eitaa logo
شاعرانه
27.2هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
768 ویدیو
78 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
مولود ماه اول رجب روشن تر است این پسر از ماه صورتش گردن کشیده ماه خودش هم به رویتش ماه رجب به ماه عرب چشم دوخته معلول خیره ست به دقت به علتش ماه تمام اول ماه رجب رسید قد قامت الصلوة به قد و به قامتش شد اولین محمد بعد از پیامبر آمد ز دست های علی هم نبوتش چون آفتاب وقت طلوع و غروب خویش عمری نشسته کوه دو زانو به خدمتش پلکش دلیل روز و شب است و به این دلیل باید که کوک کرد زمان را به ساعتش در آفتاب ظهر، زمین سایه اش کم است خاص است قهر حجت و عام است رحمتش از شرق تا به غرب جهان، نه بزرگتر قلب من و تو است حدود حکومتش قارون اگر شود همه عمر چون گداست در محضر تو هرکه بنازد به ثروتش این سو پدربزرگ حسن آن طرف حسین باید که غبطه خورد به شکل سیادتش بوده علی اگرچه پسرخوانده نبی گشته محمد اِبْنِ علی با ولادتش داییش قاسم است و رقیه ست عمه اش از این مسیر رفته به زهرا شباهتش همبازی رقیه و دلواپس عمو شد شرح روضه مدت عمر امامتش در ظاهرش گرفتن مجلس برای علم در اصل شرح روضه فقط بوده علتش تا روضه حسین شود زنده نُه امام مسموم هم شوند می ارزد به قیمتش 📜 @sheraneh_eitaa
مبارک باشد آن رو را بدیدن بامدادانی به بوسیدن چنان دستی ز شاهنشاه سلطانی بدیدن بامدادانی چنان رو را چه خوش باشد هم از آغاز روز او را بدیدن ماه تابانی دو خورشید از بگه دیدن یکی خورشید از مشرق دگر خورشید بر افلاک هستی شاد و خندانی بدیدن آفتابی را که خورشیدش سجود آرد ولیک او را کجا بیند که این جسم است و او جانی زهی صبحی که او آید نشیند بر سر بالین تو چشم از خواب بگشایی ببینی شاه شادانی زهی روز و زهی ساعت زهی فر و زهی دولت چنان دشواریابی را بگه بینی تو آسانی اگر از ناز بنشیند گدازد آهن از غصه وگر از لطف پیش آید به هر مفلس رسد کانی اگر در شب ببینندش شود از روز روشنتر ور از چاهی ببینندش شود آن چاه ایوانی که خورشیدش لقب تاش است شمس الدین تبریزی که او آن است و صد چون آن که صوفی گویدش آنی 📜 @sheraneh_eitaa
« ماه رجب» ماه رجب ماه عبودیت است شهر خدا ماه پر از رحمت است گفت پیمبر که بوَد شهر رب ماه ولایت وَ امامت رجب روزه در این ماه چه با ارزش است ماه رجب ویژه ی آمرزش است جنگ و نزاع گشته حرام از خدا نیمه شبش وقت نیاز و دعا معتکف و چله نشینی رواست مست شدن از می ادعیه هاست ایمنی از تشنگی محشر است روزه ی روز اولش برتر است آب رجب شراب رندان شود خلد برین ثواب مستان شود بعد نمازت به دعا گو به یار دور نما محاسنم را ز نار 📜 @sheraneh_eitaa
هلال ماه رجب! ناز کن به ماه تمام ز یازده مه دیگر تو را سلام سلام سلام بر تو که در دامن تو می‌تابد فروغ حسن خدا از جمال چار امام ولادت دو محمــد، ولادت دو علی کدام ماه، چنینش سعادت است و مقام؟ 📜 @sheraneh_eitaa
