپرد راهی بجــــز رضــــای تـو یا ثامن الحجج ✍️سیدرضامؤید
صد بحر کرم از تو و یک چشم تر از من لطفی کن و این خون جگر را بخر از من خاموشی آتش بود از مرحمت ابر باران کرم از تو و کوه شرر از من در کوی تو زُوّار گنهکار زیادند اما نبود هیچ کس آلوده تر از من من از نظر افتاده و تو چشم خدایی ای چشم خداوند مپوشان نظر از من تن خسته و کوه گنهم بر سر دوش است این کوه گنه سخت شکسته کمر از من آقایی و زُوّار نوازی همه از تو بار گنه و خجلت و اشک بصر از من ای یوسف زهرا نظری کن که نمانده جز نامۀ آلوده ز عصیان اثر از من دریاب مرا ای پسر موسی بن جعفر آن روز که در حشر گریزد پدر از من من غیر عطا از تو دگر هیچ ندیدم تو غیر خطا هیچ ندیدی دگر از من من «میثم» دار توأم ای دوست دعا کن جز میوۀ نخل تو نمانده ثمر من ✍️غلامرضا سازگار
دیده‌ای پُر ستاره آوردم سینه‌ای پر شراره آوردم هدیه‌ای بهر مادرم زهرا جگری پاره پاره آوردم
دوره تابوت تو بر چهره اگر چنگ زدند لیک پای سر جد تو همه چنگ زدند دور تابوت تو ناله ز دل تنگ زدند دور زینب همه از چهار طرف سنگ زدند
سلام ما به رسول و به پارۀ تن او که هست در دو جهان دست ما به دامن او... سلام ما به امامی که همدم فقراست سلام ما به عزیزی که یوسف زهراست سلام ما به امامی که پاره شد جگرش سفر رسید به آخر، در آخر صفرش سلام ما به شهیدی که مرگ خود طلبید چو شخص مار گزیده به خویش می پیچید سلام ما به رضا و به گریۀ پسرش که قاتلش شده فرزند قاتل پدرش میان حجرۀ دربسته دست و پا می زد جواد و حضرت معصومه را صدا می زد کجا روم؟ به که گویم؟ که سوخت سورۀ نور گرفت شعله دلش با سه دانۀ انگور تمام عمر، غم دوستان کبابش کرد شرار زهر به یک نیمه روز آبش کرد به نازنین بدنش پیرهن سرشک افشاند از آن وجود به جز استخوان و پوست نماند ز ضعف، دیده گهی باز کرد و گاهی بست گهی به پای ستاد و گهی به جای نشست جواد، اشک به رخ ناله در نهادش بود رضا سرش به روی دامن جوادش بود پدر نظاره به ماه رخ پسر می کرد پسر ز سوز جگر گریه بر پدر می کرد پدر نگه به پسر کرد و چشم خود را بست پسر کشید ز دل آهی و به سوگ نشست الا تمام محبّان ز دیده خون بارید از این وداع، وداعی دگر به یاد آرید همان وداع که تنها عزیز پیغمبر نهاد صورت خود بر رخ علی اکبر پسر نگاه به اشک غم پدر می کرد پدر نظاره به خون سر پسر می کرد پدر ز داغ پسر باغ لاله در دل داشت پسر نشانه ز زخم هزار قاتل داشت پدر ز خون پسر صورتش خضاب شده پسر ز سوز عطش قطره قطره آب شده پدر به چهرۀ فرزند خویش چهره نهاد پسر کنار پدر ناله ای زد و جان داد... ✍️غلامرضا سازگار
زمزمه کجایی ای نازنین پسرم پاره شد جگرم ای تقی جانم به ره مانده دیدگان ترم تا رخت نگرم ای تقی جانم جواد من ای جواد من به من بسته راه چاره شده پاره پاره شده قلب سوزانم دو چشمم پر از ستاره شده بی شماره شده درد پنهانم جواد من ای جواد من