ساقیا چون جام جمشیدی پر از می میکنی
گرنه این دم فکر برگی میکنی کی میکنی
من نه آنم کز تو پیوند محبت بگسلم
بند بندم گر به تیغ قهر چون نی میکنی
آنچه در دل بردن از لطف دمادم میکنند
این فسونسازان تو از جور پیاپی میکنی
سر به صحرا میدهی ای قبلهٔ لیلیوَشان
هرکه را مجنونصفت آواره از حی میکنی
ساقیا طی کن بساط غم در آن بحر نشاط
کز نم فیضش گذار از حاتم طی میکنی
محمل لیلی به سرعت میبری ای ساربان
گر بدانی حال مجنون ناقه را پی میکنی
محتشم از ضعف چون گیتی چنانی این زمان
جای آن دارد اگر جا در دل و پی میکنی
#شعر #محتشم_کاشانی
📜 @sheraneh_eitaa
آه ، تاکی ز سفر باز نیایی ، بازآ
اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ
شده نزدیک که هجران تو، مارا بکشد
گرهمان بر سرخونریزی مایی ، بازآ
کردهای عهد که بازآیی و ما را بکشی
وقت آنست که لطفی بنمایی، بازآ
رفتی و باز نمیآیی و من بی تو به جان
جان من اینهمه بی رحم چرایی، بازآ
وحشی از جرم همین کز سر آن کو رفتی
گرچه مستوجب صد گونه جفایی، بازآ
#شعر #وحشی_بافقی
📜 @sheraneh_eitaa
مُردم و یکسره رفتم به صراطی که نگو
دیدم آنجا دو صف از مردم ماتی که نگو
یک صفش سوی بهشت و صف دیگر دوزخ
در صف سوی جهنم صلواتی که نگو
همه از مختلس و دزد و ژن خوب و دغل
شاه و مسئول و وزیر و حضراتی که نگو
در صف دوزخم انداخت نکیر و منکر
نه سوالی نه جوابی زده قاطی که نگو
گفتم از بهر چه من در صف دوزخ باشم؟
گفت آهسته به گوشم جملاتی که نگو
گفتم از تهمت خود مدرک محکم داری؟
کوهی آورد از آن مستنداتی که نگو»
#شعر #شعر_طنز #منوچهر_ضیایی
📜 @sheraneh_eitaa
در این شب سیه که فرو مرده شمع ماه
ای مه! چراغ کلبه من باش ساعتی
#شعر
|شبتون بخیر🌙
📜 @sheraneh_eitaa
پس از شب های تلخ بی کسی صبح سپیدی هستمرا در اوج ناامید بودن ها امیدی هست
#شعر
|صبحتون بخیر و شادی❄️☃️
📜 @sheraneh_eitaa
خود را بمحیط خطر انداز و مترس
سر در ره آن نگار در باز و مترس
بر سوختگان دست ندارد دوزخ
با آتش عشق دوست در ساز و مترس
#فیض_کاشانی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
زود به کردم من بیصبر داغ خویش را
اول شب میکشد مفلس چراغ خویش را
گر نباشد زخم شمشیرم حمایل گو مباش
هیکل تن کردهام چون لاله داغ خویش را
میگساران دیگر و خونابهنوشان دیگرند
بر حریفان زان نپیمایم ایاغ خویش را
حیرتی دارم که در فصل چنین دهقان وصل
بر تماشایی چرا در بسته باغ خویش را
خشک شد مغزم ز سودا غمزه ساقی کجاست
تا زخون خویش تر سازم دماغ خویش را
#شعر #قدسی_مشهدی
📜 @sheraneh_eitaa
ای شهد لبت دوای بیماریها
وی دیده دل از زلف تو دلداریها
آسان تو کنی مگر که در راه غمت
افتاده دلم به دام دشواریها
#شعر #میرداماد
📜 @sheraneh_eitaa
🌿🌼
طلوع ...
منتظر مانده ام آن شاه بیاید بیرون
از پس خیمه و خرگاه بیاید بیرون
ابرها را به کناری بزند، جلوه کند
مثل خورشید چنان ماه بیاید بیرون
غرق نادانی و جهل است جهان، بی شک او
در پس اینهمه گمراه بیاید بیرون
ناله کن ناله که تاثیر زیادی دارد
آه از آن آینه رو ، آه بیاید بیرون
لحظه ها می گذرد بی رمق و جانفرسا
نفس از سینه چه جانکاه بیاید بیرون
شیعیان تشنه ی دیدار ولی الله اند
او که از خانه ی الله بیآید بیرون
گر چه در عمق تباهی است جهان، هست امید
یوسف از تیرگی چاه بیآید بیرون
مثل خورشید که تابید پس از ظلمت شب
ماهم از قلب سحر گاه بیآید بیرون .