امام و حجّت اهل یقینی فروغ آسمان، مهر زمینی گشادی بال دانش بر سر ما گشودی راه دین در باور ما از آن موجی که از علم تو برخاست شریعت زنده و اسلام برجاست ز دریای تو خیزد موج دانش درخشد نام تو بر اوج دانش 💐 میلاد امام محمد باقر (ع) بر حضرت بقیة الله (عج) و همه ی شیعیان آن حضرت مبارک باد
دیوانه و دلبسته ی اقبال خودت باش سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری راضی به همین چند قلم مال خودت باش دنبال کسی باش که دنبال تو باشد اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش پرواز قشنگ است ولی بی غم و منت منت نکش از غیر و پر و بال خودت باش صد سال اگر زنده بمانی، گذرانی پس شاکر هر لحظه و هر سال خودت باش 📜 @sheraneh_eitaa
مهدی رحیمی معروف به «زمستان» در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۰ در دلیجان چشم به جهان گشود. وی سرودن را از جوانی آغاز کرد و دارای مدرک کارشناسی زبان و ادبیات فارسی است. او با شرکت در محافل مذهبی و جلسات ادبی به رشد شعری بیشتری رسید. شعرهای رحیمی در سال‌های اخیر بیشتر متمرکز شعر آیینی و هیأت بوده است. از آثار او می‌توان به «انار پا به ماه»، «رقص بر پل چینود»، «بین‌الغزلین»، «مراعات بی‌نظیر»، «تنهایی دسته جمعی» و «پاییزهای بی‌چمدان» اشاره کرد. 📜 @sheraneh_eitaa
باطنش هر لحظه در روی محمّد ظاهر است در امام غایب این عصر ، علمش حاضر است . مادر از نسل حسن ، بابایش از نسل حسین خلقتی اینگونه در بین خلایق نادر است . هر کسی او را زیارت کرده باشد در بقیع ؛ هم علی و هم حسین و هم حسن را زائر است . عقل کل های جهان فهمیده اند این راز را ؛ چاره ی آنچه نمی فهمند قال الباقر است . پای درس روضه اش مجنون شده هر عاقلی شعله ای از این جنون ” سید جواد ذاکر ” است . با احادیثش دلِ آشوب من آرام شد از تخصص های او تاثیر روی کافر است . از رقیه هرکه بیتی گفت بیتش می دهد این قلم ، این گود ، بسم الله هر کس شاعر است 📜 @sheraneh_eitaa
قله ی قاف همه ی دانشها... (ب)... بای نامت به همه کلّ جهان می ارزد... (ا)... آی نامت به ایادی زمان می ارزد... (ق)... قاف آن : قلّه ی قاف همه ی دانش هاست... (ر)... رای آن رأس حسین(ع) است... همان می ارزد... (ع) ولادت امام باقر(ع) و حلول ماه رجب مبارک و التماس دعا🙏💐 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 |شعرخوانی ولادت امام محمد باقر (علیه السلام) ای بزرگ همه ، یاس دو علی بر تو سلام شاه دین ، سرّ ِ خفی ، نور جلی بر تو سلام پنجمین سید و سالار و ولی بر تو سلام قبل میلاد تو داده است نبی بر تو سلام پیش علم تو زده دشمنت آقا زانو مدعی را نفس حق تو برده از رو عشق یعنی ز همه غیر تو آزاد شدن به فدای سر تو با همه اولاد شدن کار تو سروری عالم ایجاد شدن ای برازنده ی تو نایب سجاد شدن ما مسلمان احادیث توایم و پسرت مثل پروانه بگردیم فقط دور سرت چون حسن دست بگیری ز همه بی منت می دهی بر همه بی چون و چرا تو حاجت میشه کند از کرمت حاتم طائی حیرت همچو مهمان بگذاری سر سائل عزت سیدی کوه وفای تو چه غوغایی کرد هر که شد سائل تو تا ابد آقایی کرد 📜 @sheraneh_eitaa
گر قابل ملال نیم، شاد کن مرا ویران اگر نمی کنی، آباد کن مرا ز افتادگی مباد شوم بارِ خاطرت تا هست پای رفتنی آزاد کن مرا خواری کشیدگان به عزیزی رسند زود زان پیشتر که یاد کنی یاد کن مرا گر داد من نمی دهی ای پادشاه حُسن یکباره پایمال ز بیداد کن مرا حیف است اگر چه کذب رود بر زبان تو از وعده ی دروغ، دلی شاد کن مرا پیوسته است سلسله ی خاکیان به هم بر هر زمین که سایه کنی، یاد کن مرا شاید به گرد قافلهی بیخودان رسم ای پیر دیر، همتی امداد کن مرا پر کن ز باده تا خط بغداد جام من فرمانروای خطه ی بغداد کن مرا درمانده ام به دستِ دلِ همچو سنگ خود سرپنجه ی تصرف فرهاد کن مرا بی حاصلی ز سنگ ملامت بُوَد حصار چون سرو و بید، ز ثمر آزاد کن مرا دارد به فکر صائب من گوش، عالمی یک ره تو نیز گوش به فریاد کن مرا... 📜 @sheraneh_eitaa
جهاندار هوشنگ با رای و داد به جای نیا تاج بر سر نهاد بگشت از برش چرخ سالی چهل پر از هوش مغز و پر از رای دل چو بنشست بر جایگاه مهی چنین گفت بر تخت شاهنشهی که بر هفت کشور منم پادشا جهاندار پیروز و فرمانروا به فرمان یزدان پیروزگر به داد و دهش تنگ بستم کمر و زان پس جهان یک‌سر آباد کرد همه روی گیتی پر از داد کرد نخستین یکی گوهر آمد به چنگ به آتش ز آهن جدا کرد سنگ سر مایه کرد آهن آبگون کز آن سنگ خارا کشیدش برون 📜 @sheraneh_eitaa
چشم به راه توام در چنان هنگامی بیا که گذشتن از تو ممکن نباشد و زخمِ دستانم که برای پاره کردن زنجیر ها تلاش کرده بودند کم کم بهتر شوند در چشمانم جوری تاریکی باشد که همه فکر کنند کور شدم اشک‌های روی گونه‌هایم خشک شوند لبهایم ترک بردارند. در چنان هنگامی بیا که گذشتن از تو ممکن نباشد... 📜 @sheraneh_eitaa
تو خوابِ روزهای روشن خود را ببین، ای دوست! شبت بخیر، گرچه امشب نیز، من تا صبح بیدارم ...! | شبتون بخیر و شادی 🌙✨ 📜 @sheraneh_eitaa
صبح که می شود از لابه لای پنجره می آیی و چشمانم را باز میکنی. تو همان آفتابی، در کرانه ی روزهای من دست و دلم به زندگی می رود وقتی هر آغازم تویی. | صبحتون بخیر و پر برکت🦋❄️ 📜 @sheraneh_eitaa
در کوچه راه که می‌روی، فقط تو راه می‌روی بقیه رفته‌اند، وقتی می‌روی! تنها تو نزدیکی، وقتی دور می‌مانی... 📜 @sheraneh_eitaa
عمری‌ست که دم‌ به‌ دم علی می‌گویم در حال نشاط و غم علی می‌گویم تا حال، علی گفتم و ان‌شاءالله تا آخر عمر هم علی می‌گویم 📜 @sheraneh_eitaa
