آرام باش عزیزکم!
هنوز هم روح و جانام لبریزِ عشق توست
هنوز هم سرگشتهی عشق والای توام
هنوز هم در رؤیاهایم از آنِ منی
ای تو دلاورم... شاهزادهام!
اما من... اما من...
میترسم از عاطفهام
از احساسام
میترسم دلافگار شویم از اشتیاقمان
میترسم از وصالمان
از همآغوشیمان
و به نامِ عشقِ شگفت
که به سانِ بهار جوانه زده است
در ژرفنایمان
و چون خورشید میدرخشد
در نینیِ چشمانمان
و به نامِ شیرینترین داستانِ عشقِ روزگارمان
از تو میخواهم بروی...
تا عشقمان زیبا بماند
و دیر...
از تو میخواهم بروی...
#نزار_قبانی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
سپاهِ عشقِ تو مُلکِ وجود ویران کرد
بنای هستیِ عمرم به خاک یکسان کرد
چه گویمت که چه کرده است خواهی ار دانی
بدان که آنچه که ناید به گفتوگو آن کرد
چه کرد عشقِ تو عاجز ز گفتنم آن کرد
به من که دورهٔ شومِ قَجَر به ایران کرد
خدا چو طُرّهٔ زلفت کند پریشانش
کسی که مملکت و ملّتی پریشان کرد
الهی آنکه به تنگِ ابد دچار شود
هر آن کسی که خیانت به مُلکِ ساسان کرد
به اردشیرِ غیورِ درازدست بگو
که خَصم مُلکِ تو را جُزوِ انگلستان کرد
خرابی آنچه به دل کرد والیِ حُسنش
به اصفهان نتوان گفت ظلّ سلطان کرد
چو جغد بر سرِ ویرانههای شاه عباس
نشست عارف و لعنت به گورِ خاقان کرد
#عارف_قزوینی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
با تو حرف میزنم
با تو حرف میزنم
از ته این دلام
میدانم جواب نمیدهی
جواب چطوری بدهی
وقتی که تو را خیلیها با فریاد
میخوانند!
تمام آنچه من میخواهم اجازهییست
بدهی اینجا منتظر بایستم
که علامتی به من بدهی
از ته این دلام از
خودت.
#گونار_اکلوف #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
سلام روزتون بخیر و خدا قوت
خواستم بدونم شما بدرخواست اعضا مطالب مناسبتی هم تو کانالتون میذارید؟
✍🏻سلام بله میگذاریم
📜 @sheraneh_eitaa
ای شوق پابرهنه که نامت مسافر است
این تاول است در کف پا یا جواهر است
راهی شدی به سمت رسیدن به اصل خویش
دور از نگاه شهر که فکر ظواهر است
دلهای شستوشو شده و پاک، بیشمار
چشمی که تر نگشته در این جاده نادر است
سیر است گرچه چشم و دلت از کرامتش
در این مسیر سفرهٔ افطار حاضر است
وقتی که در نگاه تو مقصد حرم شود
پاگیر جاده میشود آن دل که عابر است
آن دل که میگریزد از جبر روزگار
در جستجوی ردّ قدمهای جابر است...
با آب و تاب سینهزنان گرم قل قل است
کتری آب جوش که در اصل شاعر است
فنجان لب طلا پر و خالی که میشود
هر بار گفتهام نکند چای آخر است
#میثم_داودی #شعر #اربعین #امام_حسین
📜 @sheraneh_eitaa
میرزا محمدتقی مامقانی یا میرزا محمدتقی حجة الاسلام، متخلص به «نیر» و مشهور به «نیر تبریزی» در ۱۲ جمادی الاولی ۱۲۴۸ ه.ق در شهر تبریز به دنیا آمد. تحصیلات را نزد پدرش آغاز کرد. او تا سال ۱۲۶۹ ه.ق به یادگیری مقدمات مشغول بود و در این سال پدر را از دست داد.
وی که برای تکمیل تحصیلات خود در ۲۲ سالگی عازم عتبات عالیات شده بود، در محضر عالمان آن سامان به کسب معارف دینی پرداخت و پس از اخذ درجه اجتهاد به وطن مراجعت کرد.