#علیرضا_اطلاقی #شعر #سه_شنبه_های_مهدوی #امام_زمان
📜 @sheraneh_eitaa
نادر نادرپور (زادهٔ ۱۶ خرداد ۱۳۰۸ در تهران ـ درگذشتهٔ ۲۹ بهمن ۱۳۷۸ در لسآنجلس) شاعر، نویسنده، مترجم، فعال سیاسی-اجتماعی ایرانی و از اعضای کانون نویسندگان ایران بود. او فرزند «تقی میرزا» از خاندان نادریپور (افشار) نوادگان رضاقلی میرزا پسر ارشد نادرشاه افشار بود. نادرپور پس از به پایان رساندن دورهٔ دبستان در کرمان به تهران رفت و دوره متوسطه در دبیرستان ایرانشهر تهران تمام نمود و در سال ۱۳۲۸ برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت. در سال ۱۳۳۱ پس از دریافت لیسانس از دانشگاه سوربن پاریس در رشتهٔ زبان و ادبیات فرانسه به تهران بازگشت. وی از سال ۱۳۳۷ به مدت چند سال در وزارت فرهنگ و هنر در مسئولیتهای مختلف به کار مشغول بود.
نادرپور در سال ۱۳۴۶ در کنار تعدادی از روشنفکران و نویسندگان مشهور در تأسیس کانون نویسندگان ایران نقش داشت و به عنوان یکی از اعضای اولین دوره هیئت دبیران کانون انتخاب گردید.
نادرپور به زبان فرانسه آشنایی کامل داشت و شعرها و مقالههایی را به زبان فارسی ترجمه کرد.
نادرپور پس از انقلاب ایران ۱۳۵۷، به آمریکا رفت و تا پایان عمر در این کشور به سر برد. وی سرانجام در روز جمعه ۲۹ بهمن ۱۳۷۸ در لسآنجلس درگذشت.
#معرفی_شاعر #نادر_نادرپور
📜 @sheraneh_eitaa
امشب ، گرسنگان زمین ، قرص ماه را
از سفرهی سخاوت دریا ربودهاند
اما ، نسیم مست
در لحظهی تکاندن این سفرهی فراخ
تصویر تابناک هزاران ستاره را
چون خردههای نان
بر ماهیان خرد و کلان هدیه کرده است
وینان نسیم را به کرامت ستودهاند
امشب ، در امتداد افقها و موجها
شهر ایستاده است
و شب از روی دوش او لغزیده بر زمین
وینک که پلک پنجره ها باز می شود
گویی که گربه های سیاه از درون چاه
چشمان کهربایی خود را گشوده اند
#نادر_نادرپور #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی آقای علی محمد مودب در حضور رهبر انقلاب
📜 @sheraneh_eitaa
شیداتر از این شدن چگونه؟
رسواتر از این شدن چگونه؟
بیهوده به سرمه چشم داری
زیباتر از این شدن چگونه؟
من پلک به دیدن تو بستم
بیناتر از این شدن چگونه؟
پنهان شده در تمام ذرات
پیداتر از این شدن چگونه؟
ای با همه، مثل سایه همراه
تنهاتر از این شدن چگونه؟
عاشق شدم و کسی نفهمید
رسواتر از این شدن چگونه؟
#فاضل_نظری #عاشقانه #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
«به نام خداوند جان و خرد
که بر ظالمان خوب پاسخ دهد
خداوندِ اهلِ حساب و کتاب
که ننهاده هر ظلم را بی جواب
به ظالم دهد جای هر حرف مفت
جوابی به غایت زمخت و کلفت
محقق شود هرچه فرموده است
نشاید از امری که او خواست رست
به یارای او یک سپاه قلیل
شود چیره بر لشکری بی بدیل»
#شعر #شعر_طنز #احمد_رفیعی_وردنجانی
📜 @sheraneh_eitaa
گفتی: که دلت از عشق پیوسته غمین بادا
تا بوده چنین بوده، تا باد چنین بادا!
از ناله ی من ای گل، آشفته مکن سنبل؛
گو پرده درد بلبل، گل پرده نشین بادا!
صید دل از این وادی، دارد سر آزادی
امید که صیادی، بازش بکمین بادا
اغیار همی پویند، تا پیش منت جویند؛
حرفی بگمان گویند، ای کاش یقین بادا!
افزود دگر امشب، زخم دل من زان لب؛
زان بیشترک یا رب، آن لب نمکین بادا
تا تیغ جفا بربست، صد کشته بهم پیوست؛
در صید کشی آن دست، چابکتر ازین بادا
غیرت که ز پی پوید، وصلت بدعا جوید؛
هر چند که او گوید، گویم، نه چنین بادا!
دی کآن مه موزون رفت، دلخون شده در خون رفت!
دین از پی دل چون رفت، جان پیرو دین بادا!