به تو که می‌رسم، مکث می‌کنم، انگار در زیبایی‌ات چیزی جا گذاشته‌ام، مثلا در صدایت آرامش، یا در چشم‌هایت زندگی... 📜 @sheraneh_eitaa
محمد حسین صغیر اصفهانی زادهٔ سیزدهم ماه رجب ۱۳۱۲ قمری در اصفهان، درگذشتهٔ ۱۳۹۰ قمری در اصفهان شاعر ایرانی است. در اثر تربیت پدرش که آقا اسدالله نام داشت و یکی از مداحان بود با اشعاری که دیگران در مدح و مصیبت «چهارده معصوم» سروده بودند آشنا گردید و در سنین هشت و نه سالگی شروع به گفتن اشعار کرد به همین دلیل صغیر تخلص گرفت. خود او در مورد تخلصش این گونه سروده است: مرا صغیر تخلص بجا بود که سه چیز مراد دارم و هستم از این تخلص شاد در اول اینکه به عهد صغارتم ایزد زبان بگفتن اشعار جانفزا بگشاد بدوم اینکه نگیرند اکابرم خورده اگر ز خامه من نقطه یی‌خطا افتاد بسوم اینکه چو روز حساب پیش آید مسلم است که آنجا بود صغیر آزاد از بدو تأسیس انجمن دانشکده اصفهان به سرپرستی عباس‌خان شیدا در سال ۱۳۳۴ق در آن انجمن شرکت کرد. از همان جوانی به کار بافندگی پرداخته و از راه کار و زحمت به امرار معاش و اداره خانواده پرداخت و استغناء و بی‌نیازی از خلق را پیشه خود ساخت. او در اغلب انجمن‌های ادبی اصفهان همچون انجمن‌های مدرسه تبریزی، خاکیا، کمال، سعدی و مکتب صائب شرکت می‌کرد و جزو اساتید پیشکسوت و محترم این انجمن‌ها به‌شمار می‌رفت. به میرزا عباس پاقلعه‌ای شیخ سلسله نعمت اللهیه اصفهان ارادت داشت و در مدح او شعر می‌گفت. صغیر اصفهانی سرانجام در سه‌شنبه اول جمادی الثّانی ۱۳۹۰ق (مطابق با مرداد ماه ۱۳۵۰ش) وفات یافت و در جوار حرم رأس الرضا در طوقچی اصفهان به خاک سپرده شد. 📜 @sheraneh_eitaa
بود دو تن را دو درخت کهن حاسد و محسود بدند آن دو تن خواست شبی حاسد شوریده بخت قطع ز محسود نماید درخت جست یکی اره کش تیشه زن گفت درختی است فلانجا زمن زود برو قطع کن از ریشه‌اش ریشه بر آور ز دم تیشه‌اش آن شجر پیر فکن ای جوان باز بیا اُجرت زحمت ستان داد نویدش بسی و ره نمود سوی درختی که ز محسود بود او بشب تیره روان شد براه راه غلط کرد و برفت اشتباه مقترن‌ آمد به درخت حسود قافیه را باخت که این آن نبود الغرض افکند ز پا آن شجر با کشش اره و ضرب تبر باز بیامد بر حاسد چو باد گفت کرم کن که درخت اوفتاد داد بوی اجرت و دلشاد شد ساعتی از قید غم آزاد شد رفت شب و روز پدیدار گشت خفته بدان فتنه و بیدار گشت یک تنش‌ آمد ز محبان ببر داد از آن واقعه بر وی خبر گفت درخت تو بریدند دوش زین سخنش رفت ز سر عقل و هوش بافت چه رخ داده از آن مات شد مات همانا ز مکافات شد کفت ملامت به خود و این سخن ورد زبان ساخت بهر انجمن ای که ستم بر دگران میکنی تیشه تو بر ریشه خود می‌زنی آری اگر راه به وحدت بریم ما همه در اصل ز یک گوهریم با هم اگر نیک و اگر بد کنیم هرچه کنیم آن همه با خود کنیم پند صغیر است در شاهوار ساز بگوش دل خود گوشوار 📜 @sheraneh_eitaa