این فقیه، محدث، حکیم و شاعر زبردست به سه زبان فارسی، عربی و ترکی شعر میسرود. اشعار عاشورایی نیر امتیاز ویژهای دارد.
«دیوان نیر تبریزی» از سه بخش عمده تشکیل شده است: ۱. آتشکدهٔ نیر (مثنوی عاشورایی) ۲. لآلی منظومه ۳. دیوان غزلیات.
او پس از گذراندن ۶۴ بهار از زندگی در ۱۲ رمضان المبارک ۱۳۱۲ ه.ق در تبریز دار فانی را وداع گفت. بنا به وصیت خودش، جنازهاش را به نجف اشرف منتقل کردند و در قبرستان وادیالسلام به خاک سپردند.
#نیر_تبریزی #معرفی_شاعر
📜 @sheraneh_eitaa
جدا از چشمِ او ، تن در تب و جان بر لب است امشب
شبی کاو را ز پی صبحی نباشد آن شب است امشب
ببین بر چنبر کاکل رخ آن ماه سنگیندل
مبند ای ساربان محمل قمر در عقرب است امشب
جرس در ناله و صبح وداع و جسم و جان در پی
مخسب ای دل که وقت ذکر یارب یارب است امشب
خدا را آسمان لختی عنان صبح در هم کش
که پنهان با لبش دل را هزاران مطلب است امشب
به هنگام رحیل آهستهتر ران ناقه را جانا
که پای رفتنم لرزان ز تیمار تب است امشب
ز هجر وصل او امشب میان گریه میخندم
که دستی بر دل و دستی به سیبِ غبغب است امشب
تو هم افتان و خیزان به که پویی از قضای دین
چو جان پا در رکاب و دل روان با مرکب است امشب
دلا این تیرِ آه از سینه سر بر کن ، که نیّر را،
سخنها با سپهر و جنگها با کوکب است امشب
#شعر #نیر_تبریزی
📜 @sheraneh_eitaa
11.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | چند بیت از اشعار نیر تبریزی در وصف امام حسین (ع)
📜 @sheraneh_eitaa
جز تو سرمایه جان نیست مرا
بی تو سودای جنان نیست مرا
کی کنم قول کسی در حق تو
گوش جز تو به جهان نیست مرا
گر شوم از سو کوی تو جدا
غیر فریاد و فغان نیست مرا
بی وصالت که جز او مایه عیش
نیست شادی به روان، نیست مرا
به وفای تو که تا روز وفات
جز وفا از تو گمان نیست مرا
#شعر #خالد_نقشبندی
📜 @sheraneh_eitaa
عقل را با عشق در هم ریختند
صورت و معنی به هم آمیختند
مجتمع کردند انوار وجود
متحد گشتند اطوار وجود
گشت پیدا مظهر پیغمبری
بر همه جز مظهر او را برتری
هستی از نور رخش پیرایه یافت
زافتابش هر دو عالم سایه یافت
کس ندیدی سایه زو افتد به خاک
سایه کی دیدی کسی از نور پاک
سایه اش چون خاک را ناپاک یافت
لاجرم از خاک بر افلاک تافت
آن همه پاکان و صافی گوهران
آفتاب و ماه و دیگر اختران
سایهها باشند از آن نور پاک
تیره پیش رای او مانند خاک
دست خود موسی چو خور تابنده کرد
عیسی از لب مرده ای را زنده کرد
هر کجا مرغی نوایی میسرود
راز آن گوش سلیمان میشنود
نغمه ی داوود بودی جانفزا
طلعت یوسف ببردی دل زجا
داشتندی هر یک از پیغمبران
معجزی از بهر عجز منکران
جمع آمد جملگی در ذات او
بی نهایت شد چو ذات آیات او
#شعر #نشاط_اصفهانی
📜 @sheraneh_eitaa
به یاد روی تو بر مه شبی نظر کردم
نه اینکه رفتی و رو بر مه دگر کردم
ز دست هجر تو تا دیگری بسر نکند
تمام خاک درت را ز گریه تر کردم
#شعر #رشحه
📜 @sheraneh_eitaa
بیا و وحشتی از شب مکن،که چون دو چراغ
دلم به راهِ تو آویخت دیدگانم را...
شبتون در پناه حق
#حسین_منزوی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa