eitaa logo
شاعرانه
26.8هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
790 ویدیو
80 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
نه چنان ز عشق بیمار وز هجر مستمندم که توان قیاس کردن که چقدر دردمندم خردم کند ملامت که مرو بکوی خوبان چکنم؟ نمیتوانم که جنون کشد کمندم دگر از عمارت دل به جهان مرا چه حاصل که به سیل اشک بنیاد وجود خویش کندم ز فراق مهر رویت شده پیکرم هلالی چه خوش است اگر بکوبی تو بدان سُم سمندم منم آن شکسته پر مرغ که نیست آشیانی به جز از شکنج دامم بجز از خم کمندم 📜 @sheraneh_eitaa
تو نه دوری تا انتظارت کشم و نه نزدیکی تا دیدارت کنم و نه از آنِ منی تا قلبم آرام گیرد و نه من محروم از توام تا فراموشت کنم تو در میانه‌ی همه چیزی... 📜 @sheraneh_eitaa
ناصر بخارایی (بخارائی، بخاری) زادهٔ ۷۱۵ قمری و درگذشته به ۷۹۰ قمری (سال تولد و وفاتش تخمین دکتر مهدی درخشان است) شاعر سدهٔ هشتم هجری و معاصر سلمان ساوجی و حافظ است. وی پس از پایان تحصیلات گویا شغلی در دستگاه قضای وقت بخارا داشته است. ولی همه را رها می‌کند و از بخارا خارج می‌شود. نخست به سمرقند می‌رود پس از اندک زمانی به هرات می‌رود ولی روح نا آرام او را امان نمی‌دهد و در جایی پایبند نمی‌شود و تمام عمر خود را در سفر و سختی و تنگدستی می‌گذارند. رد پای شهرهای توس، اردبیل، تبریز، شروان، بغداد، شام و مکه را در دیوان وی می‌توان یافت. 📜 @sheraneh_eitaa
چشم او مست است و در مستی شده مخمور خواب دیده گر بر هم زند بنیاد جان گردد خراب با لبش گفتم حدیث بوسه شد سرخ از حیا این سخن آمد گران بر لعل او ناورد تاب تیز می‌کردم نظر در آفتاب روی او گر نگشتی چشم من از عکس رخسارش پر آب عزم رفتن کرد دلبر، گفتمش تعجیل چیست گفت من عمر توام، خود رسم عمر آمد شتاب نامه‌ای گفتم به خون دل نویسم پیش دوست باز می‌گویم حدیث ما نگنجد در کتاب کار من چون زندگی گردد به یک پیمانه راست من لب خود را نیالایم به دریای شراب از دل ناصر کبابی می‌کند چشمش ولی مست و لایعقل شده است آن ترک، می‌سوزد کباب 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | دلتنگی دزد است... شعرخوانی آقای حامد عسکری 📜 @sheraneh_eitaa
سجاده‌ام كجاست؟ می‌خواهم از همیشه ی این اضطراب برخیزم این دل گرفتگی ِمداوم شاید تأثیر سایه ی من است كه این سان گستاخ و سنگوار بین خدا و دلم ایستاده‌ام سجاده‌ام كجاست...؟ 📜 @sheraneh_eitaa
ز من گرت نبود باور انتظار، بیا بهانه‌جوی مباش و ستیزه‌کار، بیا به یک دو شیوه ستم، دل نمی‌شود خرسند به مرگ من که به سامان روزگار بیا بهانه‌جوست در الزام مدعی شوقت یکی به رغم دل ناامیدوار بیا هلاکِ شیوه‌ی تمکین، مخواه مستان را عنان گسسته‌تر از باد نوبهار بیا ز ما گسستی و با دیگران گرو بستی بیا، که عهدِ وفا نیست استوار، بیا وداع و وصل جداگانه لذتی دارد هزار بار برو، صدهزار بار بیا تو طفلِ ساده‌دل و هم‌نشین بدآموزست جنازه گر نتوان دید بر مزار بیا فریب‌خورده‌ی نازم چه‌ها نمی‌خواهم؟ یکی به پرسشِ جانِ امیدوار بیا ز خویِ توست نهادِ شکیب نازک‌تر بیا که دست و دلم می‌رود ز کار، بیا رواجِ صومعه هستی‌ست زینهار مرو متاعِ می‌کده مستی‌ست هوشیار، بیا حصار عافیتی گر هوس کنی غالب چو ما به حلقه‌ی رندانِ خاکسار بیا 📜 @sheraneh_eitaa
خیال نکن اگر برای کسی تمام شدی امیدی هست! خورشید از آنجا که غروب می‌کند طلوع نمی‌کند... 📜 @sheraneh_eitaa
‍ شب که آرام‌تر از پلک ، تو را می‌بندم با دلم طاقت دیدار تو ، تا فردا نیست شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
صبح را با غزل ناب تو بیدار شدن یعنی عشق باز آماده ے دیدار شدن یعنی عشق تو غزل گویی و من مست نگاهت باشم چشم در چشم تو بیدار شدن یعنی عشق | صبحتون بخیر و پر عشق 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
تبسم لبت از لعل آبدارتر است ز فصل گل رخ خوب تو خوش بهارتر است سمند تازی نازت به قلب های خراب ز رخش رستمی ای شوخ راهوارتر است فساد زلف تو در جنت رخت همه جا ز مار و فتنه ابلیس آشکارتر است به پیش عقرب زلفت خوشم ولی چه کنم که چشم شوخ تو هر روز پایدارتر است به دشمنان نکنی آنچه می‌کنی با دوست چه شد که دوست ز دشمن بر تو خوارتر است به سیر لاله مخوان (صامتا) ببستانم که چهره جگر از لاله داغدارتر است سیاه بختم و کس را خبر ز حالم نیست مگر کسی که ز من تیره روزگارتر است 📜 @sheraneh_eitaa
چهار چیز که اصل فراغتست و منال نیرزد آن به چهار دگر در آخر حال گنه به شرم ملامت، عمل به خجلتِ عزل بقا به تلخیِ مرگ و طمع به ذُلِّ سؤال 📜 @sheraneh_eitaa