شاعرانه
زاده نخستین روز مهر ۱۳۲۵ در زنجان. منزوی که از جمله شاعران غزل‌سرای معاصر کشورمان است، در سرودن شعر
💬 | رفته بودیم جلسه شعرخوانی.آقایی شعر خوند و بعضیا نظرشونو گفتن.اکثر کسایی که نظر دادن به نظر میومد سواد آنچنانی ندارن و فقط ذوق و علاقه دارن. آقایی حدوداً چهل ساله هم نظر داد.. نظرم با ایشون مخالف بود.اعلام کردم و یه کم کل کل کردم که ایشون دیگه محلم نداد و چند بار ضمن اظهار نظر تأکید کردم که من به عنوان یه دانشجوی ادبیات...که یه دفه دوستم افسانه، سقلمه ای به پهلوم زد و گفت چی میگی هی دانشجوییتو به رخ می کشی. ایشون استاد منزوی همون شاعر مشهورن... روحشون شاد. عین همه ی انسانهای بزرگ متواضع بودن🖤 📜 @sheraneh_eitaa
بعد از تو،من چگونه این آتش نهفته به جان را خاموش میکنم؟ این سینه سوز درد نهان را بعد از تو، من چگونه فراموش می کنم؟ 📜 @sheraneh_eitaa
آن دشمنی كه بر جگرم نقش غم كشید جان از تنم به حربۀ زهرِ ستم كشید ابنُ الرضایم و ز رضا ارث برده ام زهر جفا مرا به همان پیچ و خم كشید در احتضارم و بدنم درد می كند این سَمّ جان شكار ، توان از دلم كشید وقتی كه دید، تشنگی ام قاتل من است جان را اَجل ز سینۀ من لاجَرم كشید عمرم شبیه مادر پهلو شكسته شد نخل جوانی ام ثمر از عمرِ كم كشید جز زهر كینه مایۀ آرامشم نشد دریا ز موج خسته شد و چشمه نَم كشید طاغوت، با سلالۀ زهرا چه ها نكرد ما را برون ز خانه چو یك متّهم كشید بالا گرفت كار جسارت به اهل بیت كارم به سوی بزم شراب و ستم كشید من وارث بلای خرابه نشینی ام سوز دلم دوباره به درد و اَلَم كشید ای كربلا! چو شاهدِ ویرانی ات شدم گویی كه ابن سعد سنان بر تنم كشید بهتر كه قبر مادر ما مخفیانه ماند ورنه كدام حرمله دست از حرم كشید این ظلم ها هدایت ما را عوض نكرد شكر خدا، ولایت ما تا عجم كشید نام علی و فاطمه جاوید مانده است دشمن خیال كرد بر آنان قلم كشید ما روی دوش، پرچم عصمت كشیده ایم دردا، عدو علیه عدالت علَم كشید دنیا كه خود به خود، قفسِ جانِ خسته بود تبعید هم به گوشه ای از مَردمَم كشید از آفتاب زندگی ام بهره كم گرفت شرمنده ام كه سختی از آن اُمتّم كشید افطار كردم و جگرم پاره پاره شد جدّم رسید و وقت سحر در برم كشید در آخرین نفس، پسرم چون بغل گشود بُغضش گرفت و پارچه ای بر سرم كشید 📜 @sheraneh_eitaa
✅ امام هادی علیه السلام: 🌟 بار خدایا! وعده‌ای را که به اهل بیت (ع) داده‌ای تحقّق بخش و زمین خود را با شمشیر قائم آنان پاک گردان 🌟 و به وسیله او، حدود تعطیل شده و احکام فرو نهاده و تغییر یافته ات را برپا دار 🌟 و به برکت وجود او، دل‌های مرده را زنده ساز و خواسته‌های پراکنده را یک پارچه گردان 🌟 و زنگار ستم را از راه خود بزدای تا اینکه حقّ، با دست او، در زیباترین چهره اش آشکار شود 🌟 و در پرتو نور دولت او، باطل و باطل گرایان نابود شوند و چیزی از حقّ و حقیقت به واسطه ترس از هیچ انسانی، پوشیده نماند. ⬅️ «مصباح الزائر، صفحه ۴۸۰» 📜 @sheraneh_eitaa