گشت این دل شورانگیز، ویران از توچون تبریز؛
این ملک خرابت نیز، در زیر نگین بادا
تاراج بدخشان گر، کرد آن لب جان پرور،
آن زلف سیاه آذر غارتگر چین بادا
#آذر_بیگدلی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
شب است و باز دل من بهانه می خواهد
به وصف تو غزلی عاشقانه می خواهد
|شبتون بخیر و شادی🌙
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
من که تا صبح به عقل فلسفه بافی کردم
هر چه کردم ز تو من دل بِکَنم هیچ نشد
#مصطفی_ملکی #شعر
| صبحتون بخیر و پر برکت❄️☃️
📜 @sheraneh_eitaa
جدا از زلف و رخسار تو جان دادم به ناکامی
نه خرم از تو در صبحی نه دلشاد از تو در شامی
ندارم غم ز قرب مدعی رشحه که در کویش
کنون قربی که هست او را فراهم بود ایامی
شهنشاه جهان شهزاده محمود آن جوانبختی
که عقل پیر باشد پیش رای پختهاش خامی
#شعر #رشحه
📜 @sheraneh_eitaa
وا کند هر کس به هر علت دهان را بیشتر
از دهانش میدهد بیرون، زبان را بیشتر
من خودم پیرم درآمد تا دهانم باز ماند
بعد ما این کار میزیبد جوان را بیشتر
یک جوان وقتی دهان وا میکند زیباتر است
پس جوانی میکند زیبا جهان را بیشتر
#شعر #شعر_طنز #ناصر_فیض
📜 @sheraneh_eitaa
صف مژگان تو بشکست چنان دلها را
که کسی نشکند این گونه صف اعدا را
نیش خاری اگر از نخل تو خواهم خوردن
کافرم ، کافر، اگر نوش کنم خرما را
گر ستاند ز صبا گرد رهت را نرگس
ای بسا نور دهد دیدهٔ نابینا را
بیبها جنس وفا ماند هزاران افسوس
که ندانست کسی قیمت این کالا را
حالیا گر قدح باده تو را هست بنوش
که نخوردهست کس امروز غم فردا را
کسی از شمع در این جمع نپرسد آخر
کز چه رو سوخته پروانهٔ بیپروا را
عشق پیرانه سرم شیفتهٔ طفلی کرد
که به یک غمزه زند راه دو صد دانا را
سیلی از گریهٔ من خاست ولی میترسم
که بلایی رسد آن سرو سهی بالا را
به جز از اشک فروغی که ز چشم تو فتاد
قطره دیدی که نیارد به نظر دریا را
#شعر #فروغی_بسطامی
📜 @sheraneh_eitaa
این گنبد و بارگاه دیدن دارد
مدح تو و مادرت شنیدن دارد
هر کس که شود زائر این صحن و سرا
تا کرببلا میل پریدن دارد
#چهارشنبه_های_امام_رضایی #امام_رضا #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
محمدعلی معلم دامغانی: زاده (۱۳۳۰ دامغان)، شاعر، ترانهسرا و رئیس سابق فرهنگستان هنر است. وی در سال ۱۳۸۰ در نخستین همایش چهرههای ماندگار به عنوان چهره ماندگار در عرصه شعر و ادب فارسی برگزیده شد. او برگزیده نخستین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر در بخش تصنیف و ترانه نیز بوده است.
از آثار علی معلم میتوان به کتاب «رجعت سرخ ستاره» و سری کتابهای «گزیده ادبیات معاصر» که توسط نشر نیستان منتشر شدهاست، اشاره کرد.
این شاعر و ادیب، در دی ماه سال ۱۳۸۸، پس از برکناری میرحسین موسوی از ریاست فرهنگستان هنر، از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی، به عنوان رئیس فرهنگستان هنر انتخاب شد.
#معرفی_شاعر #علی_معلم
📜 @sheraneh_eitaa
دیده بگشا ای به شهد مرگ نوشینت رضا
دیده بگشا بر عدم، ای مستی هستی فزا
دیده بگشا ای پس از سوءالقضا حسن القضا
دیده بگشا از کرم، رنجور دردستان، علی!
بحر مروارید غم، گنجور مردستان، علی!
دیده بگشا رنج انسان بین و سیل اشک و آه
کِبر پَستان بین و جام جهل و فرجام گناه
تیر و ترکش، خون و آتش، خشم سرکش، بیم چاه
دیده بگشا بر ستم؛ بر این فریبستان، علی!
شمع شبهای دژم، ماه غریبستان، علی!
دیده بگشا! نقش انسان ماند با جامی تَهی
سوخت لاله، مُرد لیلی، خشک شد سَرو سَهی
زآ گهی مان جهل ماند و جهل ماند از آگهی
دیده بگشا ای صنم، ای ساقی مستان، علی!
تیره شد از بیش و کم آیینۀ هستان، علی!
#شعر #علی_معلم
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | من کیستم گدای روان در حریم تو
تو کیستی روان منی یا اباالحسن
شعرخوانی مرحوم سیدرضا مؤید از شعرای آئینی خراسان، تقدیم به حضرت علیبن موسیالرضا علیهالسلام
📜 @sheraneh_eitaa
هر هموطن سرودخوانی
گویاست به یاد من زبانش
افتد سخنم به هر زبانی
آزادی و عشق ترجمانش
#شعر #ملک_الشعرای_بهار
📜 @sheraneh_eitaa