آقا؛ پدر بزرگ گُل آخرین تویی یعنی برای خواندن او بهترین تویی تا از قفس تمام جهان را رها کنی باید خودت برای ظهورش دعا کنی با یک دعای خود غم ما را مهار کن با یک دعای خود دل ما را بهار کن بی‌تو بهار قسمت مردم نمی‌شود هادی اگر تویی که کسی گُم نمی‌شود هادی شدی که بر همگان سر شویم ما هادی شدی که از همه برتر شویم ما هادی شدی که جَلدِ غم سامرا شویم هادی شدی شما که کبوتر شویم ما گمراه شد هر آنکه از این طایفه جداست هادی شدی که پیرو حیدر شویم ما هادی شدی که فاتح دل‌ها شوی و بعد از عاشقان فاتح خیبر شویم ما هرکس غلام خان شما شد امیر شد هادی شدی که خود همه دلبر شویم ما هادی شدی که در همه‌ کوچه‌های شهر از بانیان روضه مادر شویم ما زخم زبان زدن به تو جور است دائماً وقتی که هم علی شده‌ای هم ابالحسن آه‌ای امامِ شاعرِ ما شاعران سلام‌ ای چارمین علی! گُل حیدر نشان سلام‌ ای نام دلبرانه تو ذکر ناب ما یک قطره از غدیریه ‌ات شد شراب ما گفتم شراب و ذهن من انگار پَر کشید هی جرعه جرعه روضه‌ سر بسته سر کشید دنیای شعر و شاعری‌ام بی‌شراب باد بزم شراب دفتر شعرم خراب باد شعرم به سر رسید و به پای تو اشک ریخت وقت گریز شد به کجا می‌توان گریخت؟ دندان گرفته‌ام به جگر! روضه‌خوان بس است تنها برای کشتن ما خیزران بس است‌ 📜 @sheraneh_eitaa
قلم به سمت شکوهت قدم قدم آمد به سمت دفتر شعرم خود قلم آمد دوباره حس سرودن گرفته ام آقا و با اجازه ی دستت بگو... دلم آمد هنوز مرقد تو سامرای عشاق است بدون عشق مگر می شود حرم آمد؟ میان مسجد اعظم، گدای سامری ام و جامعه، شب جمعه، چه با کرم آمد حریم حرمت تو قابل شکستن نیست و شأن نام تو در این زبان الکن نیست همیشه چهره ی تو رنگی از تبسم داشت بگو که سنگ ابوهاشمت تکلم داشت چهار روز عزیزی که روزه مستحب است جواب پیش تو بود و دلم تلاطم داشت هر آن که چهره ی نورانی تو را می دید درون چشمه ی قلبش غدیری از خم داشت چقدر خواست تو را سرزنش کند امّا همیشه این متوکل سرِ توهّم داشت اسیر سلسله ی توست بغض زندان ها به خاک پای تو مستند کلّ حیوان ها شهادت تو "دوشنبه" است...ای دهم دلبر دوشنبه قصه ی آتش، وفات پیغمبر 📜 @sheraneh_eitaa
تا بداند که شبِ ما به چه سان میگذرد غم‌عشقش دِه و عشقش دِه و بسیارش دِه | شبتون منور به نور خدا🌙✨ 📜 @sheraneh_eitaa
‍ صبح شد باز دلم میل پریدن دارد و تماشای تو هر صبح چه دیدن دارد | صبحتون بخیر❄️ 📜 @sheraneh_eitaa
ناله ی هادی رسد، زِ سامرا در حرم بیا به دادم برس، فاطمه ای مادرم شد پسرت عاقبت، کُشته زهر جفا سوختم از تشنگی، مثل گُلی پَرپَرم 📜 @sheraneh_eitaa